«مهاجرانی» که به سبب هجمه بر ارزشهای اسلامی و انقلابی از استیضاح مجلس پنجم گریخته بود، یک سال مانده تا پایان ریاستجمهوری خاتمی مجبور به استعفا و ترک کابینه شد. در مورد علت و چرایی استعفای وی «هاشم اغاجری» یکی از همکاران مهاجرانی در گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس و از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی میگوید: «علت استعفای ایشان هم که به صورت غیر رسمی مطرح شده، این است که مقام معظم رهبری از عملکرد مهاجرانی در رأس وزارتخانه ارشاد راضی نبودند؛ بنابراین وی هم از چند ماه پیش استعفای خود را تقدیم کرد؛ ولی آقای خاتمی استعفا را نپذیرفت؛ زیرا بحث دیگری درباره سوءاستفاده از سپردههای حجاج مطرح بود و زمزمههایی به گوش میرسید که به محض خروج مهاجرانی از هیئت دولت، پروندهای با همین اتهام، برای وی به جریان خواهد افتاد. به همین دلیل هم خاتمی دست نگه داشت تا مهاجرانی بماند و به آن سرنوشت دچار نشود.»
در زمان وزارت مهاجرانی، هجمههای زیادی به دین و انقلاب صورت گرفت و زمانی که عرصه فرهنگ جولانگاه عدهای بود که نسبت به بنیانهای ارزشی ملت بیتفاوت بودند و بلکه سر ستیز داشتند، رهبر انقلاب زبان به گلایه گشوده، فرمودند: «در محیط کار فرهنگ ما به عنوان اسلام، خیلی کمکاری شده است... الآن نمایشهایی مرتب در سالنهای وابسته به وزارت ارشاد نمایش داده میشود، بعضیها صد درصد ضد دین است، ضد انقلاب است. اگر در کنار این همه، چند نمونه تئاتر و فیلم اسلامی میساختند که این مبلغ اسلام است، من اعتراض نمیکردم. من از وزارت ارشاد راضی نیستم». مهاجرانی در جلسه استیضاح گفته بود، به محض اشاره مقام رهبری یا ناطق نوری استعفا خواهد داد؛ ولی در مقابل اعتراض علما و مقام رهبری ایستاد و دولت هم سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را سیاستهای دولت خواند و گفت ما باید با هم برویم! مهاجرانی که در دهه هفتاد طرح مذاکره با آمریکا را مطرح کرده بود، در جریانات پس از انتخابات دوره دهم، به همراه محسن کدیور سایتی با نام «جرس» را راهاندازی کرد تا از طریق آن سایت بتواند جنبش به اصطلاح سبز را از خارج رهبری کند. حسین شریعتمداری در یادداشتی درباره ارتباطات وی و سایر افراد گروه رهبری فتنه 88 در خارج با مراکز جاسوسی غربی نوشت: «اولاً اکبر گنجی مطابق شواهد و اخبار موثق، نقش ساختارشکن در گروه یاد شده را بر عهده دارد و بدون اجازه این گروه مجاز به اظهار نظر نیست. به یقین آقایان مهاجرانی و کدیور و سروش نمیتوانند نشست مشترک خود را در لندن که با حضور مسئول میز ایران در MI6 را که در دستور کار آن شرح وظیفه این گروه بود انکار کنند.»
شهاب زمانی
از پرسشهای مهم مباحث مرتبط با ولایت فقیه، سؤال از چیستی مفهوم «مطلقه» در اصطلاح «ولایت مطلقه فقیه» است. کلمه مطلقه در دو اصطلاح متفاوت كاربرد دارد؛ یكی در اصطلاح حقوق اساسی و علوم سیاسی و دیگری در اصطلاح فقهی. مطلقه در حقوق اساسی و علوم سیاسی همان «مطلقگرایی»۱ محسوب میشود که وصفی برای حكومتهای خودكامه است و در بسیاری از موارد به معنای حكومت استبدادی به كار میرود؛ یعنی حكومتی كه به اصول قانونی پایبند نبوده و هر زمان كه بخواهد به حقوق اتباع خود تجاوز میکند.۲ برخی لفظ مطلقه را برابر مطلقگرایی در علوم سیاسی قرار دادهاند و به همین دلیل ولایت مطلقه فقیه را استبداد فقیه تصور کردهاند. به این ترتیب، ابتدا اصلیترین ویژگیهای حکومتهای مطلقگرا را برمیشماریم و سپس بررسی خواهیم کرد که آیا در نظام اسلامی چنین ویژگیهایی وجود دارد یا خیر؟
مطلقگرایی که گاهی از آن با عناوینی، همچون «توتالیتاریسم»۳ یا «دسپوتیسم»۴ نیز یاد میشودـ البته با کمی تفاوتـ به حکومتهایی اطلاق میشود که در آن قدرت در شکل نامحدود آن اعمال میشود و هیچ حد قانونیای برای اراده حاکم وجود ندارد و فرمان او «قانون برین» محسوب میشود.۵ در نتیجه کاملاً خودسرانه عمل۶ کرده و استبداد را به شکل بیبند و باری اعمال میکنند. ویژگیهای متعددی برای این نظامها بیان میشود که مهمترین این خصوصیات، آنهایی هستند که هر یک به تنهایی در هر نظامی محقق شود، به آن ماهیت مطلقگرایی میدهد:
۱ـ نامحدود بودن اراده حاکم: دامنه قدرت حاکم مطلق بوده و هیچ قانونی اراده او را محدود نمیکند. نیازی نیست فرامین و حتی احکام او مبنای قانونی داشته باشد. جمله معروفی از «لوئی چهاردهم» امپراتور مستبد فرانسه نقل میکنند که همیشه میگفت: «من خودم دولتم».۷
۲ـ چون اراده آنها نامحدود است، در مقابل هیچ رکنی پاسخگو نیستند. هر گونه محاکمه، استیضاح و عزل و مجازات درباره آنها منتفی است.
۳ـ حذف کلیه اشکال نظارت: دو امر بالا موجب میشود دیگر موردی برای نظارت بر آنها باقی نماند.
۴ـ با مردم در برابر قانون یکسان نیستند. چون مافوق قانون هستند؛ پس از مردم برترند، مردم بردگان یا رعیت آنها محسوب میشوند و باید به آنها خدمت کنند.
حال پرسش این است که آیا حاکم در نظام اسلامی چنین وضعیتی دارد؟ برای پاسخ به این پرسش ویژگیهای فوق را در نظام اسلامی در شماره آتی بررسی میکنیم.
پینوشتها:
1 ـAbsolutism
۲ـ محمدجعفر جعفریلنگرودی، ترمینولوژی علم حقوق، ص ۲۵۰ـ۲۴۹.
3ـ Totalitarianism
4ـ Despotism
۵ـ هانا آرنت، توتالیتاریسم، محسن ثلاثی، ی 140.
۶ـ علی بابائی، فرهنگ علوم سیاسی، ص27.
۷ـ حسن علیزاده، فرهنگ خاص علوم سیاسی، ص 39.
عباسعلی عظیمیشوشتری