جنگ درون فرقه‌ای زیر لوای آشوب‌ها

عراق اکنون درگیر یک فتنه طراحی‎شده بیرونی با محوریت آمریکا و برخی کشورهای عربی منطقه شده است. این پروژه و سناریوسازی با همراهی برخی جریان‎های داخلی و معاند عراقی، همچون منافقین و بعثی‌ها با نقش مکملی برخی جریان‏های انحرافی دینی، همچون یمانی‎ها و صرخی‎ها همراه شده است.

اکنون مردم عراق صف خود را از این اغتشاشگران جدا کرده‎اند. در کنار این موارد اکنون آمریکا براساس پروژه سه مرحله‎ای خود (اسقاط حکومت، جنگ شیعی‌ـ شیعی و جنگ روانی گسترده علیه ایران) وارد پروژه جنگ شیعی‌ـ شیعی شده است. در ایجاد و شکل‎گیری جنگ شیعی‌ـ شیعی دو عامل بیشتر از همه نقش خاص و ویژه‎ای ایفا می‌کنند. اول، جریان‎های خارجی با همراهی آمریکا و انگلستان که سفارت‌خانه‌های این کشورها نقش پیاده نظام را اجرا می‌کنند و دوم، جریان‎های انحرافی با محوریت صرخی‎ها و یمانی‎ها. البته در این میان برنامه‎ریزی‎های گسترده‎ای برای ورود برخی گروه‎های دیگر همچون مقتدی‌صدر به عرصه این راهبرد در نظر گرفته شده است. اهداف این جنگ شیعی‌ـ شیعی در چهار محور خلاصه می‎شود:

۱ـ خسته ‎کردن مردم از حکومت شیعی با ایجاد درگیری‎های متعدد بین گروه‎های موجود؛ ۲ـ مرجعیت‎سازی در راستای کم‎رنگ‎ کردن نقش مرجعیت در تحولات این کشور؛ ۳ـ ورود جریان‎های شیعی همچون حشدالشعبی به درگیری‎های خودساخته در عراق؛ ۴ـ ایجاد درگیری‎های دروغین در لوای تضعیف نهادهای دیگر عراق. 

در کنار جنگ شیعی‌ـ شیعی اکنون وضعیت به گونه‎ای است که هجمه‎های وسیعی نیز علیه گروه‎های مقاومت به ‌ویژه حشدالشعبی صورت می‎گیرد. بسیاری به دنبال این بودند که کشته‎سازی‌هایی را که بعثی‌ها بر اساس سناریوی بیرونی صورت می‌دهند، به جریان‎های مقاومت نسبت دهند. آنچه آمریکایی‎ها برای حذف جریان حشدالشعبی در عراق در نظر گرفته بودند، سناریوی چند لایه‎ای متشکل از سه بخش بود: در بخش اول، تلاش برای الحاق نشدن حشدالشعبی به گروه‎های مسلح بود. در بخش دوم، فشار بر دولت برای محدود کردن این گروه و در بخش سوم درگیری سایر گروه‎های مسلح با حشدالشعبی در جهت تضعیف آن در عراق است. مرحله سوم از این رو اهمیت دارد که تضعیف حشدالشعبی سبب ظهور گروه‎های تروریستی در عراق می‌شود. با ناکامی آمریکایی‎ها در هر سه مرحله اکنون وارد مرحله جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای علیه حشدالشعبی و جریان‎های مقاومت شده‌اند.

در مجموع به اتفاقات اخیر در عراق از دو منظر می‎توان به مثابه فرصت نگاه کرد:

۱ـ تکانه جدی در دولت و اصلاح ساختارهای معیوب؛ اکنون درآمد حاصل از یک سوم فروش نفت عراق عاید آمریکا می‎شود و مابقی درآمدهای نفتی را دولت (۸۵ درصد) در امور جاری عراق هزینه می‌کند. آنچه مشهود است، درآمد مناسبی برای دولت در جهت خدمات عمرانی و زیربنایی باقی نخواهد ماند. در نتیجه این اعتراض‎ها سبب اصلاح ساختارهای اقتصادی و کوچک شدن دولت خواهد شد و غربالگری جدی در بدنه دولت و ارتش صورت خواهد گرفت که همین منجر به انجام اصلاحات اساسی در دستگاه‎های مجریه و قانونی عراق می‎شود. 

۲ـ مطالبه مردم از دولت و احزاب به جای انتخاب مسئولان تکنوکرات: انتخاب مسئولانی با داشتن سلامت ‎نفس و تلاش مجدانه برای حل مشکلات اقتصادی که همان تفکر جهادی است. در واقع مردم به این نتیجه رسیده‎اند که تنها تفکر رهایی‌بخش در حل مشکلات اقتصادی همان تفکری است که توانست داعش را شکست دهد. همین عاملی در جهت ورود عناصر جهادی و سالم به بدنه دولت خواهد بود.

احد کریم‌خانی 

نفوذ بی‌سابقه یک گفتمان!

اندیشکده «مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک» انگلیس: هیچ کشوری در عصر مدرن به اندازه جمهوری اسلامی در منطقه موفق نبوده است؛ موفقیت‌هایی که نتیجه ثبات قدم رهبری انقلابی آیت‌الله‌[العظمی] خامنه‌ای است؛ در میان دشمنان ایران کمتر کشوری اینقدر ثبات رهبری دارد. دکترین نظامی ایران نفوذ بی‌سابقه‌ای را در دوره‌ای از درگیری‌های بی‌سابقه برای تهران به دنبال داشته است. توانایی این دکترین در به بار آوردن نتایج چشمگیر برای تهران در دوران صلح، آن‌گونه که در لبنان شاهد بوده‌ایم، در سوریه و کشورهای دیگر در بوته آزمایش قرار خواهد گرفت. امروز اثر انگشت حاج قاسم روی دستاوردهای نظامی و دیپلماتیک ایران به وضوح دیده می شود.

 

«پلوسی» به دنبال استیضاح ترامپ

بی‌بی‌سی: به نظر می‌رسد، «نانسی پلوسی» رئیس دموکرات و کهنه‌کار مجلس نمایندگان هرچه داغ‌تر شدن جریان استیضاح ترامپ را یک بازی برد‌ـ برد برای حزب خود می‌داند. به این ترتیب که اصرار بر سوء استفاده دونالد ترامپ از قدرت در جریان اوکراین، افزون بر بدنام کردن رئیس‌جمهوری در میان رأی‌دهندگان مستقل و شاید اندکی از جمهوری‌خواهان سنتی، به تهییج بیشتر رأی‌دهندگان دموکرات و افزایش میزان مشارکت آنها در شهرها و حومه شهرهای بزرگ خواهد انجامید؛ رویدادی که خانم پلوسی امیدوار است همچون انتخابات میان دوره‌ای کنگره پارسال به پیروزی دموکرات‌ها بینجامد. به عبارت دیگر، دموکرات‌ها امیدوارند که با برگزاری جلسات علنی استیضاح در مجلس سنا، تنور انتخابات نوامبر آینده را به نفع خود داغ کنند.

 

تلاش بی‌سروصدای عربستان

وال استریت ژورنال: محاسبات عربستان بعد از حملات موشکی و پهپادی به تأسیسات نفت این کشور که موجب قطع موقت تولید نفت خام این کشور شد، دچار تغییر شده است. در حقیقت، نگرانی از اثرات تنش‌ها بر اقتصاد نفت‌محور عربستان سعودی موجب شده است این کشور به صورت بی‌سروصدا در تلاش برای ترمیم روابط با ایران و سایر رقبای منطقه‌ای خود باشد؛ به گونه‌ای که نمایندگان ایران و عربستان سعودی در ماه‌های اخیر هم به صورت مستقیم و هم از کانال واسطه‌هایی در عمان، کویت و پاکستان پیام‌هایی را میان یکدیگر رد و بدل کرده‌اند. محور اصلی این تماس‌ها کاستن از تنش میان عربستان سعودی و ایران بوده است.

 

ناکامی فشار حداکثری

اندیشکده شورای اتلانتیک: اهداف اصلی کارزار آمریکا کاستن از قابلیت‌های ایران در اعمال قدرت منطقه‌ای و کاهش حمایت‌های آن کشور از متحدان منطقه‌ای خود است؛ اما گزارش‌ها و اظهارات مقامات دفاعی آمریکا نشان می‌دهد، کارزار فشار حداکثری، ایران را از نظر راهبردی تضعیف نکرده و موجب کاهش نفوذ منطقه‌ای این کشور نشده است. در مجموع، تهران به رغم کارزار فشار حداکثری آمریکا، قادر است از طریق تهدید به وارد کردن خسارت قابل توجه به مهاجم یا متحدان و منافع منطقه‌ای مهاجم از بروز حمله علیه ایران جلوگیری کند. هیچ اشاراتی وجود ندارد که نشان دهد ایران مایل است در جریان هر نوع مذاکره‌ای، اهداف کانونی راهبرد فشار حداکثری آمریکا را بپذیرد.

 

بی‌اعتباری شاهزادگان سعودی!

مرکز مطالعات استراتژیک بیگن‌سادات: دولت‌های حاشیه خلیج[فارس] هم‌پیمان عربستان، می‌خواهند اهتمام واشنگتن به منطقه را افزایش دهند؛ اما این کار دشواری است؛ چرا که آمریکایی‌ها از مشارکت نظامی در درگیری‌های طولانی مدت خسته شده‌اند. افزون بر اینکه دیگر واشنگتن به نفت خلیج فارس نیازی ندارد و ترامپ در چند مناسبت تأکید کرده است کسانی که از این تجارت استفاده می‌کنند، باید هزینه آن را نیز بپردازند. افزون بر این، چالش مهم‌تری که ریاض با آن مواجه است، بدنامی و بی‌اعتباری رهبران آن است؛ همان‌طور که بن‌سلمان به دلیل دستور قتل خاشقجی، در سطح وسیعی محکوم شده و به دنبال جنگ یمن، مملکت سعودی در معرض انتقادات شدیدی قرار گرفت.

حملات ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹ به آرامکو و واکنش‌های عجولانه عربستان سعودی پس از آن و در نهایت گزارش سازمان ملل مبنی بر عدم اثبات منشأ ایرانی حمله، بازی آرامکو برای عربستان را به بازی دوسر باخت تبدیل کرد تا ضمن آسیب دیدن از حمله موشکی، شکست از سوی ایران را تجربه کند. در سوی دیگر، این حادثه نشان داد همچنان «اتهام‌زنی» به ایران سیاست پیش‌دستانه مقامات سعودی است. چند دلیل برای اتهام‌زنی عربستان به ایران وجود دارد که در ادامه اشاره می‌شود:

 

۱ ائتلاف عربی و سعودی‌ها با ورود به جنگ یمن و فرسایشی شدن این جنگ یک بازی چند بعدی را به محور مقاومت واگذار کردند. از یک‌ سو، دولت سعودی که خود را پرچمدار جهان عرب و اسلام تلقی می‌کرد، نتوانست به اهداف خود در قبال یمن دست یابد، به همین دلیل تا حدود زیادی تحت فشار افکار عمومی جهان قرار گرفت. بنابراین تصور اینکه انصارالله قادر باشد از طریق قدرت موشکی خود آرامکو را هدف قرار دهد، دشوار به نظر می‌رسید. به همین دلیل پیش از بررسی دقیق، اتهامات خود را متوجه ایران کرد. در سوی دیگر، اگر حتی چنین انتظاری نیز از انصارالله داشت، وجهه بین‌المللی و داخلی این کشور اجازه نمی‌داد که عنوان کند در قبال انصارالله تا این میزان آسیب‌پذیر است، به همین علت باید این حمله را منتسب به قدرت بزرگ‌تری، مانند ایران می‌کرد.

 

2عربستان سعودی از طریق اتهام‌زنی به ایران به دنبال آن بود تا ائتلاف جدیدی را علیه ایران و انصارالله ایجاد کند که اثبات نشدن حمله از سوی ایران که در گزارش اخیر سازمان ملل به آن اشاره شده نشان داد آنچه برای عربستان سعودی ملاک است، خصومت با ایران بوده و نه «تفکر عقلایی» در زمینه حل موضوع.

 

3 عربستان به‌منظور اتحاد داخلی به تولید، حفظ و تقویت تصویر یک «غیر قدرتمند» از ایران نیاز داشته است، به همین دلیل نسبت دادن این حمله به ایران می‌توانست نارضایتی داخلی عربستان نسبت به ایران و حمایت از دولت سعودی در قبال سیاست‌های ایران‌ستیزی را افزایش دهد که در هر صورت پایه‌های مشروعیت دولت سعودی را تقویت می‌کرد.

در نهایت می‌توان این‌گونه عنوان کرد که اکنون عربستان سعودی در مسیر باخت‌های پی‌درپی در عرصه سیاسی قرار دارد که آل‌سعود را هم در حوزه داخلی و هم در حوزه خارجی تحت فشار قرار داده است. ناتوانی در مدیریت روابط با قطر، موفق نشدن این کشور در لبنان، سوریه و عراق، ناتوانی در خروج از باتلاق یمن در کنار ناتوانی در تشکیل ائتلاف علیه ایران به‌ ویژه پس از واقعه آرامکو، این کشور را به ناکام بزرگ تحولات منطقه تبدیل کرده است؛ ناکامی‌ که تنها با تغییر رویه‌های سیاسی می‌تواند تا حدودی شکست‌های منطقه‌ای اخیر را جبران کند. 

سجاد محسنی