گفتاری از آیت‌الله سیدمصطفی موسوی‌اصفهانی

آیه شریفه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا؛ و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید و پراکنده نشوید.» نشان می‌دهد مرز اتحاد «توحید» است و مشرکان و کافرانی که بر محور غیر توحید حرکت می‌کنند، در وحدت دینی پذیرفته نخواهند شد. در تبیین محور وحدت، آیات دیگری نیز وجود دارد که اعتقاد به رسول خدا، اعتقاد به اولی الامر و قبول حکم را اضافه می‌کند. به اعتقاد مفسران، بهترین مصداق برای ریسمان الهی، قبل از هرچیز خود قرآن است. چنانکه پیامبر گرامی(ص) در روایتی، قرآن را ریسمان الهی توصیف کرده که میان آسمان و زمین کشیده شده است. علاوه بر آن قرآن نیز از مؤمنان خواسته است در منازعات و اختلافات خود به خداوند رجوع کنند. قرآن کریم، تفرقه را ناشی از روحیه خودمحوری و کینه‌ورزی نسبت به یکدیگر می‌داند و متذکر می‌شود گذشتگان نیز بر اثر داشتن چنین روحیه‌ای از رسیدن به اهداف متعالی باز ماندند؛ از این‌رو این کتاب الهی وحدت قلبی میان انسان‌ها را نعمتی از نعمت‌های الهی می‌داند که خداوند به واسطه آن انسان‌ها را به زندگی سعادتمندانه رهنمون می‌کند. حضرت علی(ع) نیز گرچه مسیر خلافت را ناحق می‌دیدند و آنان را در مقابل فرمان خداوند و رسول(ص) عصیانگر می‌یافتند؛ اما به دلیل مصلحتی مهم‌تر، ابراز مخالفت نمی‌کردند. سخنان امام در این زمینه بسیار درس آموز است؛ این کلمات بیان می‌کند وحدت اسلامی که غالباً با حیات واقعی مسلمانان همراه است، بر حق دیگری گرچه حق معصومی چون علی(ع) باشد مقدم است. این وحدت در حقیقت ائتلاف است و بالاتر از وحدت «گذشت» از هر آنچه که قطب مخالف آن را برنمی‌تابد و بسنده کردن بر هرچه «از حق» که در نظر قطب مخالف مناسب می‌نماید؛ آنچه از مجموع مفاهیم قرآنی، بیانات و سیره پیامبر و امامان معصوم(ع) فهمیده می‌شود، این است که همواره حفظ نظام اسلامی و مصالح عمومی بر منافع شخصی و گروهی مقدم بوده است و اینان از هر اقدامی که تفرقه و شکاف میان جماعت اسلامی را به دنبال داشته باشد، اگرچه نفع شخصی در آن می‌دیده‌اند، احتراز می‌کرداند.

دین اسلام خوبی و بدی، خیر و شر، هدایت و گمراهی را تبیین کرده است. حتی آثار سوء و آثار حسن هر فعلی را نیز معرفی کرده است.

در چنین جایی، نیازی به اکراه نخواهد بود؛ بلکه خود انسان یکی از دو طرف خیر و شر را انتخاب می‌کند و عاقبت آن را هم، چه خوب و چه بد می‌پذیرد؛ خداوند برای انسان‌ها حجت را تمام می‌کند و به آنها می‌فهماند که هدایت در پیروی از دین و گمراهی در ترک دین است.

بنابراین، دیگر نیازی نیست کسی را بر دین اجبار کنند. به گفته علامه طباطبایی، «آیه شریفه لااکراه فی‌الدین، دلالت می‌کند بر اینکه مبنا و اساس دین اسلام، شمشیر و خون نیست و اکراه و زور را تجویز نکرده... قتال و جهادی که اسلام، مسلمانان را به‌ سوی آن خوانده، قتال و جهاد با معیار زورمداری نیست و اسلام نخواسته است با زور و اکراه، دین را گسترش داده و آن را در قلب تعداد بیشتری از مردم رسوخ دهد؛ بلکه با معیار حق‌مداری است و اسلام به این‌ جهت جهاد را رکن شمرده که حق را زنده کرده... .»(ترجمه تفسیرالمیزان، ج ص 525)

«ویل دورانت» در جلد چهارم کتاب «تاریخ تمدن» خود می‌گوید: «اسلام دین شمشیر است.» اما علمای شیعه به استناد آیات و روایات و سنت اهل بیت(ع) ضمن مردود خواندن این گفتار، اسلام را دین تفکر، تعلق، زیبایی و محبت می‌دانند. هیچ کسی حق ندارد دیگران را مجبور به دین‌داری کرده و آنها را به زور به سمت خدا دعوت کند.

خداوند در قرآن به پیامبرانش می‌گوید: «ادعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ»؛ با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما.(نحل/ 125) از آن ‌طرف خداوند دستور داده است از خاک خود و مردم دفاع ‌کنید و با کسانی که می‌خواهند به دین خدا و کشور اسلامی تجاوز کنند، مقابله ‌کنید.

پیامبر اسلام(ص) می‌فرمایند: در معراج هنگامی که به آسمان چهارم رسیدم، حق‌تعالی فرمود: ای محمد سر خود را بالا کن. من سرم بالا کردم، طبقات آسمان را دیدم که از هم شکافته و پرده‌ها برداشته شده است.سپس فرمود: سرت را پایین کن و ببین چه می‌بینی؟ من سرم را پایین کرده نظرم به بیت و حرم خدا افتاد، مانند بیت‌المأموری که در آن بودم، بیت‌المأمور دقیقاً مقابل بیت و حرم قرار داشت؛ به گونه‌ای که اگر من چیزی را از دستم می‌انداختم، در حرم و بیت می‌افتاد.حق‌تعالی به من فرمود: ای محمد! این حرم است و تو حرام می‌باشی، یعنی احترام بیت به خاطر حرمت توست و برای هر مثلی، مثالی است؛ یعنی هر چیزی در زمین مثالی در آسمان دارد، پس از آن فرمود: ای محمد، دستت را دراز کن، پس برخورد می‌کنی با آبی که از طرف راست عرش جاری است، پس آب فرو ریخت و من با دست راست با آن برخورد نمودم؛ از این‌رو که اولین فعل در وضو برداشتن آب با دست راست است؛ سپس پروردگارم فرمود: آب را بگیر و با آن صورتت را بشوی؛ امام صادق(ع) فرمود: البته حق‌تعالی شستن صورت را در وضو همان‌جا به پیامبر(ص) تعلیم فرمود؛ زیرا تو می‌خواهی با این دو دستت با کلام من مواجه شوی.سپس با رطوبت زیادی در دو دستت سر و پای خود را تا روی برآمدگی پاها مسح کن؛ امام صادق(ع) فرمود: البته حق تعالی مسح سر و پاها را همان جا به پیامبر(ص) تعلیم فرمود و گفت: من می‌خواهم که تو سرت را مسح کنی و باقی بدارمت و امّا مسح بر پاهایت، به خاطر آن است که می‌خواهم قدم‌هایت را جایی بگذارم که نه پیش از تو و نه بعد از تو کسی آنجا قدم نگذاشته و نخواهد گذاشت.