بین الملل >>  سیاست خارجی >> نبض بین الملل
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۹  ، 
شناسه خبر : ۳۸۱۴۰۰
بصیرت بررسی می‌کند
نه آژانس، نه آمریکا و نه وعده‌های کشورهای عربی نمی تواند کارکردی برای ایران داشته باشد، بلکه تهران باید با تکیه بر داشته‌های داخلی، اولویت بخشی به شرق گرایی و اتحادیه‌هایی همچون شانگهای و بریکس، حفظ و تقویت مقاومت منطقه، برای حل مشکلات داخلی و نقش آفرینی جهانی اقدام نماید.
پایگاه بصیرت / علی تتماج
سیاست خارجی نه صرفاً برگرفته از تعاملات دیپلماتیک و ارتباط میان یک کشور با سایر کشورها بلکه برگرفته از مجموع تحولاتی است که در صحنه جهانی جریان دارد. به عبارتی دیگر اصل اول در سیاست خارجی درس گرفتن از زنجیره تحولاتی است که در صحنه بین الملل جریان دارد و گاه در ظاهر هیچ ارتباطی میان آنها وجود ندارد. نمود عینی این مسئله را در تحولات روزهای اخیر صحنه بین الملل می توان مشاهده کرد که مجموع آنها درسهای مهمی برای سیاست خارجی کشور به همراه دارد.
آژانس همچنان در انحراف
یکی از تحولات مهم پس از توافق میان ایران و آژانس در مصر، برگزاری نشست سالیانه آژانس بوده است که اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی نیز در آن سخنرانی داشته و سکوت آژانس در برابر تجاوز رژیم صهیونی و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران را ننگی تاریخی برای آن دانسته است. نشست آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در حالی برگزار شد که در این میان مواضع گروسی مدیر کل آژانس در باب توافق تهران و آژانس در مصر و نیز ادعاهای مقامات غربی که بار دیگر خواستار غنی سازی صفر برای ایران شدند نشان داد که عملاً دل بستن به تغییر موضع آژانس و غرب یک تصور غیر قابل تحقق است و به قول معروف توبه گرگ صرفاً مرگ است. «کریس رایت»، وزیر انرژی آمریکا بعد از ظهر دوشنبه به وقت تهران در نشست عمومی سالانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در شهر «وین» گفت که برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران باید «به‌طور کامل برچیده شود.»
این نشست بیانگر این حقیقت است که رویه سابق فشار و مذاکره از سوی غرب با اتهام زنی‌های واهی ادامه دارد و آژانس و شخص گروسی نیز جز بازی در زمین غرب کارکردی ندارند، بویژه آنکه جناب مدیر کل به دنبال نشستن بر کرسی دبیر کلی سازمان ملل است و رضایت غرب برایش یک اولویت ناتمام می‌باشد. نکته مهم آنکه در این نشست ایران پیش نویس قطعنامه‌ای را ارائه کرد که بر اساس آن حمله به کشورها محکوم است. اسماعیل بقائی سخنگوی وزارت امور خارجه در پیامی در شبکه ایکس با اشاره به ابتکار ایران در اجلاس جاری کنفرانس عمومی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین برای طرح پیش نویس قطعنامه‌ای در منع حمله به تأسیسات هسته‌ای صلح‌‌آمیز کشورها نوشت: ایران به همراه چین، نیکاراگوئه، روسیه، ونزوئلا و بلاروس در راستای دفاع از تمامیت پیمان منع اشاعه (NPT)، پیش‌نویس قطعنامه‌ای را در خصوص ممنوعیت حمله و تهدید به حمله علیه تأسیسات هسته‌ای تحت پادمان‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به کنفرانس عمومی آژانس ارائه کرده است. سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان ادامه داد: همانطور که در پیش‌نویس پیشنهادی تصریح شده، همه کشورها از «حق غیر قابل سلب برای بهره‌مندی از انرژی هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز» برخوردار بوده و «مستحق تضمین‌های مؤثر در برابر هرگونه حمله یا تهدید به حمله» هستند. نوع واکنش آژانس و کشورهای غربی به این قطعنامه که به گفته اسلامی حتی آمریکا آژانس را تهدید کرده است که هزینه‌های آژانس را پرداخت نخواهد کرد، نشان می‌دهد که اراده‌ای از سوی کشورهای غربی و آژانس برای پذیرش حقوق کشورها وجود ندارد و صرفاً به دنبال منافع سلطه گرایانه خود هستند. 
مقاومت تنها گزینه است
تشدید جنایات رژیم صهیونی در منطقه در نهایت کشورهای عربی و اسلامی را به حرکت واداشت تا نشستی را در سطح سران در دوحه برگزار کنند. نشست سران سازمان همکاری اسلامی و کشورهای عربی با محوریت بررسی تحولات منطقه بویژه تجاوز اخیر رژیم صهیونی به قطر برگزار گردید و حاضران از جمله پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران در این نشست به بیان دیدگاه‌ها و راهکارهایشان برای رسیدن به منطقه به ثبات و امنیت پایدار پرداختند. هر چند که در این نشست کشورهای عربی منطقه بر لزوم حمایت از فلسطین و مقابله با رژیم صهیونی تأکید و به نوعی همراهی خود را با دیدگاه کشورهای مقاومتی همچون ایران، الجزایر و... نشان دادند، اما بیانیه پایانی و نیز مواضع آنها در سخنرانی‌هایشان نشان داد که عملاً این کشورها رویکردی برای اقدام عملی در برابر رژیم صهیونی و حامیانش ندارند و این نشست برایشان بیشتر جنبه نمایشی داشته است. این عملکرد که با انتقادهای بسیاری نیز همراه بوده، بیانگر یک حقیقت تلخ است و آن اینکه عملاً نمی توان روی دیپلماسی منطقه‌ای برای رسیدن به امنیت بومی و پایدار با مولفه‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی دست یافت و وعده‌ها و مواضع حمایتی این کشورها از ایران و منطقه نیز بیشتر در حد تعارفات است. بر این اساس آنچه در نشست دوحه آشکار گردید این بود که ایران اگر به دنبال تحقق اهداف منطقه‌ای و جهانی خویش از جمله مقابله با تهدیدات رژیم صهیونی و آمریکاست نمی‌تواند روی کشورهای عربی حساب باز کند و مراودات با آنها باید در همان سطح دیپلماسی عرفی باشد و تنها گزینه همچنان رویکرد به حفظ جبهه مقاومت است. این در حالی که همزمان آمریکا بر حمایت از رژیم صهیونی افزوده است چنانکه منابع صهیونیست فاش کردند، وزیر امور خارجه آمریکا به نتانیاهو گفته است که دولت ترامپ از عملیات زمینی در غزه حمایت می‌کند، اما می‌خواهد این عملیات سریع اجرا شده و به سرعت پایان یابد. 
مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در کنفرانس خبری با بنیامین نتانیاهو نیز مدعی شد  ایران هسته‌ای تهدیدی برای اسرائیل، آمریکا و جهان است و ترامپ به فشار حداکثری علیه ایران ادامه می‌دهد. واشنگتن «فشار حداکثری» خود را ادامه می‌دهد تا زمانی که ایران موضع خود را تغییر دهد. آمریکا با اسرائیل علیه تهدید موشکی ایران در خلیج و اروپا همکاری می‌کند.
در همین راستا نیز نمایندگان آمریکا و انگلیس در نشست شورای امنیت درباره وضعیت یمن، بار دیگر با حمایت از اسرائیل به بهانه دفاع از خود، بجای محکوم کردن این رژیم جنگ طلب، با اتهام زنی به انصاراالله یمن، ادعاهای خود درباره دریای سرخ را بدون پرداختن به دلایل و منشأ اصلی ناآرامی ها مطرح کردند. در راستای این حمایت در ادامه حمایت آمریکا از رژیم صهیونی بزرگترین هیئت قانونگذاران آمریکایی از هر دو حزب این کشور به نمایندگی از همه ۵۰ ایالت، وارد اسرائیل شد.معاون مدیر دفتر آمریکای شمالی وزارت خارجه رژیم اسرائیل لیور حیات، گفت: «مشاهده حمایت دو حزبی از شرکت‌کنندگان در کنفرانس "۵۰ ایالت، یک اسرائیل" نشان می‌دهد که دوستان واقعی اسرائیل در کنارمان هستند.» 
حمایت‌های گسترده آمریکا از رژیم صهیونی و ادعاهای آمریکا علیه فعالیت هسته‌ای و منطقه‌ای ایران، بار دیگر نشان داد که دلخوش کردن به مذاکره با آمریکا و اعتماد کردن به وعده‌های آن سرابی بیش نمی باشد چرا که دشمنی آمریکا پایان ناپذیر است و مذاکره نیز صرفا یک فریب و بازی است. به عبارتی دیگر ادعای مذاکراتی آمریکا را باید صرفا یک فریب دانست که جز هزینه برای کشور حاصلی به همراه ندارد. مکانیسم ماشه هر چند تبعاتی به همراه دارد اما تن دادن به خواست غرب برای گرفتار نیامدن در این تبعات همچون خودکشی از ترس مرگ است غرب با هوچی‌گری و بازی تبلیغاتی و هراس افکنی به دنبال تحمیل آن به ایران است. آمریکا همچنان به دنبال حمایت از رژیم صهیونی و یک جانبه گرایی خود در منطقه است لذا هیچ منطقی برای رویکرد تعاملی با آن وجود ندارد.  
معادله‌ای که باقی می‌ماند
با توجه به مولفه‌های ذکر شده از تحولات منطقه و نیز با عنایت به تغییر رفتارهای آمریکا در قبال روسیه آن هم در میانه مذاکره و دیپلماسی که رسما ترامپ مسکو را عامل جنگ اوکراین معرفی و بر ارسال تسلیحات به کی یف تاکید کرده، می توان گفت که نه آژانس، نه آمریکا و نه وعده‌های کشورهای عربی نمی تواند کارکردی برای ایران داشته باشد بلکه تهران باید با تکیه بر داشته‌های داخلی، اولویت بخشی به شرق گرایی و اتحادیه‌هایی همچون شانگهای وبریکس، حفظ و تقویت مقاومت منطقه و کنار نهادن به دلخوشی‌های بی حاصلی همچون احتمال تغییر رفتار آژانس و یا مصالحه گر شدن آمریکا و اروپا، برای حل مشکلات داخلی و نقش آفرینی جهانی اقدام نماید. معادلات امروز منطقه و جهان نیازمند دیپلماسی فعالی است که در آن دلخوش کردن و اعتماد کردن به غزب سرابی بیش نبوده و معادلات را در مناسبات شرقی باید جستجو کرد چنانکه حتی کالاس مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز اذعان می کند که نظم نوین جهانی توسط کشورهای شرقی تعریف خواهد شد.