احسان نراقی از خاطراتش با محمد رضا پهلوی می‌گوید

اوج‌گیری نهضت اسلامی ملت ایران در برابر حکومت فاسد پهلوی در سال 1357، شاه و درباریان را به شدت نگران کرده بود. آنان به دنبال آن بودند که ریشه این خیزش را شناسایی کرده و برای جلوگیری از پیشرفت آن چاره‌ای بیندیشند؛ از این رو پای صحبت مشاورانی نشستند که مشغول خدمت به خاندان پهلوی بودند. از جمله این افراد «احسان نراقی» است که آن روزها برای جلوگیری از سقوط شاه تلاش کرد. وی در کتاب خاطراتش که با عنوان «از كاخ شاه تا زندان اوین» انتشار یافته، به هشت دور ملاقاتش با محمدرضا پهلوی از اول مهر تا 24 دی 1357 اشاره دارد. وی به اولین گفت‌وگوی خود با محمدرضا پهلوی چنین اشاره می‌کند:

«شاه، برای اولین بار مرا در كاخ تابستانی سعد‌آباد كه بر روی ارتفاعات شمال تهران واقع شده است، به حضور پذیرفت... در برابر من مردی ایستاده بود كه وقایع اخیر به شدت او را دگرگون ساخته بود؛ به طوری كه دیگر از آن حس اعتماد به نفسی كه قبلاً، به هنگام حضور در گردهمایی كارشناسانه كه چند مرتبه‌ای در آنها شركت كرده بودم، نشان می‌داد، خبری نبود. او با حالتی دوستانه، گویی كه می‌خواهد یك عذرخواهی به عمل آورد... شاه گفت: «من می‌خواستم از تحلیل شما درباره موقعیت فعلی ایران اطلاع حاصل كنم. این اغتشاش و تحریكی كه دارد عمومیت می‌یابد از كجاست؟ بانی آن چه كسی است؟ چه شخصی پشت این مخالفت‌ها قرار گرفته است؟ این جنبش‌ مذهبی را كی باعث شده است؟»‌ـ پاسخ دادم، خود شما، اعلی‌حضرت! ...دنباله صحبت را چنین گرفتم: وقتی كه پانزده سال پیش یعنی در سال 1341، به همراه ارسنجانی به شهر مقدس قم رفتید، رهبران مذهبی را به شدت مورد حمله قرار دادید و انتقاد آنها در قبال اصلاحات ارضی و حق انتخاب شدن خانم‌ها برای نمایندگی مجلس را به عنوان نشانه‌ای از موضع ارتجاعی ایشان تلقی نمودید. لحن شما به قدری خشن و حتی توهین‌‌آمیز بود كه بنابر آنچه كه معینیان مسئول وقت رادیو تلویزیون برایم تعریف كرد، او مجبور شد تا بخشی از سخنان شما را سانسور كند. فردای آن سخنرانی بود كه به بعضی‌ها گفتم: «این روز تاریخی را فراموش نكنیم، روزی كه اعلی‌حضرت یك حركت اسلامی عظیم را در كشور علیه خود به جنبش درآورد... از این پس، مذهبیون ناچار خواهند بود تا برای ردّ اتهام محافظه‌كاری از خود، وارد صحنه مبارزه شوند... .»

 

مهدی دنگچی

منازعه دو استعمارگر بر سر سرزمین راجوها

«فرانسه» چهارمین کشور اروپایی است که «کمپانی هند شرقی» خود را به پا کرد. آرزوی فتح سرزمینی در هند و تجارت سودمند با شرق، فرانسوی‌ها را نیز به فکر راه‌اندازی «کمپانی هند شرقی فرانسه» انداخت. این کمپانی را در سال 1664 «ژان باتیست کولبر» وزیر مالیة «لوئی چهاردهم» تأسیس کرد.

شاه و خانواده سلطنتی و شهرداری‌ها، با سرمایه 15 میلیون لیره در تأمین سهام اولیّة آن نقش داشتند. فرانسوی‌ها در سال 1669 بنادری را در هند اشغال کردند؛ ولی با تهاجم هلندی‌ها عقب نشستند. فرانسوی‌ها با سماجت و خشونت کار خود را پیش بردند و سرانجام در سال 1674، ده سال پس از تأسیس کمپانی، نخستین پایگاه خود را در سواحل هند، در بندر «پاندیچری» برپا کردند. در سال 1690، بنگاه‌های تجاری آنها در چاندرانگر، سورت، بالاسور و قاسم بازار بود. فرانسوی‌ها حوزه تجاری خود را تا ایران در غرب و چین در شرق گسترش دادند.

در سال 1719، این کمپانی با کمپانی‌های مستعمرات آمریکایی و آفریقایی فرانسه تجدید سازمان داده شد. کمپانی را «جان لاو» وزیر مالیة اسکاتلندی‌الاصل فرانسوی‌ها هدایت می‌کرد که به دلیل شکست در می.سی.سی.پی دچار مشکلات عظیمی شد. به دلیل این تجدید سازمان، «تجّار» فرانسوی در سال 1722، به فرماندهی «جوزف فرانسوا دوپلکس» وارد بندر پاندیچری هند شدند و با تفوّق انگلیسی‌ها مبارزه کردند. در سال‌های بعد نیز منازعات فرانسه و انگلیس در شرق، به سان قاره اروپا جریان داشت؛ اما گذر زمان به نفع فرانسوی‌ها نبود و به تدریج از قدرت کمپانی فرانسوی کاسته شد.

در سال 1730، کمپانی تجارت بردة خود را در آفریقا از دست داد و سال بعد تجارتش در سواحل لوئزیانای آمریکا نیز از دست رفت. در سال 1736، تجارت قهوه با آمریکایی‌ها از دست کمپانی خارج شد. به هرحال آنها تا سال 1754 به فعالیت خود در هندوستان ادامه دادند؛ اما سرانجام در برابر نفوذ و قدرت انگلیسی‌ها شکست خوردند. فتح «آرکوت» در سال 1751 به دست «روبرت کلایو» انگلیسی محدوده نفوذ فرانسوی‌ها را به جنوب هندوستان کاهش داد. آنها تا سال 1761 به سلطه خود ادامه دادند تا اینکه بندر «پاندیچری» هم به دست بریتانیایی‌ها افتاد. فعّالیّت کمپانی هند شرقی فرانسه، در نهایت با فرمان سلطنتی 1769 معلّق شد و در سال بعد آنها با 500 میلیون لیر به فرانسه بازگشتند.

 

محمد گنجی