«آيت‌الله ميرزا احمد سيبويه» مي‌گويد: «در بستر بيماري در عالم مكاشفه بودم. همراه پدرم در حرم امام حسين(ع) ايستاده بوديم. پدرم از امام حسين(ع) شفاي مرا خواست. حضرت اباعبدالله(ع) فرمودند: اجلش رسيده است و پدرم امام حسين(ع) را به مادرش حضرت زهرا(س) قسم مي‌دهد و مي‌گويد: اگر شما بخواهيد، مي‌شود. امام حسين(ع) به داخل حرم رفتند و بعد از مدتي بيرون آمدند و خطاب به پدرم فرمودند: ما شفاي پسر شما را از خدا گرفتيم».

ثبات قدم در راه حق-23

سيدحسين خاتمي‌خوانساري/استحكام ايمان به مقدماتي نياز دارد. از جمله اين مقدمات تدبر در آفرينش و آيات قرآن و روايات است. اسلام از هيچ انساني نخواسته است كه بدون علم و تحقيق و تدبر ايمان بياورد. همچنين هيچ مسلماني نمي‌تواند بدون تدبر، تفكر و تعمق در آيات و روايات ايمان خود را محكم كند و در مقابل وسوسه‌ها و شبهه‌ها دوام بياورد. نگاه علمي به دين و دستورات اسلام مورد تأكيد قرآن بوده و اهل بيت(ع) به دستور خداوند در آموزش اعتقادات و اخلاقيات و احكام به مردم تمام تلاش خود را به كار مي‌بردند. روايات فراواني از اهل بيت(ع) به دست ما رسيده است كه همگي يك جهت را مدنظر قرار داده‌اند و آن ايماني عالمانه، آگاهانه و عاشقانه است.

در يادداشت‌هاي گذشته تدبر را به طور مختصر توضيح داديم؛ اما بايد بدانيم تدبر در چه سطحي است و چه كساني مي‌توانند با تدبر در قرآن بر ايمان خود بيفزايند؟

اول اينكه بايد توجه داشت ما در قرآن بايد به دنبال چه چيزي باشيم؟ گفته شد ايمان، تقويت و استحكام آن؛

دوم اينكه منظور از تدبر چيست؟ بايد با نگاه دقيق به پيام خداوند در قرآن كه زندگي صحيح در اين دنيا و آباد كردن آخرت است، دست بيابيم.

سوم اينكه آيا تدبر در توان هر كسي وجود دارد يا بايد درجات علمي خاصي را طي كرد تا توان تدبر در قرآن به وجود آيد؟ براي پاسخ به اين پرسش ضمن توضيح معناي تدبر در آيات قرآن، بايد كاركرد آن را نيز بدانيم. اگر بخواهيم معناي دقيقي را درباره قرآن و روايات اهل بيت(ع) دريافت كنيم، بايد بگوييم: «رسيدن به فرزانگي و دانايي خدادادي كه در پرتو آن‌ـ چه نظري و چه عملي‌ـ بتوان يك زندگي حقيقي داشت». تدبر حقيقي ما را به حكمت مي‌رساند.

حكمت معاني گوناگوني دارد. از بازدارندگي گرفته تا شناخت بهتر هر چيز. حكمت مقامي است كه خداوند به انسان مي‌دهد تا از زشتي‌ها دوري كند و به طرف زيبايي‌ها و پاكي‌ها رهسپار شود. حكيم با عالم متفاوت است؛ زيرا مي‌شود فردي بدون تحصيلات علمي به اين مقام برسد. انسان‌ها گاهي در انديشه و عمل به مقامي دست مي‌يابند كه راهش از تحصيلات در علوم مختلف نگذشته است؛ براي همه ما شنيده‌ايم كه مي‌گويند: «اين فرد چه سخنان حكيمانه‌اي مي‌گويد؛ در حالي كه اصلاً سواد خواندن و نوشتن ندارد»؛ يعني قبول داريم خداوند به عده‌اي قابليت كشف اسرار آفرينش را مي‌دهد، بدون آنكه تحصيلات علوم ديني داشته باشند. اينجاست كه معناي تدبر واضح‌تر مي‌شود. تدبر در قرآن و روايات با تفسير قرآن و شرح روايات تفاوت‌هايي دارد. از جمله آنكه برخلاف تفسير نياز به تلاش‌هاي علمي در علوم و تحصيلات ديني ندارد، تخصصي و مفصل نيست و محتواي آن براي عموم قابل استفاده نيست.

تدبر از همه مردم با هر سطح درك و فهم خواسته شده است و همه بدون هيچ علم مقدماتي مي‌توانند به مراتبي از تدبر برسند و راه استفاده از اين كتاب شريف، به واسطه تدبر به روي همه مردم مفتوح است؛ برخلاف تفسير كه تكليف عده خاصي است و در بسياري موارد نيز از آن نهي شده است. قبلاً گفته شد تدبر، به عقلي كامل و روحي سالم نياز دارد...

محمدرضا قضايي/ يكي از معروف‌ترين زيارت‌هاي امام حسين(ع)، زيارت «ناحيه مقدسه» است كه از لسان مبارك امام زمان(عج) و از سوي نواب خاص ايشان در دوره غيبت صغري به ما رسيده است. سنديت اين زيارت‌نامه از سوي شهيد اول، شيخ حر عاملي، علامه مجلسي (در بحارالانوار)، محدث نوري (در مستدرك الوسائل)، شيخ عباس قمي و آقا بزرگ تهراني تأييد شده است. علامه مجلسي مي‌گويد كه اين زيارت نامه در كتاب المزار شيخ مفيد، كه حيات او حدود صد سال با غيبت صغري فاصله داشته ثبت شده است. هرچند اكنون در اين كتاب وجود ندارد، تأييد علامه مجلسي براي سنديت اين زيارت‌نامه كفايت مي‌كند. در اين زيارت‌نامه بر 22 تن از پيامبران و پنج تن آل‌عبا(ع) سلام داده و همچنين از جايگاه ديني و اجتماعي امام(ع) سخن گفته شده است؛ اما عبارت مهم در زيارت ناحيه وجود دارد كه فلسفه اشك و عزاداري را مشخص مي‌كند. امام زمان(عج) مي‌فرمايند: «اگرچه زمانه مرا به تأخير انداخت و مقدرات الهي مرا از ياري تو بازداشت و نبودم تا با آنان‌ كه با تو جنگيدند بجنگم و با كساني ‌كه با تو اظهار دشمني كردند خصومت نمايم، (درعوض) صبح و شام بر تو مويه مي‌كنم و به جاي اشك براي تو خون گريه مي‌كنم...» امام زمان(عج) در مبارزه با قاتلان امام حسين(ع) و دشمنان دين گريه مي‌كنند؛ زيرا اين اشك‌ها بيداركننده و آگاهي‌دهنده هستند؛ اشكي كه گوياي حركتي عاشقانه از سوي عبد به سمت معبود است؛ اشكي كه انسان‌هاي بيدار را با اين پرسش اساسي مواجه مي‌كند كه چرا براي فردي كه 1400 سال پيش به شهادت رسيده گريه مي‌كنند؟ او چه كسي بوده و چه اتفاقي براي او افتاده؟ چرا او را به اين نحو به شهادت رساندند و فرزندان او را به اسيري بردند؟ پرسش‌هايي كه حركت ايجاد كرده و عزم‌ها را جزم مي‌كند. پرسشگر نيز با حقايقي مواجه مي‌شود كه در هر عصر و زماني مي‌تواند او را راهنمايي كند و تكليف او را در مورد وظايفش در زندگي‌ مشخص ‌كند.

سال 1365 با طعم پيروزي سپاهيان اسلام در عمليات پيروز والفجر 8 آغاز شد. دشمن كه شكست سختي را متحمل شده بود، تلاش مي‌كرد با اقدامي نظامي كمي از فضاحت ايجاد شده بكاهد و براي خود اعتباري كسب كند. «سردار مرتضي قرباني» فرمانده دلاور لشكر 25 كربلا درباره اوضاع جبهه‌ها و چگونگي مواجهه دشمن با شكست در فاو مي‌گويد:

«دشمن غافلگير شده بود و تلاش مي‌كرد به كمك حاميانش مجدداً خودش را بازسازي كند كه اين بار به كمك منافقان خائن كه بارها به كمك صدام آمده بودند و هربار شكست خورده بودند، به مهران حمله كرده و شهر مهران را در اختيار گرفتند. شهر مهران در راستاي ارتفاعات جبل الحرمين و كاني سخت قرار دارد. قبلاً ارتفاعات كله قندي طي عمليات والفجر3 آزاد شده بود؛ بنابراين ارتفاعات مشرف به شمال شرق، جاده‌هاي منتهي به مهران از سمت دهلران و ايلام در اختيار ما بود و دشمن بر سمت شرقي و ارتفاعات قلاويزان مسلط بود.

ارتفاعات مشرف به شهر در اختيار ما بود؛ اما خود شهر مهران با اينكه خالي از سكنه و تخريب شده بود، در اختيار ارتش عراق بود و همين موجب استفاده تبليغاتي دشمن شده بود كه صدام اشغال مهران را در مقابل اشغال فاو به رخ مي‌كشيد. در همان زمان بود كه جلسه‌اي با حضور فرماندهان در اهواز برگزار شد و طبق دستور امام خميني(ره) جهت آزادسازي مهران مقرر شد تا گردان‌هايي از لشكر 41 ثارالله، ويژه 25 كربلا، 17 علي‌ابن ابي‌طالب(ع)، لشكر 27 محمد رسول‌الله(ص) و... كه در منطقه جنوب مستقر بوديم به مهران اعزام شده و مهران را پس بگيريم... علاوه بر حضور لشكرهاي سپاه، حمايت توپخانه توسط ارتش و كارهاي مهندسي و خاكريزي هم به كمك جهاد انجام شد. در واقع يكي از شاخصه‌هاي مهم عمليات كربلاي 1 همكاري و هماهنگي ويژه‌اي بود كه بين سه نهاد سپاه، ارتش و جهاد وجود داشت و تقسيم كار و هماهنگي خوبي صورت گرفت.»