نشست شورای امنیت با محوریت قطعنامه 2231 و ادعاهای غرب علیه ایران در حالی برگزار شد که این نشست در کنار آنکه بار دیگر منطق مذاکراتی ایران در حفظ حقوق هستهای را آشکار ساخت، ابعاد جدیدی از بی مطقی غرب، زوال سازمان ملل و شدت گرفتن رویارویی نظم نوین جهانی در برابر یک جانبه گرایی غرب را نشان میدهد. روندی که در کنار مهر تاییدی بر پاردایم سیاست خارجی ایران در شرق گرایی، دست کشیدن از مذاکره با غرب و دل نبستن به حمایتهای سازمانهای جهانی است.
این نشست در شرایطی برگزار شد که یکی از نکات مهم در آن را ایستادگی ایران برمواضع اصولی و تاثیرناپذیری از تهدیدات و دلخوش نشدن به لبخندهای پوشالی است چنانکه ایروانی سفیر و نماینده دائم ایران نزد سازمان ملل، تأکید کرد: جمهوری اسلامی ایران نه در برابر فشار و ارعاب تسلیم خواهد شد و نه اجازه خواهد داد در عرصه بینالمللی مورد باجخواهی قرار گیرد.امیرسعید ایروانی، با استناد حقوقی اعلام کرد که قطعنامه ۲۲۳۱ در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ منقضی شده و از آن تاریخ هرگونه اثر حقوقی و مأموریت اجرایی خود را از دست داده است. او تأکید کرد ایران از سال ۱۹۷۰ عضو متعهد معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای بوده و به دلایل حقوقی، اخلاقی و دکترینال، همواره سلاحهای کشتار جمعی را مردود دانسته است. این مواضع در حالی است که سایر مقامات ایرانی از جمله عراقچی وزیر امور خارجه هرگونه مذاکره با آژانس و غرب را در شرایط کنونی مردود دانسته و بر لزوم تحقق شروط ایران یعنی محکوم شدن حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران، پرداخت خسارت و تعهد به تکرار نشدن این تجاوزگریها تاکید دارد.
نکته دیگر در نشست شورای امنیت را آشکار شدن بی اختیار بودن و عدم استقلال سازمان ملل در برابر یک جانبه گرایی غرب تشکیل میدهد. شورای امنیتی که تاکنون به خاطر وتوهای آمریکا از صدور یک قطعنامه برای پایان نسل کشی غزه و تجاوزگری رژیم صهیونیستی در منطقه ناتوان بوده در رویکردی غیر قانونی پرونده ایران و قطعنامه 2231 را بازگشایی کرده است. این بی کفایتی و غرب زده بودن شورای امنیت چنان است که نماینده روسیه رسما عنوان میکند که اسلوونی که رئیس شورای امنیت است جرأت ندارد بیطرفانه عمل کند و برای این کشور متأسفم. حقیقت آن است که قطعنامۀ ۲۲۳۱ دیگر وجود خارجی ندارد و کشورهای اروپایی اصلا اجازه ندارند در اینباره اظهارنظر کنند و نشست شورای امنیت رسما غیر قانونی است و از دبیرخانۀ سازمان ملل میخواهیم قطعنامههای ضدایرانی شورای امنیت را متوقف کند، چرا که برنامه هستهای ایران دیگر تحت شمول شورای امنیت سازمان ملل نیست. این رویه غلط شورای امنیت بار دیگر نشان داد که ایران برای حقوق حقه خود نمیتواند روی سازمانهای بینالمللی حساب باز کند و باید به دنبال ساختارهای نوینی از بازیگران نظم نوین جهانی همچون بریکس و شانگهای باشد.
نکته مهم دیگر در نشست شورای امنیت را زیاده خواهیها و توهمات آمریکا تشکیل میدهد. آمریکایی که با خروج از برجام و تشدید تحریمها رسما این توافق جهانی را باطل ساخته و با حمله نظامی در میانه مذاکرات به ایران رسما غیر قابل اعتماد بودن خود را به جهانیان نشان داده در این نشست بار دیگر زیادهخواهیهای بی منطق خود را تکرار کرد. مورگان اورتگاس، معاون فرستاده ویژه دولت ترامپ در خاورمیانه، در این نشست مدعی شد: «ایالات متحده همچنان برای مذاکرات رسمی با ایران در دسترس است، اما تنها در صورتی که تهران برای گفتگوی مستقیم و معنادار آماده باشد. با این حال، ما در مورد انتظارات خاص خود برای هرگونه توافقی شفاف بودهایم. مهمتر از همه، هیچ غنیسازی در داخل ایران نمیتواند وجود داشته باشد و این اصل ما باقی میماند.» این مواضع نشان میدهد که آمریکا همچنان پای زیادهخواهیهای گذشته یعنی حذف حقوق هستهای، نابودی توان موشکی و حذف ایران از معادلات منطقه است که در این شرایط هرگونه مذاکرهای با این کشور بی معنا میباشد. از دیگر نکات مطرح در نشست شورای امنیت مواضع کشورهای اروپایی است. نماینده انگلیس در شورای امنیت مدعی شد که ایران باید اجازه دهد بازرسان آژانس از تاسیسات آسیبدیده بازرسی کنند. از ایران میخواهیم به مذاکرات مستقیم با آمریکا برگردد. فرانسه نیز در این نشست همان رویه تهدید آمیز گذشته را تکرار کرد. این مواضع از سوی اروپاییها که از یک سو خود را حق به جانب نشان داده و چنان وانمود می کنند که به تعهدات برجامی خود عمل کردهاند و حق فعال سازی اسنپ بک را دارند و از سوی دیگر نیز خواستار رویکرد مذاکراتی ایران به آمریکا و آژانس شدهاند در حالی که تجاوز نظامی علیه ایران را محکوم نکردهاند نشان میدهد که عملا اروپا همچنان طرفی غیر صادق برای مذاکره است در عین آنکه هیچ گونه استقلالی نیز از خود ندارد چنانکه در پرونده فلسطین و اوکراین رسما در زمین آمریکا بازی کرده است.
هر چند که غرب گرایانه به دنبال تخریب و زیر سوال بردن این رویکرد هستند اما تحولاتی همچون نشست شورای امنیت درست بودن رویکرد تعاملی با شرق و ظرفیت سازی راهبردی از این مناسبات در عرصه بینالمللی را آشکار میسازد.
نکته بسیار مهمی که باید در باب نشست شورای امنیت مورد توجه قرار دارد، رویکرد راهبردی صحیح سیاست خارجی ایران است. رویکردی که بر پاردایم شرق گرایی استوار است که بخشی از آن در قالب توافق 20 ساله با روسیه و 25 ساله با چین و همگرایی با شانگهای و برکیس و اوراسیا است. هر چند که غرب گرایان به دنبال تخریب و زیر سوال بردن این رویکرد هستند اما تحولاتی همچون نشست شورای امنیت درست بودن رویکرد تعاملی با شرق و ظرفیت سازی راهبردی از این مناسبات در عرصه بینالمللی را آشکار میسازد. این همگرایی راهبردی چنان است که در نشست شورای امنیت روسیه ضمن محکوم سازی ادعاهای ضد ایرانی عنوان میکند که ایران با آمریکا ۶ دور مذاکره کرد و ۲ روز مانده به دور جدید مذاکرات به ایران حمله کردند. اقدامات ۳ کشور اروپایی نشاندهندۀ دورویی آنهاست. آنها از حمله به ایران حمایت کردند. نماینده روسیه تاکید می کند که تحولات اخیر نشان داده که طرفهای غربی فقط تلاش کردند با کارتهای مکانیسم ماشه بازی کنند. آنها بارها و بارها برجام را نقض کردند. اروپاییها حتی جرأت ندارند بدون اجازۀ آمریکا پیشنهادهای چین و روسیه برای مسئله هستهای ایران را بررسی کنند. نماینده روسیه خطاب به نماینده فرانسه نیز شما به شدت شکست خوردید و این شکست خیلی افتضاح بود و خودتان هم آن را میدانید.
در همین راستا نیز نماینده چین در شورای امنیت عنوان میکند که از موضع روسیه حمایت کرده و تاکید دارد که قطعنامۀ ۲۲۳۱ تمام شده است. شورای امنیت نمیتواند براساس ادعای ۳ کشور اروپایی اقدامی بکند. این کار فقط به وجهۀ شورای امنیت ضربه میزند. چین تاکید میکند که راهحل سیاسی تنها راه است و نمیشود با زور و درگیری مسئله را حل کرد. آمریکا باید از تحریم دست بردارد و با ایران مذاکره کند. ایران همیشه بر مسالمتآمیزبودن تأسیسات هستهایاش تاکید دارد. حسننیت ایران را درک میکنیم. گفتوگوها باید براساس مساوات انجام شود و حقوق هستهای ایران رعایت شود. شورای امنیت نباید تحریمهای غیرقانونی را علیه ایران اعمال کند. این مواضع در کنار اقدامات روسیه و چین در سایر نشستهای اخیر شورای امنیت برای پایان دادن به قعطنامه 2231 گواهی بر راهبرد جدید جهانی بر اساس نظم نوینی است که ایران بخشی از آن است که میتواند تحولات نوینی را در صحنه جهانی رقم زند.
نکته مهم آن است که این نشست در نهایت بدون صدور بیانیه مشترک یا قطعنامه جدید به پایان رسید که از یک سو نشاندهنده شکاف عمیق میان اعضای دائم شورای امنیت درباره پرونده هستهای ایران است که روندی مثبت برای منافع ایران را نشان میدهد و از سوی دیگر تهی بودن ادعای انزوای جهانی ایران و توان غرب برای اجماع سازی را آشکار می سازد. این نشست نشان داد که اولا ادعای غرب گرایانه مبنی بر منزوی بودن ایران به خاطر رابطه نداشتن با غرب تصوری نادرست است و ثانیا غرب دیگر بازیگری تصمیم ساز در جهان نیست و روند زوال آن تسریع شده است و لذا دلخوش کردن به وعدههای آنها سرابی است که خسارت آن بیشتر از مقاومت در برابر زیادهخواهیهای آنهاست.