ماهی گرفتن از آب گلآلود
هاآرتص: محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی که پولدارترین فرد در جهان است و خزانه 3/1 تریلیون دلاری را در اختیار دارد، به نظر میرسد طرفدار فلسفه و سیاست ماکیاولی است، اما در عمل مثل بنیتو موسولینی عمل میکند. ولیعهد ابوظبی تلاش میکند جامعه بینالمللی، رهبری او بر خاورمیانه را به رسمیت بشناسد. او امیدوار است توافق عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در این راه به وی کمک کند.
تاوان بیتدبیری
واشنگتنپست: چینیها دریافتهاند که ترامپ شخصاً در قبال یک سری مسائل ارضی کلیدی که برای حزب کمونیست چین جزء منافع ملی محوری هستند، اهمیت چندانی قائل نبوده یا به اندازه دیگر عناصر تندروی دولتش از آنها آگاهی ندارد. این ارزیابی را اخیراً کتاب افشاگر جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ تأیید کرد، زمانی که در کتابش صحنهای را در کاخ سفید شرح داد که در آن ترامپ اهمیت راهبردی تایوان را با نوک یک خودکار شارپی مقایسه کرد! این تفکر که مهمترین شخص در نظام آمریکا واقعاً اهمیتی به تایوان، هنگکنگ، سین کیانگ یا تبت نداده، به معنی دریچه یک فرصت راهبردی برای چین با هدف حصول پیشرفت برای خود در این مسائل در دور دوم ریاستجمهوری ترامپ است.
سیاستهای اشتباه
نیوزویک: برای چهار سال است که دو رویی و تزویر به ویژگی اصلی دکترین اقتصادی ترامپ تبدیل شده است: ترسیم سیاستها «به نام داوود و به کام جالوت». ترامپ سیاستهای اقتصادیاش را طوری ترسیم میکند که گویی میخواهد به کمک ضعیفترها بیاید، اما در حقیقت قویترها از این سیاستها نفع میبرند. مثلاً سیاست کاهش مالیات ترامپ به نفع طبقه متوسط نبوده، امتیازهایی که در اختیار وال استریت قرار گرفت هیچ نفعی برای مین استریت (صاحبان مشاغل و بنگاههای کوچک) نداشته و آمار اعلامشده اشتغال هرگز با نرخ واقعی بیکاری و سایر شاخصهای بازار کار همخوانی نداشته است.
تلاش برای با قدرت نگهداشتن مصر
عربی 21: مصر به دنبال بازیابی نقش و نفوذ منطقهای خود است و امارات و عربستان میخواهند از این جایگاه مصر برای مقابله با ترکیه و ایران در منطقه بهرهبرداری کنند. ملتهای عربی نیز خواستار رهبری مصر برای خیزش عربی و احیای کرامت و آزادی اعراب در برابر مداخلههای خارجی و اشغالگران هستند. به طور خلاصه همهـ طبق دیدگاه خاص خودـ خواستار ایفای نقش قدرتمندانه مصر در منطقه هستند، ولی تا زمانی که السیسی سیاست خارجی خود را بر اساس کشمکشهای داخلی تنظیم میکند، مصر در منطقه قدرتمند نخواهد شد.
از آنجا که رهبر معظم انقلاب غرب را با محوریت آمریکا، «نظام سلطه» در نظر میگیرند و مجموعه غرب را غیر قابل اعتماد میدانند، پیگیری رابطه با دولتهای مستقل و قابل اعتماد را مطابق با اصل حکمت در سیاست خارجی در نظر دارند؛ از سوی دیگر، ایشان در بخش سوم توصیهها در بیانیه گام دوم انقلاب، «اقتصاد را یک نقطه کلیدیِ تعیینکننده میدانند... که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید»؛ بنابراین طبق اصل استقلال، دیپلماسی فعال و عدم ورود به منطقه ممنوعه، سیاست خارجی برای قوی کردن اقتصاد بدون سلطهپذیری و نیز اصل حکمت یعنی علاجکردن و حل زیرکانه مشکلات در این نگاه، سیاست نگاه به شرق تجویز میشود.در واقع در بیانیه گام دوم انقلاب پیوند وثیقی بین استقلال و سهگانه عزت، حکمت و مصلحت و ارتباط قویتر آن با دولتهای مستقل و قابلاعتماد در موضوع سیاست و اقتصاد وجود دارد. رهبرمعظمانقلاب در بیانیه گام دوم، استقلال و سهگانه عزت را منافی درهای باز ارتباط سیاسی و اقتصادی نمیدانند: «استقلال نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود تعریف شود».از اینرو طرح بحث اقتصاد قوی و رابطه موثق آن با سلطهناپذیری و روابط با دولتهای مستقلِ قابل اعتماد در بیانیه گام دوم ارتباط تنگاتنگی با طرح سیاست نگاه به شرق از سوی ایشان دارد. این نکته پس از اشاره ایشان به تمایل و نگاه به شرق در فرهنگ ایرانی و ذکر سابقه رابطه تجاری و فرهنگی دو کشور چین و ایران در دیدار چند سال قبل «شیجینپینگ» با وی چنین بیان شد: «غربیها هیچگاه نتوانستهاند اعتماد ملت ایران را جلب کنند». معظمله در این دیدار تأکید کردند همین سیاستهای خصمانه، موجب شده است که ملت ایران و مسئولان کشور، گسترش روابط با کشورهای مستقل را پیگیری کنند. به این علت است که ایشان در دیدار با رئیس جمهور چین در سال 1394 تأکید میکنند: «دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل اطمینان همچون چین بوده و هستند و برهمین اساس، توافق رؤسایجمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ ساله، کاملاً درست و حکمتآمیز است».نظر به اصل استقلال و سه گانه عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی و ارتباط با دولتهای مستقل و قابل اعتماد و نیز مسئله اقتصاد قوی و سلطه ناپذیری و نفوذناپذیری از بستر اقتصاد که همگی در بیانیه گام دوم بروز و ظهور دارد، میتوان نتیجه گرفت که چرا ایشان سخنان رئیسجمهور چین مبنی بر لزوم احیای «جاده ابریشم» و گسترش همکاریهای کشورهای واقع در این مسیر را ایدهای کاملاً منطقی و قابل قبول خواندند. وقتی شراکت استراتژیک ایران با چین در بازه زمانی 25 ساله حکمتآمیز تعریف میشود، وقتی ایشان بر سلطهناپذیری، استقلال، سهگانه یادشده، اقتصاد قوی و رابطه وثیق آن با سلطهناپذیری و غیرقابل نفوذ بودن و نیز ارتباط با کشورهای مستقل و قابل اعتماد و نگاه به شرق سخن میگویند و بر طرح جاده ابریشم چین صحه میگذارند و آن را ایدهای کاملاً منطقی و قابل قبول در نظر دارند، میتوان به ضرورت و اهمیت آن پیبرد.
رضا عزیزی