«قرهباغ» که از اولین و طولانیترین جنگهای قومی در اتحاد جماهیر شوروی به شمار میآید، همچنان یکی از کانونهای مهم مناقشه در منطقه قفقاز است که لاینحل باقی مانده است. در روزهای گذشته یک بار دیگر شعلههای نزاع و درگیری و آتش در این منطقه شعلهور شده است. درگیری اخیر قرهباغ، سومین تبادل آتش در این منطقه بعد از جنگ طولانیمدت سالهای 1367 تا 1373 شمسی (1988 تا 1994 میلادی) است. پیش از این، قرهباغ دو بار یعنی در 1 فروردین 1395 (به مدت چهار روز) و در 22 تیر 1399 (به مدت چهار روز) شاهد درگیری شدید بین نیروهای ارمنی و آذربایجان بعد از آتشبس بیشکک بوده است.
تحلیل درگیریهای اخیر قرهباغ و درک ابعاد و زوایای گوناگون آن با توجه به اینکه مناقشه در این نقطه مهم ریشههای «تاریخی» و «روندی» خاص داشته و مسیر مشخصی را پیموده است، ساده بوده و تنها مستلزم شناخت ابعاد تاریخی و سیاسی و طرفهای درگیر در آن است؛ چرا که مناقشه قرهباغ، موضوعی نیست که یک شبه ایجاد شده باشد تا بتوان آن را با توجه به مسائل امروزی تحلیل کرد؛ بلکه قرهباغ طی دهههای گذشته به مثابه «استخوانی لای زخم» در منطقه قفقاز جنوبی با پیشینه تاریخی یک بحران قومیتیـ سرزمینی بوده که ریشه آن به دههها و قرنهای گذشته میرسد. قرهباغ آتش زیر خاکستر است که همواره مستعد درگیری و زد و بند است.
در کنار علل متعدد داخلی، منطقهای و بینالمللی که سبب بروز درگیریهای مقطعی پیرامون در قرهباغ بین باکو و ایروان میشود، یک علت مهم وجود دارد و آن، «وضعیت» ناپایدار و شکنندهای است که تحت عنوان «توافقنامه آتشبس» بیشکک در سال 1373 به جنگ چندساله قرهباغ پایان داده است. این توافقنامه که فاقد عناصر حقوقی و سیاسی متضمن فیصله دادن به اختلافات مرزی و ارضی و جنگ و درگیری است، بیش از 26 سال است که قرهباغ را در وضعیت «نه صلح، نه جنگ» ـ که در ادبیات روابط بینالملل «نبرد منجمد» هم نام دارد ـ نگه داشته است. به این معنا که درگیری مسلحانه فعال بین آذربایجان و ارمنستان که به مدت شش سال جریان داشت، در سال 1373 شمسی (1994 میلادی) بدون اینکه «پیمان صلح» بر آن مترتب باشد، تنها با «قرارداد آتشبس» که هیچ تضمینی بر پایبندی نسبت به آن وجود ندارد، پایان یافته است. ضمن اینکه نبردهایی هم که با قرارداد آتشبس پایان یابند، براساس تجارب متعددی که در روابط بینالملل وجود دارد، در بیشتر موارد از استعداد بالایی برای شعلهور شدن زبانههای جنگ و خشونت برخوردار بودهاند؛ البته در کنار این عامل بنیادین، عوامل و محرکهای متعدد دیگری نیز وجود دارد که به ویژه در تابستان سال جاری و در روزهای گذشته سبب تبادل آتش بعضاً سنگین در قرهباغ شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: 1ـ تحولات سیاسی اعتراضی فروردین و اردیبهشت 1395 در ارمنستان به ویژه به قدرت رسیدن «نیکول پاشینیان» و کنار رفتن طیف قرهباغیها پس از 20 سال از صحنه سیاسی ارمنستان؛
2ـ اختلافات دولت ارمنستان و منطقه قرهباغ به واسطه بازداشت و محاکمه چهرههای شاخص طیف قرهباغی، از جمله «روبرت کوچاریان» و «سرژ سارگسیان» رؤسای سابق ارمنستان و ژنرال «مانوئل گریگوریان» از فرماندهان جنگ قرهباغ در جریان کمپین مبارزه با فساد از سوی دولت پاشینیان؛ 3ـ انباشت خریدهای تسلیحاتی دو کشور در سالهای اخیر؛
4ـ منافع برخی بازیگران منطقهای و فرامنطقه از جمله رژیم صهیونیستی و آمریکا که از طریق بیثباتی و ناامنسازی منطقه قفقاز تأمین میشود. باید توجه داشت منافع آمریکا و برخی کشورهای غربی و حتی گروه مینسک در زنده نگه داشتن شعلههای آتش در قرهباغ است.
برسام محمدی
همچون سالهای گذشته، امسال نیز سخنرانی «نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل متحد که به صورت ویدئویی انجام شد، مملو از نفرتپراکنی، گزافهگویی، دروغپردازی و فرافکنی بود. در سالهای اخیر و متعاقب گسترش قدرت و حضور کمی و کیفی جبهه مقاومت اسلامی در اطراف مرزهای سرزمینهای اشغالی، کمتر پیش آمده است که نتانیاهو در سازمان ملل سخنرانی داشته باشد و با ادا و اطوارهایی که در میآورد و نقاشیها و تصاویری که نشان میدهد، مطالبی علیه ایران، حزبالله لبنان و سایر گروههای مقاومت اسلامی بر زبان نراند. تقریباً همه جهان هم به این مترسکبازیهای نتانیاهو عادت کرده و بیشتر اعضای سازمان ملل متحد هم آن را چندان جدی نمیگیرند. امسال نیز به سیاق سالهای گذشته، این سگ هار صهیونیستی در سخنرانی خود که به دلیل شیوع ویروس کرونا به صورت ویدئویی انجام شد، ضمن اتهامزنی به ایران، تصاویر و نقشههایی از لبنان از جمله محل انفجار بندر بیروت را به نمایش گذاشت. نتانیاهو درحالی که رژیم صهیونیستی یکی از متهمان درجه یک انفجار بیروت است، با نشان دادن تصویری از یک منطقه در ضاحیه جنوبی بیروت موسوم به «الجناحـ الاوزاعی» گفت، ممکن است انفجار دیگری در این منطقه که در کنار فرودگاه بینالمللی است و حزبالله در آنجا انباری سری از سلاح و موشک در اختیار دارد، رخ دهد. وی با این ادعا که «انبار تسلیحاتی حزبالله در کنار یک شرکت توزیع گاز است و خانههای مسکونی در اطراف آن قرار دارند» از مردم بیروت خواست تا علیه حزبالله تظاهرات کنند. نخستوزیر رژیم صهیونیستی با بیان اینکه «اگر این منطقه منفجر شود، تراژدی دیگری رخ خواهد داد» خطاب به مردم لبنان گفت، اکنون زمان عمل و وقت اعتراض علیه حزبالله است. نتانیاهو که دستش تا مرفق به خون ملتهای مسلمان و ملت مظلوم فلسطین آلوده است و بخش عمدهای از جنایتهای ضدبشری در منطقه غرب آسیا با توطئه و تحریک و به وسیله عوامل او صورت میگیرد، «حزبالله لبنان را به استفاده از مردم به عنوان سپر انسانی» متهم کرد و با این ادعا که «اسرائیل دشمن لبنان نیست»، افزود، به مردم لبنان میگویم که اسرائیل قصد آسیب رساندن به شما را ندارد اما ایران و حزبالله دشمن شما هستند. اما این گزافهگوییهای نتانیاهو و ادا و اطوار درآوردنهای سگ هار صهیونیستی بیپاسخ نماند و تنها با یک سخنرانی و موضعگیری هوشمندانه و دقیق و عالمانه سیدحسن نصرالله، نقش بر آب شد. به فاصله نیم روز از شانتاژ نتانیاهو و تهمتزنی وی مبنی بر فعالیت کارخانه موشکسازی حزبالله در قلب یک نقطه مسکونی در شهر بیروت که با آدرس دقیق و نمایش محل آن روی نقشه همراه بود، دبیرکل حزبالله لبنان از رسانهها دعوت کرد تا از محل مورد اشاره نتانیاهو بازدید کنند. در پی این دعوت، نمایندگان رسانههای گروهی از جمله خبرنگار خبرگزاری فرانسه ساعت 10 شب سهشنبه 29 سپتامبر، به محل مورد نظر در منطقه مسکونی الجناحـ الاوزاعی بیروت رفتند و به جای خط تولید موشک با انبار ماشینهای سنگین مواجه شدند. نقطه تأملبرانگیز این است که دروغهای نتانیاهو حتی از جانب صهیونیستها هم جدی گرفته نشد. چنانکه بررسی نتایج یک نظرسنجی توئیتری که یک کاربر فعال صهیونیستی انجام داد، نشان میدهد بیش از ۹۰ درصد صهیونیستها، دروغهای نخستوزیر رژیم صهیونیستی را باور ندارند و سخنان دبیرکل حزبالله را تأیید میکنند.
در پایان باید تأکید کرد، نتانیاهو برای تضعیف جبهه مقاومت اسلامی که امروز از نظر راهبردی قدرت خارقالعادهای پیدا کرده است، به جنگ روایتها روی آورده و مدام تلاش میکند از حزبالله و جمهوری اسلامی ایران و گروههای مقاومت اسلامی تصویری نادرست و به زعم خودش خطرناک در افکار عمومی منطقه و جهان نشان دهد؛ غافل از اینکه، حنای نتانیاهو مدتهاست که رنگ ندارد.
محمدحسن سجادی
انزوای بیسابقه
شورای آتلانتیک: در حال حاضر، اقدامات آمریکا به رهبری ترامپ موجب انزوای بیسابقه آمریکا شده است.نامهای که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در تاریخ ۲۰ آگوست به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کرده، عملاً فاقد اعتبار است. بنابراین، جامعه بینالملل نه به بازگشت تحریمها به خاطر مکانیسم ماشه رضایت داده و نه حتی تحریمها را به رسمیت شناخته است. حتی سه کشور اروپایی، یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان هم همراهی از خود نشان ندادند.
نمایش گند
گاردین: گریه کن سرزمین دوست داشتنی! دونالد ترامپ کاری کرد که اولین مناظره ریاستجمهوری امسال آمریکا به بدترین مناظره تاریخ این کشور و یک تحقیر ملی برای آن تبدیل شود. احتمالاً بقیه دنیا و مورخهای آینده به آن نگاه کرده و اشک خواهند ریخت؛ یک «نمایش گند» که باعث تحقیر ملی آمریکا شد.
باجخواهی جدید!
رأیالیوم:بگذارید سفارت آمریکا بسته شود، هیچ جای تأسفی ندارد. این سفارتخانه کانون توطئه و لانه جاسوسها بوده و یادآور شهادت میلیونها عراقی است. ما به حفظ امنیت این سفارتخانه احترام میگذاریم اما به شرط پایبندی آن به کنوانسیون وین، اما آیا سفارت آمریکا به این کنوانسیون پایبند بوده است؟ بعید نیست که تهدید به بستن آن صرفاً یک تلاش جدید برای باجخواهی از دولت عراق و یک طرح برای ایجاد فتنه فرقهای جدید میان سنیها و شیعیان عرب و این دو با کردها در کردستان عراق باشد.
استمرار سیاست کویت
عربی 21: پس از درگذشت «صباح الاحمد الجابر الصباح»، امیر سابق کویت این سؤال مطرح است که آیا سیاست خارجی این کشور تغییر خواهد کرد؟ باید گفت سیاست خارجه کویت در طول دههها ثابت بوده و در گذشته میانه و متعادل بوده و به همین شکل باقی خواهد ماند. دلیل استمرار این سیاست اتکای آن بر ستونهای ثابتی است که در طول دهههای گذشته در برابر فشارهای بسیاری مقاومت کردهاند و مهمترین آنها حمایت از قومیت عربی بدون هیچ تعصبی، تلاش برای انسانسازی، طرح مسائل توسعهای و دوری از مسائل مورد اختلاف است. سیاست خارجه کشور کویت متعادل بوده و بر اساس مبارزه با بحرانها و یافتن نقاط مشترک است؛ به همین دلیل این سیاست به مثابه دیپلماسی میانجی شناخته میشود و این رویکرد بیانکننده رویکرد کل کشور کویت است.
رویای مضحک
نیویورکتایمز:شکی نیست که بحرین در عادیسازی روابط با اسرائیل پس از امارات متحده عربی، ابتدا موافقت سعودیها را جلب کرده است. ترامپ پیشتر گفته انتظار دارد عربستان هم در عادیسازی روابط مسیر دو پادشاهی کوچک سنی در حاشیه خلیجفارس را در پیش بگیرد. همه کارهای محمدبنسلمان به اختلال ختم میشود و عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل نهایت اختلال در خاورمیانه است. شاید محمدبنسلمان در تلاش است تا پدرش، ملک سلمان را متقاعد کند که ماه آینده این کار را تحت برنامه «طلوع خاورمیانه جدید» ترامپ انجام دهد: «زود باش پدر! زمانه عوض شده! ترامپ، مرد مورد نظر ماست. میخواهید 4 سال دموکراتها خاشقچی و جنگ یمن را به خورد ما دهند؟» ملک سلمان امارات و بحرین نگران افکار عمومی نیستند؛ اما عربستان به عنوان حافظ مقدسترین اماکن اسلامی مجبور است به دیدگاه حدود 1/8میلیارد مسلمان توجه کند.
مقامات آمریکایی اعلام کردهاند در آینده نزدیک سفارت این کشور را در بغداد تعطیل خواهند کرد. چند مدت پیش نیز «برهم صالح» رئیسجمهور عراق اعلام کرد پیامی از آمریکاییها دریافت کردهاند که قصد دارند سفارت آمریکا را در بغداد تعطیل کنند؛ چندی پیش نیز آمریکاییها اعلام کرده بودند تعداد نیروهای خود در عراق را کاهش خواهند داد؛ در این باره چند فرضیه را به ذهن متبادر می کند:
۱- این اقدام آمریکا حالت بازدارندگی دارد. یک فرضیه این مسئله را مطرح کرده است که واشنگتن قصد دارد با تعطیلی سفارت خود حمله متقابلی را به گروههای مقاومت صورت دهد. با حمله متقابل مطمئناً گروههای مقاومت نیز پاسخ خواهند داد؛ به همین دلیل واشنگتن برای کاهش هزینههای خود تصمیم به تعطیلی سفارت گرفته است. در ابعاد زمانی نیز بسیاری معتقدند، ترامپ قبل از انتخابات ریاستجمهوری به این اقدام دست خواهد زد؛ زیرا ترامپ برای نشان دادن خود به عنوان حافظ جان سربازان آمریکایی به چنین دستاوردی تا برگزاری انتخابات احتیاج دارد.
۲- آمریکا قصد دارد با این اقدام خود فشارهای داخلی را بر گروههای مقاومت مضاعف کند. این سناریو این گونه طراحی شده که هر اتفاقی در داخل عراق به این گروهها نسبت داده شود و سپس یک فشار داخلی نسبت به آنها ایجاد شود تا ضربهپذیری آنها از بیرون تسهیل شود. برخی اقدامات داخلی همچون تعطیل کردن دفاتر وابسته به حشدالشعبی در فرودگاه بغداد و دور کردن حشدالشعبی از فرودگاه، در چارچوب تنگ کردن میدان حضور آنها در پایگاههای مهم عراق است. در نتیجه براساس این سناریو ابتدا باید یک جو تضادگونهای علیه این گروهها ایجاد شود و سپس در یک سناریوی بیرونی به آنها ضربه وارد شود.
۳- آمریکا با این اقدام قصد دارد حضور و نفوذ خود را گسترش دهد. آمریکاییها از یک سو قصد دارند سفارت خود را به اربیل منتقل کنند و از سوی دیگر قصد تعطیلی کامل سفارت خود را ندارند. این امر یک دوگانگی کامل در رفتار آمریکاییها با دولت عراق است. از یک طرف این پیام را به دولت عراق میدهند که قصد ادامه همکاری با بغداد را نخواهند داشت و از سوی دیگر تحکیم روابط خود را با کردها نشان میدهند. در واقع آمریکاییها به دنبال القای این پیام هستند که این سناریو در حالت اجرا در هر صورت برای دولت عراق دوسرباخت خواهد بود.
۴- آمریکا سعی دارد با این اقدام، فشار خود را بر دولت عراق در جهت ایجاد سازش با رژیم صهیونیستی قرار دهد. به تازگی فشارهایی از سوی آمریکا به عراق وارد شده که باید روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی کند.
در مجموع منطقه طی ماههای آینده دستخوش تحولات مهمی خواهد بود و این تحرکات و اقدامات نشاندهنده چالشهای امنیتی و نظامی برای منطقه است که قبل از وقوع هر اتفاقی باید واکنش متناسب با آن صورت گیرد.
محمدرضا فرهادی