پس از حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران و برقراری آتش بس، ۱۸۰اقتصاددان، استاد دانشگاه با انتشار بیانیهای خطاب به مردم ایران و رئیسجمهور «مسعود پزشکیان»، ضمن محکوم کردن تجاوز رژیم جنایتکار صهیونیستی به ایران و حمله آمریکا به تأسیسات هستهای کشورمان، خواستار اصلاحاتی در پارادایم حاکم بر نظام حکمرانی کشور شدند. ابتدای بیانیه معقول و منطقی است، همانگونه که انتظار میرفت از مردم و نیروهای مسلح در این جنگ ۱۲ روزه تحمیلی تمجید و تعریف صورت گرفته است، اما در ادامه بیانیه چند درخواست مطرح میشود که جای نقد و بررسی جدی دارد.
اولاً؛ این نامه که کاملا با نگاه سیاسی و جریانی نگارش شده است و آدم را به یاد نامه این ۱۶۳ (مثلاً) اقتصاددان در سال ۱۳۹۶ میاندازد که نوشته بودند: «اگر به روحانی رأی ندهید کشور دچار رکود عمیق، تورم، فقر و فساد گسترده میشود!»؛ اما نتیجهای که در دور دوم آقای روحانی رخ داد برابر چشم مردم قرار دارد. پس عملکرد این عده با همان ادبیات از قبل مسبوق به سابقه بوده است.
ثانیاً؛ وقتی نگاهی به اسامی امضاکنندگان بیانیه بیندازیم از «عباس آخوندی» که سالها در این مملکت، وزیر بوده تا «موسی غنینژاد»، «مسعود نیلی» که سالهاست اقتصاد مملکت بر مدار تئوریهای آنها اداره میشد. از «ولیالله سیف» رئیس بانک مرکزی تا «روغنی زنجانی» و «ستاریفر» رئیس سازمان برنامهوبودجه تا «حسین عبده تبریزی» رئیس سازمان بورس تا دیگران همه سکانداران مملکت در حوزههای گوناگون اقتصادی و برنامهریزی و سیاست و فرهنگ و... در ۴۰ سال گذشته بودند. پارادایمهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و سیاست خارجی مملکت در دولتهای مختلف بر اساس امیال و نظرات این افراد اجرا شده که به وضع موجود رسیدهایم. بیشترین افزایش میزان تورم، ارز، افزایش قیمت ملک و مسکن در دورهای بوده که با پاردایم مذاکره و تعامل در کشوراتفاق افتاده است. اینها دیگر نباید از نظام طلبکار باشند و نسخه تجویزی بدهند که پاردایم را تغیییر دهیم. بهنوعی باید گفت، وقت پاسخگویی همانهایی است که کشور را با همان پاردایم مذاکره و تعامل با غرب از جمله با کدخدا بدون حصول به نتیجه معطل گذاشتند.
ثالثاً؛ مگر در وسط پارادایم مورد نظرتان که مذاکره بود، نبودیم؟ که به ما حمله نظامی کردند به قول رئیسجمهور محترم وسط میز مذاکره بمب انداختند.
رابعاً؛ شما که بهنوعی نخبه هستید و کارهای اجرایی در سطوح عالی را در همین مملکت انجام دادهاید، نباید در بیان دیدگاه جریانی و سیاسی خودتان از لفظ بیارتباط مرتجل استفاده کنید. مانند آزادی زندانیان سیاسی و پالایش در صداوسیما، کأنه کار شما مانند کسی است که وسط دعوا نرخ تعیین میکند.
خامساً؛ برخی از بخشهای بیانیه دغدغه نظام هم است و هرگونه اصلاح آنها مطلوب بوده و بسیاری از دلسوزان نظام به آن واقفند و تلاش میکنند به هر نحوی آنها را عملیاتی کنند. اما این کار بهدست افراد آزمون پس داده و با چهرههای قدیمی جریان مذکور نگارنده بیانیه بعید است، اجرایی شود و در پایان باید گفت؛ تغییر واقعی زمانی رخ میدهد که فضای تصمیم گیری به نسل جدیدی از اقتصاددانان دلسوز و دغدغهمند، سیاست گذاران و نخبگانی که باور به ساخت درونی قدرت دارند و یأس و ناامیدی در آنها نیست، عملی خواهد شد.