گناه فقط آن خطایی نیست که انجام میدهی، بلکه بیشتر آن کاری است که ناکرده میگذاری و این است که در پایان روز، هنگام غروب، قلب تو را به درد میآورد. آن کلمۀ لطیف و مهربان که فراموش کردی بگویی، نامهای که ننگاشتی، آن سنگی که میتوانستی از سرِ راه برادرت برداری و برنداشتی، نصیحت و راهنمائیای که به آن نیازمند عرضه نکردی، آن نوازش گرم و آن صدای مهربان و دلاویز را که در غوغای هواهای خویش از یاد بردی، لطف و محبتی که به سادگی به فراموشی سپردی و... .
امام باقر(ع) به یکی از یاران فرمودند: «ای میسر، آیا شیعیانمان را به تو معرّفی کنم؟» میسّر گفت: «فدایت شوم بفرمایید.» حضرت فرمودند: «آنها دژی محکم، سینههای امانتدار و صاحبان عقلی وزین و متین هستند، شایعهپراکنی نمیکنند، اَسرار را فاش نمیکنند و آدمی خشک، خشن و ریاکار هم نیستند، راهبان شب و شبزندهداران و شیران روزند.»
علی از دانشآموزان درسخوان مدرسه بود. وقتی بحث جنگ و دفاع از کشور پیش آمد، به هیچ چیز جز ورود به جبهه فکر نمیکرد. شعله عشق و ارادت به انقلاب اسلامی با وجود خردسالی سراسر وجودش را متلاطم کرد. وقتی علی به شهادت رسید، چنان موجی در میان جوانان و همکلاسیهای شهرستان آبدانان و استان ایلام به پا کرد که پس از شهادت وی صدها نفر از جوانان و نوجوانان برای ادامه راه او عازم جبهه شدند.
به نقل از یکی از همکلاسیهای شهید علی جرایه
علی در 1 مهر ماه 1350 در استان ایلام دیده به جهان گشود. فکر دفاع از آب و خاک و اسلام آنچنان او را به خود مشغول کرده بود که درس و بحث و مدرسه را رها کرد و با کولهباری از عشق رهسپار میدان مقدس دفاع شد. خردسالترین دانشآموز کشور به گردان سپاه پاسداران پیوست و مردانه جنگید. پس از نبردی دلیرانه و نابرابر، سرانجام در تاریخ 1 اسفند 1362 در عملیات والفجر۵ در مهران از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل شد.
استقلال مالی فرزندان یکی از مسائل مهم هر جامعهای است که جنبههای مختلف فرهنگی و اقتصادی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. این مسئله در جوامع و حتی نسلهای مختلف یک جامعه متفاوت بوده و با تغییراتی مواجه است؛ برای نمونه در جوامع سنتی، خانوادهها از کودکی به استقلال مالی فرزندان اهمیت میدهند و میکوشند تا هرچه زودتر، آنها را وارد بازار کسب و کار و تجربیات مالی خود را به آنها منتقل کنند. چنانچه در گذشته، پسران از کودکی به کسب مهارتهای حرفهای مشغول میشدند و با پسانداز درآمدهایشان، سرمایه آینده خود را تأمین میکردند؛ درحالی که در خانوادههای امروزی، فرزندان، بیشتر نگاهشان به جیب والدین است و حمایتهای مالی افراطی خانواده، گاهی تا سالهای پس از ازدواج ادامه مییابد و همین مسئله سن بلوغ مالی فرزندان را عقب میاندازد؛ به طوری که بسیاری از جوانان تمایلی به استقلال مالی از والدین نشان نمیدهند. اگر چه به طور دقیق، سن و سالی برای استقلال مالی فرزندان تعیین نشده، اما جوانی دوره مهمی از زندگی است که لازم است فرد در این زمان به بلوغ فکری و استقلال و مهارت مالی رسیده باشد تا بتواند آینده اقتصادی خودش را تضمین کند. آشنایی با رویکردها و استراتژیهای صحیح مالی؛ البته نه در این دوران بلکه از سنین پایینتر آغاز میشود؛ به اعتقاد کارشناسان، عادتها و نگرشهای مالی افراد از سنین کودکی و قبل از هفت سالگی شکل میگیرد. جوانی که این مهارت را از کودکی نیاموخته و از نظرمالی به خانواده وابسته بوده و خودکفایی در این زمینه را کسب نکرده باشد، نمیتواند رشد شخصیتی خود را تجربه کند. مدیریت پول توجیبی و پس انداز این مبالغ اندک، میتواند سرمایهگذاریهای کوچکی باشد که به پساندازهای بزرگ تبدیل شده و استقلال مالی را در پی داشته باشد؛ ضمن اینکه با راهاندازی کسبوکار مناسب، میتوان پشتوانه مالی را گسترش داد و به آزادی مالی دست یافت.
محبوبه ابراهیمی
پاسخ: پرسشگر عزیز، در این زمینه، توجه به این نکات ضروری است : ۱ـ تعصب را کنار بگذارید. فرزندان از اینکه درباره مسائل دینی با خانواده بحث کنند، نباید ترس داشته باشند. ۲ـ خانواده و مدرسه باید فرصت تفکر را به نوجوان بدهند و راهنمایی دوستانه و منطقی را به او منتقل کنند، پس همیشه کنار او باشید نه مقابلش. ۳ـ تأثیرگذارترین گروه در تربیت دینی نوجوانان، همسالان و همکلاسیها هستند. دوستان، همسالان و مدرسه پسرتان را زیر نظر داشته باشید. ۴ـ معلمان و مدیران مدرسه کمک فکری و عملی زیادی در قویتر شدن اعتقادات فرزندان خانوادهها دارند که به شناخت و تقویت دین کمک میکنند. ۵ـ فضای مجازی که در دسترس فرزندتان است را کنترل کنید. اگر کنترل نشده باشد میتواند برای این سن که دوره حساسی است، بسیار خطرناک باشد. 6ـ از تأثیر رفتارهای فرهنگی و اجتماعی حاکم بر خانواده اعم از تشویق فرزند به اعمال مذهبی و مشارکت والدین در مراسمهای مذهبی غافل نشوید. ۹ـ الگودهی در حوزه تربیت دینی بسیار حائز اهمیت است. نوجوانان رفتار الگوهای مطلوبشان را بسیار دوست دارند و مایلند با آنها همانندسازی کنند. الگوی دینی پسرتان را بشناسید. 10ـ از نعمتها، مهربانی، بخشندگی و توجه خاص خدا نسبت به بندگانش با زبانی نافذ سخن بگویید، او را بهترین دوست انسانها معرفی کنید و روحیه شکرگزاری را در او برانگیزانید. ۱۲ـ با توجه به منابع تربیت عبادیـ اسلامی(قرآن کریم، نهجالبلاغه، احادیث و روایات و...) بهرهگیری از تمثیلات و تشبیهات بسیار مهم و اساسی است، این روش مانند حکاکی روی سنگ است که به راحتی پاک نخواهد شد.
صدیقهسادات شجاعی
از در پشت ساختمان وارد میشود. راهروی باریک بین میزها را رد میکند و پشت میزش مینشیند. بین میز من و سمانه ده متری فاصله هست، اما دلهایمان به هم نزدیکند. سالهاست هر دو در این شعبه مشغولیم و دوستان خوبی برای هم هستیم. باز مشغول تماشای عکسهای پسرش شده، چند ماه پیش پسرش فرزاد را بری ادامه تحصیل فرستاد اروپا. به قول خودش مادر است و تاب دوری از فرزندش را ندارد. بیتابی میکرد و انگار عزیزی را از دست دادهباشد،حتی طاقت یک روز بیخبری از پسرش را ندارد. بلند میشوم و آرام کنار صندلیاش میایستم، سلام و احوالپرسی میکند و نگاهش را میدزدد. چشمهایش قرمز و متورمند. بازهم گریه کرده، با کمی دلخوری میگویم: «سمانه... بازم که گریه کردی!» لبخندی از سر اجبار تحویلم میدهد و همانطور که چانهاش از بغض میلرزد، میگوید: «دیشب بچههای هیئت اومده بودن در خونه، دنبال فرزاد، بچهام نیست که بره عزاداری آقا...»
میخندم و با لحن دلسوزانهای حرف را عوض میکنم: «چار روز دیگه بر میگرده باید براش زن بگیری و کلی کار داری، خودتو مریض نکن، تو عروسی، مادرشوهر مریض نمیخوایم.»
میخندد و تلفن همراهش را نشانم میدهد، عکسهای فرزاد را با دوستان جدید و در دانشگاه جدید. بعد میگوید: «بیا یه عکس از من بگیر بفرستم برای فرزاد، گفته عکس بفرست...»
دو سه تا عکس میفرستیم. عکسهایی که در آنها لبهای سمانه خندان است، شاد و خوشحال و پر انرژی است، دوست ندارد پسرش بفهمد که یک دل سیر از دلتنگی گریه کرده است.
با خودم فکر میکنم، عکسها چه دروغگوهای خوبی هستند. میخندی، شادی، با امیدواری به افق خیره میشوی، لباسهای رنگی و شاد و چهره خندان، از دل پر درد هیچکس خبر نمیدهند، میخندی و انگار در گرمای محبت کسی غرق شدهای، در حالیکه در سینهات برف میبارد. با خودم فکر میکنم، فرزاد از گریههای شبانه مادرش چه میداند، از دوری و تنهایی او، فرزاد فقط عکسی را میبیند که در آن زنی نقابی از خنده بر چهره دارد.
نفیسه محمدی
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری
آه، آقای غریبم، چقدر غم داری
تا ابد هم که بخوانند همه مرثیهات
باز هم روضه ناخوانده به عالم داری
بهترین نوحه ما هست «غریب مادر»
صاحب روضه بگو، بهتر از این دم داری؟
تا که نومید نگردد ز درت محتاجی
تو هم انگشت، هم انگشتر خاتم داری
محسن عربخالقی
«سرطان پروستات» یکی از شایعترین سرطانها در آقایان است که در ۸۰ درصد مردان بالای ۶۵ سال دیده میشود و در 50 سالگی به بعد ظهور میکند، اما راهکارهای مؤثری وجود دارد که بتوان خطر ابتلا به این سرطان را کاهش داد. لیکوپن، ویتامین E و سلنیوم بخورید. غذاهای دریایی و آجیلها بهترین منابع سلنیوم و گوجهفرنگی عالیترین منبع لیکوپن است. به طور کلی آقایان با خوردن سبزیجات فراوان، میوه، لوبیا، عدس و غلات کاملی مثل برنج قهوهای، نان یا ماکارانی سبوسدار و جو دوسر سلامتی خود را در برابر انواع سرطانهای شایع در مردان تضمین میکنند. روزانه یکونیم لیوان سبزیجات بخورید و بهتر است سبزیجاتی را انتخاب کنید که رنگ تیرهتری داشته باشند، مثل اسفناج. چربیهای سالم مانند روغن زیتون، روغن کلزا و آجیل را جایگزین چربیهای اشباع مثل روغن جامد، خامه، لبنیات پرچرب، کره و انواع شیرینیها کنید. فعالیت بدنی و تحرک کافی کمک بسیاری به جلوگیری از ایجاد این بیماری میکند. حداقل پنج بار درهفته هر بار 30 دقیقه با شدت متوسط ورزش کنید.
زهرا وحیدی نیا
نکته: آوردهاند که یکی از بازرگانانِ بغداد با غلامِ خود در کشتی نشسته و به عزم بصره، در حرکت بودند و نیز در همان کشتی بهلول و جمعی دیگر بودند. غلام از تلاطم دریا وحشت داشت و مدام گریه و زاری میکرد. مسافران از گریه و زاری آن غلام به ستوه آمدند و از آن میان بهلول از صاحبِ غلام خواست تـا اجازه دهد به طریقی آن غلام را ساکت کند. بازرگان اجازه داد. بهلول فوری دستور داد تـا غلام را بـه دریا انداختند و چون به هلاکت نزدیک شد، او را بیرون آوردند. غلام از آن پس بـه گوشهای از کشتی رفت و ساکت و آرام نشست. اهل کشتی از بهلول سؤال کردند در این عمل چه حکمتی بود که غلام ساکت و آرام شد؟ بهلول گفت: این غلام قدر عافیت این کشتی را نمیدانست و چون به دریا افتاد فهمید که کشتی جای امن و آرامی است.
نظر: برخی در داخل نسبت به مسائل گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، حتی امنیتی گلهمندند؛ اگر چه در برخی موارد مثل اوضاع اقتصادی گلهمندی وجود دارد، ولی در زمینه اوضاع امنیتی، زبان به اعتراض گشودن ناسپاسی است. کافی است نیم نگاهی به اوضاع امنیت در منطقه بیندازند تا امنیت مثالزدنی ایران در میان کشورهای ناامن منطقه برایشان بیشتر روشن شود.
حواسم بود که فکرم را جمع و جور بکنم. همه خیالاتم را پشت در هیئت جا بگذارم؛ بعد وارد بشوم. حواسم بود سلامم را با بغض بدهم، حتی شده به بازی و ریا. من حواسم بود که توی هیئت خیره بشوم به نام مبارکت و اعتراف بکنم همه زندگیم را. آقا جان نام شما هم یک دنیاست؛ این زیبایی پرچم سبز «یاصاحب الزمان(عج)»ات، زبان را به سق دهان میچسباند. پراز اعتراف میشوم، اما خالی از کلام. اصلا مگر میتوانستم زبان باز کنم، هرچه میگفتم بازهم خیلی ناگفتهها را جا میانداختم. پلک باز و بسته میکنم؛ امروز را میبینم. امروزی که عاشورا را گذرانده، اما کولهباری از مسئولیت را به دوشم گذاشته است. مسئولیتهای از جنس انتظار حقیقی که کمش زیاد، زیادش کم است.