رقابتهای ژئوپولیتیک و ایدئولوژیک عربستان سعودی و امارات متحده با ترکیه روند فزایندهای را طی دو سال اخیر طی کرده، به صورتی که مسیری از رابطه دوستانه تا خصومت و دشمنی را در فاصله زمانی کمی پیموده است. اگر نقطه عطف افزایش این تنش را در قتل «جمال خاشقچی» و جنگ لفظی عربستان و ترکیه بدانیم، آنگاه میتوان بحران لیبی را نمود بارز این تقابل دانست؛ جایی که اختلافات در حمایت از «خلیفه حفتر» و «فائز السراج» به اوج خود میرسد. این تنش در حال درنوردیدن تمام سطوح روابط طرفین، از لفظ تا عمل است، تا جایی که طرفین نسبت به مسدود کردن وبسایتهای خبری «تیآرتی» ترکیه و «آژانس خبری سعودی» اقدام کردهاند. با این مقدمه میتوان به چند نکته توجه کرد:
نخست اینکه سیالیت تحولات منطقهای نیازمند بازیگرانی است که انعطاف بالاتری داشته باشند تا خود را با تغییرات وفق دهند، در غیر این صورت، منطقه دائماً در حال تنش و درگیری خواهد بود. اکنون با عبور از اوج تنش در پی تحولات جهان عرب و تحرکات داعش، اگرچه میتوان پیشبینی کرد تا حدود زیادی تقابل ترکیه و جبهه عربستان و امارات به درگیری شدید منجر نخواهد شد، اما مطمئناً در حافظه تاریخی طرفین باقی خواهد ماند تا در زمان و مکان دیگری بروز کند.
دوم اینکه قطببندیهای منطقهای دائماً در حال تغییر است؛ پیش از افزایش تنش در لیبی و ورود طرفین به این بحران، عربستان سعودی تلاش میکرد ترکیه را وارد تنش با ایران کند. در حال حاضر تنش در روابط ترکیه با جبهه سعودیـ اماراتی از یک سو و اختلافات شدید در جبهه ائتلاف علیه یمن از سوی دیگر فضا را برای جمهوری اسلامی مناسبتر کرده است.
سوم اینکه سیاستهای «بنزاید» و «بنسلمان» در منطقه در حال پیچیدهتر کردن معماهای منطقهای است و مسیر تنش را به سمتوسویی میبرد که زمان و انرژی زیادی برای بازگشت به نقطه صفر تلف خواهد کرد. قطع رابطه با ایران و قطر، جنگ در یمن، تنش در لیبی، روابط سرد با عراق و اختلاف با سوریه حکایت از این دارد که جبهه عربستان و امارات مسیر پرپیچوخمی برای حل مسائل منطقهای خود دارد. ورود ترکیه به این بحرانها نیز ضمن افزایش هزینههای اقتصادی ترکیه، حلقههای این اختلافات را تا شمال آفریقا کشانده است.
چهارم اینکه روند به گونهای است که نه تنها به نظر نمیرسد غرب آسیا به سمت تنشزدایی پیش برود، بلکه به نظر میرسد منطقه دائماً در حال آفرینش تنش جدید یا بازآفرینی اختلافات پیشین است. این سیاستها فقط فضا را برای ورود بازیگران فرامنطقهای، مانند ایالاتمتحده فراهمتر میکند؛ اگر فضا به همین منوال پیش برود و در ایالاتمتحده دوباره ترامپ به قدرت برسد، این احتمال که حتی نیروهای خود را در منطقه افزایش دهد، بیشتر نیز میشود.
پنجم اینکه به هر میزان تنشها افزایش مییابد، چشماندازهای اقتصادی منطقهای نیز تیرهتر میشود. ترکیه، امارات متحده و عربستان سعودی سه کشوری هستند که تعریف اقتصادی مبتنی بر توریسم و جذب سرمایه از خود ارائه کردهاند. با توجه به افزایش تنش میان این کشورها و دامن زدن به ناامنیهای منطقهای، به نظر نمیرسد اقتصاد هر سه کشور بتواند مطابق انتظار مسیر خود را طی کند؛ این موضوع به ویژه برای عربستان سعودی و امارات روشنتر به نظر میرسد.
در نهایت باید گفت اگرچه تنش در روابط عربستان و امارات با ترکیه پرنوسان و همراه با افزایش و کاهش خواهد بود و شاید در کوتاهمدت مسیر خود را تغییر دهد، اما همچنان آتش زیر خاکستر باقی خواهد ماند. اختلافات ژئوپولیتیک، ایدئولوژیک و رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی چیزی نیست که برای هیچکدام از کنشگران منطقهای قابل هضم باشد.
سجاد محسنی
سرعت رشد چین در عرصه اقتصادی و همزمان در سایر ابعاد راهبردی که از شاکلههای زیرساختی و بنیادین یک قدرت پایدار به حساب میآید، حکایت از خودنمایی ابرقدرتی فراتر از آمریکا در سطح جهانی دارد؛ ابرقدرتی که عرصه را روزبهروز برای آمریکا تنگتر میکند و بر این اساس است که سیاست مهار چین از اولویتهای مهم سیاست خارجی آمریکا در دهه ۲۰۲۰ قرار گرفته است؛ اما این سیاست چگونه تحقق پیدا خواهد کرد؟
شکی نیست وارد آوردن ضربه مستقیم بر پیکره تنومند اقتصاد چین، کار سادهای نیست؛ ازاینرو تلاش برای تضعیف همپیمانان و دوستان چین در کنار جنگ تجاری با این کشور راهحل مناسبتری به نظر میرسد. در این میان با توجه به نقشی که ایران و روسیه در صادرات انرژی به چین و همراهی نکردن با سیاستهای آمریکا از خود نشان دادهاند، گزینههای مناسبی برای اجرای این سیاست خواهند بود که کاهش رابطه آنها با چین به تضعیف و ضربهپذیری اقتصاد این کشور منجر خواهد شد. نیاز روزانه چین به ۱۰ میلیون بشکه نفت دلیل اساسی این آسیبپذیری است، اما ایران و روسیه بهتنهایی قادر به تأمین نیاز چین در این حوزه هستند؛ کمااینکه آمریکا نیز تلاش دارد تا با هدف کنترل رفتار پکن، بر بازار انرژی جهانی نیز کنترلی بلامنازع پیدا کند و از این طریق نه تنها چین، بلکه سایر قدرتهای جهانی را تحت کنترل داشته باشد و از رفتارهای گریز از مرکز آنها جلوگیری کند.
در این میان، همراهی ایران، روسیه و چین هرچند با چالشهای فراوانی همراه شده، اما این توان را به این کشورها داده است تا سیاستهای خود را مستقل از آمریکا و نظام یکجانبه حاکم بر روابط بینالملل پیش ببرند، تا جایی که امروز آمریکا بهسادگی قادر به ایستادگی در برابر سیاستهای منطقهای و بعضاً جهانی این دولتها نیست و برای تغییر سادهترین رفتار آنها هزینههای زیادی باید پرداخت کند که بعضاً نیز ناکام میماند که این موضوع در تحولات منطقه غرب آسیا کاملاً خودنمایی میکند. کاخ سفید با درک این ناتوانی در مقابله با اتحاد ایران، روسیه و چین و با هدف تحت فشار قرار دادن این کشورها، سیاستهای جدیدی را به صورت متمایز طرحریزی و دنبال میکند؛ سیاستهایی که گاه با فشار و گاه با تطمیع همراه است.
تلاش آمریکا با توجه به شرایط کنونی در رابطه با چین و روسیه به تطمیع این کشورها برای دور شدن از ایران متمرکز شده است؛ بازی با سطح مبادلات تجاری با پکن یا ارسال پالس همکاری با روسیه در سوریه و منطقه در صورت کاهش روابط با ایران، به این سیاست باز میگردد؛ اما باید توجه داشت هرچند واشنگتن بر ایجاد گسست بین این کشورها تمرکز بیشتری دارد، اما درواقع هدف، ناکارآمد کردن هر قدرتی است که در صدد ایستادگی در برابر نظام تکقطبی آمریکاست.
در رابطه با ایران نیز، آمریکا با همکاری متحدان اروپایی خود، همزمان در پی اجرای سیاست پلیس خوب و پلیس بد است؛ از سویی اروپا خود را به مذاکره و ادامه برجام متمایل نشان میدهد و از سوی دیگر، آمریکا به دنبال افزایش فشارها و محدودیتها نسبت به تهران است؛ سیاستی که هدف آن ایجاد سراب و امید غیرواقعی برای افزایش کشش تهران به سمت غرب و دوری از شرکای شرقی است. با این وجود، پیامدهایی که ویروس کرونا برای اقتصاد جهانی و اقتصاد آمریکا در پی داشته است و عملکرد ضعیف کاخ سفید در مواجهه با این چالش و همچنین موفقیت چینـ برخلاف آمریکاـ در مهار و کاهش پیامدهای شیوع کرونا، این فرصت را برای پکن مهیا کرده است تا فارغ از کارشکنیهای آمریکا، جایگاه خود را به عنوان ابرقدرتی نوظهور تثبیت کند.
بهنام محمدی
شاهزاده در مخمصه!
بلومبرگ: «بنسلمان» شاهزاده سعودی بیش از هر عضو ارشد دیگر خانواده سلطنتی در 75 سال اتحاد سعودی و آمریکا در حال تبدیل شدن به چهرهای غیر قابل قبول است. اکنون در واشنگتن، در هر دو جناح حمایت گستردهای برای برای اتخاذ اقدامات تنبیهی علیه ریاض وجود دارد. حالا جنگ نفتیای که بنسلمان به راه انداخته، تولیدکنندگان ضررکرده نفتی آمریکا را هم در صف مخالفانش قرار داده است. همه معتقدند سال جاری، سال موفقیت بنسلمان نخواهد بود. در حال حاضر، شاهزاده در بد مخمصهای گیر افتاده است.
رفتار محتاطانه آنکارا
المانیتور: اردوغان نسبت به سیاستهای تهاجمی ضد ترکی ریاض و ابوظبی به آرامی برخورد کرده است. یکی از دلایلی که اردوغان ترجیح میدهد مستقیماً این کشورها را به چالش نکشاند، این است که آنها به عنوان رقبای اصلی آنکارا، مانند آمریکا یا کشورهای اتحادیه اروپا دیده نمیشوند. اردوغان همیشه نسبت به تحریک رهبران سایر کشورهای مسلمان، به ویژه کسانی که به «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا نزدیک هستند، محتاط عمل کرده است. آنکارا به دنبال این است که ببیند آیا سقوط قیمت نفت به کاهش نفوذ ابوظبی و ریاض در آمریکا و همچنین خاورمیانه منجر میشود یا نه. بازی بهزودی عوض خواهد شد؛ این جملهای است که اغلب در آنکارا درباره خلیجفارس شنیده میشود.
گسترش روابط هند در خلیجفارس
فارینپالیسی: هند طی چند سال گذشته، بهویژه در دوره نخستوزیری «نارندرا مودی» گامهای قابل توجهی در روابط با کشورهای خلیجفارس برداشته است. برای یک دولت ملیگرای هندو این دستاورد کوچکی نیست؛ بهویژه اینکه کشورهای حاشیه خلیجفارس، همچون امارات متحده عربی، شریک دیرینه رقیب هند، یعنی پاکستان، بودهاند؛ اما روابطی که دهلی نو در پنج سال گذشته با دقت ایجاد کرده، اکنون با اقدامات ضد مسلمانان هند در معرض خطر قرار گرفته است. تحولات داخلی در هند در رابطه با 200 میلیون جمعیت مسلمان این کشور، بر رویکرد محتاطانه دیپلماتیک دولت مودی در خاورمیانه تأثیر منفی خواهد گذاشت.
خطای فاحش!
آسیاتایمز: تهران با وجود فشار حداکثری آمریکا طوفان کرونا را از سر گذرانده و این مسئله بیش از همه «دونالد ترامپ» را عصبانی کرده است. در این میان، اقدام ایران به پرتاب موفقیتآمیز ماهواره نظامی که همه بخشهای آن ساخته دانشمندان ایرانی بود، دولت ترامپ را غافلگیر کرد. پیام نهفته در پس این موفقیت، این است که تحریمها مانعی برای پیشرفت ایران نخواهند شد. روشن است که ترامپ دیگر گزینهای ندارد. حالا پس از چند ماه، معلوم شده صدور دستور حمله به سردار سلیمانی نیز خطایی فاحش بوده است؛ ترور وی نه موقعیت ترامپ را در انتخابات تقویت کرد و نه عزم ایران و موقعیت این کشور را در عراق سست؛ بلکه بر سرسختی ایران در برابر ترامپ افزود.
بهانه همکاری با تلآویو!
معاریو: طی هفتههای گذشته تعدادی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس برای کسب اطلاعات درباره چگونگی برخورد با شیوع ویروس کرونا از تلآویو کمک خواستهاند. رهبران کشورهای عربی خلیجفارس معتقدند با استفاده از ثروت خود میتوانند کنار صهیونیستها به ساخت واکسن کرونا برسند و درواقع این واکسن را فرصتی برای همکاری میان خود و تلآویو میبینند.