در کنار آنهایی باش که نور می‌آورند و جادو می‌کنند. آنها که با چوب جادویی گفتار، نگاه، رفتار و منشِ ویژه خودشان، تو و جهان را متحول می‌کنند و همه بازی‌ها را به هم می‌زنند.

کسانی که داستان‌های زیبا می‌گویند، تو را به چالش می‌کشند و تغییرت می‌دهند.

کسانی که به تو اجازه نمی‌دهند خودت را دست کم بگیری و افق زندگی‌ات را کوچک بپنداری.

کسانی که به تو نگرش درست را یاد می‌دهند... در کنار آنها باش.

امام جعفر صادق(ع): وقتی اراده كار خیری نمودی تأخیرش مینداز؛ زیرا خدای متعال گاهی بر بنده مشرف می‌شود كه او مشغول طاعتی است، پس می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند كه تو را پس از این هرگز عذاب نكنم و چون اراده گناهی كردی انجام مده؛ زیرا گاهی خدا بر بنده مشرف می‌شود كه او معصیتی انجام دهد، پس می‌فرماید: به عزت و جلالم كه تو را بعد از این دیگر نخواهم آمرزید.

(اصول كافی، ج ص 213)

خاتون شهر آینه‌هایی بزرگوار

زهرای شهر یثرب مایی بزرگوار

چشم ملک ندیده دمی سایه‌ تو را

ناموس بارگاه خدایی بزرگوار

این قوم را به راه حقیقت کشانده‌ای

موسای بی‌عبا و عصایی بزرگوار

بر شانه‌های باد، جهاز تو حمل شد

فرمانروای ملک سبایی بزرگوار

گم کرده ایم کعبه حاجات و آمدیم

نزد شما که قبله‌نمایی بزرگوار

باران رحمت ازلی سهم‌مان شده

بی‌شک دلیل فیض، شمایی بزرگوار

خُلقت شبیه پیر کریم عشیره است

الحق ز نسل شیر خدایی بزرگوار

از لحن گریه کردن زوار واضح است

در قم، بقیع اهل بکایی بزرگوار

یادت نمی‌رود چه قراری گذاشتیم؟

محشر دم بهشت بیایی بزرگوار

یوسف رحیمی

مصاحبه‌ با یک سلبریتی همیشه در حال اظهارنظر

* شما همیشه درباره موضوعات مختلف اظهارنظر می‌کنید، درسته؟

قطعا، اگه ما سلبریتی‌ها امور رو تو دست‌مون نگیریم که جامعه دچار هرج‌ومرج می‌شه.

*  نظرتون درباره‌ ادعای سران کشورهای غربی درباره دفاع از حقوق بشر،‌ به ویژه ایرانی‌ها چیه؟

این فقط یک ادعا نیست؛ اون‌ها همیشه مدافع حقوق بشر، به ویژه برای ما ایرانی‌ها هستند. ما در یک دهکده‌ جهانی زندگی می‌کنیم. ما و آمریکا نداریم، وقتی به انسانی ظلم بشه، خب اون‌ها ازش دفاع می‌کنند.

*  نظرتون درباره وقایع اخیر آمریکا چیه؟

نظر خاصی ندارم.

*  کشته شدن یک مرد سیاه‌پوست زیر فشار زانوی پلیس آمریکا هیچ اهمیتی نداره؟

اهمیت که داره، چون چندتا پلیس احمق که حواس‌شون به فیلم‌بردار نبوده، باعث خراب شدن چهره دولت آمریکا شدند.

*  نظرتون درباره قطع اینترنت و سرویس‌های ارتباطی در واشنگتن چیه؟

این انگ‌ها به آمریکا نمی‌چسبه، حتماً یه سیاه‌پوست پاش‌رو گذاشته روی سیم اصلی.

*  خبر دارید مردم آمریکا پرچم این کشور رو آتش زدند؟

اون‌ تصاویر رو مزدورهای ایرانیِ از جای خاصی با استفاده از ترفندهای کامپیوتری، تحریف، برش و همگام‌سازی حرکات درست کردند و ربطی به آمریکایی‌ها نداره.

*  نظرتون...

تموم کنید این سؤال‌ها رو، خودمون هزارتا بدبختی داریم، تا کشور خودمون هست چی‌کار به بقیه‌ کشورها دارید؟

مریم محمودی

«حاج‌قاسم خستگی را خسته می‌کرد، انقدر تلاش می‌کرد، امروز، اینجا، فردا، آنجا، همه جا می‌رفت تا بتواند رهنمودهای حضرت آقا را روی زمین پیاده کند؛ اما منتهی‌الیه آرزوی حاج‌قاسم شهادت بود و دوست داشت به آن برسد. خیلی از دوستانش هم شهید شده بودند که در فراق آنها بعضی مواقع ما می‌دیدیم می‌نشست گریه می‌کرد. یک شب رفتم گلزار شهدای اصفهان، عادتم بود هر وقت می‌رفتم آنجا فاتحه‌ای برای شهید «حسین خرازی»، شهید «احمد کاظمی» و «شهید قاضی» که در کنار هم هستند می‌خواندم. دیدم یک نفر روی قبر احمد افتاده است و به شدت با صدای بلند گریه می‌کند، یک‌دفعه بلند شد برود، دیدم حاج‌قاسم است؛ مثل ابر بهاری برای شهید کاظمی گریه می‌کرد. در «حلب» هنگامی که در حال جنگیدن با دشمن بودیم، دشمن آمد پشت سر ما را بَست و در منطقه جنوب حلب جاده خناصر به اَسقیا را هم مسدود کرد. به این ترتیب همه نیروها در منطقه حلب محاصره شدند، به گونه‌ای که دیگر نه غذا می‌آمد، نه آذوقه، نه مهمات، نه سوخت، نه نیرو. یک بالگرد‌ با همه مشکلات در تاریکی شب می‌آمد، یک سری امکانات می‌آورد و می‌رفت. در این شرایط حاج‌قاسم آمد و فرماندهی منطقه خناصر را بر عهده گرفت. «ابواحمد» را هم به منطقه اثریا فرستاد. البته یک ماه طول کشید تا محاصره شکسته شد. حاج‌قاسم در این مدت یک ماه از منطقه بیرون نرفت؛ چون می‌دانست با رفتنش همه منطقه می‌فهمند حاج قاسم رفته است، روحیه‌شان را از دست می‌دهند و ممکن بود منطقه فروبپاشد.»

به نقل از سردار محمود چهارباغی

آدم شوخ وخوشمشربی بود. شوخیهایش خندههایی از اعماق وجود به انسان هدیه میداد. آن روز، روز عجیبی بود. بچهها هر کدام گوشه‌ای افتاده بودند؛ برخی شهید، برخی زخمی و گاه ذکر یاحسین(ع) و یامهدی(عج) بلند بود. آفتاب گرم جنوب تشنگی را دو چندان میکرد؛ در این بین که مرگ را مقابل خود میدیدم، مهدی گفت: «بچهها خون‌های زخم‌هاتون رو بمالید به سر و صورت‌تون که عراقیها نگن اینها از ترس صورت‌هاشون زرد شده و اون دنیا هم با چهرهای گلگون به ملاقات خدا بریم.» دقایقی بعد، یکی از بچهها از شدت تشنگی در بین ناله‌هایش طلب آب میکرد. مهدی با همون لحن همیشگی گفت: «کوفت! ساکت شو پسر! یه ساعت دیگه همه‌مون از دست ارباب امام حسین(ع) سیراب می‌شیم، تحمل کن.»

 

به نقل از جواد زارع‌جعفری دوست و هم‌رزم شهید مهدی جلالی

 

«مهدی جلالی‌طحان» ۳۰ فروردین ۱۳۴۳ در شهر «زواره» چشم به جهان ‌گشود. او را فرج صدا می‌کردند. دانش‌آموز سال چهارم متوسطه در رشته فرهنگ و ادب بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و 20 اردیبهشت ۱۳۶۱ با سمت فرمانده دسته در عملیات «بیت‌المقدس» در شلمچه به شهادت رسید. پیکر مطهرش ۲۰ روز در منطقه جا ماند و سرانجام پس از تفحص، تشییع و در گلزار شهدای زواره به خاک سپرده شد. این شهید معظم در فرازی از وصیت‌نامه‌اش می‌فرماید: «برادران و خواهران، امام و روحانیت و مسئولان جمهوری اسلامی را یاری کنید و قرآن زیاد بخوانید؛ چون قرآن قلب انسان را صاف و پاک می‌کند و همین قرآن است که مردم را به ایثار و شهادت و شهامت دعوت میکند.»

نکته: روزی، آدم نادانی که صورت زیبایی داشت به افلاطون گفت: «ای افلاطون، تو مرد زشتی هستی». افلاطون گفت: «عیبی که بود، گفتی و آ ن را برای همه نمایان کردی، اما آنچه من دارم، همه هنر است، ولی تو آن را نمی‌بینی. هنر تو فقط همین حرفی بود که زدی، بقیه وجود تو سراسر عیب و زشتی است؛ ولی این را بدان که قبل از گفتن تو، خود را در آینه دیده بودم و به زشتی صورت خودم پی برده بودم. بعد از آن سعی کردم وجودم را پر از خوبی و دانش کنم تا دو زشتی در یک جا جمع نشود. تو مردی زیبارو هستی، اما سعی کن با رفتار و کارهای زشت خود، این زیبایی ظاهری را با زشتی درونی‌ات خراب نکنی.»

 

نظر: برخی افراد که بهره‌ای از مواهب دنیایی، علم و دانش اکتسابی یا مقام و منصبی در عالم سیاست و اجتماع دارند، به داشته خود غره می‌شوند و دیگران را به دیده حقارت می‌نگرند. چه خوب است انسان هرچه بار دانش و فضلش و موقعیت اجتماعی و سیاسی‌اش بالاتر رفت، افتاده‌تر شود.

افتادگی آموز اگر طالب فیضی

هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است

حتماً برای شما هم پیش آمده است مطلبی را ناگهان فراموش کردید یا گاهی احساس فراموشی به شما دست داده است. فراموشی چیزی است که اکثر افراد یا به آن دچار شده‌اند یا در آینده دچار خواهند شد. حال اگر چند نکته ساده را رعایت کنید، می‌توانید از پیری زودرس مغز جلوگیری کنید.  برای پشتیبانی از حافظه و عملکرد مغز، جریان خون به سمت مغز خود را تشویق کنید. فراموشی می‌تواند به دلیل کمبود خواب یا دلایل دیگر، از جمله ژنتیک، میزان فعالیت بدنی، سبک زندگی و عوامل محیطی باشد. با این حال، شکی نیست رژیم غذایی نیز در سلامت مغز نقش دارد. سبزیجات به مقدار کافی بخورید، مخصوصاً سبزیجاتی با برگ تیره(مثل اسفناج و کاهو) و کلم‌ها از جمله کلم بروکلی و کلم‌پیچ از گیلاس‌ها و انواع توت‌ها به ویژه آنهایی که تیره‌تر هستند، مانند توت سیاه و زغال اخته غافل نشوید؛ چرا که منابعی غنی از آنتوسیانین‌ها و سایر فلاونوئیدها هستند و موجب بهبود عملکرد حافظه می‌شوند. اسیدهای چرب امگا۳ برای سلامتی مغز ضروری هستند. غذاهای دریایی و ماهی‌های چرب، از جمله سالمون، ساردین و شاه‌ماهی منابعی فوق‌العاده از اسیدهای چرب امگا۳ و مفید برای حافظه هستند.

زهرا وحیدی نیا

در این روزها که مراقبت‌ها برای راه‌یافتن به شرایط عادی ادامه دارد و فعالیت‌هایی که نیاز به تجمع و شرکت افراد در آن دیده می‌شود، تعطیل شده است، گروهی با استفاده از بستر فضای مجازی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند. افتتاح نمایشگاه مجازی عکس «نسیم حرم» با مشارکت ۱۲ عکاس خبری در وب‌سایت حرم حضرت معصومه(س) از این نمونه‌هاست. حجت‌الاسلام «محسن آمره‌ای» مدیر روابط عمومی و تبلیغات آستان مقدس کریمه اهل‌بیت(س)، از افتتاح نمایشگاه مجازی عکس «نسیم حرم» به‌منظور نمایش آثار خلق‌شده از سوی عکاسان خبری استان قم از حرم مطهرِ بدون زائر خبر داد و اشاره کرد: در دوران بسته ‌بودن موقت درهای آستان مقدس کریمه اهل‌بیت(س)، فعالیت‌ها و خدمات این آستان مقدس تعطیل نیست. با وجود محدودیت‌های مختلفی که بعد از شیوع کرونا وجود دارد، گروهی از عکاسان خبری، با انجام هماهنگی‌های لازم به همت اداره اطلاع‌رسانی، در حرم مطهر بانوی کرامت(س) حضور یافتند و تصاویر خبری و هنری از حرم بدون زائر را ثبت کردند و اکنون نمایشگاه مجازی عکس «نسیم حرم» به‌منظور نمایش آثار برجسته این هنرمندان برپا شده است. برای بازدید از این نمایشگاه، می‌توانید به وب‌سایت حرم حضرت معصومه(س) مراجعه کنید و علاوه بر تماشای عکس‌هایی زیبا، از دیگر خدمات آن بهره‌مند شوید.

تویی که عشق در بارگاه تو زانوی ادب زده است، تویی که کبوتر دل، بهانه‌کنان به سوی حرمت پر می‌کشد و به سوی دانه‌‌ای می‌رود که می‌پاشی، تویی که غم دل از دل عشاق عالم می‌بری و بذر محبت به دل جهانی می‌نشانی، تویی که مهتابِ آفتاب خراسانی و محبوب سلطان خراسان.

مولای من

این روزها، عطری از بهشت به مشام می‌رسد و جنبش اشکی است بر چشم‌های دورمانده از انتظار. اینجا وادی «طور» است، اینجا که نور گنبدش به سماوات می‌رسد. اینجا، همان حریمی است که آقای ما امام صادق(ع) می‌فرمایند: «برای خداوند حرمی است که مکه باشد و برای رسول خدا(ص) حرمی است که آن مدینه باشد و برای امیرمؤمنان(ع) حرمی است که آن کوفه باشد و برای ما اهل‌بیت حرمی است که قم باشد. به‌زودی فرزندم به نام فاطمه(س) در آن دفن می‌شود. کسی که او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می‌شود.»