ترامپ رئیس جمهور آمریکا با سفر به سرزمین های اشغالی و سخنرانی در کنست و سپس حضور در نشست شرم الشیخ در حالی به دنبال نمایش خود به عنوان یک ابر قهرمان صلح جو را داشته است که همزمان در سخنانی تأمل برانگیز نخستوزیر رژیم صهیونیستی ضمن بیان اینکه «جنگ هنوز تمام نشده است»، عنوان کرد که اسرائیل با چالشهای امنیتی بزرگی مواجه است.بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونی در سخنانی ادعا کرد: «ما به پیروزیهای بزرگی دست یافتهایم، اما جنگ هنوز تمام نشده است. همچنین، بازگشت سربازان و اسرا به اسرائیل یک رویداد تاریخی محسوب میشود.»این سخنان در حالی مطرح می شود که ترامپ در سخنانی مدعی شده که جنگ غزه تمام شده و دیگر جنگی در نخواهد گرفت. با توجه به این مولفههای سخنان ترامپ از چند منظر قابل بررسی است.
جنگ تنها راه بقای نتانیاهو
حقیقت آن است که نتانیاهو که از عدم مشروعیت داخلی و انزجار جهانی رنج می برد، مدتهاست که بقای خود را در جنگ افروزی و بحرانهای امنیتی جستجو میکند. او در این راه هیچ ارزشی حتی برای جان ساکنان اراض اشغالی قائل نیست و سعی دارد تا با فضای امنیتی رقبا را از میدان به در کند در حالی که با ادعای وضعیت اضطراری قوانین پایه را نیز به نفع خود تغییر و نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی را تحت سلطه در میآورد. با این شرایط می توان گفت که بخشی از سخنان نتانیاهو برگرفته از همین طراحی است، چنانکه همزمان با ادعای آتش بس این رژیم حملات سنگینی را علیه لبنان داشته است که تکرار آن دور از ذهن نیست.
اعتراف بزرگ به شکست
هر چند که نتانیاهو به دنبال سوء استفاده از شرایط امنیتی برای حفظ قدرت است اما سخنان او بیانگر یک اصل مهم است و آن اعتراف به شکست اهداف دو سال نسل کشی در غزه و جنگ افروزی در منطقه است. نتانیاهو مدعی بود که از طریق نظامی حماس را نابود، اسرای صهیونیستها را آزاد و حاکمیت غزه را از دست فلسطینیها خارج می کند. همچنین او با جنگ علیه لبنان، عراق، یمن و ایران ادعای ساختن امنیتی بهتر برای این رژیم را مطرح و مدعی بود که توانسته مقاومت را نابود سازد. اکنون پس از دو سال در حالی آتش بس برقرار شده که از یک سو آزادی اسرا با راهکار سیاسی با شروط حماس بوده و نه اقدام نظامی، تسلط سریع حماس بر مناطق ازاد شده نشانگر حفظ توان نظامی و مدیریتی ان است در حالی که عملا نیز ساختار خارجی بر غزه حاکم نشده است. این مولفهها در کنار حفظ سلاح حزب الله، توان مقاومت عراق و نیز تحقق نیافتن طرح تجزیه ایران در جنگ 12 روزه عملا شکست این رژیم را رقم زده است در حالی که به رغم سرنگونی نظام اسد در سوریه نیز این رژیم همچنان نتوانسته اهدافش برای سلطه کامل بر سوریه و تجزیه آن و طرح کریدور داوود تا عراق را اجرایی سازد. با توجه به این مولفهها سخنان نتانیاهو را باید اعتراف آشکار به شکست دو ساله دانست که اقتدار مقاومت را بیش از پیش آشکار می سازد.
نتانیاهو همچنان بازی کثیف غرب در منطقه را با ادعاهای نظامی و امنیتی دنبال میکند در حالی که ترامپ نیز با وعده درمانی به دنبال احیای جایگاه از دست رفته آمریکا در منطقه، مختومه سازی پرونده جنایات صهیونیستها و کشاندن منطقه به سازش است. فرایندی که اتحاد و همگرایی منطقه برای مقابله با آن ضروری است.
فروپاشی زودهنگام طرح ترامپ
ترامپ در حالی طرح 20 ماده ای خود را اقدامی در جهت صلح سراسری در منطقه عنوان می کند که سخنان نتانیاهو مبنی بر استمرار جنگ افروزی این رژیم شکست زودهنگام این طرح ادعایی را آشکار ساخته و نشان میدهد که منطقه باید همچنان دست به ماشه مراقب طراحیهای این رژیم باشد. در عین حال رفتار منطقهای ترامپ نشان میدهد که آمریکا به دنبال زمینه سازی برای فتنههای جدید در منطقه برای تحقق اهداف شکست خورده نظامی در سایه اقدامات اقتصادی و سازشکارانه است.
نکته مهم آن است که این روزها از یک سو ترامپ در اقدامی ناگهانی از طرح 20 مادهای آتش بس میان غزه و رژیم صهیونیستی سخن میگوید و تمام ابزارها را برای اجرای آن به کار میگیرد و از سوی دیگر خبر لغو تحریمهای سزار سوریه منتشر می شود. نگاهی واقع بینانه به این تحولات بیانگر آن است که آمریکا رسماً به شکست ابزار نظامی برای حفظ رژیم صهیونیستی و سلطه بر منطقه اذعان کرده است و لذا برآن است تا بار دیگر حربه دیپلماسی را برای پیگیری اهداف شکست خورده به کار گیرد. آمریکا بازی وعده درمانی اقتصادی را راهکار تسلیم سازی کشورهای منطقه و آوردن آنها پای میز مذاکره و سازش قرار داده است بگونهای که با ادعاهای اقتصادی برای غزه و سوریه برآن است تا از یک سو برای دولتها چهره ای جدید از آمریکا به نمایش گذارد و از سوی دیگر ملتها را در تصور رسیدن به اقتصاد مطلوب در سایه تعامل و مذاکره با آمریکا قرار دهد. نتیجه این رویکرد گرفتار سازی افکار عمومی، دولتها و ملتها در اشتباه محاسباتی ورود به مذاکره و اجرای خواستههای آمریکاست در حالی که در عمل هیچ تغییری در خواستههای اولیه آن که تحقق اهداف رژیم صهیونیستی و سلطه آمریکا بر منطقه است ایجاد نشده است. تحریک دولت و مردم لبنان برای پذیرش خلع سلاح حزبالله برای آنچه بازسازی لبنان نامیده میشود و نیز سوق دادن ایران به مذاکره با آمریکا برای رسیدن به اقتصاد بهتر از ابعاد این طراحی است در حالی که همزمان نیز مطالبات قدیمی یعنی خلع سلاح حزب الله، برچیدن توان هستهای و موشکی و جایگاه منطقهای ایران را دنبال میکند. این بازی فریبکارانه زمانی آشکارتر میشود که از یک سو آمریکا خلع سلاح حزب الله را زمینه ساز کمکهای اقتصادی و نظامی به لنبان عنوان کرده و از سوی دیگر نیز ترامپ ادعاهایی مبنی بر تشکر از تهران برای پذیرش آتش بس غزه و نیز رسانههای غربی ادعای دعوت ایران به نشست شرم الشیخ را مطرح کردهاند تا در نهایت تهران را به اشتباه محاسباتی ورود به مذاکره با آمریکا گرفتار سازد. این طراحی ها نیازمند ابزار فشاری نظامی است که به نظر میرسد نتانیاهو محوریت آن را دارد بگونهای که در یک سوی معادله صهیونیستها با ادعای تهدیدات نظامی از جنگ افروزی جدید می گویند و در سوی دیگر معادله ترامپ با ادعای ناجی صلح و مقابله کننده با جنگ خواستار سازشکاری می شود تا به زعم او منطقه به صح پایدار برسد حال آنکه هدف آمریکا و صهیونیستها یکسان است و آن تسلیم سازی منطقه است. آنها کتمان می کنند که از یک سو آتش بس غزه نتیجه مقاومت حماس و مردم بوده است و از سوی دیگر برداشتن تحریمهای سزار نتیجه سرسپردگی جولانی و تن دادن آن به تجزیه سوریه و سلطه صهیونیستها بر این کشور بوده است.
به هر تقدیر نتانیاهو همچنان بازی کثیف غرب در منطقه را با ادعاهای نظامی و امنیتی دنبال میکند در حالی که ترامپ نیز با وعده درمانی به دنبال احیای جایگاه از دست رفته آمریکا در منطقه، مختومه سازی پرونده جنایات صهیونیستها و کشاندن منطقه به سازش است. فرایندی که اتحاد و همگرایی منطقه برای مقابله با آن ضروری است.