بهترین گزینهای که میتواند ایران را برای غرب تبدیل به سوریه کند، رضا پهلوی است. این انتخاب از همه لحاظ عالی به نظر میرسد. اتفاقاً او شباهتهایی با جولانی نیز دارد؛ از دامان غرب برخاسته و سواد حکمرانی نیز ندارد. اگر جولانی تجربه اداره یک گروهک را داشته است، رضا پهلوی همین سابقه را هم ندارد. پس اگر ایران را به او بسپارند، احتمالا بسیار زودتر از آنچه که سر سوریه آوردند، به سر ایران خواهند آورد.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات اخیر خود فرمودند: «روز بیستوسوم خرداد به ایران حمله شد، یک روز بعد، یک عدّه از عوامل آمریکا در یک پایتخت اروپایی نشستند و شروع کردند به بحث کردن بر روی جایگزین جمهوری اسلامی! ... اینقدر مطمئن بودند که یک روز بعد از شروع حمله نشستند و بحث کردند که حالا بعد از جمهوری اسلامی چه کسی، کدام حکومتی و چگونه حکومتی بر ایران حکومت کند! پادشاه هم معیّن کردند؛ ... منتهی «ملّت ایران»، با ایستادگی خود در کنار نیروهای مسلّح، در کنار دولت، در کنار نظام، مشت محکمی به دهان همهی اینها زد.»
در سالهای اخیر، تغییر پارادایم و نظام حاکم بر برخی کشورها که برای غرب هزینهزا هستند، به طور جدی در دستور کار غرب قرار گرفته است، به طوری که به شکل فشردهتری برای آن برنامهریزی میکنند. شاید نزدیک بودن فاصله زمانی فتنهها در چند سال اخیر نیز بیارتباط با این موضوع نباشد. اما به هرحال، مدل پیاده شده در سوریه، یک الگوی دلخواه غربی است که طرحواره غرب را برای سایر کشورهای مخالف غرب ملموس کرده است. به نظر میرسد همین الگو برای ایران نیز مدنظر قرار گرفته است.
بهترین گزینهای که میتواند ایران را برای غرب تبدیل به سوریه کند، رضا پهلوی است. این انتخاب از همه لحاظ عالی به نظر میرسد. اتفاقاً او شباهتهایی با جولانی نیز دارد؛ از دامان غرب برخاسته و سواد حکمرانی نیز ندارد. اگر جولانی تجربه اداره یک گروهک را داشته است، رضا پهلوی همین سابقه را هم ندارد. پس اگر ایران را به او بسپارند، احتمالا بسیار زودتر از آنچه که سر سوریه آوردند، به سر ایران خواهند آورد.
شکلگیری همکاری اخیر داعش با تروریستهای تجزیهطلب کرد در شمال غرب و حکایت برخی خبرها مبنی بر مذاکره «عارف کعبی» سرکرده گروهک دولت الاحواز با ماموران رژیم صهیونی برای عملیات تروریستی در خوزستان، همگی نشان میدهد که این پادوهای آمریکایی-صهیونی، همچون حیوانات گرسنهای که برای طعمه خیز برمیدارند، خود را آماده کردهاند تا در صورت وقوع هر اتفاق هدفمند، روند تجزیه و تضعیف ایران را شروع کنند. اما این لقمه بزرگتر از دهانشان است.نشست سهجانبه رضا پهلوی، نتانیاهو و «گیلاه گملیئل» وزیر اطلاعات رژیم صهیونی را شاید بتوان اطمینانبخشی رژیم از مهره انتخابیشان تعبیر کرد. رضا پهلوی در اظهاراتی سخیفانه، در ابتدای امسال گفت: «میبایست از «نه به جمهوری اسلامی» فراتر برویم، برای استقرار یک «دولت ملی».» او ویژگیهای دولت ملی خود را به گونهای خیالبافی میکند که هیچ سنخیتی با فرهنگ و غیرت ایرانی-اسلامی ندارد.او از استقرار «دولت ملی» حرف میزند، در حالی که مدافع جانیانی است که در جنگ ۱۲ روزه به زنان و کودکان بیگناه رحم نکردند، با این وجود مدعی دولت ملی نیز میشود. سابقه مدل فرنگی حکمرانی و بیتوجهی به فرهنگ ملی در پنجاه سال حکومت پهلوی، شکست ارتش پرطمطراق رضاخانی در برابر هجوم نیروهای متفقین و واگذاری مناطقی از خاک ایران در حکومت پهلوی اول و دوم، غرب را بیشتر متمایل میکند که حکومت سوم پهلوی را تصویرسازی کند. آنگاه نقشه سوریهسازی ایران به مرحله وقوع خواهد پیوست.
این هدف جز با آشفتگی اجتماعی محقق نمیشود؛ از این روست که نقش اتحاد مقدس میان اقشار مختلف ملت، بهعنوان یکی از اضلاع قدرت ایران، برجسته میشود.