انسان، نرم و لطیف‌ زاده می‌شود و به هنگام مرگ، خشک و سخت می‌شود گیاهان هنگامی‌ که سر از خاک بیرون می‌آورند، نرم و انعطاف‌‌پذیرند و به هنگام مرگ، خشک و شکننده پس هر که سخت و خشک است، مرگش نزدیک شده و هر که نرم و انعطاف‌پذیر، سرشار از زندگی است آرام زندگی کن، هرگز با طبیعت یا هم‌نوعان خود ستیزه مکن و گزند را با مهربانی تلافی کن.

امام موسی‌بن‌جعفر(ع) فرمودند: «کسی که قبر فرزندم علی(ع) را زیارت کند، پاداش او هفتاد حج نیکو و مقبول خواهد بود.» مازنی می‌گوید از سر تعجب پرسیدم: «هفتاد حج؟» فرمودند: «هفتادهزار حج.» عرض کردم: «زیارت او به اندازه هفتادهزار حج پاداش دارد؟» فرمودند: «آری، بسیاری از حج‌ها پذیرفته نمی‌شوند. هر کس فرزندم علی(ع) را زیارت کند و یک شب نزد ایشان بماند، به کسی می‌ماند که خدا را در عرش زیارت کرده است.»                                                               

(کافی، ج ۴، ص ۵۸۵)

قسم به نون و القلم، به لحظه سپیده‌دم

وضو گرفته‌ام کنون، به کف گرفته‌ام قلم

تو چون نگاه می‌کنی، به حال و روز عاشقان

همان مسیر آشنا، به لطف تو قدم زنم

غمت گرفته‌ام بغل، سروده‌ام غزل غزل

به عشق روی ماه تو، به نام تو زنم رقم

بگو: به گوش جان من، خدای مهربان من

بگو:  کلام ناب تو، برای من شده حرم

هر آن تراود از لبت، مرا به عرش می‌برد

بگو  بگو  بگو  بگو، تمام عمر دم به دم

رفیق راه من شده، عنایتت حبیب من

به خاک پای اقدست، شبانه‌روز سر نهم

چنان گره زدم دلم، به بارگاه لطف تو

دل از تو برنمی‌کنم، به نام پاک تو قسم

 

عبدالمجید فرائی 

شاید تا به حال اسم رژیم مدیترانه‌ای به گوش‌تان خورده باشد. جالب است بدانید رژیم مدیترانه‌ای یکی از 10 رژیم برتر دنیا شمرده می‌شود و نوعی الگوی خوردن است و کمک به کاهش وزن، سلامت قلب و مغز، پیشگیری از سرطان و پیشگیری و کنترل دیابت را به همراه دارد.این الگو به طور کلی از بچه‌ها و بزرگسالان گرفته تا سالمندان، برای همه بی‌خطر است. میوه‌ها، سبزیجات، لوبیا و غلات سبوس‌دار، پایه و اساس رژیم مدیترانه‌ای هستند. در این رژیم گوشت قرمز جایگاه زیادی ندارد، اما لوبیا و عدس نقش پررنگی دارند. با لوبیا دوست شوید. لوبیا حاوی پروتئین گیاهی، فیبر، کربوهیدرات و چربی طبیعی کم است؛ همچنین پتاسیم، منیزیم و آهن را تأمین می‌کند و می‌توانید آن را در سالادها، برنج، آش و سوپ  مصرف کنید.ماهی و غذاهای دریایی نقش مهمی در رژیم مدیترانه‌ای ایفا می‌کنند و باید حداقل دو بار در هفته مصرف شوند؛ چرا که منبع مهمی از اسیدهای چرب ضروری امگا3 هستند که برای قلب و مغز مفید است. چربی‌های سالم و اشباع‌نشده، مثل روغن زیتون، آجیل و دانه‌ها بخش مهمی از رژیم مدیترانه‌ای هستند. روغن زیتون را در سالاد و پخت و پز استفاده کنید. مرغ، تخم‌مرغ، پنیر و ماست نیز در حد اعتدال مصرف شود. برای وعده نهار یا شام می‌توانید ساندویچ سبوس‌دار مرغ همراه با سبزیجات تازه، سوپ سبزیجات یا جوی دوسر، سالاد تن ماهی همراه با سیب‌زمینی پخته‌شده و سالاد همراه با روغن زیتون میل کنید. برای میان‌وعده نیز از آجیل، میوه، ماست و سبزیجاتی مثل هویج استفاده کنید. ورزش و فعالیت بدنی نیز جزئی مهم در این نوع الگوی غذایی است. 150 دقیقه فعالیت با شدت متوسط ​​یا 75 دقیقه فعالیت بدنی با شدت بالا در هفته، یا ترکیبی از هر دو توصیه می‌شود.

زهرا وحیدی نیا

«وضعیت در جبهه جنوبی (ارتفاعات قلاویزان) به‌خوبی پیش می‌رود. لشکر ۴۱ ثارالله و ۲۵ کربلا با موفقیت به اهداف خود دست می‌یابند و همچنان پیشروی می‌کنند. در ساعت ۱۰ صبح، آتش توپخانه دشمن که تا ساعاتی قبل در این منطقه کمتر بود، به‌طور ناگهانی از سرگرفته می‌شود و فرماندهان عراقی به همه آتشبارها دستور می‌دهند که آتش خود را به‌صورت متمرکز روی قلاویزان شلیک کنند. رزمندگان لشکر ۴۱ به فرمانده خود اطلاع می‌دهند که در چند نقطه، عراقی‌ها را دور زدند و آنها را به محاصره درآورده‌اند.

قاسم سلیمانی برای بررسی گزارش فرمانده گردان، راهی منطقه می‌شود تا از محلی نزدیک‌تر، هدایت عملیات را انجام دهد،  وقتی نیروهای دشمن متوجه قاسم سلیمانی شده و فریاد می‌زدند: قف! قف! وی از مقابل آنها فرار می‌کند. تیراندازی شدید به‌سوی سلیمانی آغاز می‌شود، ولی با حرکات سریع و زیگزاگ می‌گریزد و به جمع رزمندگان گردان‌های  ۱۱۴ و ۴۱۵ می‌پیوندد. او دستور می‌دهد عده‌ای از رزمندگان با یک نفربر به آن منطقه بروند و نفرات دشمن را به اسارت درآورند. چند دقیقه بعد، رزمندگان به فرمانده لشکر ۴۱ اعلام می‌کنند که در پشت سیم‌های خاردار قلاویزان مشغول پاکسازی‌اند.»

 

بخشی از کتاب «مهران در تحولات جنگ ایران و عراق»
نوشته مهدی حاجی‌خداوردی‌خان

نسیم با اینکه افغانستانی بود، ارتباط خوب و دوستانه‌ای با بچه‌های گردان داشت و با توجه به تیپ شخصیتیاش، گردان سیف‌الله به او توجه ویژه‌ای داشت. بچه‌ها خیلی دوست داشتند با او که از کشور دیگری در جبهه ایران حضور یافته است، عکس یادگاری بگیرند.

توانایی خاصی در زدن آر‌پی‌جی داشت؛ در اردوگاه که بحث آموزش مهارت‌ها را داشتیم، در زدن یک تانک با آرپی‌جی مشکل داشتیم؛ اما نسیم یک حلب روغن نباتی را می‌گذاشت و به جای تانک، با آرپی‌جی آن را می‌زد؛ این امر نیاز به مهارت بسیار بالایی دارد و کار هر کسی نیست. برای ما سؤال بود که چرا او افغانستان را رها کرده است و برای ایران می‌جنگد. در جواب ما می‌گفت: «من اسلام و ایران را دوست دارم؛ دوست دارم برای اسلام بجنگم. همه ما مسلمانیم.»

 

به نقل از رضا موفق همرزم شهید

 

«نسیم مرادی» فرزند میرزامحمد معروف به نسیم‌افغانی، مهاجر افغان مقیم ایران بود. او متولد سال 1330 و در زمان شهادت 31 ساله بود و به گفته خودش اعضای خانواده‌اش را در بمباران افغانستان از سوی شوروی از دست داده بود. بقایای پیکر پاکش را که در جنگ ایران و عراق به شهادت رسیده بود، بعد از ۳۷ سال پیدا کردند. نسیم افغانی عضو تیپ امام جواد لشکر ۵ نصر خراسان بود. هم‌رزم شهید نسیم افغانی زمان دقیق شهادت او را ۲۲ فروردین سال 1361 عنوان می‌کند. پیکر شهید نسیم افغانی 9 تیرماه 1399 به دستور رهبر معظم انقلاب در کنار حرم رضوی  به خاک سپرده شد.

فاطمه‌سادات طلایی

نکته: نقل است نادرشاه افشار، به سیدهاشم خارکن (از علمای بزرگ نجف) گفت: «من تعجب می‌کنم که چرا از لذت‌های دنیا روی برگرفته‌ای و به ریاضت روی آورده‌ای.» سیدهاشم در پاسخ گفته بود: «من هم تعجب می‌کنم که چگونه و چرا تو از آن همه لذت‌های عالی و ماندگار اخروی بریده و به لذت‌های فانی دینوی روی آورده‌ای. به راستی اگر دنیا طلای فانی باشد که نیست و اگر آخرت سفال باقی باشد (بلکه طلای باقی است)، بهتر نیست سفال باقی را به طلای فانی ترجیح‌دهی؟ در حالی‌که آخرت طلای باقی و دنیا سفال فانی است.»

نظر: باور این کلام، تمام معرفت است که بدانی دنیا سفال فانی است و آخرت طلای باقی؛ ولی افسوس برخی برای به دست آوردن این سفال فانی، چه اقداماتی که نمی‌کنند و چه حق‌هایی که ناحق نمی‌کنند.

روزی عده‌ای بر خواجه‌ دیپلماست که دیپلماستی یک از هزاران کرامات اوست وارد شدند و از وی خواستند آنان را جهت‌ انجام مذاکره پندی دهد به شیرینی و حلاوت آمرود. خواجه دستی بر فریم‌ عینک خود کشید سپس در طرفه‌العینی قلم از دوات بیرون آورد و به ‌طرف ایشان پرتاب کرد. آن عده از فعل خواجه بسیار رنجیده‌‌خاطر شدند و جملگی به او هجوم بردند و وی را ضرب‌وشتم بسیار کردند؛ گروهی‌ به‌علاوه‌ ‌یک که نظاره‌گر این صحنه بودند، از آن ‌عده علت را جویا شدند. پس از شرح‌ ماوقع یکی از آن‌ گروه رو به آن ‌عده کرد و گفت: OMG!، با خواجه چه کردید؟ مگر نمی‌دانید پرتاب قلم یکی از فنون اصلی و تأثیرگذار در مذاکره است؟ بروید از خواجه عذرخواهی کنید که او به‌ شدت این‌کاره است. آن ‌عده، نادم از عمل خویش بلافاصله نزد خواجه رفتند و عذر تقصیر بسیار کردند. خواجه فروتنانه گفت: No Problem این همان پندی‌ است که دنبالش بودید؛ هر کس پرتاب‌ قلم بکارد، عذرخواهی درو خواهد کرد. آن‌ عده که سرگشته و متحیر از پند خواجه بودند، پرسیدند: خواجه، پس آن همه ضر‌ب‌وشتم و درد که متحمل ‌می‌شویم چه؟ خواجه پرسید: کدام ضرب‌وشتم؟ اصلاً هم درد نداشت. آن عده با دیدن این ماجرا نعره‌ها سر دادند و الی‌الابد پاستور تا ژنو را معلق‌زنان رفتند و آمدند و در این حلقه بماندند.

کتاب «یک مشت نخودچی» حاصل کارگاه داستان و رمان «ضامن آهو» به قلم جمعی از نویسندگان این کارگاه، به تازگی به دنیای نشر وارد شده است. این کتاب ۱۶ روایت از نویسندگانی، چون معصومه قربانی، صدیقه شاهسون، شمسی وفایی، فاطمه طوسی و... است که اشاره به رفتار، سیره، معجزات و کرامات امام هشتم، علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) دارد. سادگی و پیچیده نبودن متن یکی از امتیازات داستان دانسته می‌شود که به خوبی در این آثار رعایت شده است و مخاطب خود را با داستان همراه می‌کند. تنوع داستان نیز در کتاب به چشم می‌خورد؛ برخی داستان‌ها به زمان حیات امام رضا(ع) برمی‌گردد و برخی داستان‌ها به معجزات ایشان در سال‌های اخیر و ارادت مشتاقان آن حضرت اشاره می‌کند. در واقع کتاب برای مخاطبان از هر نوع سلیقه‌ای مناسب است.

«شیرین‌تر از نیشکر»، «راز صندوقچه»، «پاپوش پاییزی»، «خادم بهشت»، «شبی از شب‌ها»، «پناهگاه»، «مهمان مهربان» و... از عناوین این داستان‌های خواندنی هستند. «یک مشت نخودچی» زیر نظر مریم بصیری، در ۱۶۶ صفحه رقعی و در انتشارات سروش منتشر شده است. خواندن این کتاب با نثر ساده و روان، برای همه، مخصوصاً نوجوانان، جذاب و دلنشین است.

اشک چشمانم همچون نهری آرام و سبک از لابه‌لای شیارهای صورتم که نشان از سالیان دور می‌دهد، سُر می‌خورد و در گوشه لبم می‌ایستد. پیر شده‌ام؛ این را از رد اشک‌هایم و زانوی گرفتارم می‌شود فهمید. با این همه، دلم از دیدن قاب عکس آویخته روی دیوار جوان می‌شود. تصویری از پسرم که خط نستعلیق کم‌رنگ شده «فرزند روح‌الله» در آن چه خوش می‌درخشد و چه پررنگ می‌شود دلم، شبیه رنگ سبز ملایم سربند یا صاحب‌الزمان(عج) بالای قاب عکس که بهار انتظار را در دلم روشن می‌کند.

آقا جانم

دستم به قاب عکس غبارگرفته و سربند گرد به جان کشیده نمی‌رسد؛ نه اینکه از ابتدا نمی‌رسید، نه، از آن روزها که برف پیری روی سرم باریدن گرفت، توانم گرفته شد و دستم به قاب نرسید. ما پدران و مادران شهید از دل این قاب‌ها و سربندها، انتظار را معنا کرده‌ایم. درک کرده‌ایم غیبت، همان خورشید پشت ابری است که خوانده‌ای، که این تمام حقیقت تو و تمام باور ماست. مایی که یعقوب‌وار به انتظار یوسف‌مان نشسته‌ایم. مایی که سال‌هاست با انتظار رنگ گرفته‌ایم.