در سالهای 1356ـ1357، چگونگی پیشبرد نهضت اسلامی ملت ایران یکی از دغدغههایی بود که انقلابیون در سر میپروراندند. در این بین، داشتن تشکیلات و انسجام واحدی که بتواند به بسیج نیروها بینجامد و همه توانها را یکسو کند، ضرورتی بود که اذهان برخی از بزرگان نهضت را به خود مشغول کرده بود. «آیتاللّه محمدحسین بهشتی» از جمله این ایدهپردازان بود که تلاش وی در نهایت به تشکیل حزب جمهوری اسلامی انجامید. در این باره دکتر ابراهیم یزدی در صفحه 143جلد دوم کتاب خاطرات خود که انتشارات کویر منتشر کرده است، مینویسد:
«در نیمه اول سال ۱۳۵۷، مرحوم دکتر بهشتی به آمریکا آمد و از ایالات مختلف از جمله تگزاس(هوستون)، نیویورک، واشنگتندیسی دیدار کرد. در هوستون ما با هم درباره وضعیت جنبش در ایران و ضرورت ایجاد تشکلهای سیاسی مذاکرات مفصلی داشتیم... هر دوی ما قبول داشتیم که نیروهای اسلامی نیاز به تشکل و سازماندهی دارند. با پراکندگی نیروها آینده جنبش در ابهام قرار خواهد داشت. در مورد چگونگی سازماندهی نیروها، با هم اختلاف نظر پیدا کردیم. نظر ایشان این بود که یک حزب واحد تشکیل شود و همه نیروهای اسلامی، از روحانیان و روشنفکران ملیـ اسلامی در آن شرکت کنند؛ ولی یک گروه سه تا پنج نفری از روحانیان، بر تصمیمات حزب نظارت نهایی با حق وتو داشته باشند. از قانون اساسی مثال زدند که یک گروه پنج نفری از مجتهدان، مصوبات مجلس مقننه را مورد بررسی قرار میدهد و آنها را تأیید و یا رد میکند. من این نظر و قیاس را نادرست و غیر واقعبینانه میدانستم...
اگر قرار باشد نیروهای اسلامی، یک حزب و سازمان واحد داشته باشند، با آن هم مخالفتی ندارم؛ ولی بر این باورم که رابطه روحانیان و روشنفکران در این حزب واحد همان الگوی شورای مرکزی نهضت آزادی ایران باشد. در نهضت آزادی مرحوم طالقانی عضو هیئت مؤسس و شورای مرکزی بود، اما حق ویژهای برای خود قائل نبود. در تصمیمات شورا او هم یک رأی داشت، برابر رأی جوانترین عضو شورا. در یک سازمان سیاسی تصمیمات فقهی یا قانون گرفته نمی شود که به نظر اجتهادی روحانیان نیازی باشد. اما وقتی صحبت از مسائل فقهی و تخصصی به میان آید و نیاز به نظر کارشناسی باشد، منطق و خردورزی و احساس مسئولیت دینی حکم میکند که شورای تصمیمگیری، نظر کارشناسی روحانیان عضو شورا را خواستار شود و بر طبق آن عمل کند. این همان کاری بود که در شورای مرکزی نهضت آزادی صورت میگرفت. مرحوم بهشتی با این نظر به شدت مخالفت کرد و بر نظر خود اصرار ورزید. و نهایتاً هم حزب جمهوری اسلامی براساس همین دیدگاه تشکیل شد.»
مهدی دنگچی
مجمعالجزایر «هاوایی» در اقیانوس آرام، ایالت پنجاهم کشور آمریکاست که پایتخت و شهر مهم آن، «هونولولو» نام دارد. طول نواری که مجمعالجزایر هاوایی را تشکیل میدهد، ۳۳۰۰ کیلومتر است. هشت جزیره اصلی، هاوایی را تشکیل میدهند که بزرگترین این جزیرهها، جزیره «هاوایی» با وسعت 8/150 کیلومتر مربع و کوچکترین آنها، جزیره غیرمسکونی «کاهولاوی» با ۱۲۵ کیلومتر مربع وسعت است.
در اواخر سده هجدهم بود که اروپاییها به هاوایی وارد شدند. در آن زمان جمعیت هاوایی حدود ۳۰۰ هزار نفر بود. جیمز کوک انگلیسی در سفر دریایی سوم خود برای استعمار قاره آمریکا در دهه ۱۷۷۰، از هاوایی دیدار کرد و در آنجا با مقاومت روبهرو شد و برای نجات خود و همراهانش مجبور شد با پادشاه آنجا ملاقات کند و در این ملاقات او را به گروگان بگیرد تا اجازه یابد همراهانش را به کشتی بازگرداند؛ اما با چهار تفنگدارش به دست عوامل رئیس قبیله کشته شد. یادداشتهای برجای مانده از کوک در دو توقف قبلیاش در هاوایی، درباره زیبایی و حاصلخیز بودن آن، سبب شد جمعی از اروپاییها برای کشت نیشکر، موز، آناناس و... به آن مجمعالجزایر بروند و متعاقب آنان، بسیاری از آمریکاییها نیز به آنجا رفتند.
در زمان این مهاجرتها، سلطنت هاوایی در دست دودمان «کامههامهها» بود که از سال ۱۷۹۵ تا سال ۱۸۷۲ حکومت کرده و با استقرار اروپاییها و آمریکاییها در هاوایی و کاشت درختان بسیار و ایجاد مزرعه موافقت کردند. یکی از درختدارهای آمریکایی «سنفورد دُل» بود که بنیانگذار شرکتی به نام «دُل» است و بیشتر آناناس، انبه، موز و سایر میوههای حارهای مورد نیاز آمریکاییها و سایر ملل را تأمین میکند که مارک «Dole» بر آنها چسبانده میشود.
سلطنت هاوایی از سال ۱۸۷۲، با رأی سران قبایل به دودمان «کالاکاوا» منتقل شد که به محدود کردن آزادی عمل مزرعهداران خارجی و گرفتن مالیات از آنان دست زد. این تصمیم به درگیری با مزرعهداران آمریکایی مسلح انجامید و به دولت واشنگتن امکان داد تا به رزمناو «بوستون» که در همان نزدیکی بود، دستور مداخله دهد. تفنگداران این ناو، کاخ ملکه را تصرف کردند و با سقوط وی، مزرعهداران آمریکا حکومت پادشاهی را منسوخ و اعلام جمهوری کردند. جمهوری هاوایی، چهارم ژوئیه ۱۸۹۴ تشکیل شد و در سال ۱۸۹۸، این منطقه به طور رسمی به ایالات متحده ملحق شد.
در سال ۱۹۵۹، کنگره آمریکا قانونی را برای تبدیل شدن هاوایی به یک استان تصویب کرد. مدت کوتاهی پس از آن، انتخاباتی برگزار شد و مردم هاوایی، تقریباً ۱۷ به ۱ رأی دادند که هاوایی یکی از استانهای خودمختار آمریکا باشد. گفتنی است، هاوایی بخش عمدهای از فرآورده شکر جهان را تأمین میکند. همچنین، سالیانه حدود ۶۵۰ هزار تن آناناس در هاوایی تولید میشود که آن را به بزرگترین تولیدکننده این محصول تبدیل کرده است. این سرزمین ثروتمند با موقعیت سوقالجیشی، امروز به طور کامل در اختیار ایالات متحده قرار دارد.
محمد گنجی