جهان معطوف به تحولات مهمی همچون اعلام رسمی آغاز آزمایشهای هستهای آمریکا، نسل کشی در غزه و بحرانسازی مشکوک در سودان و کشتار زنان و کودکان برای تجزیه این کشور است که گروسی مدیر کل آژانس در رفتاری تأمل برانگیز در لوای مصاحبه با رسانهها به جوسازی های جدید علیه ایران میپردازد.در همین راستا نیز گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشدار داده است که ایران برای پرهیز از تشدید تنش با غرب باید همکاری خود را با بازرسان سازمان ملل «بهطور جدی» ارتقاء دهد. رافائل گروسی در مصاحبه با روزنامه فایننشال تایمز چاپ لندن گفت که هرچند آژانس از زمان جنگ دوازده روزه اسرائیل و ایران حدود دوازده بازرسی در ایران انجام داده است، اما اجازه نداشته است که به مهمترین تأسیسات هستهای، یعنی فردو، نطنز و اصفهان که در حملات آمریکا بمباران شدند، دسترسی داشته باشد. به گفته آقای گروسی، اگرچه این تاسیسات در بمباران خسارات شدیدی دید، اما سرنوشت ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ایران که خلوص آن نزدیک به سطح لازم برای تولید سلاح است، همچنان نامشخص است. آقای گروسی گفت که اگرچه آژانس سعی میکند که رویکردش به روابط «پر دستانداز» با ایران توأم با درک متقابل باشد، اما تأکید کرد که ایران باید به تعهدات خود پایبند بماند. او گفت: «نمیشود بگویید "من همچنان عضو پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای هستم" اما به تعهدات خود عمل نکنید. نمیشود انتظار داشته باشید آژانس بگوید "خب، چون جنگی رخ داده، شما در دستهای متفاوت قرار میگیرید". در غیر این صورت، من باید گزارش کنم که آگاهیمان را از وضعیت مواد هستهای ایران کاملاً از دست دادهایم.»آقای گروسی گفت که هنوز ضرورتی برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود ندارد، اما به گفته او «همکاری باید بهطور جدی ارتقاء یابد.» این ادعاها از سوی گروسی در حالی مطرح می شود که چند نکته در قبال آن قابل توجه است.
جنایتی که محکوم نشد
آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنایتی بزرگ در کنار قتل عام جمع کثیری از ایرانیان، بمباران تاسیسات هستهای ایران را نیز اجرا کردند حال آنکه طبق ان پی تی و پادمان و مصوبات سازمان ملل این امر یک جنایت بزرگ است و هیچ حمله به تاسیسات هسته ای نباید صورت گیرد. این بدعت خطرناک در حالی صورت گرفته است که تا به امروز آژانس و گروسی محکومیتی در قبال آن ابراز نداشته و صرفا خواستار همکاری ایران با آژانس و غرب شدهاند. آژانس تاکنون از محکوم کردن ترور دانشمندان هستهای ایران در جنگ 12 روزه و پیش از آن نیز خودداری کرده است. گروسی حتی تحت خواست غرب مانع از آن شد تا قطعنامه پیشنهادی ایران مبنی بر محکوم بودن حمله به تاسیسات هستهای در شورای حکام مطرح گردد. رفتارهای گروسی نشان میدهد که او خود را به گرفتن پست دبیر کلی سازمان ملل فروخته است و جز اجرای خواست غرب هیچ برنامهای ندارد. در این شرایط به نظر می رسد همکاری با آژانس هیچ ارزش و کارکردی ندارد، بویژه اینکه اطلاعات هستهای و دانشمندان ایران از طریق آژانس به غرب و صهیونیستها داده شده است.
نعل وارونه گروسی برای تعامل
گروسی در حالی ادعا میکند که جنگ نباید مانع تعامل ایران و آژانس گردد که او در این میان حقیقتی بزرگ را کتمان میکند و آن اینکه پس از جنگ 12روزه میان طرفین در قاهره توافق صورت گرفت حال آنکه محور آن را نیز خودداری اروپا از اجرایی سازی اسنپ بک تشکیل میداد. اروپاییها عملا در مهر ماه این مهم را زیر پا گذاشته و در یک رفتار غیر اصولی و سیاسی در شورای امنیت قطعنامه روسیه و چین را رد کرده و رسما اسنپ بک را اجرایی کردند. توافق قاهره آن بود که با فعال شدن مکانیسم ماشه عملا آن توافق لغو است، لذا ادعای گروسی مبنی بر اینکه ایران باید با اروپا همکاری کند و به آژانس فرصت همکاری و بازدید دهد یک فریب کاری و نعل وارونه زدن است، چرا که این اروپا بوده که تحت فرمان آمریکا توافق قاهره را نابود کرده است. لذا اگر اصلاح رفتاری نیاز باشد این اروپاست که باید تغییر کرده و رضایت ایران را جلب نماید. لغو تحریمها، راستی آزمایی لغو، تکرار نشدن تحریمها، مقابله با رفتارهای خصمانه آمریکا و نیز محکوم سازی جنگ 12 روزه و پرداخت غرامت جنگ به ایران و... پیش زمینههای این تغییرات میتواند باشد. گروسی با مقصر نمایی و دروغ پردازی نمی تواند جای شاکی و متهم را تغییر دهد، بلکه خود باید پاسخگوی رفتارهای غیر اصولیاش که زمینه ساز حمله نظامی به ایران شد باشد.
گروسی این روزها در حال جا به جا کردن ماموریتها از پرداختن به یک ماموریت فرضی تا نادیده گرفتن ماموریت حقیقی است. از یک سو از 26 مهر ماه با انقضای قطعنامه 2231 شورای امنیت درکنار فروپاشی برجام، پرونده هستهای ایران عادی شده و عملا دیگر بازرسیها ویژه از ایران هیچ معنایی ندارد.
گروسی و جا به جایی ماموریتها
نکته مهم آن است که گروسی این روزها در حال جا به جا کردن ماموریتها از پرداختن به یک ماموریت فرضی تا نادیده گرفتن ماموریت حقیقی است. از یک سو از 26 مهر ماه با انقضای قطعنامه 2231 شورای امنیت درکنار فروپاشی برجام، پرونده هستهای ایران عادی شده و عملا دیگر بازرسیهای ویژه از ایران هیچ معنایی ندارد. فعالیت هستهای ایران بدون هیچ محدودیتی میتواند ادامه یابد و آژانس نیز صرفا یک ناظر ثبت کننده نظیر سایر کشورهاست و حق گزارش نویسی و پرونده بازی علیه ایران را ندارد. گروسی در حالی این مسئله را کتمان و تهران به ارسال پرونده به شورای امنیت تهدید میکند که همزمان در برابر تهدیدات بزرگ برای امنیت هستهای جهان سکوت کرده است. تهدید اصلی امروز برای جهان فرمان ترامپ است که پس از سه دهه تکرار آزمایشهای هستهای آمریکا را اعلام کرد که نتیجه آن نیز رویکرد روسیه به فاز جدید موشکهایی با قابلیت حمل کلاهک هستهای بوده است. به نظر میرسد گروسی برای حفظ منافع شخصی خویش با برجسته سازی موضوع ایران و طرح مسائل بی پایه و اساس و زیاده خواهی بازرسی از تاسیسات هستهای به دنبال دور ساختن افکار عمومی از تهدیدات هستهای آمریکا است، در حالی که همزمان نیز ارادت خویش را به صهیونیستها نشان داده و با ایران هراسی افکار عمومی را از تحولات غزه و سودان منحرف میسازد. گروسی نشان داده است که نه تنها صلاحیت بودن در سمت مدیرکل آژانس را ندارد، بلکه باید به جرم زمینه سازی و مشارکت در حمله نظامی به ایران و نیز بی تفاوتی در برابر رفتارهای فاجعه آمیز هستهای آمریکا مورد بازخواست و مجازات جهانی قرار گیرد، نه آنکه جرات کند تا خود را نامزد دبیر کلی سازمان ملل معرفی نماید. آنچه گروسی نمیداند و یا نمی خواهد بداند آن است که دشمنی آمریکا با ایران ریشهای و ماهوی و نه تاکتیکی است که تا زمانی که واشنگتن از رژیم صهیونیستی حمایت، نیروهای نظامی در منطقه دارد و به سلطه گری میپردازد رفع نخواهد شد و ایران نیز در برابر سیاست تهدید و مذاکره تسلیم نمیشود و نیز تا زمانیکه آژانس تغییر رفتار خود را اثبات نکرده است جایی برای احیای ارتباط میان تهران و آژانس وجود ندارد هر چند که ایران بر اساس اصل تعهدی پذیری همچنان عضو ان پی تی و پادمان باقی میماند.