پس از اشغال فلسطین از سوی نیروهای صهیونیست، کرانه باختری و نوار غزه با وجود توطئهچینی برخی بازیگران غربی و تلاش اشغالگران، کماکان در دست نیروهای فلسطینی باقی مانده است؛ از این رو از زمان اشغال فلسطین، صهیونیستها بر اساس طرحهای مختلف در صدد تسلط بر کرانه باختری و نوار غزه بودهاند؛ طرحهایی که با عنوان الحاق معروف شدهاند؛ اما با روی کار آمدن ترامپ این تلاشها ذیل عنوان «معامله قرن» ماهیت جدیدی پیدا کرد. آنچه در روزهای اخیر با عنوان طرح الحاق کرانه باختری در دستور کار صهیونیستها قرار گرفته است، پیش از این از سوی نخستوزیر رژیم صهیونیستی «بنیامین نتانیاهو» در سال ۱۹۹۷، نیز به شکلی دیگر ارائه شده بود که به عنوان بخشی از طرح معامله قرن نیز مطرح شده است.رژیم صهیونیستی بر این اساس و در راستای الحاق کرانه باختری، سه راهبرد را در مرحله کنونی پیش گرفته است:
۱-زمینه سازی برای الحاق کامل کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی که شامل کلیه شهرکهای صهیونیستنشین میشود و در این محدوده واقع شدهاند و بیش از یکسوم از کرانه باختری را تشکیل میدهد؛ علاوه بر این ۱۵ درصد از دره رود اردن نیز در اختیار صهیونیستها قرار میگیرد و فلسطینیان ملزم به ترک این محدوده میشوند و به طور رسمی به سرزمینهای ۱۹۴۸ میلادی اضافه میشود؛
۲-ملحق کردن شهرکهایی که در محدوده دیوار حائل قرار گرفتهاند به سرزمینهای سال ۱۹۴۸، که حدود یکدهم کرانه باختری را تشکیل میدهند و موجب آواره شدن تعداد زیادی از مردم فلسطین که در این محدوده در حال زندگی هستند، میشود؛
۳-الحاق به صورت مرحله به مرحله: بر اساس این راهبرد، الحاق به صورت مرحله به مرحله و پلکانی انجام میشود و از برخی شهرکهای بزرگ صهیونیستنشین در محدوده کرانه باختری شروع میشود و به جغرافیای مورد نظر تسری مییابد.
***
اما آنچه در برهه کنونی از سوی صهیونیستها و حامیان غربی آنها، به ویژه آمریکاییها مطرح شده است، حکایت از این موضوع دارد که طرح الحاق کرانه باختری و دره رود اردن نباید به فراموشی سپرده شود، بلکه فرایند آن باید آغاز شود، هرچند در آغاز راه امکان اجرای کامل آن وجود نداشته باشد، اما ادامه این فرایند به واکنش مردم فلسطین و جهان اسلام باز میگردد، چرا که الحاق باقیمانده سرزمینهای فلسطینی به سرزمینهای اشغالشده جز با سکوت آنها تحقق نخواهد یافت.
برسام محمدی