ترامپ در هیاهوی بسیار در حالی آتش بس میان حماس و رژیم صهیونی را اعلام و رسانهها از سفر او به مصر برای نهایی سازی توافق ادعایی خبر دادهاند که طرح 20 مادهای وی حاوی دیدگاهی است که نه تنها غزه، بلکه کل آینده منطقه را در بر میگیرد که بیداری سراسری در برابر امری ضروری برای تمامی کشورهای منطقه است.
بازگشت به دوران قیمومیت
از نکات قابل توجه مواضع آمریکاییها و برخی اروپاییها مبنی بر اعزام نیرو به غزه است. همزمان نیز منابع خبری عنوان کردند که آمریکا اعلام کرده حدود 200 نیروی نظامی برای کمک به نظارت بر اجرای توافق آتشبس و ارسال کمکهای بشردوستانه به منطقه اعزام میکند.
این طراحی در حالی با ادعای نسخه برداری از یونیفل در لبنان و یا نیروهای حافظ صلح در سایر کشورها توجیه می شود که از یک سو این معادله صرفا یک طرف دارد و آن مهار نیروی دفاعی غزه است و هیچ اقدامی در قبال رژیم صهیونی صورت نمی گیرد که این عملا جا به جا کردن جای ظالم و مظلوم و قربانی و متجاوز است از سوی دیگر این طرح به معنای حذف حق مردم غزه برای تعیین سرنوشت خود میباشد. چنانکه صحبت از حاکمیت تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس بر غزه نیز شده است. این فرآیندها را در یک واژه می توان خلاصه کرد و آن اینکه غرب به دنبال احیای طرح قیمومیت است که از سایس پیکو آغاز شد و نتیجه آن نیز سلطه کشورهای غربی بر منطقه و شکل گیری رژیم صهیونی بوده است. به نظر می رسد غرب با این طرح به دنبال بازآفرینی رژیم صهیونی و در عین حال یک جانبه گرایی در منطقه در لوای صلح است تا در کنار غارت کشورها مانع از ورود بازیگرنی همچون چین و روسیه به منطقه شود. اعزام نیروی خارجی به غزه خطری است که کل منطقه را تهدید میکند در حالی که در ظاهر ادعای صلح سر داده میشود، اما در عمل به دنبال جنگ افروزی و سلطه و حذف استقلال سیاسی، نظامی و اقتصادی منطقه هستند. این امر زمانی بیشتر نمود مییابد که گزارشها نشان میدهد در طول نسل کشی غزه آمریکا دهها میلیارد دلار کمک نظامی به این رژیم داشته است در عین آنکه اسکله موقت آمریکاییها در سواحل غزه، مراکز آمریکایی توزیع غذا به محلهایی برای کشتار بیشتر فلسطینیها مبدل شدند. همچنین آمریکا با پاتریوتها و تادها در برابر موشکها و پهپادهای ایرانی، حزب الله و یمن در کنار رژیم صهیونیستی قرار گرفت. اکنون دور از ذهن مینماید که این نیروها بعد دیگری از حمایت نظامی امریکا از این رژیم را اجرا کنند در حالی که همزمان نیز پنتاگون با اختصاص میلیاردها دلار تسلیحات به بهانه تسلیح این نیروها، اقدام به بازسازی توان نظام و جنگ افروزی جدید صهیونیستها نماید.
طرح 20 مادهای ترامپ که بخشهای بسیاری از آن توسط حماس رد شده است طراحی برای سلطه آمریکا و صهیونیستها از نیل تا فرات است تا آنچه را که در وادی نظامی کسب نشده در لوای صلح بخواهند کسب نمایند در حالی که همچنان جنگ افروزی در لوای واژه صلح را در دستور کار دارند.
حذف فلسطین از روی نقشه جهان
نکته مهم در طرح ترامپ مجموع اقداماتی است که در نهایت نابودی و حذف فلسطین از روی نقشه را به همراه دارد. در طرح ترامپ عنوان شده است که از یک سو خلع سلاح سراسری باید در غزه صورت گیرد و از سوی دیگر حاکمیت آن به ساختاری بیرونی باید واگذار گردد که در آن گروههای فلسطینی هیچ نقشی نخواهند داشت. استقرار گسترده نیروهای حماس در سراسر غزه پس از عقب نشینی نظامیان صهیونیست در حالی شکست دو سال جنگ افروزی رژیم صهیونیستی و نابودی طرح خلع سلاح حماس را نشان میدهد که طرح آمریکایی در لوای بازسازی غزه، حذف فلسطین و تحقق خواست صهیونیستها مبنی نبودن فلسطین در نقشه جهانی است. هر ساختار سیاسی دارای چارجوبهایی به نام جمعیت، سرزمین، حاکمیت و حکومت است حال آنکه طرح آمریکا در لوای بازسازی شامل حذف حکومت و حاکمیت از فلسطینیها، وجود سرزمینی بدون جمعیت و سرزمینی بدون هرگونه ساختار امنیتی و حاکمیتی است که عملا هیچ جایگاهی در معادلات جهانی نخواهد داشت و کوچکترین کارهای آن نیز باید تحت نظر رژیم صهیونی باشد. مخالفت حماس با هرگونه خلع سلاح و واگذاری حاکمیت غزه به غیر فلسطینیها و شرکت نکردن حماس در نشست شرم الشیخ اقدامی برای مقابله با این توطئه است که جا دارد تا کشورهای منطقه نیز برای تحقق آن در کنار حماس قرار گیرند.
نگاهی که آمریکا به منطقه دارد
رفتارهای امریکا در منطقه نشان میدهد که در تفکر آمریکایی عملا واژهای به نام استقلال کشورهای عربی و اسلامی معنایی ندارد و طرح ترامپ برای حذف فلسطین از نقشه و سپردن امور به قیمومیت سرآغازی برای طرحی بزرگتر در سراسر منطقه است که هیچ کدام از کشورها از ان در امان نخواهند بود. به عبارتی دیگر طرح 20 مادهای ترامپ که بخشهای بسیاری از آن توسط حماس رد شده است طراحی برای سلطه آمریکا و صهیونیستها از نیل تا فرات است تا آنچه را که در وادی نظامی کسب نشده در لوای صلح بخواهند کسب نمایند در حالی که همچنان جنگ افروزی در لوای واژه صلح را در دستور کار دارند. این نگاه سلطه جویانه زمانی آشکارتر میشود که «تام باراک» فرستاده ویژه آمریکا در امور سوریه و لبنان و سفیر این کشور در ترکیه در مصاحبهای مدعی شد منطقهای تحت عنوان «خاورمیانه» وجود نداشته و این منطقه تنها متشکل از قبایل و روستاها بوده و انگلیسیها و فرانسویها در سال ۱۹۱۶ باعث ایجاد «دولت-ملتها» در آن شدند.او در مصاحبه با الشرق گفت فرانسویها و انگلیسیها طبق عهدنامه «سایکس-پیکو» امپراطوری عثمانی سابق را به چند «دولت-ملت» تقسیم کردند. این سخنان نشان میدهد که آمریکا با نادیده گرفتن تمدن کهن منطقه به دنبال چینش ساختاری بر اساس منافع خویش است که بر اساس ان تجزیه ها و چند پاره سازی و حتی حذف برخی ساختارها از روی نقشه در دستور کار آمریکاست. رویهای که دو سال با ابزار نظامی به دنبال آن بوده که با شکست مواجه شده و اکنون در لوای طرح صلح به دنبال اجرای آن است. طرح صلح را باید ماشین جنگی جدید آمریکا در منطقه دانست که اتحاد و همگرایی منطقه برای مقابله با آن ضروری است.