شرحی بر خطبه متقین

کتاب «تو در تو» محصول سلسله جلسات درس اخلاق با محوریت شرح خطبه متقین امیرالمؤمنین(ع) است که حجت‌الاسلام سیدعباس موسوی مطلق در سال ۱۳۹۱ در ۲۸ جلسه ارائه دادند و انتشارات «دانشیاران ایران» آن را به زیور طبع آراست. این شرح نکات، لطایف و حکایات عرفانی فراوانی دارد و نام آن از سخنی از عبدصالح خدا، عارف شایسته مرحوم حاج‌محمداسماعیل دولابی گرفته شده است. به این معنا که وی گفته است جنس سخن امیرالمؤمنین(ع) و جناب همام تو در تو (فرستنده قوی،‌ گیرنده قوی) است.

برنده لوح زرین «لینگ چانگ»

فیلم «چشمانت را ببند» ساخته «ابوذر حیدری» و به تهیه‌کنندگی «سیدسجاد قافله‌‌باشی» است، در هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه «لینگ چانگ» چین حضور پیدا کرد و تندیس زرین و لوح این جشنواره را به خود اختصاص داد. «چشمانت را ببند» روایت جوان کلیدسازی است که با فقر شدید دست و پنجه نرم می‌کند. دوستش به او پیشنهاد می‌کند با کمک هم از یک گاوصندوق دزدی کنند و پس از آنکه مشکل مالی‌شان مرتفع شد، پول را پس بدهند. جوان قبول می‌کند، اما در هنگام باز کردن قفل گاوصندوق اتفاقی رخ می‌دهد... .

عکس بچه‌های روستا

نمایشگاه گروهی عکس «قصه‌های سیدبار» شامل ۵۰ قطعه عکس است که بچه‌هاى روستاى «سیدبار جدگال» در استان سیستان و بلوچستان، شهرستان چابهار گرفته‌اند و در گالرى تابستان به نمایش گذاشته شده است. گفتنی است، تمامى عکس‌ها در فضایى روستایى از نگاه کودکان ثبت شده و همه عواید فروش عکس‌ها براى به اتمام رساندن پروژه ساخت و تجهیز مدرسه توسعه پایدار استفاده خواهد شد. علاقه‌مندان مى‌توانند تا 5 آذر هر روز از ساعت ۱۴ تا ۲۱ در گالرى تابستان در ضلع جنوبی باغ هنرمندان از این نمایشگاه دیدن کنند.

سریال «گیله‌وا» تلاشی متعهدانه برای ترسیم بخشی از جنایات استعمارگران‌ـ به ویژه انگلیس‌ـ در ایران و بی‌عرضگی حکام وقت در مقابل نفوذ آنها بود؛ اما این تلاش به دلیل نداشتن نوآوری و جذابیت دراماتیک، ناتمام ماند و به نتیجه لازم نرسید. اگرچه «اردلان عاشوری» کارگردان جوانی است که «گیله‌وا» نخستین سریال وی بود، اما آنچه انتظارها را بالا برد این بود که نهضت جنگل، برخلاف بسیاری دیگر از بزنگاه‌های مهم تاریخ معاصر ایران، بارها در سینما و تلویزیون بازنمایی شده است.

«کوچک جنگلی» به کارگردانی بهروز افخمی و «میرزا کوچک خان» و «سردار جنگل» هر دو از امیر قویدل آثاری هستند که پیش از این نهضت جنگل را به تصویر کشیده بودند.

بنابراین،«گیله‌وا» زمانی می‌توانست به موفقیت برسد که نسبت به این سه اثر، قدمی رو به جلو بردارد و حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشد؛ اما «گیله‌وا» نه تنها نتوانست تصویری جدیدتر از «نهضت جنگل» ارائه کند، بلکه به ذهنیت قبلی بینندگان از این بزنگاه تاریخی حتی نزدیک هم نشد. این سریال با وجود جهت‌گیری درست و تطبیق واقعیات تاریخی با مسائل امروز جامعه، ساختار دراماتیک مناسبی نداشت.

انگلیس هنوز دشمن شماره یک ملت ایران محسوب می‌شود و در این سریال این دشمنی به خوبی به نمایش درآمد و بینندگان سیما دیدند که چشم طمع انگلستان به خاک ایران سابقه‌ای طولانی دارد؛ اما این رویکرد مثبت، با زبان درام و نمایش ثبت نشد. مهم‌ترین مشکل «گیله‌وا» غیر واقعی بودن فضای داستان بود. برای نمونه با اینکه داستان این سریال در مناطق شمالی کشورمان اتفاق می‌افتد؛ اما لهجه شخصیت‌های سریال در هم ریخته است و دلیل این ناهمگونی نیز مشخص نیست.

مشکل دیگری که در «گیله‌وا» به چشم می‌خورد، از هم پاشیدگی داستان است. برای نمونه، معلوم نشد ماجرای عشق «احمد» چه ارتباطی با تمامیت روایت این سریال داشت. تا ماجرای عاشقانه‌ای که می‌توانست بر جذابیت درام سریال بیفزاید به نقطه ضعف مجموعه گیله‌وا بدل شد!

ضعیف نشان دادن چهره اشغالگران انگلیسی هم از دیگر نقاط ضعف این سریال بود؛ به گونه‌ای که در قسمت پایانی دیدیم انگلیسی‌ها به سادگی عقب رانده شدند، همچنین فقر مطلق مردم در نقاط گوناگون ایران در این سریال، فقط در دیالوگ‌ها آمده و به تصویر کشیده نشده است.

در مجموع، باید حرکت شبکه سوم سیما در جهت پخش اثری با محتوایی انقلابی، وطن‌دوستانه و پر از شور مبارزه را ستود، اما ای کاش از این فرصت‌ها بهتر استفاده شود و بر روی کیفیت و ساختار آثاری که می‌توانند موجب روشنگری و القای روحیه آزادگی و انقلابی در نسل جوان شوند، تمرکز بیشتری صورت گیرد.

آرش فهیم