برای خنديدن وقت بگذار، زيرا موسيقیِ قلبت است. از گریستن نهراس، زيرا نشانه يک قلب بزرگ است. برای خواندن وقت بگذار، زيرا راه کسب دانش است. برای رؤياپردازی وقت بگذار، زيرا سرچشمه شادی است. برای فکر کردن وقت بگذار، زيرا کليد موفقيت است. برای گوش کردن وقت بگذار، زيرا آغاز هوشمندی است. برای زندگی کردن وقت بگذار، زيرا زمان به سرعت می‌گذرد و هرگز باز نمی‌گردد؛ مأموريت ما در زندگی بدون مشکل زيستن نيست، با انگيزه زيستن است.

امام جعفر صادق(ع) می‌فرمایند: «اهل دوزخ از این‌ رو در دوزخ جاودان هستند كه نیت داشتند اگر در دنیا جاودان باشند، همیشه نافرمانی خدا كنند و اهل بهشت از این ‌رو در بهشت جاودان هستند كه نیت داشتند اگر در دنیا باقی بمانند، همیشه اطاعت خدا كنند. پس این دسته و آن دسته به سبب نیت خویش جاودانی شدند.» ایشان سپس قول خدای تعالی را تلاوت می‌کنند که «بگو هر كس طبق طریقه (نیت) خویش عمل می‌كند و...»                                                                    

اصول كافی، ج۳،ص ۱۳۶ـ۱۳۵

«چلچراغ» نام هفته‌نامه‌ای است که به «فریدون عموزاده‌خلیلی» از فعالان اصلاح‌طلب قدیمی تعلق دارد. این نشریه که از سال ۱۳۸۱ با محتوای فرهنگی، ورزشی، هنری، اجتماعی، ادبی، سینمایی و طنز شروع به کار کرد، نگاهی لیبرال به مسائل فرهنگی دارد و با ضریب دادن به افراد مسئله‌دار درحوزه فرهنگ، به نوعی برای جوانان الگوسازی می‌کند؛ برای نمونه، در شماره 760 مجله چلچراغ که در تاریخ 22 تیر ماه امسال منتشر شد، مصاحبه‌ای اختصاصی با «بهروز وثوق» از چهره‌های سینمای قبل از انقلاب داشت و حتی عکس روی جلدش را به تصویر این بازیگر اختصاص داد. این هفته‌نامه حتی در دوره‌ای تلاش کرد فراتر از یک نشریه، مراسم‌هایی را در مناسبت‌های ایرانی، مانند شب یلدا را با حضور رئیس دولت اصلاحات برگزار کند و به «سمن» برای ساماندهی جوانان اصلاح‌طلب تبدیل شود! تا در بزنگاه‌های خاص از این ظرفیت بهره‌برداری‌های سیاسی کند.

گفتنی است، برخی از اعضای این نشریه با جدا شدن از چلچراغ جذب تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی شده‌اند. «نیما اکبرپور» از برنامه‌سازان تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی و مجری برنامه «کلیک»، آخرین مسئولیتی که در این هفته‌نامه داشت، معاونت سردبیری و در چند ماه آخر به عنوان جانشین سردبیر بود. هیئت نظارت بر مطبوعات، اول آذر ۱۳۸۹، نشریه چلچراغ را به دلیل «انتشار مطالب خلاف عفت عمومی و اصرار بر تخلفات»، مشمول بند ۲ قانون مطبوعات دانست و توقیف کرد. این هیئت ابلاغ سومین اخطاریه کتبی مبنی بر درج مطالب توهین‌آمیز را علت توقیف این نشریه عنوان کرد؛ اما روز سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، رفع توقیف شد و از شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹ به پیشخوان مطبوعات ایران بازگشت.

کتاب «روایت رهبری» در سه فصل و ۶۲۰ صفحه، روایت جامع و دست اولی از «رسمیت و قانونیت یافتن رهبری حضرت امام خمینی رحمه‌اللّه با مصوبه مجلس خبرگان قانون اساسی»، «تعیین آیت‌اللّه منتظری به رهبری آینده توسط مجلس خبرگان رهبری و سپس عزل وی» و در نهایت، «تعیین حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای توسط مجلس خبرگان به رهبری انقلاب اسلامی است».

از ویژگی‌های «روایت رهبری» می‌توان به استفاده از برخی خاطرات منتشر نشده سیاسی و مهم رهبر معظم انقلاب به تناسب موضوعات مطرح شده در کتاب اشاره کرد.

نویسنده این کتاب «سیدیاسر جبرائیلی» درباره این اثر ارزشمند می‌گوید: «اگر بخواهم در یک جمله کتاب را توصیف کنم باید بگویم این کتاب به دو پرسش پاسخ می‌دهد، رهبر در نظام جمهوری اسلامی چه کسی باید باشد و چگونه باید انتخاب شود؟»

شاید سطح زندگی بنده را باور نکنید؛ ولی اگه بگم از معمولی هم پایین‌تره، گزافه‌گویی نکردم. شاید جالب باشه بدونید محله ما حتی ایستگاه مترو هم ندارد و به خاطر وجود کوه و اینها حالا حالاها اونجاها خطی نخواهند کشید؛ به همین خاطر هی مجبوریم با این ماشین‌های سازمان جابه‌جا بشیم.

این رو هم بگم خنده داره؛ ولی خب برای اینکه فضا تلطیف بشه خوبه. به ما سه تا ماشین سپردن از طرف اداره. یکیش رو که خانم ممنوع کرده و گفته دست نمی‌زنی به ماشین من. ما هم زن ذلیل! گفتیم چشم.

اون دوتا هم یکیش آقازاده برمی‌داره و با رفقاش شمال و اینور اونور می‌ره. یکی هم صبیه تازه گواهینامه گرفته و باهاش میره دانشگاه و دور دور. حقیر می‌مانم و هر بار التماس به سازمان که آقا یه نفر رو بفرستید بیاد دنبال من.

اینم وضعیت ماست. مردم فکر می‌کنند چه خبر است؛ نخیر. ما هم سر و وضع‌مان بدتر باشد، بهتر نیست و نخواهیم گذاشت بین زندگی ما و زندگی مردم کف جامعه، خدای ناکرده شکاف طبقاتی و امثالهم ایجاد شود.

محمدامین میمندیان

نکته: هفته پیش یکی از کاندیداهای انتخابات اومد روستای ما و گفت چه مشکلاتی دارید؟ بگید تا حل کنم... گفتیم والا دوتا مشکل خیلی مهم داریم؛ اولیش اینه که گاز نداریم؛ دومیش اینه که... . هنوز دومی رو نگفته بودیم که گفت صبر کنید! به بغل دستیش گفت اون موبایلو بده به من الو! سلام آقای... بنده الان در روستای... هستم و این مردم گاز ندارن، لطف کنید براشون گازکشی انجام بدید... جان؟... خواهش می‌کنم... کی؟... یک هفته بعد از انتخابات؟... بله بله... پس من قول بدم از جانب شما؟... بسیار خوب. گوشی رو قطع کرد. گفت این حل شد، حالا مشکل دوم رو بگید! گفتیم مشکل دوم اینه که اینجا موبایل آنتن‌دهی ندارد و ما نمی‌توانیم از تلفن همراه استفاده کنیم.

نظر: وعده دادن‌های انتخاباتی در دوره‌های گذشته در شهرستان‌ها به گونه‌ای گسترده شده است که مردم نماینده را با رئیس‌جمهور و کل مجلس برابر می‌دانند و نمایندگان هم به گوش باشید اگر روزی کسی در خانه شما را زد و دیدید با یک جعبه شیرینی و تعدادی بادکنک دم در ایستاده است، تعجب نکنید؛ او حتماً تاریخ تولد شما را پیدا کرده و آمده است در جشن تولد شرکت کند و هدف خاصی ندارد؛ تنها کد رأی خود را به شما می‌دهد که آن را به خاطر بسپارید!

به پایت ریختم اندوه یک دریا زلالی را

بلور اشک‌ها در کاسه ماه هلالی را

چمن، آیینه‌بندان می‌شود صبحی که می‌آیی

بهارا! فرش راهت می‌کنم گل‌های قالی را

نگاهت شمع آجین می‌کند جان غزالان را

غمت عین‌القضاتی می‌کند عقل غزالی را

چه جامی می‌دهی تنهایی ما را؟ جلال‌الدّین!

بخوان و جلوه‌ای بخشای این روح جلالی را

شهید یوسفستان توام، زلفی پریشان کن

بخشکان با گل لبخندهایت خشک‌سالی را

سحر از یاس شد لبریز، دل‌های جنوبی‌مان

نسیم نرگست پر کرد ایوان شمالی را

افق‌هایی که خون رنگند، عصر جمعه مایند

تماشا می‌کنم با یاد تو هر قاب خالی را

کدامین شانه را سر می‌گذارم وقت جان دادن؟

کدام آیینه پایانی است این آشفته حالی را؟

تو ناگاهان می‌آیی مثل این ناگاه بی‌فرصت

پذیرا باش از این دلتنگ، شعری ارتجالی را

علیرضا قزوه

محفل شعر «قرار» از شهریور ماه سال 1395 فعالیت خود را آغاز کرده است. هدف از شکل‌گیری این محفل، گرد هم آمدن شاعران در فضایی سالم، صمیمی و دوستانه است. آشنایی با شاعران جوان، معرفی چهره‌های تازه ادبیات، نقد آثار شاعران، ارتباط چهره به چهره مخاطبان شعر با شاعران از جمله اهداف برگزاری جلسه شعر قرار است. این محفل آخرین چهارشنبه هر ماه در محل باشگاه خبرنگاران پویای خبرگزاری تسنیم برگزار می‌شود. در حال حاضر، اجرای این جلسه برعهده «فضه‌سادات حسینی» مجری و گوینده خبر است. سعید بیابانکی، علیرضا قزوه، محمدمهدی سیار، قاسم صرافان، میلاد عرفانپور، احمد بابایی و صابر قدیمی برخی از شاعرانی هستند که در این محفل شعر می‌خوانند.

با شروع جنایت‌های چتنیک‌ها (شبه‌نظامیان افراطی صرب) علیه مسلمانان بوسنی و هرزگوین، «حجت‌الاسلام عراقی» رئیس وقت سازمان تبلیغات اسلامی برای بررسی نحوه رسیدگی به آوارگان جنگ‌زده مسلمان بوسنیایی قصد سفر به این کشور را می‌کنند که چهار طلبه از میان داوطلبانی که با زبان انگلیسی و کار با رایانه آشنایی دارند، با وی همراه می‌شوند. یکی از این طلبه‌ها «محمدحسین» بود و از جمله اقداماتشان بنیاد شهید کوچکی است که برای رسیدگی به وضعیت نابسامان خانواده‌های شهدای بوسنی و هرزگوین راه اندختند.

به نقل از خانواده شهید سیدمحمدحسین نواب

سیدمحمدحسین سال ۱۳۴۵ه.ش، در شهرضا استان اصفهان و در خانواده‌ای روحانی متولد شد. پس از گذراندن دوره دبیرستان مشغول تحصیل در حوزه علمیه و طلبه مدرسه حقانی قم شد. او شاگرد ثابت جلسات درس اخلاق «آیت‌اللّه بهاءالدینی» هم بود. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و پس از آن، با شروع جنگ بوسنی عازم آن دیار شد و در شهر «موستار» به دست «کروات‌ها» اسیر شد و بعد از تحمل شکنجه‌های بسیار در تاریخ ۸ شهریور ۱۳۷۳ به شهادت رسید.

در این زمانه که دست‌های دشمنان و منافقان برای گمراهی ما دراز شده‌اند، دستی که به دستان هدایت شما گره خورده باشد از هدایت‌یافتگان است؛ چرا که پهنه زمین با تمام وسعتش نورانی شده به قدوم شماست و گستره زمان، لحظه لحظه‌ حرکتش آغشته به رایحه محمدی‌تان و آن‌که در کوره‌ راه‌های گمراهی و پستی و بلندهای ناامیدی اسیر می‌شود کور و کر است؛ زیرا نه چشمی دارد که آن پرچم مصباح‌الهدی آقایش را ببیند و نه مشامی که رایحه حضور مولایش را نفس بکشد. آری! تا آنجا که فریاد عبادت و عبودیت و آزادگی بلند است، رایحه محمدی(ص) به مشام می‌رسد و پرچم برافراشته هدایت نمایان است.

مولای من

شما آن محبوبی هستید که کبوتر دلم را اسیر خود کرده و انتظار آمدن‌تان در میان عاشقانه‌ها و دلتنگی‌هایم،  بیشتر از همه آتش هجران بر جانم زده؛ سحرها به امید دیدار شماست که از جا برمی‌خیزم و کوچه‌های دلم را تطهیر می‌کنم و در کارم به تمنای رضایت شماست که با سلام بر وجود رسول الهی‌تان آغاز می‌کنم.

مهربانم

شیرینی و شهد انتظار شما  قافیه همه خوشی‌ها و آرامش‌ها و آسایش‌هاست و آن‌که از این شهد چشید، معنای حقیقی زندگی را تفسیر کرد.