سختترين لحظات زندگي وقتي است كه خودت را نشناختهاي...
به خودت ايمان داشته باش،
به نداي درونت گوش بده! به فطرتت معتقد باش و شكرگزار تواناييهايت باش!
توكل كن و شجاعانه براي هدفت بجنگ!
كارهايي را انجام بده كه از آنها ميترسي.
همانطور كه مولي علي(ع) ميفرمايند: هنگامى كه از چيزى مىترسى خود را در آن بيفكن؛ زيرا سختى پرهيز از آن، از آنچه ميترسي بيشتر است.
امام رضا(عليهالسلام) ميفرمايند: «... اى پسر شبيب! اگر براى چيزى گريان شدي، براى حسين(ع) گريه كن كه او را سر بريدند؛ همانگونه كه گوسفند را سر ميبرند. آسمانهاى هفتگانه و زمينها براى كشته شدن او گريستند و چهار هزار فرشته براى يارياش به زمين آمدند و ديدند كه ايشان كشته شدهاند؛ پس بر سر قبرش ژوليده و خاكآلود ميباشند تا قائم(عج) قيام كنند و يارياش كنند و شعار آنها «يا لثاراتالحسين(ع)».
عيون أخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 299
محمدصالح نادري / سرعت؛ لذتي كه انسانها از ديرباز به دنبال آن بودهاند، فرقي ندارد سرعت در رانندگي باشد يا سرعت حركت صف خريد نان. ميل به داشتن سرعت زياد در چنين مسائلي در نهايت مرگآور است يا ده دقيقه زودتر به خانه رسيدن و... . چرتكه اولين رايانه و وسيله محاسباتي تاريخ بشر است كه هدف از ساخت آن سرعت دادن به محاسبات عددي بوده است؛ بنابراين سرعت در رايانه از ابتداي پيدايش اين علم هميشه يكي از اولويتهاي اصلي بوده است. سرعت زياد در رايانه نه تنها مرگآور نيست، بلكه راهگشاست. در ساخت ابررايانهها به دو مقوله مهم توجه ميشود: افزايش سرعت و حجم محاسبات. محاسبات در ابررايانهها در علوم پزشكي كاربرد دارد و ميتواند جان انسانها را نجات دهد؛ بنابراين در رايانه پيوسته به دنبال افزايش سرعت هستيم.
سرعت رايانه ناشي از عوامل بسياري است. رايانه واحد پردازنده مركزي دارد كه وظيفه پردازش دادهها بر عهده آن است. پردازندهها به دو نوع 32 بيتي و 64 بيتي تقسيم ميشوند كه ممكن است در آينده انواع 128 بيتي يا حتي 256 بيتي آنها به بازار بيايد. تفاوت پردازنده 32 بيتي و 64 بيتي در تعداد مكانهاي قابل آدرسدهي در آنهاست. نسخه 32 بيتي ميتواند حداكثر 2 به توان 32 يعني 4 ميليارد و 294 ميليون و 967 هزار و 296 آدرس را داشته باشد؛ در حالي كه نسخه 64 بيتي ميتواند حداكثر 2 به توان 64 يعني در حدود 18 كوينتيليون آدرس را داشته باشد؛ به همين دليل در رايانههايي كه از پردازنده 32 بيتي استفاده ميكنند حداكثر ميزان حافظه تصادفي (RAM) 4 گيگابايت است؛ در حالي كه اين رقم در رايانههاي 64 بيتي حدود 16 اگزابايت است! از اين رو پردازندههاي 64 بيتي با دادههاي بزرگتر و بيشتري سر و كار دارند.
رايانهها انواع حافظهها را براي نگهداري دادهها دارند كه معروفترين آنها هاردديسكها هستند؛ مركز اصلي نگهداري كه براي ذخيره طولاني مدت داده از آن استفاده ميشود. حافظه ديگر، RAM يا حافظه با دستيابي تصادفي است. به حافظههاي تلفن همراه، دوربين ديجيتال و... بايد كارت حافظه گفت و نام آنها RAM نيست. حافظه با دستيابي تصادفي مهمترين مكان نگهداري دادهها به طور موقت است. همه دادههاي موجود روي اين حافظه با خاموش كردن از بين ميروند و هر لحظه دادههاي گوناگوني روي آنها قرار ميگيرد كه كاربر از آنها اطلاعي ندارد. اين حافظه وظيفه نگهداري دادههاي مورد نياز براي اجراي برنامهها را دارد. وقتي برنامهاي را اجرا ميكنيد، آن برنامه دادههاي مورد نياز خود را در RAM قرار ميدهد.
دسته ديگري از حافظهها حافظههاي نهان يا كَش (cache) هستند كه پردازندهها انواعي از اين حافظهها را دارند. L1، L2، L3 و L4 از مهمترين كشهاي يك پردازنده هستند. حافظههاي نهان يا كش، وظيفه نگهداري دادههايي را دارند كه پردازنده به آنها نياز دارد و اولين مكاني هستند كه پردازنده به آنها مراجعه ميكند تا داده مورد نياز خود را بردارد. هر پردازنده تقريباً چهار حافظه كش دارد كه تعداد آنها در مدلهاي مختلف متفاوت است. كش سطح اول يا L1 بسيار سريع است و هنگامي كه پردازنده به دنبال داده مورد نياز خود ميگردد، ابتدا L1 را جستوجو ميكند و در صورت بودن داده موردنظر، به سرعت آن را مييابد؛ اما اين سرعت زياد سبب ميشود مصرف انرژي هم افزايش يابد؛ به همين دليل آن را با حجم كمي (حدود چند كيلو بايت) ميسازند. سطح دوم يا L2 دومين مكاني است كه پردازنده به دنبال داده مورد نظر خود ميگردد. اين حافظه كمي بيشتر از L1 (حدود چند مگابايت) اما كندتر از آن است. هرچه به سطح بعدي ميرويم حافظههاي كش بزرگتر، اما كندتر و مصرف انرژي آنها كمتر ميشود.
پردازندهها به دنبال برداشتن داده و رفتن به محاسبات خود هستند. اولين مكان بررسي موجود بودن داده، كشها (L1، L2، L3 و L4) هستند. اگر همچنان داده يافت نشد به حافظه RAM ميروند. پردازندهها به نحوي برنامهريزي شدهاند كه هميشه دادههايي را كه زياد با آن كار دارند در حافظه كش L1 قرار ميدهند و به همين ترتيب در صورت پر شدن L1 از حافظههاي بعدي استفاده ميكنند. سرعت در رايانه تحت تأثير انتقال اطلاعات از حافظههاي مختلف براي پردازش به وسيله پردازنده است. گفتني است حافظهها تنها عامل مؤثر در سرعت رايانه نيستند و بسياري از عوامل ديگر در اين زمينه نقش دارند. در شماره بعد ديگر عوامل مؤثر در سرعت رايانه را بررسي ميكنيم.
روز دوم عمليات كربلاي 2 بود. قدرت به من گفت كه «دوشكا» يا «تيربار» بياور. مقداري نوار فشنگ هم برداشتيم و سه چهار نفره رفتيم جايي كه به بعثيها مسلط باشيم. نزديك شديم. تيربار را گرفت و شروع كرد به تيراندازي رگباري. عراقيها هم خمپاره ميزدند. يكي از برادرهاي همراهمان مجروح شد. من نوارها را پر ميكردم و قدرت هجوم ميبرد، تا اينكه خيلي جلو رفت. يه دفعه از دور ديدم كه روي خاكريز افتاده و پايش خون ميآيد. نزديكش شدم كه پايش را ببندم، ديدم كه ديگر حتي توان گفتن شهادتين را هم ندارد و همانجا شهيد شد.
به نقل از همرزم شهيد قدرت عليدادي
شهيد عليدادي اسفند ماه 1336 در يكي از روستاهاي محروم شهرستان ايذه متولد شد و دوران كودكي و دبستان را در همان بخش سپري كرد. دوره راهنمايي را در اميديه و دوره دبيرستان را در اهواز گذراند. بسيار درسخوان و باهوش بود. در دوران دبيرستان حركتها و اقداماتي را عليه رژيم شاه آغاز كرد و جذب گروه منصورون شد. پس از اخذ ديپلم، آزادانهتر در فعاليتهاي ضد رژيم شركت كرد. در بهمن ماه 1357 به تهران رفت و در مبارزه با رژيم طاغوت فعال بود. در سال 1358 با تشكيل جهاد سازندگي وارد جهاد و همان سال در سپاه پاسداران هم فعال شد. در كنكور سراسري هم پذيرفته شد؛ اما سپاه را انتخاب كرد. به زادگاهش رفت و سپس به سپاه اميديه و سپاه منطقه مرزي شلمچه پيوست. با آغاز رسمي جنگ تحميلي جزو اولين نيروهايي بود كه با ارتش بعثي درگير شد. در مقاومت 34 روزه خرمشهر حضور داشت تا اينكه سپاه رامشير را راهاندازي كرد. در 22 بهمن ماه 1359 ازدواج كرد كه ثمره آن دو پسر به نامهاي صالح و محمدصابر و يك دختر به نام زينب است. پس از ازدواج به جبهه برگشت و در محور تپههاي مدن حضور يافت. در عمليات ثامنالائمه، فتحالمبين، بيتالمقدس، والفجر مقدماتي، بدر و خيبر و... به عنوان فرمانده گردان حضور داشت.
وي پس از مدتي دوري از جبهه تصميم گرفت در عمليات كربلاي 2 شركت كند و در غروب دومين روز عمليات در دهم شهريور سال 1365 در رشته كوههاي سكران، واقع در دره عمومي حاج عمران در 29 سالگي به شهادت رسيد.
شط خون
روز عاشورا، چنان دلهاي ما آتش گرفت
غم سراپا شعلهور، جان عزا آتش گرفت
هيچ درماني ندارد، اين غم جان سوز ما
چونكه زين ماتم، دل آل عبا آتش گرفت
هر كه وجدان داشت، اندوه گران جانش فتاد
فطرت بيدار، از اين ماجرا آتش گرفت
ميشود آرام شد امروز، اي آزاد مرد؟
جان هر بيگانه درد آشنا، آتش گرفت
حرمله، تيري رها كرد از كمان كينهاش
شد سه شعبه تير با خون خدا آتش گرفت
دست عباس از بدن افتاد در شط فرات
شط خون، در سوگ آن كان وفا آتش گرفت
از علياكبر چه گويم، شبه پيغمبر، چه كرد
هر كه ديد آن سرو خوبان، بيصدا آتش گرفت
قاسم آن دردانه حق باور سوداي عشق
شيرمردي بود، در دام بلا آتش گرفت
جمله احباب، جان كردند قربان حسين(ع)
جان به قربان حسيني كه جدا آتش گرفت
آسمان ناليد، بايد گفت: مينالد هنوز
آن زمان كه خيمهگاه كربلا آتش گرفت
نظم و شعر و قافيه، آمد به تنگ از فرط غم
در عزا، گلواژههاي شعرها آتش گرفت
خلوتي دور از نظر، ناليد شاعر غصه خورد
با خلوص و بيريا، بيمدعا آتش گرفت
شاعر:عبدالمجيد فرائي
*****************************
ياري هست؟
تكيه بر شمشير زد، پرسيد: ياري هست؟... ياري هست؟
تا مرا ياري كند؟ مردي، سواري هست؟... ياري هست؟
پيش رو يك دشت تنهايي ست...تنهايي ست...تن هايي ست
غرق خون، از نو ولي پرسيد: ياري هست؟ ياري هست؟
ناگهان در آن سكوت هلهله آلود، آوايي
پرسشم را پس هنوز اميد آري هست؟ ياري هست؟
آري آري، هق هقي... نه... حق حقي آمد رجز واري
طفل را با تيغ و تير اما چه كاري هست؟... ياري هست؟
اين گلو خشك است، مردم! يك سر سوزن مروت، آه
يا كفي از آب، قدر شيرخواري هست؟... ياري هست؟
ناگهان پاسخ رسيد، آري...گلو تر ميكند تيري!
همدمي اينك براي سوگواري هست؟... ياري هست؟
نيست ياراي كلامم، در جهان آيا كلامي هم
در جواب مادر چشم انتظاري هست؟ ياري هست؟
در سكوتي هلهله آلود، مي تابد صدا در دشت
باز ميتابد صدا در دشت: ياري هست؟... ياري هست؟
شاعر:محمد مهدي سيار
كتاب «حماسه حسيني» مشتمل بر تمامي سخنرانيها و يادداشتهاي استاد مطهري درباره امام حسين(ع) و واقعه كربلا است كه از حدود سال 1347 تا 1356 ايراد و نوشته شده است. اين كتاب تاريخنگاري نيست، بلكه تحليل تاريخ است و در آن به جنبه درسآموزي و الگوگيري از قيام امام حسين(ع) و لزوم پيراستن آن از تحريفات تكيه و تأكيد شده است. نكاتي جديد و ارزشمند در كتاب وجود دارد؛ از اينرو ميتوان اين كتاب را در شمار منابع مهم قلمداد كرد. كتاب «حماسه حسيني» در دو جلد منتشر شده است. جلد اول شامل سخنرانيهاي استاد مطهري پيرامون واقعه كربلا و جلد دوم هم مشتمل بر ياددشتهاي ايشان درباره اين موضوع است. جلد اول اين مجموعه شامل هفت فصل است. فصل اول با عنوان «حماسه حسيني»، مجموعه سه سخنراني استاد شهيد است كه با همين عنوان ايراد شده است. فصل دوم را سخنرانيهاي استاد با عنوان «تحريفات در واقعه تاريخي كربلا» تشكيل ميدهد. «ماهيت قيام حسيني» عنوان فصل سوم اين كتاب است و فصل چهارم را سخنراني آن شهيد بزرگوار پيرامون «تحليل واقعه عاشورا» تشكيل ميدهد. «شعارهاي عاشورا» نيز عنوان فصل پنجم اين كتاب است. فصل ششم شامل هفت سخنراني استاد شهيد با عنوان «عنصر امر به معروف و نهي از منكر در نهضت حسيني» است. در اين فصل، علاوه بر بحث درباره موضوع اصلي، «امر به معروف و نهي از منكر» مسائل اجتماعي و سياسي روز نيز مطرح و «كارنامه مسلمين در قبال مسئله فلسطين» بررسي شده است. «عنصر تبليغ در نهضت حسيني» فصل هفتم اين كتاب است كه هفت سخنراني استاد با همين عنوان را شامل ميشود. جلد دوم مجموعه «حماسه حسيني» شامل نوشتهها و يادداشتهاي استاد شهيد آيتالله مرتضي مطهري در اين باب است. اين كتاب حاوي مطالبي است كه استاد به مرور ايام نگاشتهاند و هدف از اين نگارش، يادداشت مطالب قابل توجه براي مراجعات بعدي يا آمادگي براي سخنراني بوده است. اين مطالب از نظر اجمال و تفصيل متفاوت است؛ به طوري كه برخي از آنها به صورت يك مقاله است و برخي ديگر چند سطري بيش نيست و در موارد اندكي، مطلب با اشاره بيان شده است. اين جلد از كتاب شامل هشت فصل است كه موضوع برخي از آنها همان موضوعات جلد اول است. برخي موضوعات و مطالب نيز اختصاصي است؛ به طوري كه ميتوان گفت فصول جلد اول و دوم به نوعي مكمل يكديگرند.
حميدرضا حيدري/ در هفتهاي كه گذشت، به مناسبت «هفته دولت» برنامهها و افتتاحها مورد توجه كاربران فضاي مجازي قرار گرفت و بسياري از افتتاحها با اين هشتگ به تصوير كشيده شدند؛ اما بخش جالب ماجرا آنجا بود كه در اين هفته افتتاح عجيب زياد داشتيم؛ از افتتاح ديوار گرفته تا جوي آب و پيادهرو؛ تصاويري كه واكنش كاربران فضاي مجازي را برانگيخت. يكي از كاربران نوشت: «افتتاح پروژههاي عظيم دولت، وعده و وعيد در هفته دولت! افتتاح ديوار سنگي در روستاي گاورمك از بخش مركزي رامسر مازندران، افتتاح پيادهرو در كوهدشت، افتتاح شير آب در روستاي كاركنده در ساري و افتتاح جوي آب.»
يكي از موضوعاتي كه در اين هفته بار ديگر تنورش داغ شد، مذاكره بود. رئيسجمهور در سخناني گفت: «اگر بدانم كه بايد با كسي ملاقات كنم كه مشكلات مردم حل شود، دريغ نخواهم كرد!» اين صحبتها به زعم بسياري، آمادهسازي اذهان براي مذاكره از سوي روحاني بود. يكي از كاربران با كنايه نوشت: «ادعاي جديد آقايان چيز عجيبي نيست... حضرات! كمي هم با كارگر كارخانهها مذاكره كنيد! ضرر ندارد!» يكي ديگر از كاربران هم نوشت: «محرم نزديك شد، يه سلامي ميكنم به جماعتي كه از قيام بزرگ عاشورا درس مذاكره گرفتن، با شمر زمانه قرارداد بستن تا سايه جنگ را دور كنند، نه تنها موفق نشدند، بلكه تحريم آب تشديد شد. تاريخ در حال تكرارست و پر است از آدمهايي كه ازش درس نميگيرند؛ اينجاست معني كلالارض كربلا را بيشتر ميفهمي.»
مجتهد(فعال توئيتري عربستاني شد مخالف رژيم سعودي): محمد بن سلمان همچنان با «محمد بن زايد»، وليعهد ابوظبي با وجود همه گرفتاريها و تنگناهايي كه حوادث اخير يمن براي آنها داشته «همكاري كامل» دارد؛ رفتارها و اقدامات امارات و شوراي انتقالي جنوب كه مورد حمايت در راستاي طرح مشترك آنها براي تجزيه يمن با موافقت رياض صورت گرفته و سعوديها از اين اقدامات با خبر بودند.
مهدي محمدي: هدف مكرون به هيچ وجه كاهش تحريمها نيست، بلكه فرانسه تنها در پي نشاندن ايران و آمريكا پاي ميز مذاكره مستقيم و جلوگيري از برداشته شدن گام سوم كاهش تعهدات برجامي از سوي ايران در نيمه شهريور است.
سعيد جليلي: آنچه را كه ترامپ با زور و مكرون با فريب دنبال ميكنند، با باور ملي ما به تواناييهاي جوانان ميهن پاسخ داده خواهد شد.
هادي طحاننظيف (عضو حقوقدان شوراي نگهبان): حضور آيتالله يزدي و آيتالله آملي و گفتوگوي آنها با يكديگر، تصوير زيباي وحدت و همدلي را در چشم ساير اعضا به وجود آورد؛ تصويري كه با حكمت و تدبير آيتالله جنتي ايجاد و مقبوليت ايشان در ميان بزرگان نظام عامل وحدت و نااميدي دشمن شد. در اين ميان، شعله اختلافي كه مبناي آن، شيطنت و غرضورزي برخي افراد و نشر برخي شايعات در فضاي مجازي بود، كور شد.
نكته: در زمانهاي گذشته، پادشاهي تخته سنگي را وسط جاده قرار داد و براي اينكه عكسالعمل مردم را ببيند، خودش را در جايي مخفي كرد. بعضي از بازرگانان و نديمان ثروتمند پادشاه، بيتفاوت از كنار تخته سنگ ميگذشتند. بسياري هم غر ميزدند كه اين چه شهري است كه نظم ندارد، حاكم اين شهر عجب مرد بيعرضهاي است و... با وجود اين هيچكس تخته سنگ را از وسط جاده بر نميداشت. نزديك غروب، يك روستايي كه پشتش بار ميوه و سبزيجات بود، نزديك سنگ شد. بارهايش را زمين گذاشت و با هر زحمتي بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را كناري قرار داد. ناگهان كيسهاي را ديد كه زير تخته سنگ قرار داده شده بود. كيسه را باز كرد و داخل آن، سكههاي طلا و يك يادداشت پيدا كرد. پادشاه در آن يادداشت نوشته بود: «هر سد و مانعي ميتواند يك شانس براي تغيير زندگي انسان باشد».
نظر: از ابتداي انقلاب اسلامي، دشمنان همواره سعي كردهاند در مسير پيشرفت ما سنگاندازي كنند. هر جا كه با همت و اراده خود موانع را برداشتيم بركات آن نيز شامل حالمان شد، در اين ميان، كساني در داخل كشور به جاي تلاش براي برداشتن موانع، از دوستي با كساني سخن گفتند كه موانع را به وجود آوردهاند. با اين كار نه تنها مشكلات كشور برطرف نشده، بلكه مشكلاتي بر مشكلات قبلي نيز اضافه شده است؛ در حالي كه بايد موانعي را كه دشمنان براي ما به وجود ميآورند با دستان نيروهاي توانمند داخلي از ميان برداشت و آن را به فرصتي طلايي براي رشد كشور تبديل كرد.
گوش دل كه باز كني، صداي رسيدن قافله را ميشنوي؛ قافلهاي كه در آن پرچم «هل من ناصر ينصرني» براي خريدن و دستگيري ما به اهتزاز در آمده؛ براي مايي كه تاريخ غدير را فراموش كرديم و عقب مانديم و فرياد زديم كه به دادمان برسيد، اكنون حسين(ع) در درياي بلا با كشتي نجات به ياري ما آمده است و صدايش را به گوش تمام آزادگان و پشيمانان جهان ميرساند؛ «آري پشيمانان! چرا كه در اين قافله گناهكاران را راهي نيست؛ ولي پشيمانان را ميپذيرند.»
آقاجان!
مگر ميشود فقط در دل لبيك يا حسين(ع) نواخت؟! آدمي تا در پيكار نفس نتواند آنچه را كه ارزش است برگزيند و براي آرماني عظيم قدم بردارد و به خاطر عقيدهاي ارجمند جان خود را فدا كند، خود را باخته است و لبيكهايش لق لقه زبان اوست؛ چرا كه زندگي انسان چيزي جز همين عقيده و رساندن خود به زير پرچم جهاد لبيك يا حسين(ع) نيست «ان الحيوه عقيده و جهاد.»
مولاي من!
اين گستره تاريخي زندگي بشر مادامي كه ايمان و نفاقش با خون حسين(ع) شناخته شود و هدايت جامعهاش كشتي نجات حسين(ع) باشد و آهنگ حركتش «لبيك يا حسين(ع)»، مگر ميشود به بيراهه و ظلمات قدم بگذارد؛ هيچگاه؛ زيرا حسين(ع) مشعل بيپرواي هدايت و ناخداي كشتي افتاده در درياي بلاست.
آقاي مهربانم!
هر كجاي عالم عَلم مبارزه با ظلم بلند باشد، آن عَلم سيدالشهداست. اين پرچم حسينبنعلي(ع) است كه در هر كجاي عالم برافراشته شود، شهيداني را پرورش ميدهد كه با خون خود مينويسند «عشق تو را به جان ميخريم حسين» و در بلنديهاي معرفت وجوديشان فرياد ميزنند الا يا اهل العالم ظلم نميماند و درد هميشگي نيست؛ چرا كه خداي حسين(ع) ظلم را برنميتابد.