واکنشهای تند اصلاحطلبان به انتصاب سقاب اصفهانی و جنجالسازی پیرامون آن، بیشتر از آنکه ماهیت فنی یا تخصصی داشته باشد، نشاندهنده سهمخواهی و رقابتهای درونگروهی است. در حالی که رئیسجمهور و الیاس حضرتی درباره کیفیت برنامهها و توانمندیهای تیم منتخب توضیحاتی ارائه کردهاند، اما بخشی از جریان اصلاحطلب موضوع را به اختلافات ساختاری، بحران در دولت و شکست شعار وفاق گره زده است.
جریان اصلاحطلبی که دو دهه پیش با شعارهایی چون «زنده باد مخالف من» و «آزادی بیان تا مرز تظاهرات علیه خدا» خود را نماد مدارا و نقدپذیری معرفی میکرد، امروز در کمتحملترین وضعیت نسبت به کوچکترین نقدها قرار گرفته است. ماجرای اخیر فیاض زاهد، عضو سابق شورای اطلاعرسانی دولت، نمونه روشن همین تناقض رفتاری است. زاهد تنها یک نقد ساده و قابل بحث درباره یکی از انتصابهای دولت پزشکیان مطرح کرد؛ نقدی که نه جنبه سیاسی داشت، نه تخریبی بود و نه خارج از چارچوب. با این حال واکنشها چنان تند، گسترده و غیرعادی بود که او در نهایت ناچار شد از عضویت در شورا استعفا دهد. او حتی در متن استعفای خود به صراحت نوشت که تصور داشته در بیان نظر، استقلال و هویت داشته باشد، اما ظاهراً چنین حقی برای نزدیکترین افراد به دولت و جریان اصلاحطلب نیز وجود ندارد.
این ماجرا چهره واقعی جریان سیاسیرا نشان میدهد که در تمام این سالها نقدناپذیری را به دیگران نسبت میداد اما خود در عمل کوچکترین نقد را هم برنمیتابد. آنهایی که زمانی میگفتند باید آنقدر آزادی بیان باشد که حتی علیه خدا هم بتوان تظاهرات کرد، امروز طاقت شنیدن یک توییت انتقادی را ندارند. مصادیق این رفتار نیز کم نیست؛ از برخوردهای مشابه در دولت روحانی گرفته تا واکنشهای اخیر برخی اعضای دولت و رسانههای همسو که کوچکترین تردید یا انتقاد را مساوی با عبور از خطوط قرمز میدانند.
در چنین فضایی، اظهارات تقی آزاد ارمکی در روزنامه اعتماد که گفته است «سرنوشت جمهوری اسلامی بهطرز عجیبی به موفقیت دولت پزشکیان گره خورده» را هم داریم که هم جای نقد و انتقاد را می بندد و همچنین به گونه ای تصور می کند که نه تنها واقعگرایانه نیست بلکه بیش از پیش نشاندهنده نوعی توهم سیاسی و یا همان ادبیات چندین ساله باج گیری اصلاح طلبان است. تاریخ جمهوری اسلامی بهروشنی نشان داده که این نظام بر پایه ثبات ساختاری و پشتوانه مردمی استوار است و نه بر عملکرد یک دولت خاص. در سختترین دورانها و حتی با حضور کمکارآمدترین دولتها، کشور دچار فروپاشی نشد و نظام اسلامی پا برجا ماند. موفقیت هر دولتی قطعاً به نفع کشور است، اما سرنوشت جمهوری اسلامی هرگز به سرنوشت یک دولت گره نمیخورد.
در همین حال، واکنشهای تند اصلاحطلبان به انتصاب سقاب اصفهانی و جنجالسازی پیرامون آن، بیشتر از آنکه ماهیت فنی یا تخصصی داشته باشد، نشاندهنده سهمخواهی و رقابتهای درونگروهی است. در حالی که رئیسجمهور و الیاس حضرتی درباره کیفیت برنامهها و توانمندیهای تیم منتخب توضیحاتی ارائه کردهاند، اما بخشی از جریان اصلاحطلب موضوع را به اختلافات ساختاری، بحران در دولت و شکست شعار وفاق گره زده است. چنین فضایی نه به نفع دولت است، نه به نفع کشور و نه به نفع ادعای اصلاحطلبان درباره آزادی بیان و مدارا.
در جمعبندی این رخدادها، یک نکته بیش از همه برجسته است: اصلاحطلبان در حالی شعار آزادی بیان سر میدهند که در عرصه عمل تحمل نقد کوچک را هم ندارند. دولتی که شعار وفاق میدهد اما از یک اظهار نظر ساده دچار بحران میشود، در مدیریت مسائل بزرگتر با دشواریهای بیشتری روبهرو خواهد شد. آزمون واقعی دولت پزشکیان نه در برخورد با منتقدان نزدیک به خود، بلکه در مدیریت درست چالشهای کشور است؛ و این آزمون با پاک کردن صورت مسئله و حذف صداهای منتقد، به نتیجه نخواهد رسید.