گفتاری از حجت‌الاسلام علیرضا صادقی‌واعظ

در قرآن کریم، سوره توبه آیه ۱۱۹ چنین آمده است: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید و با صادقان باشید.» یکی از نکاتی که در قرآن و در کلام اهل بیت(ع) بر آن تأکید فراوان شده است، مسئله معرفت و شناخت است. پیامبر(ص) فرمودند: «بالاترین و ارزشمندترین ایمان را کسی دارد که معرفت و شناختش بیشتر باشد.» مبنای اسلام بر شناخت و آگاهی است.

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «أعظم المصائب، المصیبة فی الدین»؛ بزرگ‌ترین مصیبت این است که انسان از نظر عقیده و باور دچار تزلزل شود. در اکثر زیارات و دعاها هم معرفت و شناخت در دین را درخواست می‌کنید.  معرفت شرط اصلی شیعه بودن است؛ چون شیعه در لغت یعنی پیرو و کسی که از امام متابعت می‌کند، و لازمه این متابعت فقط معرفت است. «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» به این معناست که اگر من امام زمانم را می‌شناختم و نسبت به او معرفت داشتم، ظهور تا این حد عقب نمی‌افتاد. امیرالمؤمنین(ع) شبی از مسجد قصد صحرا کردند. چند نفر به دنبال ایشان می‌رفتند. ایشان ایستادند و پرسیدند که شما که هستید؟ پاسخ دادند که ما شیعیان شما هستیم. حضرت پاسخ دادند پس چرا من نور شیعه را در سیمای شما نمی‌بینم و ادامه دادند؛ چهره شیعیان ما به خاطر شب بیداری زرد است، چشمانشان بر اثر بیداری خراب است، پشتشان بر اثر قیام خمیده، دلشان بر اثر روزه تهی شده و لبان‌شان بر اثر دعا خشکیده است. روایات به ما می‌آموزد که اعمال ما اثر در احوال ما دارد، اگر می‌خواهید حال خوب داشته باشید، باید کار خوب انجام دهید.

به مناسبت رحلت جان‌گداز حضرت زینب کبری‌(س) در روز پانزدهم رجب سال 62 هجری

خداوند دینش را با پیامبران به انسان‌ها ابلاغ کرد تا انسان‌ها مکلف به مسائل اخلاقی و الهی آن شوند‌، به آداب آن عمل کنند و زندگی سعادتمندانه‌ای برای خود و هم‌نوعان‌شان بسازند. آخرین پیامبر خدا، حضرت محمد مصطفی(ص) با دین اسلام که کامل‌ترین دین تا قیامت است، به بعثت رسید و انسانیت را به منصه ظهور رسانید. در این میان، کسانی بودند که با دفاع از دین و حمایت از رسول خدا(ص) و ائمه طاهرین(ع) در مقابل هجمه بدخواهان و کافران ایستادند تا دین خدا بماند. هرچند دشمنان دین برای نابودی آنها هم تلاش کردند، اما دفاع جانانه‌شان از دین خدا برای آزادی‌خواهان درس‌آموز بود. اولین مدافع رسالت امیرالمؤمنین(ع) بود و اولین مدافع امامت حضرت صدیقه‌ طاهره(س) که جانش را در این راه داد.در طول تاریخ بودند کسانی که از دین خدا دفاع کردند و جانانه آن را تبلیغ کردند؛ آنان با الگو قرار دادن حضرات معصومین(ع) و خاندان ایشان تلاش‌های علمی و معنوی زیادی داشتند تا آموزه‌های دین به دست نسل‌های آینده برسد.‌‌ نمونه‌ای از این افراد شاگردان امام صادق(ع) بودند. امام صادق(ع) درباره چهار نفر از این شاگردان می‌فرمایند: «استوانه‌‌هاى زمين و پرچم‌هاى دين چهار نفر هستند: محمد‌بن‌مسلم، بريدبن‌معاويه، ليث‏بن‌البخترى مرادى و زرارة‌بن‌اعين»(الاختصاص، ص 239) همچنین امام صادق(ع) در حدیثی حیرت‌انگیز در توصیف شخصیت زرارة‌بن‌عین و چند نفر از شاگردانش می‌فرمایند: «رحم الله زرارة‌بن‌اعين، لولا زرارة، لاندرست آثار النبوة و أحاديث أبی»؛ خدا رحمت کند زرارة‌بن‌اعين را، اگر زراره نبود، آثار نبوت و احاديث پدرم از بين می‏رفت.(الاختصاص، ص 61) همچنين درباره وى، محمد‌بن‌مسلم، بريدبن‌معاويه و ليث ‏بخترى فرمود: «اينان از نجبا و امناى الهى در حلال و حرام خدا هستند، اگر ايشان نبودند آثار نبوت منقطع مى‏‌شد و از بين مى‌‏رفت.»(تنقيح المقال، ج ص 165)این علما از اولین مدافع، امامت حضرت زهرا(س) و مبلغ بزرگ نهضت عاشورا، حضرت زینب(س) الگو گرفتند و تا پای جان در راه دفاع از دین حرکت کردند. خداوند در قرآن كريم می‌فرمايد: «الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لايخشون أحداً إلا الله و كفی بالله حسيباً»؛ كسانی بودند كه تبليغ رسالت‌های الهی می‌كردند و تنها از او می‌ترسيدند و از هيچ‌كس جز خدا واهمه نداشتند و همين بس كه خداوند حسابگر است.(احزاب/ ۳۹) اگر این دو بانوی بزرگ عالم در دفاع از ولی خدا و علوم الهی کوشش نمی‌کردند هم چیزی از نبوت پیامبران، حتی رسول گرامی اسلام(ص) باقی نمی‌ماند. حضرت زینب(س) پس از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) پرچم دین را به دوش گرفت و به آگاه‌سازی و بصیرت‌افزایی مشغول شد. ایشان با ادله‌ قوی و استدلال‌های محکم با مردم سخن می‌گفت. آنان را از راهی که حضرت سیدالشهدا(ع) در آن قدم گذاشت، مطلع می‌کرد و سعی داشت با اثر خون امام حسین(ع) آزادی‌خواهی را به انسان‌ها تعلیم دهد. زينب‌كبری(س) در مقاطع زمانی و مكانی مختلف با خطابه‌های آتشين و حماسی خود آن‌چنان در راستای ابلاغ پيام عاشورا گام نهاد كه همگان را به حيرت واداشت. سخنان اين بانوی باعظمت در مواجهه با عبيدالله‌بن‌زياد و يزيد‌بن‌معاويه و در دفاع از حرم رسول خدا(ص) بی‌نظير است. اين بانوی برگزيده اسلام توانست با ابزارها و شيوه‌های گوناگون و علم و شناخت بی‌كران خود به بهترين نحو از حركت برادر خود امام حسين (ع) دفاع كند، تا آنجا كه حضرت سجاد(ع) زبان به مدح عقيله بنی‌هاشم گشوده است و می‌فرمايد: «أنت بحمد الله عالمة غير معلمة، فهمة غير مفهمة»؛ ای عمه، تو به حمد الهی دانشمندی هستی كه نزد كسی تعليم نديده‌ای و دانايی هستی كه نزد كسی نياموختی.»(احتجاج طبرسی، ص ۱۶۶)حضرت زینب(س) در غم از دست دادن برادر خود و فرزندان و خویشان صبر کرد تا به تبلیغ و بصیرت‌افزایی‌اش لطمه وارد نشود. ایشان با اتکا به آیات قرآن و بیانات جد و پدرش می‌فرمود: «سأصبر حتی يعجز الصبّر عن صبری»؛ تا آنجا صبر می‌كنم كه خود صبر نيز از نوع صبر من عاجز بماند.(خصائص زينبيه، ص ۲۴۶) خداوند نیز پیشاپیش به ایشان و رهروان راهش بشارت بهشت داد و فرمود: «إن الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة»؛ آنان كه گفتند پروردگار ما الله است و در اين راه استقامت كردند فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند.
(فصلت/ ۳۰) رحلت جان‌گذار حضرت زینب(س) بنا بر اقوال قوی در روز پانزدهم رجب سال 62 هجری، در سن 56 سالگی و یک سال و نیم پس از شهادت برادرش بود. ایشان به برادرش عرض کرد: حسین جان، من بعد از تو نمی‌توانم زندگی کنم و همین اتفاق افتاد. مبلغ نهضت عاشورا در حالی که پیراهن خونین و چاک‌چاک برادر را در آغوش گرفته بود، از این دنیا هجرت کرد. ایشان از همسرش خواست لحظه مرگ اجازه دهد در زیر نور آفتاب جان دهد. قبر مطهر ایشان در شام، خورشیدی تابان است که عاشقان اباعبدالله(ع) را اطراف خود جمع می‌کند. در اینکه چرا ایشان به شام سفر کردند اقوال زیادی وجود دارد و دلیلی قطعی در کتب تاریخی دیده نمی‌شود؛ اما بیشترین احتمال برای رفتن ایشان به شام این بود که در مدینه با روحیه ظلم‌ستیزی که داشت، در هر محفل و مجلسی علیه دستگاه خلافت یزید سخنرانی و بصیرت‌افزایی می‌فرمود. موالیان حکومتی که از شورش مردم هراس داشتند با کسب تکلیف از یزید او را از مدینه بیرون کردند و این احتمال وجود دارد که حضرت به شام تبعید شده باشند. بنا بر نظر برخی دیگر نیز ایشان به شهادت رسیدند. دلیل حضور ایشان در شام هرچه باشد از فضائل زیارتش کم نمی‌کند و در ارادت شیفتگان اهل بیت(ع) اثری ندارد.عمر پربرکت حضرت زینب(س) سراسر در عبادت و طاعت حضرت حق گذشت. او همواره در شدیدترین بلاها و سخت‌ترین حالات جز آنچه پسند خدا بود، نگفت و جز آنچه رضای حق بود، نکرد. از حضرت سجاد(ع) نقل است: «عمه‌ام زینب با این همه مصیبت‌های از کربلا تا شام هیچ‌گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد، ولی در یکی از منازل دیدم که آن را نشسته می‌خواند. نگران شدم و سبب این کار را پرسیدم، گفت: سه شب است که سهم غذای خود را به اطفال خردسال می‌دهم و امشب از شدت گرسنگی، قدرت بر پای ایستادن ندارم.»

باتوجه به شیوع بیماری کرونا در کشورها و ملل مختلف و بالتبع در میان مسلمانان و شیعیان، این سؤال در ذهن‌ها به وجود آمده است که اهل بیتی که حرم‌های‌شان دارالشفاست، چرا در این مورد نمی‌توانند کاری کنند که حرم‌شان محل انتقال بیماری نباشد و آیا این عذاب است؟ اول اینکه خداوند این دنیا را دنیای علت‌ها، سبب‌ها و نظم‌ها آفریده است؛ یعنی هیچ اتفاقی در این دنیا نمی‌افتد مگر اینکه اسبابش فراهم باشد. هنگامی که مریضی را به آستان پربرکت اهل بیت(ع) می‌بریم و او شفا پیدا می‌کند، هم از اسباب و علل برخودار است و هم از نظم طبیعت که فقدانش شفا نگرفتن است. در کنار اسباب، علل و نظم‌ها صلاحیت‌هایی نیز وجود دارند که در جریان شفای مریض دخالت دارند. عنایت اهل بیت(ع) به بیماران و کسانی که مشکلاتی در زندگی‌شان دارند، درخواست از خدا برای ایجاد اسباب در پرتو صلاحیت‌هاست. ایشان از خدا می‌خواهند و خداوند به احترام آنها اسباب را فراهم می‌کند.  دوم اینکه بلا، گرفتاری و بیماری همیشه یک عذاب نیست؛ بلکه بسیاری از اوقات برای جلب رحمت و برکت است؛ یعنی مؤمنان در برخی ابتلائات متوجه خدا، اهل بیت(ع)، خودشان و اطرافیان‌شان می‌شوند و این توجه، برکت‌ها را به همراه می‌آورد. پس برخی گرفتاری‌ها ایجاد می‌شوند که اتفاقاً عذاب‌ها را دور کنند و آسایش و رحمت و برکت بیاورند. رشد بیماری در روزهای اخیر سبب شده است مؤمنان با توسل به اهل بیت(ع) با مناجات و دعا، رفع هر گرفتاری از بلاد مسلمانان را بخواهند که این عمل آنها را به خدا و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نزدیک‌تر می‌کند؛ از طرفی مردم متوجه حال و روز یکدیگر می‌شوند که این سبب تعمیق الفت و دوستی در جامعه می‌شود.همچنین توصیه‌های بهداشتی و پزشکی ائمه اطهار(ع) به ما می‌گوید نباید خود را در معرض آلودگی‌ها قرار دهیم و  با رعایت این دستورات، خودمان و اطرافیان‌مان را از بیماری‌ها دور نگه داریم؛ یعنی ایشان از رفتارهای جاهلانه ما را برحذر داشتند تا آسیبی نبینیم.

زراره از حضرت ابی جعفر(ع) نقل می‌کند که فرمودند: «بر تو باد که به نماز خود روی آورده و اقبال داشته باشی؛ زیرا از نماز همان مقداری قبول می‌شود که به آن قلباً اقبال داشتی و نیز در نماز با دست و سر ریش خود بازی مکن و حدیث نفس مگو، خمیازه مکش، با کشیدن دست‌ها رفع خستگی منما.» همچنین نیز فرمودند: «لثام و دهانه بر دهان خویش مگذار و شتاب و عجله در اتمام نماز منما و بر سر دو پا منشین و دو ذراع (حد فاصل آرنج تا سر انگشت) خود را در وقت سجده روی زمین فرش مکن و انگشتان را تا نکن تا با شکستن آنها صدای‌شان بلند شود، چه آنکه تمام این افعال منهی و موجب نقصان نماز می‌باشند.» نیز حضرت فرموده‌اند: با کسالت و حالت چرت و سنگین بودن به نماز نایست؛ زیرا این حالت از نشانه‌های نفاق است.»کسل بودن برای انسان طبیعی است و گاهی اوقات در طول روز کسل هستیم؛ اما اینکه خداوند در قرآن می‌فرماید حین نماز کسل نباشید، راه حلی دارد که توصیه همه علماست. اینکه برنامه روز خود را طوری تنظیم کنیم که در وقت نمازهای پنج‌گانه کسل نباشیم و هرگاه خواستیم مازاد بر اوقات نماز به امور عبادی مشغول شویم در زمانی این کار را انجام دهیم که کسل نباشیم و کاملاً هوشیاری و توجه داریم. پیامبر(ص) در حدیثی برای کسانی که اول وقت و در شادابی نماز می‌خوانند نشاطی آرامش‌بخش هنگام مردن جدایی از ناراحتی و اندوه نجات از آتش را تضمین می‌فرمایند.دلیل کسل بودن، نداشتن رغبت برای حضور در برابر خداوند و عدم علاقه به عبادت است. هنگامی که این حالت رخ می‌دهد، شخص دچار نفاق است؛ چون درون و بیرونش تفاوت دارد. عوامل متعددی موجب این حالت می‌شود؛ محیط نامناسب خانواده و جامعه، دوستان ناباب، معلمان ناتوان، لقمه حرام و... همگی شخصیتی منافقانه را می‌سازند.