از قدیم گفته بودند انگلیسی‌ها دارند با کنار هم گذاشتن سه کلمه جهان را مدیریت می‌کنند و همواره ادعا می‌کنند که آفتاب امپراتوری بریتانیا غروب ندارد؛ یعنی در سرزمین‌های مستعمره‌اش می‌توانی تردد داشته باشی، بدون اینکه رنگ سیاهی شب را ببینی. آن سیاست سه کلمه‌ای که بزرگ‌ترین یا ابراستراتژی روباه‌های انگلیسی بود، این جمله است: «divide and rule»؛ یعنی تفرقه بینداز و حکومت کن. انگلیس با رفتنش از غرب آسیا فرزندی نامشروع از خود به جای گذاشت و پول توجیبی‌اش را هم لحظه به لحظه از جیب آمریکا می‌پردازد تا همین سه کلمه را اجرا کند. این فرزند ناخلف برای هر کشور و گروهی یک سیاست دارد. درباره ایران از ابتدای فروردین تاکنون دنبال آشوب، تعطیلی دولت، حمایت از جریان‌های اپوزیسیون و تشجیع مقام‌های آمریکا برای افزایش فشارها و تحریم‌ها بوده است؛ اما در سیاست این رژیم، ایجاد تفرقه و دودستگی بین مردم با مردم، مردم با مسئولان و مسئولان با مسئولان دیده می‌شود. در هفته‌های اخیر، با بهره‌برداری رسانه‌ای از برخی آتش‌سوزی‌ها و حوادثی که به صورت طبیعی یا غیرطبیعی رخ داده‌اند،‌ دنبال تصاعد بحران و کاهش تاب‌آوری مردم و مسئولان در قبال بحران‌ها بود. همه این اتفاقات برای این بود که در روزهای پایانی تیرماه، «تابستان داغ» در ایران را از مرحله تبلیغات و عملیات رسانه‌ای، به سطح آشوب،خشونت و درگیری خیابانی بکشاند. همه این سناریوها از یک تجمع کوچک در «بهبهان» فراتر نرفت و سرخوردگی آنها تا حدی بود که چند روز بعد از آن پویش حمایت از بهبهانی‌ها راه انداختند؛ ولی این بار مردم بهبهان به گونه‌ای به میدان آمدند که موجب شگفتی صهیونیست‌ها شد، مردم بهبهان این بار شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا سر می‌دادند. این ناآرامی‌ها و تشویق به خشونت علیه مردم ایران در شرایطی صورت می‌گیرد که رژیم صهیونیستی در خود با مشکلات عدیده‌ای مواجه است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱ـ در یک سال گذشته این رژیم برای تشکیل دولت سه بار انتخابات پارلمانی برگزار کرد و به علت اختلاف و شکاف‌ بین دو حزب، هرگز دولتی مستقل با اکثریت کرسی‌های یک حزب نتوانست مدیریت دولت را به دست بگیرد. در نهایت با یک توافق فراقانونی بین نتانیاهو و گانتس، دوره سه‌ساله نخست‌وزیری قرار است بین این دو، به دو دوره ۱۸ ماهه تقسیم شود که دور دوم این سمت به گانتس واگذار می‌شود؛ البته نتانیاهو اکنون تلاش می‌کند پس از پایان ۱۸ ماه دوباره با فریب دیگری نخست‌وزیر باقی بماند.

۲ـ سال گذشته میلادی دادستان رژیم صهیونیستی رسماً علیه نتانیاهو اعلام جرم و او را به فساد مالی، تقلب و سوءاستفاده از اعتماد عمومی متهم کرد. این نخستین بار است که علیه یک نخست‌‌وزیر رژیم صهیونیستی اعلام جرم می‌شود. خانواده نتانیاهو نیز در طول ماه‌های اخیر، درگیر چندین پرونده فساد مالی بودند و بارها اخبار آنها در صدر رسانه‌ها قرار گرفته است؛ پرونده‌هایی که در رسانه‌ها به «پرونده ۱۰۰۰»، «پرونده ۲۰۰۰»، «پرونده ۳۰۰۰» و «پرونده ۴۰۰۰» معروف شده است. همین پرونده‌ها هم موجب شده است نتانیاهو نگران پایه‌های لرزان کرسی نخست‌وزیری‌اش باشد. نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نگران است «حزب‌‌ آبی‌ـ سفید» با در دست داشتن وزارت دادگستری و با توجه به پرونده‌های فساد نتانیاهو، بتواند وی را از قدرت به زیر بکشد.

در روزهای گذشته هزاران نفر از ساکنان فلسطین اشغالی در تظاهرات علیه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی که به فساد متهم شده است، خواستار استعفا و بازداشت وی شده‌اند.

در تظاهرات‌ علیه نتانیاهو که دوست صمیمی ترامپ است، بسیاری از مسئولان دولتی نیز حضور دارند. «موشه یعلون» وزیر جنگ پیشین رژیم صهیونیستی با حمله به بنیامین نتانیاهو، گفت: «امروز اسرائیل را یک باند تبهکار اداره می‌کند که رئیس این باند خود نتانیاهو است.»

نکته پایانی اینکه وضعیت مشوش، طوفانی و غیر دموکراتیک رژیم صهیونیستی که اکنون بر مبنای بازی مافیا اداره می‌شود، گواه روشنی است که این رژیم پس از این، دچار معضلات فراوانی خواهد شد که حتی با تغییر قانون اساسی توان آن رو به فرسایش خواهد گذاشت.

رسانه‌های استکباری که عموما با مدیریت صهیونیست‌هایی چون «رابرت مرداک» اداره می‌شوند، اجازه نمی‌دهند افکار عمومی جهان از وضعیت نامتعادل این رژیم، مهاجرت معکوس و فسادهای درونی آن آگاه شوند. آنها همواره با تاکتیک انگلیسی تفرقه‌بینداز و حکومت کن، جوامع دیگر را به خود مشغول می‌کنند و فسادهای خود را پنهان می‌دارند؛ اکنون یک بار به وضعیت همسایه‌های فلسطین اشغالی و مشکلات آنها نگاهی داشته باشید تا روشن شود این رژیم تا چه اندازه در مشکلات لبنان، سوریه، عراق، یمن، لیبی و مصر نقش دارد. مافیا تلاش می‌کند خود را پلیس، درستکار و خیرخواه معرفی کند؛ ولی نه فقط خود دارای مشکلات عدیده درونی است، بلکه معمار بسیاری از مشکلات کشورهای منطقه است.

فرهاد مهدوی

حزب دموکرات آمریکا در پیش‌نویس برنامه خود برای انتخابات 2020، پیشنهاد کرده است آمریکا به برجام برگردد، به دیپلماسی و تنش‌زدایی اولویت بدهد و سیاست تغییر رژیم در برابر ایران را کنار بگذارد. بررسی رفتار ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران در طول 40 سال گذشته می‌تواند امری ساده باشد؛ به این علت که ایالات متحده آمریکا دو حزب مهم سیاسی دموکرات و جمهوری‌خواه دارد و قدرت همواره میان این دو حزب در حال جابه‌جایی است؛ به تبع این اصل، در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری نیز ایالت‌های این کشور به دو گروه قرمز و آبی تقسیم می‌شوند. ایالت‌های آبی عمدتا طرفدار حزب دموکرات هستند و ایالت‌های قرمز طرفدار جمهوری‌خواهان به شمار می‌روند. از سال 1357 تا به امروز نیز رؤسای‌ جمهور آمریکا یا جمهوری‌خواه بوده‌اند یا دموکرات و از طرفی در 40 سال گذشته دوره‌ای نبوده است که تهدید، تحریم  و تلاش در تغییر حکومت ایران رخ نداده باشد. حال باید در نظر گرفت با اینکه رژیم صهیونیستی که تمام برنامه خود را بر ضربه زدن به ایران معطوف کرده، چطور ممکن است بعد از انتخابات 2020 دموکرات‌ها کاهش تنش با ایران را پیش بگیرد؟ البته به گواه تاریخ معاصر به چند مورد از اقدامات آمریکا علیه ایران اشاره می‌کنیم: حمله نظامی به طبس که این اتفاق در زمان «جیمی کارتر» رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا اتفاق افتاد؛ البته قبل از حمله نظامی کارتر به ایران، وی در جریان اعتراضات مردم ایران به رژیم پهلوی، به شدت از شاه حمایت و شاه را به سرکوب مردم تشویق می‌کرد؛ جمله‌ای که برژینسکی در کتاب خود به آن اشاره کرده است. برنامه‌ریزی کودتای نوژه، حمایت از صدام برای حمله به ایران، حمایت از اغتشاش‌گران فتنه 88 از سوی بارک اوباما، ایجاد و حمایت گروه تروریستی داعش از سوی رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا، استارت اولیه تحریم علیه انقلاب اسلامی و به تبع آن افزودن بر تحریم‌ها، بخشی از اقدامات ضد ایرانی حزب دموکرات علیه کشورمان است؛ از سوی دیگر، رؤسای‌ جمهور وابسته به جمهوری‌خواهان نیز دشمنی‌های سرسختی همچون دموکرات‌ها در مقابل ایران داشته‌اند. از ریگان گرفته تا جرج بوش پسر و الان نیز دونالد ترامپ آنچه مهم و قابل اشاره است، این است که دشمنی با ایران، به نوعی در بین دو حزب انحصاری در آمریکا، نهادینه شده است. تفاوت آنها فقط در انتخاب استراتژی متفاوت در ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران است. راهبرد ایجاد سد و مانع در مسیر پیشرفت و توسعه کشورمان با استراتژی متفاوت است.

اکبر معصومی