یکی از مسائلی که از شکلگیری مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی به دغدغه جدی بسیاری از علما و مراجع عظام تقلید و روحانیت مبارز و انقلابی تبدیل شده بود، آن بود که چطور میتوان تضمینی برای حاکمیت ایجاد کرد که در جامعه مسلمان معتقد به مکتب فقهی امام جعفر صادق(ع)، قوانین کشوری مبتنی بر شریعت اسلامی تدوین شده باشد.
به این دغدغه همواره در طول مبارزه به عنوان یکی از مطالبات حضرت امام(ره) توجه میشد و طبیعی بود که پس از پیروزی انقلاب و شکلگیری جمهوری اسلامی، اجرای قوانین اسلام در رأس وظایف دولت اسلامی قرار گیرد. این خواسته به واقع مطالبه همه ملت ایران بود که سعادت و پیشرفت کشور را در عمل به اسلام میدانستند.
حقیقت آن است که از نگاه حضرت امام(ره) ایده تحقق حکومت اسلامی و نظریه ولایت فقیه به این حقیقت اشاره دارد که دستیابی به اهداف حکومت، اعم از تأمین امنیت، آزادی، رفاه و آبادانی، استقلال، اخلاق و معنویت و... فقط از طریق عمل به شریعت ممکن خواهد بود.
حضرت امام(ره) از پیش از انقلاب در خلال کتاب «کشفالاسرار» درباره قانون اسلام و این مطلب که فقط قانونی که خدای آگاه از جهان و انسان و مصالح و سعادت آدمی وضع کرده، قابل پیروی است، میفرمایند: «بدانید که قانونگذار باید کسی باشد که از نفع بردن و شهوترانی و هواهای نفسانی و ستمکاری بر کنار باشد و درباره او احتمال این گونه چیزها ندهیم و آن غیر خدای عادل نیست.» چنین اعتقادی به انحصار قانونگذاری نزد خداوند و منشائیت قائل شدن برای آن است که در عرصه اجتماعی نیز قانونگذاری را معادل اجرای شریعت اسلامی میدانستند؛ البته در عرصههایی که قانون اسلام مشخص نیست نیز قوانینی باید وضع شود که با شریعت اسلامی در تعارض نباشد. این تأکیدات را به طور خاص میتوان در تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی مشاهده کرد. حضرت امام(ره) به مناسبت آغاز به کار مجلس خبرگان رهبری طی پیامی اعلام میدارند: «قانون اساسی و سایر قوانین در این جمهوری باید صددرصد بر اساس اسلام باشد و اگر یک ماده هم برخلاف احکام اسلام باشد، تخلف از جمهوری و آرای اکثریت قریب به اتفاق ملت است. بر این اساس هر رأی یا طرحی که از طرف یک یا چند نماینده به مجلس داده شود که مخالف اسلام باشد، مردود و مخالف مسیر ملت و جمهوری اسلامی است و اصولا نمایندگانی که بر این اساس انتخاب شده باشند، وکالت آنان محدود به جمهوری اسلامی است و اظهار و رسیدگی به پیشنهادهای مخالف اسلام یا مخالف نظام جمهوری، خروج از وکالت آنهاست.»
حضرت امام(ره) در آن پیام خطاب به علمای اسلام حاضر در مجلس تأکید دارند اگر مادهای از پیشنویس قانون اساسی یا پیشنهادهای وارده را مخالف با اسلام دیدند، لازم است با صراحت اعلام دارند و از جنجال روزنامهها و نویسندگان غربزده نهراسند، که اینان خود را شکستخورده میبینند و از مناقشات و خردهگیریها دست بردار نیستند.
حضرت امام(ره) در مقابله با منتقدان و مخالفان عملکرد نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی در تصویب قوانین اسلامی میفرمایند: «وقتی ما جمهوری اسلامی میخواهیم، مردم میفهمند کی را باید برای تشخیص احکام اسلام توی مجلس ببرند. شما میخواهید که مردم بیایند شما را تعیین کنند که اعتقاد به اسلام ندارید یا اگر دارید، یک اسلام خشکی که اصلش کار نداشته باشد به هیچ کاری، شما را بیایند و تعیین بکنند؟! ملت تعیین کرده، شما چه میگویید؟»
در مسئله قانونگذاری نیز دغدغههای حضرت امام(ره) نسبت به التقاط همچنان باقی است. امام(ره) خواهان آن هستند که قوانین برآمده از اسلام ناب محمدی(ص) در کشور برقرار شود؛ چرا که چنین قوانین حقیقی و اثرگذاری است که راه سعادت جامعه اسلامی را تضمین خواهد کرد. به همین سبب است که با صراحت اعلام میدارند: «من با کمال تأکید توصیه میکنم که اگر بعضی از وکلای مجلس تمایل به مکاتب غرب یا شرق داشته یا تحت تأثیر افکار انحرافی باشند، تمایل خودشان را در قانون اساسی جمهوری اسلامی دخالت ندهند و مسیر انحرافی خود را از این قانون جدا کنند؛ زیرا صلاح و سعادت ملت ما در دوری از چنین مکتبهایی است که در محیط خودشان هم عقبزده شده و رو به شکست و زوال است. از گفتهها و نوشتههای بعضی از جناحها به دست میآید افرادی که صلاحیت تشخیص احکام و معارف اسلامی را ندارند، تحت تأثیر مکتبهای انحرافی، آیات قرآن کریم و متون احادیث را به میل خود تفسیر کرده و با آن مکتبها تطبیق مینمایند و توجه ندارند که مدارک فقه اسلامی براساسی مبتنی است که محتاج به درس و بحث و تحقیق طولانی است و با آن استدلالهای مضحک و سطحی، و بدون توجه به ادله معارض و بررسی همهجانبه معارف بلندپایه و عمیق اسلامی را نمیتوان به دست آورد و من انتظار دارم محیط مجلس خبرگان از چنین رویهای به دور باشد.»
حضرت امام(ره) تأکیدات مشابهی را خطاب به نمایندگان مجلس نیز دارند و از آنان میخواهند بر اسلامیت نظام تأکید ورزند. در بخشی از پیام امام(ره) به مناسبت افتتاح اولین دوره مجلس شورای اسلامی آمده است: «لازم است طرحهایی که در مجلس میگذرد مخالف با احکام مقدسه اسلام نباشد و با کمال قدرت، با پیشنهادهای مخالف با شرع مقدس که ممکن است از روی ناآگاهی و غفلت طرح شود شدیداً مخالفت نمایید، و از قلمهای مسموم و گفتار منحرفین هراسی نداشته باشید و سخط خالق را برای رضای مخلوق تحصیل نکنید و خداوند قاهر و قادر را حاضر و ناظر بدانید.»
امام(ره) در قبال اسلامی کردن کشور با هیچ گروه سیاسی تعارف نداشتند و حاضر نبودند بر سر آن معامله کنند. همین ایستادگی بر سر اهداف انقلاب اسلامی را میتوان یکی از مهمترین عوامل دشمنی گروههای التقاطی و وابسته به بیگانه دانست که خواهان تمایل انقلاب به مکاتب شرقی و غربی بودند و در نهایت در برابر انقلاب و ملت ایستادند و خشونت و ترور و گلوله را برگزیدند و به بیگانگان پناه بردند.
مهدی سعیدی
فرایند توزیع ثروت در جهان پس از تحولات رنسانس و آغاز استعمارگری اروپاییان، داستان مبهم و پیچیدهای است که شناخت آن میتواند ساختار نظام بینالملل در دنیای امروز را نیز شرح دهد. در این میان نقش الیگارشی یهود نقش ممتازی است که البته ابعاد آن در هالهای از ابهام فرو رفته است و شناخت آن بس دشوار نشان میدهد. دکتر «عبدالله شهبازی» در پژوهشی ارزشمند که نتایج آن در کتاب پنج جلدی «زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران» جمع آمده، تلاش کرده است در این زمینه روشنگریهایی انجام دهد. شهبازی با تمرکز سهامداران کمپانی هند شرقی این پرسش را مطرح میکند که «نقدینگی انباشته و افسانهای کمپانی هند شرقی بریتانیا پس از انحلال رسمی آن در سال ۱۸۵۷ میلادی چه شد، کانونهای گرداننده این مجتمع عظیم جهانی در نیمه دوم سده نوزدهم و سده بیستم چه سرنوشتی یافتند، و بازماندگان و وارثین آنان در جهان امروزین چه میکنند؟» پاسخ پژوهشگر پس از تحقیقات تاریخی انجام شده به این شرح است:
«۱ـ در دنیای معاصر شبکهای گسترده و همبسته از خاندانهای زرسالار حضور دارد و به سان یک الیگارشی جهانوطن عمل میکند؛
۲ـ این الیگارشی ادامه و وارث مستقیم و غیرمستقیم همان خاندانهایی است که طی سدههای شانزدهم تا نوزدهم میلادی عاملین اصلی غارتگریهای ماوراءبحار و تکاپوهای مستعمراتی بودند؛
۳ـ این الیگارشی دارای ساختاری دودمانی است. به عبارت دیگر، شبکه بغرنج و گستردهای از مناسبات خویشاوندی، آن را به هم پیوسته است و از این زاویه منظره یک قبیله بزرگ جهانی را جلوهگر میسازد. بسیاری از عناصر ساختاری در نظامهای اجتماعی مبتنی بر خویشاوندی را که تصور میرود مختص جوامع سنتی قبیلهای است در این الیگارشی میتوان یافت؛ مانند همبستگی جمعی، حمایتگری، درون همسری و تداوم حافظه تاریخی؛
۴ـ این ساختار دودمانی بر بنیاد کارکردهای مشترک اقتصادی شکلگرفته و امروزه اعضای آن در رأس مجموعهای عظیم از کمپانیها و مؤسسات اقتصادی حضور دارند. این مجموعه سخت بههمپیوسته است تا بدانجا که با پیگیری پیوندهای خویشاوندی و اقتصادی اعضای برخی خاندانهای نامدار و دارای پیشینه تاریخی معین یا با ردگیری مشاغل اعضای هیئت مدیره برخی مؤسسات و کمپانیهای معظم و شناخته شده، بهسان زنجیرهای بههمبافته میتوان به شبکهای از مؤسسات و کمپانیهای مرتبط و خویشاوند دست یافت؛
۵ـ اعضای این مجموعه حاملان و مدافعان اصلی میراث و سنن سیاسی و فرهنگی پیشینیان خودند. این پدیدهای است که آن را تسلسل حافظه تاریخی در الیگارشی زرسالار معاصر نامیدهام.»
جمهوری سورینام کشور کوچکی در شمال آمریکای جنوبی است که پایتخت آن «پاراماریبو» بوده و به «گویان هلند» شهرت یافته است. سورینام از نظر جمعیت و مساحت کوچکترین کشور آمریکای جنوبی است. این کشور از شرق با گویان فرانسه و از غرب با گویان هممرز است و در جنوب آن برزیل و در شمال آن اقیانوس اطلس قرار دارد.
گویان بزرگ، کشوری قدیمی در شمال شرقی قاره آمریکای جنوبی بود و ساکنان آن بومیها بودند. در سال ۱۵۸۱، اسپانیاییها این کشور را مستعمره خود کردند، سپس هلندیها در سال ۱۶۱۶ این کشور را از دست اسپانیاییها آزاد و مستعمره خویش کردند. در سال ۱۶۴۳ نیز فرانسویها بخشهایی از این کشور را مستعمره خویش کردند. با بالا گرفتن نزاع بین دو کشور استعماری و ورود بریتانیا به این درگیری، گویان به سه بخش تقسیم شد: گویان فرانسوی، گویان هلندی(سورینام) و گویان بریتانیایی.
در قرن ۱۷ میلادی، انگلیسیها و هلندیها تلاشهای زیادی برای مستعمره کردن سورینام انجام دادند که سرانجام هلند کنترل پایدار را به دست آورد و در عوض انگلیس برخی مستعمرات هلند را در آمریكای شمالی تحت كنترل خود درآورد. این امر در سال ۱۶۶۷، در معاهده «صلح بردا» انجام شد که در قبال آن آمستردام جدید در آمریکا به انگلیسیها داده شد.
تسخیر سورینام را باید در طرح کلیتر، تلاش هلندیها برای حضور در آمریکای جنوبی و به ویژه سرزمین برزیل دانست. یهودیان هلندی از سال ۱۶۴۴ در سورینام اقامت گزیده و امتیازات خاصی نیز به دست آورده بودند. موقعیت ممتاز یهودیان در زمان حاکمیت هلندیها هم که در سال ۱۶۶۷ بر سورینام مسلط شدند، ادامه یافت. در اواخر سده ۱۷ میلادی، نسبت جمعیت یهودیان به دیگر ساکنان این مستعمره، یک به سه بود و در سال ۱۷۳۰، آنها از مجموع ۳۴۴ مزرعه کشت نیشکر، صاحب ۱۵۵ مزرعه بودند. هلندیها در سورینام، سیستم کارگریـ بردهای داشتند که اکثر این بردهها از نژاد آفریقایی بودند.
با این بردهها بدرفتاری زیادی میشد که موجب شد، تعداد زیادی از آنها به جنگل فرار کنند. این بردهها اغلب برمیگشتند و به مزارع حمله میکردند. نظام کارگریـ بردهای در سال ۱۸۶۳، برانداخته شد تا هلند آخرین کشور اروپایی باشد که این سیستم را به کار گرفته است؛ هرچند بردهها تا سال ۱۸۷۳ آزاد نشده بودند. پس از آن، کارگران از کشور اندونزی برای کار به این کشور میآمدند. در سال ۱۹۵۴، سورینام صاحب دولت شد؛ هرچند امور دفاعی و روابط خارجی آن در کنترل هلند بود. در سال ۱۹۷۳، دولت محلی شروع به مذاکره با دولت هلند درباره استقلال کرد و در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۷۵، به استقلال رسید.
تقویم تاریخی انقلاب اسلامی ایران در روز 6 مرداد 1360، حادثهای را ثبت کرده که یاد و خاطره آن هنوز هم اعجابانگیز و عبرتآموز است و آن فرار «بنیصدر» اولین رئیسجمهور ایران بود. منافقین پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی در 7 تیرماه 1360، تا روز 6 مرداد از ترس و وحشت در خفا به سر بردند و اصلا خودشان را بین مردم ظاهر نکردند؛ اما مشاهده کردند دستگاههای اداری کشور با پشتوانه مردم با قوت و قدرت و با مدیریت شورای موقت ریاستجمهوری، اداره امور کشور را در دست دارند، همچنین حضور فعال مردم در دومین دوره انتخابات ریاستجمهوری را که در 2 مرداد 1360 با امنیت کامل برگزار شد، ملاحظه کردند و با اطلاع از این موضوع که مردم دومین رئیسجمهور را با رأی بالاتر از رئیسجمهور اول انتخاب کردند، به این نتیجه رسیدند که هیچ محبوبیتی میان مردم ندارند و باید به خارج از ایران پناه ببرند و دنبال راه فرار بودند؛ در نتیجه مفتضحانه تغییر چهره دادند و با لباس مبدل زنانه از ایران گریختند، به فرانسه پناه بردند و مشغول توطئه شدند که البته پس از 39 سال هنوز راه به جایی نبردهاند. در این شماره به چند خصوصیت بنیصدر که او را به چنین سرنوشتی دچار کرده به اختصار اشاره میشود:
1ـ خودبزرگبینی از جمله خصیصههای بنیصدر بود؛ او وقتی به پست ریاستجمهوری دست یافت، در سخنرانیهایش مرتب بر «من» تکیه داشت؛ مثلا میگفت: کودتا علیه من، توطئه علیه من، تقویت من، شعار و احساسات به نفع من، تخصص من؛ بنابراین غرور و خودخواهی با ترجیعبند «من» جوهر کلام سخنان او شده بود.
2ـ فریبکاری در رفتار خودش و همراهانش همواره نمایان بود؛ او و افراد همراهش برخی از روشنفکرنماها و از اروپا برگشتههای مقید به آداب و رسوم حزبی و لیبرالی و پوشش اروپایی بودند. حرکت آنها عمدتا مشابه حرکت فراماسونها و نمایندگان و مدیران کل دوران رژیم شاه بود.
3ـ وابستگی به خارج و نگاه به بیرون از خصوصیات دیگر او بود. او هیچگاه نگاهی به ظرفیتهای درونی جامعه ایران نداشت و از آنجا که در تلاش بود همه مشکلاتش را از طریق روابط خارجی حلوفصل کند، مرتب دنبال رایزنی با عناصر و عوامل دولتهای خارجی، به ویژه کشورهای اروپایی بود. در این زمینه اسناد بسیاری از لانه جاسوسی آمریکا منتشر شد.
4ـ بنیصدر در داخل کشور هم نگاهش به گروهکهای سازمانیافته بود تا امور را به آنها واگذار کند؛ در این زمینه نیز اسناد زیادی از خانههای تیمی گروهکها به دست آمد که بنابر آنها، او به برنامهریزی و جلسات مستمر با گروهکها مبادرت ورزیده بود؛ نمونه بارز آن مسلح کردن گروهکهای محارب تروریستی، مانند منافقین بود که آشکار شد.
5ـ خیانت به مردم از دیگر شاخصههای وی بود؛ اولین و بارزترین آن، خیانت او به رأی مردم بود، رأیی که از طریق فریبکاری به دست آورد. او به جای خدمت به مردم، علیه منافع و مصالح مردم اقدام کرد؛ نمونه بارز آن تجاوز ارتش رژیم بعث عراق بود که دشمن متجاوز تا عمق 90 کیلومتری خاک ایران ورود پیدا کرد.
سیدمهدی حسینی