تازه ها/
کتاب «حاج احمد» روایتی است داستان گونه از زندگی فرمانده آسمانی «سردار شهید حاجاحمد کاظمی» که به تازگی از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. این کتاب در سه فصل خاطرات ناگفته و جدید زوایای زندگی حاجاحمد را بررسی کرده است. خاطرات دوران کودکی و مبارزات انقلابی احمد کاظمی، خاطرات دوران آموزشهای چریکی در سوریه و لبنان، حضور پرماجرا در کردستان، چگونگی عزیمت به جنوب و تشکیل تیپ هشت نجف اشرف، حضور در عملیاتهای مختلف و رشادتهای این شهید بزرگوار از ویژگیهای این اثر است. کتاب حاجاحمد به قلم «محمدحسین علیجانزاده» در قطع رقعی و در ۳۳۶صفحه با قیمت 40 هزار تومان در اختیار علاقهمندان است. 19 دی ماه ۱۳۸۴ حاجاحمد پس از سالها انتظار به یاران شهیدش پیوست و اجر تلاشهای بیوقفه خود را از خدای بزرگ گرفت.
قاب/
حذف دختران و زنان از انقلاب و دفاع مقدس بیشتر به یک شوخی شبیه است؛ عزم راسخ آنها در پشتیبانی از جنگ و روحیهای که به فرزندان و همسرانشان میدادند، در هیچ عرصه دیگری نمونه ندارد. دختران و زنان سرزمین ما، همچنان ایستادهاند.
خاطره/
ساعت حدود 14 روز 31 شهریور 1359 بود و من جلوی درِ ورودی سپاه منطقه 2 در میدان جمهوریِ تهران ایستاده بودم که صدای انفجار شدیدی به گوشم رسید؛ بعد از صدای انفجار، زوزه کشدار و کلفت یک هواپیمای جنگی جلب توجه کرد، تا سرم را بالا آوردم، یک میگ عراقی دیدم که با سرعت زیاد از ابتدای خیابان جمهوری به طرف شرق خیابان با ارتفاع 200 متریِ زمین در حرکت بود، از زیر هواپیما یا یکی از بالهایش دود زیادی خارج میشد، به یک چشم برهمزدن از بالای سر ما گذشت و راسته خیابان جمهوری را گرفت، رفت و ناپدید شد، به نظر میرسید بالش را زده بودند. با چند نفر از بچههای منطقه 2 سپاه بالای پشتبام رفتیم و چون مثل الان ساختمانهای بلند وجود نداشت، با دوربین نگاه انداختیم... رفته رفته شور و هیجانی بین مردم و بچههای سپاه افتاد... از انجمن اسلامی محلهمان یک معرفینامه برای «ستاد جنگهای نامنظمِ دکتر چمران» گرفتم...
راوی: جانباز عبدالعلی یزدانیار