فراز و فرود مصطفی‌تاج‌زاده ‌ـ ۶

«تاج‌زاده» در باب دفاع از عملکردش در برگزاری انتخابات، سخنانی را مطرح کرد که امروز می‌توان از آن با عنوان یک اعتراف تاریخی یادکرد و تناقض این آرا با مواضع کنونی اصلاح‌طلبان را به رخ کشید. تاج‌زاده طی مصاحبه‌ای در مشهد مقدس با اشاره به سابقه انتخابات در کشور مدعی شد، این مردم هستند که انتخابات را برگزار می‌کنند و به همین دلیل هم از آغاز انقلاب اسلامی تمامی انتخابات در سلامت کامل برگزار شده‌اند. تاج‌زاده در پاسخ به این پرسش که «همه انتخابات گذشته از نظر شما سالم برگزار شده‌اند؟ می‌گوید: همه ۲۱ انتخابات گذشته سالم برگزار شده‌اند.»1

در واقع تاج‌زاده اعتقاد دارد در ایران این خود مردم هستند که انتخابات را برگزار می‌کنند و وزارت کشور نقش هماهنگ‌کننده دارد و اصولاً امکان تقلب و تخلف برای وزارت کشور وجود ندارد؛ گفتنی است که ادعای اینچنینی از سوی تاج‌زاده درباره صحت برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی ناشی از فرار وی از پاسخ‌گویی درباره عملکرد خلاف قانون و نامناسبش در زمان تصدی سمت معاون وزیر کشور است و تاریخ به خوبی گواه است نامبرده جزء مسئولان القای تقلب در انتخابات ۱۳۸۸ به شمار می‌آید که پیشنهاد داده بود اولین دوشنبه هر ماه مردم دست به اعتراض مدنی بزنند.

این در حالی است که در مرداد ۱۳۸۹ فیلمی در سایت‌های مختلف داخلی و خارجی منتشر شد که در آن دروغ بزرگ عوامل فتنه درباره تقلب در انتخابات، در گعده سه نفره از اصلاح‌طلبان افشا شد. در این فیلم، تاج‌زاده خطاب به «محسن صفایی‌فراهانی» و «عبدالله رمضان‌زاده» می‌گوید: «برای بنده که تجربه انتخابات رو دارم، می‌دونم که در انتخابات تقلب نشده، ممکنه یکی دو میلیون نفر عقب جلو شده باشه، ولی ما نتیجه انتخابات رو باختیم. حالا به جای ۲۵ میلیون و ۱۴ میلیون شده باشه ۲۴ میلیون و ۱۵ میلیون مثلا، ما انتخابات رو باختیم.»2

در جریان دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، تاج‌زاده از هیچ تلاشی برای تخریب رئیس دولت وقت (احمدی‌نژاد) فروگذار نکرد. تاج‌زاده در سخنرانی‌های متعدد کوشید تا این گونه القا کند که در صورت پیروزی احمدی‌نژاد، ایران تبدیل به زیمبابوه اسلامی خواهد شد. تخریب‌هایی از این دست در حالی از وی صورت گرفت که در انتخابات سال ۱۳۹۲ در چرخشی آشکار، تاج‌زاده از لیدر جریان موسوم به انحرافی، یعنی مشایی حمایت کرد.

پی‌نوشت‌:

علی الفت‌پور، بازگشت از نیمه راه، ص 130.

همان.

نظریه نظام انقلابی‌ - ۱۵

صیرورت در لغت به معنای نقل و انتقال شی‌ء از حالی به حال دیگر آمده است. از دیدگاه جهان‌بینی توحیدی، جهان و انسان در حال صیرورت و حرکت است. در فلسفه نیز حرکت را تغییر تدریجی یا خروج تدریجی شیء از قوه به فعل معنا می‌کنند؛ بنابراین از نگاه حکما، به مراحل شکوفا شدن قوه و استعداد یک وجود، حرکت می‌گویند و اگر استعدادهای موجودی از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل نشوند، در واقع حرکتی رخ نداده و کمالی شکل نگرفته است(رابطه حرکت و تکامل). این سیر حرکتی به سوی کمال هدفمند است و علت فاعلی در آن ایجاد حرکت می‌کند و علت غایی نیز هدف از حرکت را مشخص می‌کند.

نکته دیگر اینکه در نظام تشریع، اختیار انسان در حرکت و صیرورت دخالت می‌کند و موجب صعودی شدن و هم‌نشینی با اولیای الهی (نعم المصیر) و نزولی شدن و هم‌نشینی با شیطان (بئس المصیر) می‌شود؛ به عبارت دیگر، مبدأ حرکت ناظر به آن وضعیت آغازین انسان است که استعدادها و توانایی‌های بالقوه دارد و با توجه به اختیار انسان، مقصد و منتهای ابعاد ایجابی(شکوفایی استعدادها و دستیابی به کمال) و سلبی(سرکوبی استعدادها) را در بر می‌گیرد.

به تعبیر رهبر معظم انقلاب، درون ما هم عناصر فرشتگی و هم عناصر سبعیت وجود دارد و اساسا، فلسفه آفرینش انسان این است که استعدادهای برجسته مثبت، مفید و ممتاز از لحاظ ارزش‌های الهی، با اختیار خود انسان و با مجاهدت انسانی، بر خصلت‌های حیوانیت و سبعیت غلبه پیدا کنند؛ بنابراین در جامعه اسلامی دائماً باید صیرورت و تحول وجود داشته باشد.

بر این اساس، در نظام ارزشی و گفتمانی رهبر معظم انقلاب مبتنی بر نگاه صیرورتی، انقلاب اسلامی حرکتی تدریجی و مستمر تعریف می‌شود و اصلاح، پیشرفت و حرکت دائم برای نیل به تعالی و تکامل ذاتی انقلاب تلقی می‌شود. به اعتقاد ایشان، انقلاب یک امر دفعی نیست، یک امر تدریجی است. یک مرحله انقلاب که تغییر نظام سیاسی است، دفعی است؛ اما در طول زمان، انقلاب باید تحقق پیدا کند. معنی تحقق هم این است که بخش‌هایی که عقب مانده و تحول پیدا نکرده است، تحول پیدا کند و روز به روز راه‌های جدید، کارهای جدید، فکرهای جدید و روش‌های جدید، در چارچوب و بر پایه آن ارزش‌ها در جامعه به وجود بیایند و پیش بروند.

به تعبیر ایشان «برگشت، غلط است؛ عقب‌گرد، خسارت است؛ اما ایستادن هم غلط است؛ باید حرکت کرد و به جلو رفت.» این تحول مستمر هم در همه مناطق مربوط به زندگی جامعه باید اتفاق بیفتد تا انقلاب اسلامی زنده و اثرگذار بماند.

محسن‌محمدی‌الموتی

اندیشه‌سیاسی‌علامه نائینی-۱۴

مهم‌ترین کار علامه در تنبیه‌الامه، استدلال بر هم‌سو بودن مشروطیت و اسلام است. نائینی طبق همان اصلی که معتقد بود غربی‌ها مبانی سیاسی و اساس یافته‌های علمی روز خود را از اسلام و اندیشمندان مسلمان همانند ابن‌سینا، خوارزمی و دیگران اخذ کرده‌اندـ که در شماره گذشته بررسی شد‌ـ تلاش وافری به کار برد تا مبانی مشروطیت را در متون اسلامی، سنت نبوی و شیوه علوی نشان دهد. وی معتقد است اساس حکومت‌های اسلامی صدر اسلام «همین عادله و شورویه بودن سلطنت اسلامیه و آزادی و مساوات آحاد مسلمین با اشخاص خلفا و بطانه ایشان در حقوق و احکام بوده است.»1 وی برای تک تک این اصول استدلال می‌آورد. نائینی در زمینه آزادی‌ـ از اصلی‌ترین ارکان مشروطه‌ـ معتقد است اصولاً یکی از اهداف بعثت انبیا آزادی بشر بوده است. وی نمونه‌هایی از تاریخ انبیا را که امت‌های خود را از سرکوب و ظلم طواغیت آزاد کرده‌اند، به مثابه شاهد مثال برای اثبات ادعای علمی خود ذکر می‌کند: «حضرت کلیم و هارون علی نبینا واله علیهم‌السلام، به نصّ آیه مبارکه فَأرْسِلْ مَعَنا بَنی‌اسْرائیلَ وَ لاتُعَذِّبْهُمْ فقط تخلیص رقاب بنی‌اسرائیل از اسارت و عذاب فرعونیان» را خواستار بودند.»2 وی تأثیر اسلام در سنت آزادی را چنان بلندمدت می‌داند که نمونه‌هایی از برخورد مردم با «خلیفه ثانی با آن ابهّت و هیبت» را همچنان پابرجا می‌دانست، تا جایی که خلیفه را به سبب پیراهن بلندش مورد سؤال قرار دادند و علناً اعلام کردند اگر کج بروی با شمشیر راستت می‌کنیم. همچنین نائینی بارزترین آزادی را در زمان خلافت امیرمؤمنان(ع) می‌داند که خود حضرت فرمودند: «فَلاتُکلّمُونی بِما تُکلّمُ بِهِ الْجَبابِرَةَ...» علامه نائینی مساوات، رکن دیگر مشروطه، را نیز از مبانی سیاست اسلامی می‌داند. وی مساوات را «اشرف قوانین مبارکه مأخوذه از سیاسات اسلامیه و مبنا و اساس عدالت و روح تمام قوانین» می‌داند که عبارت است از «مساوات آحاد ملت با همدیگر و شخص والی» یا به عبارت دیگر مساوات «در شریعت مطهره عبارت از آن است که هر حکمی که بر هر موضوع و عنوانی به طور قانونیت و بر وجه کلیت مرتب شده باشد، در مرحله اجرا نسبت به مصادیق و افرادش بالسویه و بدون تفاوت مجری شود»3 و فرقی بین شاه و رعیت، فقیر و غنی نباشد. نائینی برای هر یک از ابعاد مساوات دلیلی از سنت نشان می‌دهد. نائینی مشاوره و اشتراک مردم در حکومت را یک سنت اسلامی می‌داند که در کتاب و سنت ادله فراوانی بر آن اقامه می‌شود. علامه اصل نظارت در حکومت اسلامی را هم یک اصل مسلم می‌داند. نائینی در اینجا دست به ابتکار و نوآوری جدید می‌زند و می‌نویسد: «در حکومت امامان شیعه عصمت همان قوه عاصمه و مسدده و نظاره است؛ ولی چون بعد از غیبت امامان شیعه باب عصمت نیز بسته شده به جای قوه عصمت قوه نظارت جانشین می‌شود.» نائینی «تفکیک قوا» را نیز از اصول ملی و مذهبی ایرانی‌ها دانسته، معتقد است: «اصل این تجزیه را مورخین فرس از جمشید دانسته‌اند و حضرت سیداوصیاء علیه افضل الصلوة والسلام هم در طی فرمان تعویض ولایت مصر به مالک اشتر رضوان‌الله علیه امضا فرموده‌اند.»

پی‌نوشت  منابع‌: در دفتر نشریه موجود است.

فتح‌الله پریشان