همیشه که نباید همه‌چیز، خوب باشد. در دلِ مشکلات است که آدم ساخته می‌شود؛ گاهی، همین سختی‌ها و مشکلات پله‌ای می‌شوند به سمتِ بزرگ‌ترین موفقیت‌ها. در مواقعِ سختی، ناامید نباش، برایِ آرزوهایت بجنگ و محکم‌تر از قبل ادامه بده. چه بسیارند جاده‌های همواری که به مرداب ختم می‌شوند و چه بسیارتر جاده‌های ناهموار و صعب‌العبوری که به زیباترین باغ‌ها می‌رسند. تسلیم نشو، شاید پله بعد ایستگاهِ خوشبختی‌ات باشد.

حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: «اى مردم، وفادارى با صداقت همزاد است و من، حفاظى نگهدارنده‌تر از آن نمى‌شناسم و كسى كه بداند بازگشت‌گاه چگونه است، پيمان‌شكنى نمى‌كند و اكنون ما، در روزگارى به سر مى‌بريم كه بيشتر مردم آن، عهدشكنى را زيركى مى‌شمارند و نادانان، اين كار آنان را به زيركى نسبت مى‌دهند.»

(نهج‌البلاغه، خطبه ۴۱)

تن داده است چشم حریفان چو خواب را

غافل شدند جمله، عفاف و حجاب را

بی‌بند و بار زن، چو برون آمد از نقاب

از دشمنان گرفت طریق عتاب را

چون ماهواره‌ها به خدا حمله می‌کنند

هشدار زن فرو شدن و منجلاب را

ای بی‌حجاب، از چه کُنی جلوه دروغ

وا داده‌ای ز دست، حساب و کتاب را

همچون گُوهَر، میان صدف باش، ای عزیز

عریان مشو و تن مده این اضطراب را

از دامن تو مرد به معراج می‌رود

گل باش و پرده‌‌داری بوی گلاب را

 

امیر عاملی

 

 

دانه کتان، یکی از اولین مواد مغذی فوق‌العاده‌ای است که خاک به ما هدیه می‌دهد. فواید شگفت‌انگیز آن به دلیل دارا بودن امگا3، لیگنان و فیبر است. با خوردن روزانه یک قاشق‌غذاخوری از این دانه‌ها می‌توانید ویتامین‌ها، مواد معدنی، پروتئین، فیبر و اسیدهای چرب امگا3  بسیاری را وارد بدن خود کنید که این مواد به بدن و سبک‌زندگی شما بسیار سود می‌‎رسانند. تأثیر مثبت دانه‌های کتان عبارت است از:

برای سلامتی قلب بسیار مفید است  و خطر سکته مغزی را کاهش می‌دهد. یک ماده غذایی با ارزش در مبارزه با سرطان‌های مختلف است. حرکات منظم روده را تقویت می‌کند و سلامت دستگاه گوارش شما را بهبود می‌بخشد. می‌تواند به کاهش کلسترول خون کمک کند و نقش مهمی در بهبود سلامت قلب داشته باشد. موجب کاهش فشار خون می‌شود و به‌ویژه برای کسانی که فشار خون بالایی دارند، مفید است. حاوی پروتئین با کیفیت بالا و همچنین منبع خوبی از پروتئین‌های گیاهی است که می‌تواند برای افرادی که گوشت نمی‌خورند جایگزین مناسبی باشد. به کنترل قند خون کمک می‌کند و می‌تواند افزودنی مفیدی برای رژیم غذایی افراد مبتلا به دیابت باشد. با سرکوب گرسنگی و افزایش احساس پر بودن، به کنترل وزن کمک می‌کند، دانه‌های کتان مدت طولانی شما را سیر نگه می‌دارند و با کنترل اشتهای شما به کاهش وزن‌تان کمک می‌کنند.

دانه‌های کتان را می‌توانید به کلوچه‌ها، نان، انواع سالادها، سوپ‌ها، ماست یا حتی دوغ خود اضافه کنید. توصیه می‌شود در مصرف دانه کتان زیاده‌روی نکنید و کمتر از پنج قاشق غذاخوری دانه کتان در روز مصرف کنید. این دانه‌ها را حتما استفاده کنید تا تأثیر شگفت‌انگیز آنها را ببینید.

زهرا وحیدی نیا

«شروع آشنایی من با سردار به اواسط سال 1356 برمی‌گردد؛ مقطعی که در باشگاه «رفاه کارگران» در انتهای خیابان «ناصریه» (چهار راه کار کرمان) پرورش اندام کار می‌کردم. همان‌جا برای اولین بار «حاج‌قاسم» را دیدم، آنجا در رشته پرورش اندام تمرین می‌کردیم. حاج قاسم از یکی دو سال قبل، زورخانه هم می‌رفت و ورزش پهلوانی می‌کرد

خودش یک بار تعریف می‌کرد در سال 1354 که ۱۹ ساله بود و در «هتل کسری» سر چهارراه ارگ کرمان کار می‌کرد، روز عاشورا در خیابان می‌بیند یک پاسبان شهربانی برای دختر خانمی ایجاد مزاحمت می‌کند و دختر هم که دستش به جایی نمی‌رسید، با گریه از آن محل دور می‌شود. این موضوع خیلی برای حاج قاسم ناراحت‌کننده بود، به ویژه چون روز بزرگی مثل عاشورا اتفاق افتاده‌بود؛ این‌طور می‌شود که با پسرعمویش، «احمد سلیمانی» قرار می‌گذارند این کار مأمور شهربانی را بی‌جواب نگذارند و او را ادب کنند؛ بنابراین همان شب در موقعیتی مناسب و وقتی خیابان خلوت بود، سراغ آن پاسبان می‌روند و سردار هم با استفاده از آمادگی بدنی که داشت، پاسبان را نقش‌زمین می‌کند؛ خلاصه مأموران شهربانی خبردار می‌شوند و خودشان را به آنجا می‌رسانند و می‌ریزند داخل هتل تا این دو جوان را دستگیر کنند، اما حاج‌قاسم و پسرعمویش با زیرکی زیر تخت یکی از اتاق‌های هتل پنهان می‌شوند و دست مأموران به آنها نمی‌رسد. »

حمید مهرابی‌پور از دوستان شهید

يادم است اولين باری که هوس کرد با برادر شهيدش «مهدی» حرف بزند، با هم سر مزار او رفتيم. مهدی هم از همکاران خود ما بود که در مهر ۱۳۵۹، اندکی بعد از شروع جنگ شهيد شد. موقع برگشت از سر مزار، هرچه معطل مانديم، وسيله‌ای نيامد، تا آخر يکی از ماشين‌های انتقال زباله رسید.
ما
پشت ماشين نشستيم و هنوز کف آن تعدادی زباله مانده بود. مريم نگاهی کرد و گفت: «آدم موقعی که می‌میرد، مثل اين زباله می‌شود. زباله را می‌شود بازيافت کرد، آدم مرده بازيافت هم نمی‌شود.» خدا و آخرت در زندگی شهید فرهانیان دو اصل بودند. او نمونه یک مسلمان واقعی بود.

 

به نقل از فاطمه جوشی دوست شهید «مریم فرهانیان»

 

مریم فرهانیان در ۲۴دی ماه ۱۳۴۲ در آبادان و در خانواده‌ای متوسط و مذهبی به دنیا آمد. در ۱۴ سالگی با راهنمایی‌های برادر خود «شهید مهدی فرهانیان» خود را به سلاح معرفت الهی مجهز کرد. وی کسی بود که زینب‌وار از برادران رزمنده مجروح پرستاری می‌کرد. شهید فرهانیان یکی از ۱۸ خواهر امدادگر داوطلب بود که در زمان جنگ در بیمارستان طالقانی آبادان در قسمت‌های مختلف، خالصانه خدمت کرد. غروب ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳، او همراه با دو نفر از خواهران همکار خود راهی گلستان شهدای آبادان شده بودند تا بر مزار شهیدی که مادر گرانقدرش به او وصیت کرده بود هر سال به جای مادر بر سر مزار پسر حاضر شوند بروند، با اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی به فیض شهادت نائل شد .شهید مریم فرهانیان در حجب و حیا برای دختران و زنان الگو بوده و هست.

فاطمه سادات طلایی

ویروس، مثل بمب صدا کرده مدتی‌ست

خود را میان معرکه جا کرده مدتی‌ست

این چیزِ ریز و ذره‌ میکروسکوپی ببین

با قلدری‌اش فیل هوا کرده مدتی‌ست

یک‌‌ دست آب‌ژاول و یک ‌دست جام ژل

ما را اسیر گندزدا کرده مدتی‌ست

پیس‌پیسِ الکل است کنون ریتم زندگی

حالا هوا، هوای فضا کرده مدتی‌ست

بوسیده بوسه را و کنارش گذاشتیم

لب هم در این میانه، حیا کرده مدتی‌ست

دیگر سطوح هم به ستوه آمدند، آه

ما را زِ عمقِ سطح، جدا کرده مدتی‌ست

رَم‌سوز و وقف ما شده سلطانِ غم، موبایل

خود را علیل عزلت ما کرده مدتی‌ست

با لایو، زنده‌اند مجازی‌زیَندگان

نِت را شدید، شاخ‌سرا کرده مدتی‌ست

دزدان کارکشته‌ پرطمطراق را

خوار‌ و ذلیل و ماسک‌ربا کرده مدتی‌ست

وحشی‌گریِ غرب، جهان را دوباره پُر

از صحنه‌های راز ‌بقا کرده مدتی‌ست

کووید‌نوزده، تو چه کردی که زندگی

با مرگ، بحث و چون‌وچرا کرده مدتی‌ست

اینکه کِی از زمین و زمان کوچ می‌کنی

دل را دچار خوف ‌و‌ رجا کرده مدتی‌ست

یارب، جهان غم‌زده را پاک‌کن، بشر

با دست استریل دعا کرده مدتی‌ست

 

مینا گودرزی

نکته: در روزگار سلطنت انوشیروان دو مرد خدمت سلطان رسیدند،‌ یكی با صدای بلند گفت: «بد مكن و بد میندیش.» دیگری گفت: «نیكی كن و نیک اندیش تا تو را نیكی آید پیش.» انوشیروان به مرد اولی هزار دینار طلا و به مرد دومی دو هزار دینار طلا، صله داد. خواص، علت كار را سؤال كردند و گفتند: «مضمون کلام هر دو نفر یکی است، علت تفاوت در صله و انعام سلطان چیست؟» سلطان جواب داد: «مرد اول از بدی گفت و بنای سخنش بر بدی بود و مرد دومی همه از نیكی یاد كرد و نگاه خیر داشت که این پسندیده و نیک است.»

 

نظر: برخی افراد، فقط با دیدگاه منفی به پیرامون خود نگاه می‌کنند و هیچ امر نیک و پسندیده دیگری را نمی‌بینند. مصداق این موضوع برخی افراد معلوم‌الحالی است که سر سفره انقلاب به نان و نوایی رسیده‌اند و خود و جریان مطبوع‌شان از مواهب این انقلاب و نظام اسلامی بهره‌مند هستند و در عین‌حال دهان به شکوه دارند اما جرئت و جسارت آن را ندارند که تقصیرات‌شان را به گردن بگیرند بلکه می‌خواهند با عوام‌فریبی خطاها و اشتباهات خود را به پای دیگران بنویسند!

کتاب‌های زیبا و شکیلی که شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم را معرفی می‌کند در قطع و قالب شناسنامه‌های قدیمی و با طراحی جذاب و هنرمندانه از سوی «انتشارات کتابک» قم و به همت اداره‌ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان وارد بازار شده است که بسیار کوتاه و جذاب زندگی‌نامه شهدا را معرفی می‌کند. در تألیف این کتاب‌ها سعی شده است آداب فرهنگی و اجتماعی و ویژگی‌های فردی، سبک و سیره زندگی شهدا به صورت مختصر در طراحی جدید و قطع کوچک تدوین شود تا نوجوانان با رغبت بیشتری از این کتاب‌ها استفاده کنند. از این مجموعه تاکنون 40 عنوان منتشر شده است که به سبب زیبایی در قطع، طرح جلد، طراحی و قیمت مناسب آن می‌تواند هدیه‌ مناسبی برای نوجوانان باشد؛ البته ناگفته نماند این مجموعه برای آشنایی جوانان حتی افراد سنین بالاتر هم خالی از لطف نیست و علاقه‌مندان می‌توانند در مدت کوتاهی هر یک از این کتاب‌ها را مطالعه کنند.

دوست دارم همچون پرنده‌ مهاجری که به وسعت سالیان دور از شما جامانده است، بال بگشایم و با همه وجود به سوی شما پر بزنم، بدون جرعه‌ای آب و لقمه‌ای نان. می‌خواهم برسم به وادی قدسی شما، به جمکران ما. جایی که غرق در دلباختگی و شیدایی می‌شویم و سیر از محبت و مهربانی شما.

آقاجان

مشوش و دل‌آشوبم. همچون پرنده‌ای که از صید صیاد گریخته باشد، شبیه او که حتی از نوازش نرم نسیم روی گندمزار بیمناک و پریشان است، او که دلش گرفته است و اضطرابی به وسعت تمام دنیا بر سرش آوار شده است، اما در امتداد این آشفتگی، کورسویی از شمع امید در دلش روشن است؛ امید به نجات بخشی که می‌آید و او را به آسمان آرامش و خلوت می‌رساند.