حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه فلسفه بعثت را بیان کردند که خداوند متعال برای اینکه امر را تمام کند و جامعه در مسیر صحیح خود قرار بگیرد، پیامبر(ص) را مبعوث رسالت کرد. در این قسمت حضرت زهرا(س) رو کردند به مخاطبان، با مخاطبان سخن را آغاز کردند، که شما این باورهایی که من ذکر کردم در خطبه را دارید. خدا را پذیرفتید، پیامبر(ص) را پذیرفتید و معتقد به معاد هستید. حالا وظیفه شما چیست؟
این وظایفی را که به عهده مردم است، که در حقیقت دستاوردهای پیامبر(ص) و زحمتهای رسول خداست، به مردم تذکر میدهد. حضرت(س) این خطبه را ده روز بعد از رحلت رسول خدا(ص) ایراد کردند و در این خطبه مثل پدر بزرگوارشان، با مردم با نرمی سخن میگفتند: «أنتم عباد الله نصبُ أمره و نهی و حملته دینه و وحیه و أُمناء الله علی أنفسکم و بُلغائُهُ إلی الأمم.» حضرت هم مسئولیتها را برمیشمرند، هم با یک زبان نرم با مردم صحبت میکنند.
شما ای بندگان خدا، «نصب امره و نهی» مخاطبان امر و نهی الهی هستید. نصب به علمی میگویند که برای هدایت میگذارند؛ یعنی اوامر و نواهی خدا را شما از پیامبر(ص) گرفتید و شما باید برای دیگران تابلو شوید و اینها را برسانید.
«وحملته دینه و وحیه» حاملان و حافظان و نگهداران دین خدا و وحی الهی شما هستید؛ چون پیامبر ۲۳ سال با این مردم صحبت کردند و آنچه را از حضرت حق جل و اعلی گرفته بودند، بدون کم و زیاد، همه را به مردم رساندند. شما مردم، حَمَله دین خدا، حافظان دین خدا، نگهدارندگان دین خدا و وحی خدا هستید.
«وأُمناء الله علی انفسکم» شما امینان خدا هستید، حافظان امانت الهی هستید؛ دین و قرآن امانت الهی است. حضرت خطاب به مسلمانها میگویند. شما دارای چهار ویژگی هستید:
۱ـ اینکه مخاطبان امر و نهی الهی شما هستید، «یا ایها الذین آمنوا» خطاب به شماست؛
۲ـ شما حافظان و حاملان وحی هستید؛
۳ـ شما امانتدار هستید؛
۴ـ شما رساننده هستید. پیامبر(ص) مبلغ بود از طرف خدا، شما مبلغ هستید به مردم برسانید.
واقعه غدیر خم در ۱۸ ذیالحجة سال ۱۰ هجرت و در مسیر بازگشت پیامبر(ص)، یاران و مسلمانان از حج که حجةالوداع نام گرفت، به وقوع پیوست. کاروان 120 هزار نفری حجاج سه روز در غدیرخم توقف داشتند تا خطبه پیامبر(ص) و بیعت با مولیالموحدین(ع) انجام شود. رسول خدا(ص) در این منطقه و در بلندترین خطبه خود، علیبنابیطالب و یازده امام(ع) بعد از ایشان را به عنوان امامان مردم تا روز قیامت معرفی کردند و از همه آن جمعیت بیعت گرفتند. این روز بزرگترین عید آل محمد(ع) به شمار میآید؛ زیرا روز نتیجه گرفتن زحمات هزاران نبی و وصی است که طی آن به دستور خداوند اعلان عمومی به وصایت بلافصل امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب(ع) شده است. این واقعه به صورت متواتر در منابع شیعه و اهل سنت آمده است، از جمله در توضیح المقاصد، العدد القویه، مصباح کفعمی، مناقب ابنشهرآشوب، مصباح المتهجد، بحار الانوار، فیض العلام، اصول کافی، طبقات ابنسعد، ارشاد الساری و دهها کتاب دیگر که شرح کامل ناقلان این حدیث و نویسندگان و مؤلفان در کتاب الغدیر علامه امینی(ره) جمعآوری شده است. این روز همچنین روزی است که خداوند متعال حضرت ابراهیم(ع) را از آتش نجات داد، توبه حضرت آدم(ع) را پذیرفت، حضرت موسی(ع) را بر ساحران غلبه داد، و نیز روزی است که حضرت موسی(ع) یوشعبننون را وصی خود قرار داد، حضرت عیسی(ع) شمعون الصفا را جانشین خود کرد. حضرت سلیمان(ع) رعیت خود را بر جانشینی آصفبنبرخیا گواه گرفت؛ همچنین روز دستور پیامبر(ص) به عقد اخوت بستن بین اصحابشان است، روزی که پیامبران جانشینان خود را معیّن میکردند و روزی که زیارت امیرالمؤمنین(ع) در آن وارد شده است. ماجرای غدیر چنین بود که بعد از انجام اعمال حج، دستور الهی رسید که پیامبر(ص) علم و ودایع انبیا را به امیرالمؤمنین(ع) تحویل دهند و امر ولایت آن حضرت را به مردم ابلاغ کنند. پیامبر(ص) بسیار گریستند، به طوری که محاسن مبارکشان از اشک تر شد و از شر منافقان به خدا پناه بردند. در منی پیامبر(ص) دو بار خطبه ایراد فرمودند و اشاره کلی به ولایت امیرالمؤمنین(ع) فرمودند. در مسجد خیف، جبرئیل نازل شد که خداوند میفرماید: ولایت علی(ع) را به مردم برسان؛ ولی وعده محافظت از شر دشمنان را برای آن حضرت و امر ولایت نیاورد. در کراع الغمیم، بار دیگر جبرئیل نازل شد و به اعلام امر ولایت دوباره تأکید شد، ولی آیهای دال بر محافظت آن امر از شر دشمنان نیامد. پیامبر(ص) مطالب منافقان را به جبرئیل فرمودند و به سمت مدینه حرکت کردند. اوایل روز ۱۸ ذیالحجه به غدیر خم رسیدند و بار دیگر جبرئیل نازل شد و آیه ۶۷ سوره مائده را آورد که شامل تبلیغ ولایت مولی الموالی امیرالمؤمنین(ع) و در امان بودن آن حضرت از شر منافقان بود: «ای پیامبر تبلیغ کن به مردم آن امری را که از جانب خدا بر تو فرستاده شد و اگر این کار را انجام ندهی، رسالت الهی را تبلیغ نکردهای و خدا تو را از شر مردم حفظ میکند. خداوند کافران را هدایت نمیکند.» آنگاه پیامبر(ص) همه را فراخواندند و بعد از نماز جماعت بر فراز منبری در منطقه غدیر خم رفتند و امیرالمؤمنین(ع) را بر فراز منبر، یک پله پایینتر از خود قرار دادند، در حالی که عدهای از منافقان مقابل منبر بودند. ایشان خطبهای مفصل خواندند سپس بازوی حضرت علی(ع) را گرفتند و آن حضرت را بالا بردند، به حدی که پاهای مبارک حضرت تا سر زانوهای پیامبر(ص) رسید، در همین حال حضرت علی(ع) دستان مبارکش را به طرف آن حضرت بلند کرد. سپس پیامبر(ص) فرمودند: «اخی و وصیی، من کنت مولاه، فهذا علی مولاه، و هو علیبنابیطالب»؛ هرکس که من مولی و صاحب اختیار او هستم، این علی مولی و صاحب اختیار اوست. مکان و منزلت او مثل مکان و منزلت من نزد شماست. بار الها، دوست بدار هرکس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هرکس او را دشمن بدارد و... . سپس فرمودند: خبر غدیر را حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. همین که آن حضرت(ص) از منبر پایین آمدند، مردم با صدای بلند با زبان و دست بیعت کردند و پیامبر(ص) نیز میفرمودند: هنئونی، هنئونی؛ به من تبریک بگویید.(الغدیر، ج ۱، ص ۲۷۶) بعد از اعلام ولایت در غدیر، جبرئیل نازل شد و آیه ۳ سوره مائده را آورد که خداوند در آن فرمود: «امروز دین شما را به كمال رساندم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دین شما برگزیدم...» بیعت مسلمانان که در رأس آنها صحابه رسول خدا(ص) بودند، سه روز به طول انجامید. مسلمانان در این سه روز نماز ظهر و عصر را با هم میخواندند؛ بعد از نماز، بیعت تا غروب ادامه داشت و نماز مغرب و عشا را نیز با هم میخواندند.
سیدحسین خاتمی خوانساری
عید غدیرخم، بزرگترین عید و باشکوهترین روز در تاریخ اسلام و بشریت، امانتی است در اختیار محبان اهل بیت(ع) که باید با تلاش شبانهروزی از شبهات و گرههای ذهنی پاک شود و همانطور که رسول خدا(ص) سفارش فرمودند، معارفش تا قیامت، نسل به نسل منتقل شود. متأسفانه کمکاری مسلمانان صدر اسلام و بسیاری از صحابه و یاران پیامبر(ص) موجب شد این موضوع بزرگ در میان آحاد مردم در تمام نقاط جهان گسترش پیدا نکند و بسیاری از انسانها نتوانند این حقیقت را با این وضوح و روشنی ببینند و به آن معتقد شوند؛ پس نسل حاضر نباید مانند گذشته فکر و عمل کنند و با بیخیالی با این امر عظیم برخورد کنند. وظیفه هر یک از شیعیان و محبان اهل بیت(ع) شناخت بیشتر این روز و اتفاقات و اغراض مهمش است، آن هم با مراجعه به کتب روایی، تاریخی و توصیفی برای افزایش معرفت خود و دیگران و گسترش آن در جهان. ابلاغ امر ولایت و جانشینی حضرت علی(ع) در شرایط سختی انجام شد و آن سختی وجود منافقان بود. پیامبر(ص) از دخالت منافقان و اقدام علیه دین اسلام میترسیدند؛ به همین دلیل از خداوند ایمنی دین از این شرّ را خواستند؛ البته در برخی کتب تفسیری منظور پیامبر(ص) از اینکه «من میترسم این پیام را به مردم برسانم» چنین گفته شده که رسول خدا(ص) تا تضمین در امان ماندن جانشان از شر دشمنان را نگرفتند، کار ابلاغ انجام نشد، حتی در برخی نقلها آمده است وقتی آیه 68سوره مائده نازل شد، پیامبر(ص) محافظان خود را مرخص کردند و فرمودند خدا مراقب جان من است؛ اما این استنباط کاملا خطاست و پیامبر(ص) به سبب جانشان نبود که در ابلاغ امر خداوند به مردم تعلل میفرمودند؛ بلکه همان شرایط سخت موجود باعث این ترس شده بود. با نگاهی مختصر به برخی روایات به خطای این استدلال پی میبریم. در کتاب بحارالأنوار آمده است امام علی(ع) فرمودند: «جماعتی از قریش نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند: ای رسول خدا(ص)، نشانهای برای بعد از خودت قرار بده تا به وسیله آن هدایت شویم و گمراه نگردیم، همانگونه که بنیاسرائیل بعد از موسیبنعمران(ع) گمراه شدند... رسول اسلام(ص) فرمودند: شما به دوران جاهلیّت نزدیک هستید و در قلب برخی افراد کینه و دشمنی است و میترسم اگر انجام دادم، قبول نکنید... (بحارالانوار، ج 35، ص 281) همچنین عمربنیزید گوید: «امام صادق(ع) بدون مقدّمه فرمودند: ای اباحفص، شگفت اینکه علیبنابیطالب(ع) با داشتن 10 هزار شاهد، نتوانست حق خویش را بستاند و حال اینکه انسان میتواند با دو شاهد، حق خودش را بگیرد... رسول خدا(ص) بهخاطر نگرانی از مردم، از اجرای این امر سر باز میزد.» (تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۳۲) زیدبنارقم نیز میگوید: «... رسول خدا(ص) گروهی را که من در میانشان بودم فراخواند و در مورد امر ابلاغ ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) با آنان مشورت کرد تا در موسم [حج] آن را ابلاغ کند. من نمیدانستم چه باید بگویم. پیامبر(ص) گریه کرد. جبرئیل به او گفت: ای محمّد(ص)، تو را چه شده است؟ آیا از امر خدا به تنگ آمدهای؟ ایشان فرمود: خیر، پروردگارم میداند چه آزارهایی را از قریش متحمّل شدم. آنان به رسالت من اقرار نکردند، تا اینکه خداوند مرا به جهاد دستور داد و سربازانی از آسمان برایم نازل کرد و مرا یاری کردند. چگونه پس از من علی(ع) را قبول کنند؟» (بحارالأنوار، ج ۳۷، ص ۱۵۱) همچنین در روضة الواعظین آمده است: رسول خدا(ص) بر قوم خود بیمناک شد و به سبب آشنایی با عنادورزی دائمی ایشان و نیز بغضی که نسبت به علی(ع) داشتند، ترسید که اهل نفاق و جداییطلبان از امّت، پراکنده شوند و به جاهلیتی که داشتند، بازگردند و از جبرئیل خواست که از خداوند، آسودگی از شر مردم را برای وی طلب کند. (روضةالواعظین، ج 1، ص 89) اما این جدایی چه بود؟
سید مرتضی رضایی
سیره عملی پیامبر(ص) و پیشوایان بزرگ اسلام نشان میدهد آنها برای مقابله با دشمن از هیچ فرصتی غفلت نمیکردند؛ در تهیه سلاح و نفرات، تقویت روحیه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب برای حمله به دشمن و به کار بستن هرگونه تاکتیک جنگی، هیچ مطلب کوچک و بزرگی را از نظر دور نمیداشتند.(برگزیده تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۶۴) خداوند در قرآن کریم پیامبر اسلام(ص) و همه مسلمانان را به تجهیز و تقویت نیروی خود (در هر موضوعی) امر فرمود: «و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان دارید از نیرو و اسبان ذخیره و آماده کنید تا به وسیله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنانی غیر ایشان را که نمیشناسید، ولی خدا آنان(منافقان) را میشناسد، بترسانید و هر چه در راه خدا هزینه کنید، پاداشش به طور کامل به شما داده میشود و مورد ستم قرار نخواهید گرفت.»(انفال/ ۶۰) سه کلمه مهم در این آیه آمده است؛ «أَعِدُّوا» به معنای آماده كنيد(فعل امر اعداد). «رِبَاطِ الْخَيْلِ» به معنای ذخيره اسبها که در تفسیر كشاف، «رباط» اسبان ذخيره در راه خدا معنا شده و «تُرْهِبُونَ» به معنای بترسانيد.(احسنالحدیث، قرشی) آماده کردن و قدرت بخشیدن در این آیه به صورت مطلق، یعنی بدون قید و شرط آمده است و اغراض زیادی را دربرمیگیرد. اگر بخواهیم دامنه این کلمات را گستردهتر ببنیم، باید اینطور ترجمه کنیم: قدرت خود را در هر زمینهای افزایش دهید و هر آنچه را در راه خدا و برای ترساندن، دور کردن و شکست دشمن به کار میرود، تأمین و ذخیره کنید. هر آنچه در راه خداوند و برای پاسداری از دین اسلام هزینه کنید، چه مادی و چه معنوی، خداوند سود و عواید آن را به شما بازمیگرداند و هرگز نمیگذارد به شما آسیب و ظلمی برسد. به نکات مذکور باید توجه کنیم و آن را بیشتر بسط دهیم. باید توجه کنیم که اولا، افزایش قدرت فقط در مسائل نظامی نیست، بلکه در هر موضوعی مسلمانان باید خود را آماده و تجهیز کنند؛ چه آنکه در طول تاریخ اسلام، مسلمانان فقط از ناحیه جنگ و پایین بودن قدرت نظامی ضربه نخوردند، بلکه در عدم سیاستورزی، ناتوانیهای علمی و فقدان برنامهها و تاکتیکهای اقتصادی و فرهنگی ضربههایی جبرانناپذیر خوردهاند و شکستهای زیادی متحمل شدند. ثانیا، منظور از ذخیره کردن اسب هم فقط اسبی که میشناسیم و به ذهنمان متبادر میشود، نیست؛ این عبارت برای مثال و تقریب به ذهن آمده است؛ پس منظور هر وسیلهای است که برای پیشرفت مسلمانان، ایستادگی در برابر دشمنان و هجمه به آنان به کار گرفته میشود؛ به عبارتی هر چیزی که میتواند شما را در این مسیر به حرکت وادارد و کمک دهد، اسب راهوار شما دانسته میشود. ثالثا، «ترهبون» فقط به منظور ترساندن دشمن نیست، بلکه برای نابودی آنان هم استفاده میشود؛ یعنی تجهیز نیرو و قدرت یافتن برای انهدام دشمن در موضع و موقع مناسب؛ ضمن آنکه دشمن را با به کارگیری مهارتهای مختلف میتوان معدوم کرد که در پرتوی دستیابی به تمام قدرتهای مورد نیاز و ایجاد موازنه قدرت، شکل خواهد گرفت.
محمدرضا قضایی