عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه فرامنطقهای رای الیوم و تحلیلگر برجسته فلسطینی در مقاله جدید خود درباره تحولات سوریه، به آتش بس شکنندهای که در استان سویداء برقرار شده اشاره کرده و نوشت: شکی نیست که رسیدن به توافق آتش بس در خطرناکترین بحران فعلی که «سوریهِ جدید» با آن مواجه است، گامی مثبت در جهت توقف خونریزی و درگیریهای فرقهای در شهر دروزی نشین سویداء بود.
عواملی که منجر به شکست آتشبس در سویداء میشود
عطوان افزود: با این حال و علی رغم تعهدات اغلب طرفها برای رعایت آتش بس، اما شانس موفقیت و ثبات این آتش بس، محدود به نظر میرسد. در اینجا چند نکته کلیدی وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند و این عوامل تردیدها را در مورد شانس موفقیت آتش بس در سویداء افزایش میدهند:
-دولت حامی توافق یا بهتر است بگوییم دولتی که برای رسیدن به این توافق فشار آورد، آمریکا بود که به مداخله عربستان، ترکیه و قطر واکنش نشان داده و از عواقب تداوم درگیریها در سویداء نگران شد. اما تاکنون همه توافقهای آتشبسی که توسط آمریکا در منطقه منعقد شده، به ویژه در لبنان و نوار غزه، به دلیل همکاری و همدستی مستقیم واشنگتن با رژیم صهیونیستی، از هم پاشیده است.
-رژیم صهیونیستی لفظاً توافق آتش بس را پذیرفته اما نیت واقعی این رژیم، به شکست کشاندن توافق مذکور است؛ زیرا آتش بس با برنامههای اصلی اسرائیل برای تجزیه سوریه و گسترش هرج و مرج در این کشور مغایرت دارد. به همین دلیل بود که رژیم صهیونیستی به شیخ حکمت الهجری، دست نشانده خود در سویداء که از حمایت رسانههای این شهر برخوردار است دستور داد تا فورا توافق آتش بس را رد و ادامه جنگ را اعلام کند. او همچنین به طرفداران خود دستور داد تا تعدادی از اسرای عشایر عربی را اعدام کنند و با تایید و دستور اسرائیل، این اسرا را در مرکز شهر به دار آویختند.
-به دلیل بزدلی رسمی رژیمهای عربی، اسرائیل از طریق نخست وزیر خود، بنیامین نتانیاهو اعلام کرد «این اسرائیل بود که دولت بشار اسد را سرنگون کرد و بعد از خلع سلاح سوریه به دنبال سیطره کامل بر جنوب این کشور است». بنابراین حذف گروههای قبیلهای مسلح عرب در استانهای جنوبی سوریه اولویت اصلی رژیم صهیونیستی خواهد بود که به معنای از سرگیری درگیریهاست.
-فرقه گرایی بر سوریهِ جدید غالب شده و اختلافات قبیلهای دروزیها و عشایر بادیه نشین بسیار عمیقتر از چیزی است که بتوان با یک آتش بس شکننده آن را حل کرد. درست است که اکثریت دروزیهای سوریه به رهبری شیخ یوسف جربوع، به شدت بر هویت عربی سویداء اصرار دارند و آن را یک شهر سوری و جزء بافت سوریه میدانند و از حضور نیروهای نظامی و امنیتی در آنجا حمایت میکنند. اما یک گروه دیگر از دروزیها به رهبری شیخ الهجری کاملاً در راستای دستورات رژیم صهیونیستی عمل میکنند و از حمایت بیدریغ این رژیم در سطح پول، سلاح و تجهیزات نظامی برخوردارند. حتی ممکن است شیخ الهجری در روزهای آینده تبدیل به رهبری شود که فرش قرمز در پایتختهای عربی برایش پهن خواهد شد.
نقشه صهیونیستها برای تجزیه همه کشورهای عربی
در ادامه این مقاله تاکید شده است: مسلماً نتانیاهو به توافق آتش بس در سویداء احترام نخواهد گذاشت و به برنامههای خود برای تجزیه سوریه به بهانههای مختلف، به ویژه ادعای حمایت از اقلیتها ادامه خواهد داد. رژیم صهیونیستی تحت سرکردگی نتانیاهو بیش از ۴۰۰۰ بار آتش بس در لبنان را نقض کرده و هنوز پنج تپه راهبردی این کشور در اشغال ارتش صهیونیستی است. اشغالگران هر زمان که بخواهند بعلبک، هرمل و ضاحیه جنوبی بیروت را بمباران میکنند و هر هفته دهها لبنانی را در سراسر این کشور به شهادت میرسانند. بنابراین روشن است که اسرائیل به توافق آتش بس در سوریه احترام نخواهد گذاشت؛ حتی با وجود اینکه دولت موقت سوریه به ریاست احمد الشرع (ابومحمد جولانی)، در مذاکرات مستقیم با صهیونیستها بوده و بارها تمایل خود را برای پیوستن به قراردادهای عادیسازی با رژیم اشغالگر نشان داده است.
عطوان تصریح کرد: مهمترین سوال ما این است که چگونه بعد از بمباران اطراف کاخ ریاست جمهوری، مقر وزارت دفاع و ستاد کل ارتش سوریه توسط جنگندههای اسرائیلی، قرار است میان سوریه جدید و رژیم صهیونیستی «صلح» برقرار شود! هدف اسرائیل تجزیه و تضعیف همه کشورهای عربی بوده و آنها را مجبور میکند طبق نقشههای این رژیم پیش بروند. نتانیاهو گفت که اکنون زمان مناسب و بینظیری برای تاسیس یک «اسرائیل بزرگ و تاریخی» است و چه کسی میخواهد مانع رسیدن او به این هدف شود؟ سران عرب؟
این نویسنده فلسطینی ادامه داد: هیچ یک از حکام و کشورهای عربی به استثنای یمن و گروههای مقاومت، قادر به آوردن یک قرص نان برای نجات جان یک کودک گرسنه در غزه یا محافظت از مسجد الاقصی، اولین قبله مسلمانان در برابر حملات تروریستی بزالل اسموتریچ و ایتمار بن گویر نیستند و حتی نمیتوانند رژیم صهیونیستی را با لقب «جنایتکار جنگی» توصیف کنند.
در پایان این یادداشت آمده است: سوریهای که ما قبلاً میشناختیم در سایه تحولات جدید از بین رفته و تحقیر و تجزیهای که اکنون سوریه در دل آن قرار دارد، اولین سنگ دومینو در نابودی کشورهای عربی است که به بهانه بیطرف بودن، استراتژی تسلیم را پیش گرفتهاند. فروپاشی و تجزیه، یکی پس از دیگری در کشورهای عربی به سرعت در حال وقوع است؛ مگر اینکه تحول جدیدی رخ دهد تا این فروپاشی و تحقیر را از بین ببرد که البته این خیال پردازی است و باید منتظر تحولات آینده بمانیم.