بعد از خانه خدا، تنها خانه‌ای است که همیشه می‌توانی بدون دعوت بروی و هر بار صاحب خانه از دیدنت خوشحال می‌شود. خانه‌ای که همیشه چشمانی مهربان به در دوخته شده تا تو را ببینند. آنجاست که می‌دانی همیشه و بی‌قید و شرط دوستت می‌دارند؛ حتی اگر بارها پدر و مادرت را رنجانده باشی. آنجاست که هر چقدر نروی یا دیر بروی، بدون سؤال و گله منتظرت می‌مانند. خانه پدر و مادر، بهشت این دنیاست ! قدر این خانه‌ها و فرشته‌ها را بدانیم.شاید خیلی زودتر از آنکه فکر کنیم، دیر ‌شود...

پیامبر اعظم(ص) می‌فرمایند: «هر کس به بازار رود و هدیه‌ای برای خانواده‌اش بخرد و ببرد(پاداش او) مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه می‌برد(و هنگامی که هدیه را به خانه می‌برد) باید قبل از پسران، به دختران بدهد؛ زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است و هر کس(با دادن هدیه‌ای) چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خدا گریسته است و هر کس از ترس خدا بگرید، خداوند او را داخل نعمت‌های بهشت کند.»                    وسائل‌الشیعة، ج ۱۵، ص ۲۲۷

کتاب «مفاتیح‌الحیات» کتابی حدیثی‌ـ رفتاری در حوزه سبک زندگی، اثر گرانسنگ «آیت‌اللّه جوادی‌آملی» است که به جلد دوم مفاتیح‌‌الجنان شهرت یافته است. تأکید این کتاب بیشتر بر روایاتی است که به رفتارهای فرهنگی‌ـ اجتماعی و حوزه اخلاق و حقوق اجتماعی مربوط می‌شود. این کتاب ارزشمند در پنج بخش موضوعی تقسیم شده و بیش از ۶ هزار حدیث در آن به کار رفته‌ است.

کتاب از فصل‌های متعددی تشکیل شده و در هر فصل احادیث معتبری در زمینه موضوعات آن فصل ارائه شده ‌است. «مسافرت، امکانات زندگی، نظافت و بهداشت، لباس و پوشش، خواب و بیداری، صله رحم، درآمد و مسائل اقتصادی، نگهداری حیوان و...» از جمله بخش‌های این کتاب مفید و کاربردی و خواندنی است. «مفاتیح‌ الحیات» را مرکز نشر اسراء منتشر کرده و با استقبال زیادی از سوی خانواده‌ها و جوانان همراه شده است.

شبکه انگلیسی بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی، ایران و افغانستان را جزو کشورهای اول فهرست برده‌داری در دنیا معرفی کرد. این شبکه با نشان دادن تصاویری از کودکان کار و رزمندگان نوجوانی مانند شهید مهرداد عزیزاللهی مدعی شد ایران و افغانستان به همین دلیل در صدر این فهرست هستند. این اقدام شبکه انگلیسی سبب واکنش‌های فراوانی در فضای مجازی شد.کاربری با نام مستعار «رزمنده» نوشت: مثل اینکه شما اصلاً درباره جنگ و رزمندگان چیزی نمی‌دونی؟! نوجوون‌های زیر سن قانونی توی جبهه‌ها با دست بردن توی شناسنامه‌شون مأموران اعزام رو سر کار می‌ذاشتند، اونوقت تو داری می‌گی بقیه اونا رو سر کار گذاشتن؟! خود بنده هر چی اصرار کردم من رو نبردن تا اینکه هم توی شناسنامه‌ام دست بردم و هم امضای پدرم رو جعل کردم و اونا رو گذاشتم سر کار. یکی دیگر از کاربران با نام مستعار«جهانگرد» نوشت: مثل اینکه شما حواست نیست همین الآن توی خیابون‌های اروپای مدرنتون زن و مرد رو توی ویترین گذاشتن کرایه می‌دن، اونوقت تو داری می‌گی ایران برده داریه؟! مجری دقت کن! این نون‌ها خوردن نداره از ما گفتن بود. کاربر دیگر با نام «یک معلم تاریخ» با نشان دادن اسناد برده‌داری و جنایات انگلیس در طول تاریخ در این زمینه نوشت: بی‌بی‌سی اگر راست می‌گه و هدفش آگاهی مردمه اینها رو نشون بده .کاربر دیگر به نام «رها در انگلیس» در پاسخ به معلم تاریخ نوشت: اونوقت پول ما کارکنان بی‌بی‌سی رو تو می‌دی؟ عقل هم خوب چیزیه! گفتنی است واکنش‌ها به این گزارش شبکه انگلیسی بی‌بی‌سی همچنان ادامه دارد و اگر حالش را دارید ادامه‌اش را خودتان بروید بخوانید!...

علی بهمنی

نشريه هفتگی «همشهری جوان» از نشريات پرمخاطب كشور به شمار می‌آید و اولین محصول مستقل مؤسسه همشهری است که در دی ماه سال ۱۳۸۳ به روی دکه‌های مطبوعاتی آمد. همشهری جوان یک هفته‌نامه فرهنگی‌ـ اجتماعی با جامعه مخاطب عمومی است که مخاطب هدف خود را جوانان ۱۸ تا ۳۰ ساله انتخاب کرده است.

همشهری جوان خود را اولین مجله‌ای در ایران می داند که به صورت جدی توجه به سبک زندگی ایرانی‌ـ اسلامی را موضوع کار خود قرار داده و همه بخش‌های نشریه را بر همین اساس طراحی کرده است. بخش‌های گوناگون مجله، اعم از سینما و تلویزیون، ادبیات، ورزش، تاریخ، هنر، گزارش‌های اجتماعی و... همگی بر اساس همین رویکرد طراحی شده‌اند. گفتنی است، طراحی روی جلد این نشریه معمولاً مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد.

نکته: روزى حضرت على(ع) از درب دكان قصابى مى‌گذشت. قصاب به آن حضرت عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! گوشت‌هاى بسيار خوبى آورده‌ام. اگر مي‌خواهيد ببريد. فرمود: الآن پول ندارم كه بخرم. عرض كرد من صبر مى كنم پولش را بعداً بدهيد. فرمود: من به شكم خود مى‌گويم كه صبر كند اگر نمى‌توانستم به شكم خود بگويم از تو مى‌خواستم كه صبر كنى؛ ولى حالا كه مي‌توانم، به شكم خود مى‌گويم كه صبر كند.

نظر: در بسیاری از مغازه‌ها دفتر یادداشتی وجود دارد که اقلام خریداری شده از سوی مشتریانی که پرداخت هزینه اجناس‌شان را به تاریخ دیگری موکول کرده‌اند، ثبت می‌شود. بسیاری از مشتریان در موعد مقرر بدهکاری خود را تسویه می‌کنند؛ اما در این میان برخی نیز در تاریخ مشخص شده نمی‌توانند حساب خود را تسویه کنند؛ از این رو هم سبب ناراحتی صاحب مغازه شده و هم خودشان از اینکه نتوانسته‌اند بدهکاری خود را پرداخت کنند، ناراحت و شرمنده می‌شوند. هر چند برخی به علت شرایط خاص شغلی، ناگزیر به نسیه گرفتن هستند؛ اما بسیاری نیز به علت نداشتن قناعت در زندگی، با خرید اجناس غیر ضروری، خود و دیگران را دچار مشکل می‌کنند. بدون شک، قناعت و صبوری در برآوردن نیازها ما را از گرفتار شدن در بسیاری از مشکلات نجات می‌دهد.

قیامتی است گمانم؛ قیامت مهدی است

جهان محیط وسیع کَرامت مهدی است

زمان، زمان شروع زعامت مهدی است

غدیرِ دومِ شیعه، امامتِ مهدی است

همه کنید قیام و همه دهید سلام

امام کلّ زمان‌ها، دوباره گشت امام

خطاب نور همه آیه‌های نصر شده

ولیِّ عصر، دوباره ولیِّ عصر شده

بیا ترانه داود را بخوان تا من

سرود مهدی موعود را بخوان با من

دوباره آیه «جاءَ الحَقّ» آشکار شده

به یُمن وَصل، همه فصل‌ها بهار شده

ز تیرگی چه زیان، کوه نور نزدیک است

رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است

فـراق رفته و فیض حضور نزدیک است

ألا تمامی یاران! ظهور نزدیک است

فرار ابر و رُخ آفتاب را نگرید

سراب‌ها همه رفتند، آب را نگرید

دعای عهد و فرج را همه مرور کنید

سلام تازه بر آن تک سوار، نور می‌‌آید

غلامرضا سازگار

«به سوی موعود» به دلیل زاویه دید خاصی که به موضوع انتظار دارد، متفاوت‌ترین قطعه موسیقی با موضوع امام زمان(عج) است. مضمون بیشتر آهنگ‌های منتشر شده در وصف امام زمان(عج)، صرفاً ابراز دلتنگی از فراق امام زمان(عج) است؛ اما در این قطعه فاخر به موضوع انتظار از نوع غیرمنفعلانه نگاه شده است. در این آهنگ می‌توان نگاه اسلام ناب نسبت به ظهور، یعنی آمادگی فردی و اجتماعی برای برپایی دولت کریمه حضرت ولی‌عصر(عج)  را مشاهده کرد. «به سوی موعود» دعا برای ظهور امام زمان(عج) را لازم، ولی کافی نمی‌داند و به انجام اقدام عملی برای ظهور تأکید دارد. در ترجیع‌بند این قطعه آمده است: «فقط نشستن به راه تو کمه/ باید بلند بشیم برای تو همه/ که چشم به راه تو تموم عالمه.» پیشتر این قطعه با صدا و آهنگسازی «علیرضا بیرانوند» و شعری از «نفیسه‌سادات موسوی»، همزمان با آغاز ولایت امام زمان(عج) منتشر شد. که استقبال خوب مخاطبان را به همراه داشت.

در روستا شایعه شده بود فرزندم اسماعیل شهید شده و این را از ما پنهان می‌کردند. بالاخره یکی از اهالی خبر را به ما داد. من و دایی اسماعیل، سرآسیمه عازم اهواز شدیم. در محل لشکر سؤال کردم که پسرم کجاست؟ پس از اینکه خودمان را معرفی کردیم، گفت: چه کسی گفته است پسر شما به شهادت رسیده است؟ او زنده است و اکنون در اردو است. گفتم اگر راست می‎گویید، پس دنبالش بفرستید بیاید. تا پسرم را نبینم، بر نمی‎گردم. بنده خدا همین کار را کرد و ساعاتی بعد، اسماعیل را در آغوش گرفتیم. سه روز مرخصی گرفت و با هم برگشتیم. مردم روستا همه تعجب کردند، پس از اینکه مرخصی‎اش تمام شد و دوباره برگشت، به فاصله یک هفته خبر شهادت اسماعیل آمد.

به نقل ازپدر شهید اسماعیل قادرمرزی

اسماعیل هفتم آذرماه سال ۱۳۴۳ در روستای «قادرمرز» از توابع شهرستان دهگلان دیده به جهان گشود. تا کلاس سوم راهنمایی درس خواند و از آن پس به دلیل بروز پاره‌ای مشکلات، ترک تحصیل کرد و مدتی بعد بنا به درخواست خودش برای اعزام به خدمت مقدس سربازی و حضور در جبهه‎های نبرد حق علیه باطل داوطلب شد. پس از یازده ماه خدمت سرانجام ۲۰ مهرماه ۱۳۶۴ هدف اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت و به فیض عظمای شهادت نایل آمد.

ای نور یازدهم چراغ هدایت و حیات تو خاموش نمی‌شود؛ تویی که دردی عمیق را چشیده‌ای و با صبرت به ثانیه ثانیه زندگی‌ تبسم قدسی نشانده‌ای و با اشک‌های نیمه شبت، معنی شوق وصال را به عالمیان فهمانده‌ای. دیدی که مردم چگونه به تغافل خود چنگ انداخته‌اند و رسیدن به دنیای حقیر را غایت خود کرده‌اند و رنج ‌بردی از اینکه آدمی زندگی ابدی پشت این هیچستان را به کمتر از ارزنی می‌فروشد و به فراتر از دنیای کوچک و حقیر خود نمی‌اندیشد.

در میان اختلافات و همهمه‌های آغشته به رنگ دنیای مردم فرمودی: «انما خاطب‌اللّه العاقل» روی سخن خدا با خردمند است که مردم در این کارزار دسته دسته‌‌اند؛ گروهی راه نجات را شناخته و به حق تمسک می‌کنند و ملجأ و پناه دیگری به محکمی این دژ نمی‌شناسند و دسته‌ای دیگر بی‌اراده و بی‌تشخیص، همچون تقلیدگرانی هستند که حق را از اهلش نگرفته‌اند و مانند مسافر دریا چون موج می‌زند، می‌آشوبند و چون آرام می‌گیرد، خاموش می‌شوند و قسمی دیگر که در چنگال شیطان اسیرند و کارشان اعتراض به اهل حق و دفع حق به باطل است و تویی که مسیرت از گذرگاه اهل بیت(ع) می‌گذرد؛

امام مهربانم، پدرتان می‌رود و دلش را به فردایی می‌سپارد که حقیقت دین در کعبه از حنجره حسینی شما بلند می‌شود؛ چرا که سکوت حسنی در قصه حماسی او رقم خورده است؛ می‌رود تا طلوع عدالت شما همچون عطری در فضای مسموم جهان، فراگیر شود.