چاپخانهها که به عنوان شریانهای اصلی صنعت نشر جایگاه انکارناپذیری دارند و چرخهایشان برای رسیدن به هدفی والا که افزایش آگاهی جامعه نسبت به محیط پیرامونشان بود، بدون توقف چرخید.
اما این روزهاگویا ویروس کرونا علاوه بر اینکه انسانها را خانهنشین کرده است، چوب لای چرخ دستگاههای چاپ نیز گذاشته است؛ این در صورتی است که برخی صاحبنظران تصور میکردند اقشار مختلف جامعه ما که بهاجبار و برای قطع کردن زنجیره شیوع گسترده ویروس کرونا در خانه ماندهاند، زمان بیشتری را برای مطالعه اختصاص میدهند، غافل از اینکه قرار نیست تغییری مثبت، لااقل در وضعیت چاپ، نشر و میزان سرانه مطالعه کشور دیده شود و سخنان اخیر «بهمن پورمند» نائب رئیس اتحادیه چاپخانهداران ایران نیز تأییدی بر این موضوع است.
او باور دارد: «چاپخانهداران نیز همچون سایر اصناف فعال کشور تا اندازه زیادی از شرایط پس از شیوع گسترده ویروس کرونا آسیب دیده و بهناچار بسیاری از آنها کارشان را تعطیل کردهاند.»
با مروری بر وضعیت صنعت نشر در چند سال اخیر، متوجه خواهیم شد داستان تعطیلی بسیاری از چاپخانههای کشورمان همچون طوماری بلند در طول این سالها نوشته شده است. صنعت نشر و چاپخانههای ما از ابتدای سال1390 و با شروع بحران گرانی کاغذ، آیندهای مبهم و نهچندان روشن را در مقابل خود دید؛ البته از همان سال به بعد بسیاری از افراد صاحبنظر به لزوم توجه بیش از پیش به تولید کاغذ داخلی و کاهش وابستگی به واردات کاغذ تأکید کردند .آنها بهدرستی باور داشتند تولید داخلی کاغذ میتواند راه حلی مناسب برای رفع مشکلات صنعت نشر و چاپخانهها باشد؛ اما سنگهایی که بر سر راه کارخانههای داخلی افتاد، آنها را بهمرور زمان فلج کرد. رکود فعالیت کارخانههای داخلی تولید کاغذ، بار دیگر حرف و حدیثهای تعطیلی چاپخانهها را بر سر زبانها انداخت. بعدها کارشکنی سودجویان در واردات و عرضه کاغذ و کمتوجهی دولت، این حرف و حدیثها را پررنگتر کرد؛ حالا باید دید آیا مسئولان در این زمینه فکری میکنند یا بیتفاوت از کنار یکی از موضوعات فرهنگی جدی کشور عبور میکنند.
چاپ پنجم «یک روز بعد از حیرانی»، روایت داستانی زندگی شهید مدافع حرم دهههفتادی «محمدرضا دهقان» از سوی انتشارات «شهید کاظمی» روانه بازار شد. شهید مدافع حرم «محمدرضا دهقانامیری» در ۲۶ فروردین ۱۳۷۴ در استان تهران دیده به جهان گشود. در ۲۱ آبان ماه سال ۱۳۹۴ با عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روزهای ماه محرمالحرام در نبرد با تروریستهای تکفیری در حومه حلب، طی عملیات محرم، خلعت شهادت پوشید و در ۲۵ آبان ماه در امامزاده علیاکبر چیذر به خاک سپرده شد.
«انتشارات مدرسه» با همکاری گروهی از ناشران کشور، با هدف فراهم آوردن امکان دسترسی عموم مردم به کتابهای مناسب با تخفیف ویژه، پویش «دوریم و دوستیم» را راهاندازی کرده است. اکنون با توجه به شیوع بیماری کرونا و ضرورت پرهیز از حضور در اماکن عمومی و رو آوردن به خرید از راه دور، پویش «دوریم و دوستیم» از ۲۰ اردیبهشتماه شروع و تا پایان تابستان سال جاری ادامه خواهد داشت. مخاطبان برای کسب اطلاعات بیشتر از جزئیات این طرح میتوانند به پایگاه خبری انتشارات مدرسه به نشانی www.madresehpub.ir مراجعه کنند.
تهیهکننده سریال «میانبر» گفت: «درخواست تولید فصل سوم سریال تأیید شده است و به زودی و از ده روز دیگر تولید فصل سه را با بازیگرانی جدید شروع میکنیم.» «محمد صالحیان» تهیهکننده سریال میانبر اظهار داشت: «درست است که این روزها پخش نداریم، اما تولید همچنان ادامه دارد.» وی در ادامه نیز عنوان کرد: «این روزها نیز در حال مذاکره با عباس محبوب، حلیمه سعیدی و مهران رجبی هستیم که به عنوان بازیگر اصلی در سریال حاضر شوند. علاوه بر این، اردشیر کاظمی نیز به ما پیوسته است.»
اینستاگرام، سرزمین عجایبی است که سالهاست بیدروپیکر مانده؛ هر چه میخواهد، انجام میدهد؛ غارت و ویران میکند؛ اما هیچ کس جلودار آن نیست. جالب است! مدیران اینستاگرام برای ما حتی بزرگان کشورمان قانون و محدودیت تعیین میکنند و هر وقت بخواهند، کرکره صفحهای را پایین میکشند و بیمحابا سانسور میکنند، اما مسئولان فضای مجازی در کشور ما در برابر آن خود را مجاز به هیچ کاری نمیدانند؛ از این روست که فضای مجازی و نوع مدیریت و سیاستگذاری آن در ایران همواره با تناقضها و اتفاقات پرسش برانگیزی همراه بوده است. هرچند در مواجهه با نقد این شبکه اجتماعی نیز مثل سایر پدیدهها و رسانهها با پاسخهایی کلیشهای از این دست که از این ابزارها میتوان استفاده مثبت هم کرد، روبهرو میشویم؛ اما به قول «مارشال مکلوهان»؛ رسانه، خودش پیام است. این یک حقیقت است و نمیتوان کتمان کرد که هر رسانه وارداتی، اخلاق و مرام خاص خودش را هم وارد میکند. هر چقدر هم که خوبان بهخوبی از شبکههای اجتماعی استفاده کنند، اما این شبکههای مجازی باز هم فرهنگ خودشان را به گروههایی از جامعه که تأثیرپذیرتر هستند، تحمیل میکنند. در این میان، اینستاگرام به سبب تصویرمحوری و قابلیتهای خاصی که در انتشار عکس و فیلم دارد، بیشتر و عمیقتر میتواند کودکان و نوجوانان را در خود غرق کند. این روزها یک نوجوان که در سن تأثیرپذیری فرهنگی و در مرحله شکلگیری شخصیت اخلاقی قرار دارد، فقط با در دست داشتن یک تلفن همراه هوشمند، میتواند به هزاران صفحه ضد اخلاقی دسترسی پیدا کند. حتی آنچه این روزها به عنوان «لایو» در این فضا باب شده، منفذی تازه را برای تبهکاران فراهم کرده است. اتفاقات منفی در اینستاگرام فقط به اخلاقستیزی منحصر نیست، بلکه این فضا به جولانگاهی برای کلاهبرداران اقتصادی هم تبدیل شده است. یکی از موارد شکایت در محاکم قضائی و انتظامی، هک شدن صفحات شخصی افراد و درخواست پول به نام صاحبان حسابهاست. اینستاگرام در همان حال که برای راهزنان فرهنگی و اقتصادی و طرح غیر انسانیترین موضوعات، فضای امنی را فراهم کرده، بسیاری از فعالیتها و محتواهای حقطلبانه را نیز محدود نموده است. هنوز فراموش نکردهایم که در ایام شهادت سپهبد قاسم سلیمانی، اینستاگرام حتی به صفحات برخی هنرمندان مشهور ایرانی نیز رحم نکرد، چه برسد به مردم عادی؛ هر کس تصویری از سردار را منتشر میکرد، از سوی این شبکه مجازی مجازات میشد. وقتی ترویج فحشا، کلاهبرداری و جیببری در اینستاگرام آزاد است، اما ادای احترام مردم یک کشور به قهرمان ملی خودشان سانسور میشود، گویی مدیران این شبکه اجتماعی در حال اعتراف به ماهیت آن هستند و خودشان فریاد میزنند مطلوبشان چیست؛ به همین دلیل هم عجیب است که پیامرسانی چون تلگرام از دسترس خارج شده است، اما اینستاگرام همچنان میتازد. معلوم هم نیست عمق فاجعه باید به چه حد برسد تا مسئولان مربوطه به فکر چارهای بیفتند. نه تنها خود اینستاگرام، بلکه رهاشدگی آن نیز به بررسی نیاز دارد. آیا سیاستی در پشت پرده است که مانع از محدودیت این دنیای شگفتانگیز بیدروپیکر میشود؟
آرش فهیم