آیت‌الله سیداحمد علم‌الهدی گفت: مسائل سیاسی امروز ما به‌گونه‌ای نیست که تصور کنیم این ‌یک امر اجتماعی و بدون ارتباط با دین و شرافت اسلامی است؛ بلکه در نقطه مقابل، عرصه رفتار و عکس‌العمل امروز ما در برابر غرب دقیقاًً مشابه همان عرصه‌ای است که کوفیان در برابر یزید داشتند؛ آنهایی که سازش کردند و برای نجات دنیای خود دست از استکبارستیزی و حمایت امام زمان‌شان برداشتند، از اعقاب همان‌هایی هستند که امروز دم از تعامل و سازش می‌زنند.ش
جریان‌شناسی فکری ـ فرهنگی ایران معاصر(39)
 علی‎اصغر نصیری ـ عبدالله شمسی/به طور کلی، جریان فمینیسم در سه حوزه عمده اجتماعی؛ ۱ـ حوزه آکادمیک (مراکز دانشگاهی و علمی، مانند تلاش افرادی همچون خانم شادی‎طلب در تأسیس رشته مطالعات زنان در دانشگاه تهران و غیره)۲ـ حوزه سیاستگذاری(مجلس و دولت) و ۳ـ حوزه کنشگری(سایت‎ها، اِن‎جی‌اُها و نشریات) اقدامات و فعالیت‌هایی انجام داده است(۱) که در ادامه، به برخی از مهم‌ترین این فعالیت‌ها در ایران اشاره می‎شود.
 ایجاد محافل زنانه
جریان فمینیسم پس از انقلاب اسلامی، به ویژه در دهه 60 و اوایل دهه 70 محفل‎های زنانه‎ای را ایجاد کرد. در این بازه زمانی طیف‏های مختلف جریان فمینیسم، از جمله طیف ملی مذهبی، طیف مارکسیستی و طیف سکولار لیبرال محافل زنانه‌ای را تأسیس کردند. با توجه به اینکه عمده فعالیت جریان فمینیسم در این دوره در داخل کشور به واسطه همین محافل صورت می‎گرفت، این دوره با نام فمینیسم محفلی شناخته می‌شود. 
 تأسیس انجمن‎های زنان(صنفی 
و غیرصنفی با هویت فمینیستی)
یکی از مهم‌ترین اقدامات جریان فمینیسم پس از انقلاب اسلامی، تأسیس سازمان‎ها و انجمن‎های زنان است. این سازمان‎ها هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور ایجاد شد. انجمن‎های زنان در داخل کشور در ابتدا با هویتی صنفی و عام‎المنفعه مانند انجمن حمایت از حقوق کودکان(۲) یا جمع زنان ناشر تأسیس شد؛ اما رفته‎رفته با در پیش گرفتن سیاست‎های تساهل و تعامل با غرب و سازمان‎های بین‎المللی در دوران سازندگی و اصلاحات، جریان فمینیسم توانست سازمان‎ها و انجمن‎هایی با هویت فمینیستی، مانند مرکز فرهنگی زنان و کانون شهروندی زنان تأسیس کند. فعالان این جریان در خارج از کشور نیز به دلیل نداشتن ملاحظات همتایان داخلی خود، اقدام به ایجاد جمعیت‎هایی چون مرکز پژوهش‎های زنان در آمریکا کردند. 
 برگزاری علنی مراسم ۸ مارس
جریان فمینیسم اولین مراسم علنی روز جهانی زن(8 مارس)(۳) را پس از تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران، در اسفند ماه سال 1378، در سالن شهر کتاب تهران برگزار کرد. این اقدام که از نگاه نوشین احمدی خراسانی، دومین اقدام تأثیرگذار جریان فمینیسم در ایران پس از انقلاب پس از تشکیل جمع زنان ناشر محسوب می‎شود، با میزبانی و مدیریت نشر توسعه و نشر روشنگران صورت پذیرفت.(۴) در وبگاه مجله زنان رسیدن به برابری حقوقی با مردان، تحکیم خواهری با دیگر زنان دنیا و داشتن زندگی بهتر در کنار مردان، اهداف برگزاری روز جهانی زن در ایران معرفی شده است.(۵)
 تأسیس کتابخانه صدیقه ‏دولت‎آبادی
کتابخانه صدیقه دولت‎آبادی از جمله کتابخانه‎های تخصصی در حوزه مسائل زنان است که مرکز فرهنگی زنان آن را در 18 اسفند(روز جهانی زن) سال 1383 تأسیس کرد. رونق و شكوفايي مطالعات زنان به ‌مثابه يكي از مهم‌ترين رشته‎هاي علوم اجتماعي و نیز نیاز محققان و علاقه‎مندان اين حوزه برای دسترسي به منابع، از جمله مهم‌ترین اهداف تأسیس کتابخانه صدیقه دولت‎آبادی معرفی شده است. این کتابخانه در سال‎های اولیه تأسیس، زیرمجموعۀ مرکز فرهنگی زنان محسوب می‎شد؛ اما از سال 1385 به شکل نهادي مستقل درآمد و با حضور هيئت امنا و زير نظر نشر روشنگران به فعالیت پرداخت.
كتاب، مجله، مقاله و مواد سمعي و بصري در حوزه ادبيات و مطالعات زنان به زبان‎هاي مختلف از جمله فارسي، انگليسي، فرانسه، آلماني، عربي چاپ داخل يا خارج از كشور، منابع موجود در این كتابخانه را تشکیل می‎دهد. اهداي جايزه صديقه دولت‎آبادي به كتاب برگزيده سال در حوزه مطالعات زنان، یکی از مهم‌ترین فعالیت‎های کتابخانه صديقه دولت‎آبادي در کنار فعالیت‎های ذاتی و متداول آن بود.
نکته‎ای که درباره کتابخانه صدیقه دولت‎آبادی و فعالیت‎های اصلی و حاشیه‎ای آن باید در نظر داشت این است که این کتابخانه در راستای نهادینه کردن و گسترش ایدئولوژی فمینیستی در کشور طراحی شده است. توجه به اهداف تشکیل، نام انتخابی، روز تأسیس، اعضای فمینیست و فعال در فتنۀ سال 88 در جایگاه هیئت امنا، اهدای تندیس مذکور و برخی از فعالیت‎های حاشیه‎ای کتابخانه، ادعای مذکور را به خوبی اثبات می‎کند.
 حمایت از پیوستن به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
با وجود تصویب کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در 27 آذرماه 1358، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، تلاش جریان فمینیسم در ایران برای الحاق جمهوری اسلامی ایران به آن کنوانسیون از اواسط دهه 1370، شروع شد. به طور کلی، نقش جریان فمینیسم در مسئله کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در ایران به دو بخش فعالیت‌های تبلیغاتی و تأثیر بر فعالیت‌های دولت و مجلس تقسیم می‎شود.
در فعالیت‌های تبلیغاتی، درخواست پیوستن جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان از سوی جریان فمینیسم از نیمه دهه 1370، آغاز و تا اوایل دهه 1380 به انحای مختلف پیگیری شد. صدور بیانیه، نوشتن نامه سرگشاده، جمع‎آوری امضا، توزیع بروشور و چاپ مقاله از جمله اقدامات تبلیغاتی جریان فمینیسم در ایران در حمایت از کنوانسیون به شمار می‎رود. برای نمونه، خبرنامه مرکز فرهنگی زنان با عنوان «نامه زن» در شماره صفر خود در اسفندماه 1379، پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را مطالبه‎ای بسیار مهم مطرح کرد.
در بخش دوم، این جریان با اعمال نفوذ بر دولت، زمینه‌ای را فراهم کرد تا الحاق جمهوری اسلامی ایران به آن کنوانسیون در 28 آذر ماه سال 1380 به صورت مشروط در هیئت دولت اصلاحات به تصویب برسد. قابل اجرا دانستن موادی از کنوانسیون که با شرع مقدس اسلام مغایرت نداشته باشند و عدم الزام جمهوری اسلامی ایران به حل‌وفصل اختلافات از طریق داوری یا ارجاع به دیوان بین‎المللی دادگستری، دو شرط هیئت دولت در تصویب مواد کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان بود. این مصوبه را زهرا شجاعی، رئیس مرکز امور مشارکت زنان و معاون رئیس‌جمهور خاتمی به صورت عمومی ابلاغ کرد. این مصوبه در مجلس شورای اسلامی نیز در سال 1382 به صورت مشروط تصویب شد، اما در شورای نگهبان مردود اعلام شد و سرانجام پس از ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت نظام، مسکوت ماند.(۶)
 حمایت از شیرین عبادی
(جایزۀ صلح نوبل)
شیرین عبادی از جمله فعالان جریان فمینیسم در ایران است که توانست به واسطه اتخاذ مواضع ضد ایرانی، به ویژه سیاه‎نمایی درباره وضعیت زنان در ایران، جایزه صلح نوبل را در سال 2003م/1382 به خود اختصاص دهد.(۷)
جایزه صلح نوبل یکی از پنج جایزه نوبلی است که آلفرد نوبل صنعتگر و مخترع سوئدی وقف کرده است. این جایزه برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ اعطا شد. آلفرد نوبل در وصیت‌نامه خود گفته است که جایزه صلح نوبل باید «به کسی داده شود که بهترین یا بیشترین کوشش را در راه برادری ملل یا انحلال با کاهش ارتش‌ها یا تشکیل و ترغیب کنفرانس‌های صلح کرده باشد.»(۸) البته این جایزه در اوضاع کنونی به یک جایزه سیاسی تبدیل شده، اغراض سیاسی و منافع غرب در تعیین برنده آن دخالت دارد و بیشتر به افرادی که در جهت گسترش و توسعه فرهنگ سکولار غرب تلاش می‌کنند، اعطا می‌شود. شاهد مثال تعلق جایزه صلح نوبل به برخی جنگ‎طلبان، جنایتکاران و دشمنان اسلام، مانند شیمون پرز، رئیس‌جمهور سابق رژیم صهیونیستی است. 
جریان فمینیسم در حمایت از موفقیت شیرین عبادی در اخذ جایزه صلح نوبل در سال 1382، اطلاعیه فراخوانی در همان سال، برای استقبال از وی در فرودگاه مهرآباد تهیه کرد و به امضای بسیاری از تشکل‎ها رساند.(۹) همچنین، همایش ضیافتی به مناسبت جایزه صلح نوبل شیرین عبادی در مهرماه 1382 برگزار کرد. الهه کولایی، فاطمه راکعی، فریده ماشینی از نمایندگان اصلاح‎طلب مجلس ششم از جمله شرکت‌کنندگان در همایش ضیافت به مناسبت جایزه صلح نوبل شیرین عبادی بودند.(۱۰)
* پی‌نوشت‌ها در دفتر هفته‌نامه موجود است.

اندیشه سیاسی مسلمانان ـ 36۴
 فتح الله پریشان/یکی از مباحثی که شیخ‌یوسف بحرانی فصل مستقلی را به آن اختصاص داده است، کمک به حکام ظالم است. کمک به ظالمان به دو گونه متصور است؛‌ یکی کمک به آنان در امور حرام و به اصطلاح در ظلم آنها و دیگری، کمک به آنان در امور حلال و مباح و حتی مستحب. فقها عموماً به استناد آیه شریفه «و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار» حکم به حرمت کمک به ظالم کرده‌اند. بحرانی در توضیح این استناد می‌گوید: «وقتی که این مقدار میل سبب ورود به آتش دوزخ شود، به طریق اولی کمک به آنان و مشارکت در ظلم‌شان موجب ورود به دوزخ می‌گردد.»(۱)
اما کمک به ظالمان در امور مباح چه حکمی دارد؟ برخی از فقها مطلق کمک به ظالمان را حرام می‌دانند و برخی دیگر همانند سبزواری کمک در امور غیر حرام را جایز تلقی می‌کنند. اما مرحوم بحرانی ابتدا می‌گوید: «‌ظاهر روایات و اخبار وارد شده در این مقام عبارت است از اینکه کمک به ظالمان به طور کلی و عام حرام است، چه در امور حرام و چه در امور حلال.»(۲) مستندات بحرانی در این مورد روایاتی است که از امام صادق(ع) وارد شده و ظهور در مطلق حرمت دارد. آن حضرت در حدیثی حتی کمک به ظالمین در ساختن مسجد را نهی کرده‌اند.(۳)
بحرانی پس از ذکر ظهور روایات با توجه به شأن نزول و زمان صدور این احادیث می‌گوید: «سیاق این روایات به‌گونه‌ای است که مشخص می‌شود مراد از این تشدیدها و تأکیدهای ائمه در این روایات عدم مساعدت به سلاطین جائری است که ادعای امامت داشته‌اند، اعم از سلاطین اموی یا عباسی و هر کسی که از آنان پیروی کند، چنانکه در برخی از روایات به آن تصریح شده است؛ زیرا این گونه کمک‌ها به نوعی رسمیت بخشیدن و حقانیت دادن به آنان است، نه اینکه هر ظالم و فاسقی را شامل شود، گرچه ظلم و فسق به طور مطلق حرام است.»(۴) ناگفته نماند که ممنوعیت مطلق با مجاز بودن امر به هنگام ضرورت یا تقیه نیز منافات ندارد. فراتر از کمک به دستگاه ظلمه، پذیرش ولایت از طرف جائر و وارد شدن به دستگاه حکومتی حکام ظالم است. از آنجا که مبنای بحرانی روایاتی است که در این موضوع وارد شده،‌ وی حکم این مطلب را با توجه به هدف و انگیزه فرد به سه نوع تقسیم کرده است: ۱ـ هدف از کمک، دوستی دنیا و لذت ریاست و امر و نهی است. این قسم مصداق بارز روایاتی است که نهی از کمک به ظالمان کرده است. ۲ـ هدف از کمک، برآوردن حاجات مؤمنان و انجام طاعات و اعمال نیک می‌باشد. این گروه مشمول نهی‌های روایات نمی‌شوند، ‌اما از آنها به کم‌بهره یاد شده است. ۳ـ کسانی که هدف‌شان تنها عمل نیک و دفع آزار از مؤمنان و رفتار نیک با آنان است. این گروه بسیار اندکند و امثال علی‌بن‌یقطین، نجاشی، اسماعیل ‌بن‌بزیع، خواجه نصیر، شیخ‌بهایی و مجلسی از این گروه هستند. خلاصه اینکه هدف و نیت فرد در حرمت یا جواز کمک به ظالم نقش اصلی را ایفا می‌کند. بحرانی در ادامه بحث انگیزه‌هایی را که همکاری با حکام جور را جایز می‌کند، بر‌می‌شمارد که برخی از آنها عبارتند از: ۱ـ انجام امر به معروف و نهی از منکر؛ ۲ـ تقسیم صدقات و اخماس بین مستحقین و ۳ـ پیوند و صله با برادران دینی. وی در ادامه می‌افزاید که در این موارد فرد نباید مرتکب گناه شود، والّا ولایتش جایز نیست.
اما بحرانی درباره حدود پیروی  از ظالم در شرایط اضطرار و اجبار از طرف حاکم جور می‌گوید: «بر فرد جایز نیست تا حد توان از حق تجاوز کند، پس چنانچه مجبور به استفاده از شیوه‌ای شد که شرعاً جایز نیست برای وی این عمل، ‌مادامی که خونی ریخته نشود، جایز است؛ چرا که ریختن خون فرد بی‌گناه در هر حال مجاز نمی‌باشد و در این موارد تقیه‌ای وجود ندارد.»(۵)
بحرانی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا رجوع به حکام جور برای گرفتن حق جایز است در پاسخ به پرسش اول چند صورت را در نظر می‌گیرد و برای هر یک حکمی جداگانه می‌دهد: در صورت اول چنانچه با وجود امکان رجوع به حاکم عادل فرد بخواهد به حاکم جائر مراجعه کند، بی‌شک این گونه مراجعه حرام است و همه فقها به این حکم فتوا می‌دهند. اما در صورت دوم اگر فرد نتواند به حاکم عادل رجوع کند،‌ خواه حاکم عادلی وجود نداشته باشد، یا دور از دسترس باشد،‌ در این صورت برخی از فقها رجوع به حاکم جائر را جایز و برخی دیگر حرام می‌دانند. به نظر مرحوم بحرانی این صورت اضطرار است و می‌توان برای بازستاندن حق به حاکم جور رجوع کرد. در فرض سوم اگر فرد ابتدا به فقیه‌ جامع‌الشرایط مراجعه کند و پس از حکم فقیه نتواند حق را از طرف خود که حکم علیه او صادر شده است، ‌بازستاند به حاکم جور برای بازستاندن حق و مال خود رجوع می‌کند. بحرانی این صورت را جایز دانسته، ‌می‌گوید: «در این صورت حاکم جائر به منزله خادم حاکم عادل است.»(۶) بنابراین از دیدگاه وی توسل به حاکم جائر برای بازستاندن حق مسلمی که حاکم شرع به آن حکم کرده است، ‌جایز می‌باشد.
* پی‌نوشت‌ها در دفتر هفته‌نامه موجود است.

از جمله آسیب‌های جدی نظام‌های دینی که در طراحی راهبردی دشمنان هم استفاده می‌شود، وارونه‌سازی مفاهیم دینی و ایجاد منظومه‌های تصنّعی و کاذب برای به محاق بردن اثربخشی دین است. از محوری‌ترین مباحث و ویژگی‌های عرفان‌های کاذب و جنبش‌هاي معنوي نوپديد، فروكاهش كردن مفاهيم متعالي معنوي است که از حقيقت معناي خود تهي مي‌شود. يكي از اين مفاهيم معنوي، بحث دعاست. خانم «كاترين پاندر» با اختصاص دو جلد كتاب با عنوان «قدرت دعا» با رويكردي پوزيتيويستي و اومانيستي به معنويت، نقش چنداني در اين آموزه برای خدا قائل نیست. وی با ادعای اینکه تنها فکر و قدرت ذهن در دعا کردن لازم است، اعتقاد دارد: «با دعا كردن، عملكرد قوانين والاتر ذهن را به حركت در مي‌آوريد.» 
در چنين تفكري، دعا حقيقت معنايي خود را از دست داده و مهارتی القا مي‌شود که «آموختني و ممارستي است، يا به نوعی توانايي ايجاد رخدادهاي خوب در زندگي فرد از طريق تماس با خداوندگار درونش بیان می‌شود» كه لازمه چنين تفكري تعالي‌زدايي از خداست. در واقع، خدا يك خداي شخصي مي‌شود كه شيفته خواسته‌هاي انسان است.
 در حالی که در ديدگاه ديني، خدا غايت دعا مي‌باشد و خواسته بهانه‌اي است تا خواهش را نمايان كند و زبان توحيد در اين حالت جلو‌ه‌گر مي‌شود. در آموزه دعایی پاندر، زندگي از شكل واقعي دور شده، همه چيز با احساس و تلقين ايجاد مي‌شود، حتي خدا نيز يك وجود حسي مي‌شود كه با تلقين ايجاد مي‌شود.
گفتنی است در جنبش‌ها و عرفان‌های کاذب، دعا رويكردي اومانيستي داشته و تا حدي در اين امر افراط می‌شود كه جسم جايگاه معبود به خود مي‌گيرد. غايت آرامشي كه در این جنبش‌ها دنبال می‌شود، فعل و انفعالاتي است كه از طريق يك نفس عميق حاصل مي‌شود و جالب اينجاست كه با اين كار بدون زحمت و رياضت، دنبال شهود نيز هستند. وي يكي از شيوه‌هاي دعا را رها كردن مشكلات معرفي مي‌كند، برخلاف ادعيه ديني ما كه موجب برطرف كردن موانع مي‌شود، نه فراموشي آن.
كاترين پاندر تا حدي در مفهوم اين دعا (دعاي رها كردن) پيش مي‌رود که می‌گوید، حتي نبايد انسان خود را نسبت به اعمال و كردار زشتش سرزنش كند. با تأمل مي‌توان دريافت، اين امر با آموزه‌هاي ديني ما، همچون نفس لوّامه منافات اساسي دارد.

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی ـ قسمت بیست‌وهفتم
  دکتر سیامک باقری‌چوکامی/همان‌طور که در شماره‌های گذشته گفته شد جنگ نرم سه مرحله اساسی دارد و در هر مرحله‌ای از شیوه‌ها و تکنیک‌های عمومی و خاص استفاده می‌شود. نوشتار پیش‌رو در پی پاسخ به این پرسش است که دشمن در مرحله سوم، یعنی در شرایط میدانی و عملیات رویارویی جنگ نرم  از چه شیوه‌ها و تکنیک‌های استفاده می‌کند؟ 
مرحله سوم جنگ نرم برخلاف مراحل اول و دوم، ناظر بر رو در رو ساختن جامعه با حکومت، بر هم زدن نظم اجتماعی مستقر و سلب کارکردهای حکومت است. در واقع، این مرحله دارای گام‌های مختلفی است که از میان آنها مانور یا نمایش جمعیتی، خنثی‌سازی توان مقابله‌ای حکومت، تضعیف و حذف کنترل دولت بر کشور اساسی است.(حسینی، 1391: ص‌9۵ ـ9۱) براین اساس طراحان و بازیگران جنگ نرم شیوه‌ها و تکنیک‌های گفتاری و رفتاری را برای تحقق گام‌های موصوف طراحی کردند. 
شیوه‌های گفتاری
با توجه به اینکه جنگ نرم نیازمند حضور گسترده مردم در صحنه اعتراضی علیه حکومت است و نمایش، مانور جمعیتی و اردوکشی‌های خیابانی مؤلفه‌های تعیین‌کننده محسوب می‌شوند؛ از این رو، به کارگیری شیوه‌های گفتاری برای این منظور اهمیت زیادی دارد؛ البته از میان انواع شیوه‌های گفتاری، تکنیک‌های عملیات روانی و تبلیغات نقش اساسی‌تری در شکل‌دهی به افکار عمومی و قانع کردن گروه‌های اجتماعی به ورود در صحنه برای مانور جمعیتی از یک سو و بزرگنمایی نمایش‌های جمعیتی و اثبات برتری جمعیتی نسبت به حامیان حکومت از سوی دیگر دارد. ظهور رسانه‌های اجتماعی و قابلیت فناوری مرتبط با رسانه‌های نوین در ایجاد این توهم و القای حضور گسترده نقش بسزایی دارد.
اهريمن‌سازي یکی از تکنیک‌های عملیات روانی است که در این مرحله زیاد استفاده می‌شود. براساس این تكنيك، عاملان جنگ نرم تلاش مي‌كنند تا تنفر و دشمني جمعيت مخاطب را نسبت به حکومت و نیروهای مدافع برانگيزند؛ لذا ارائه تصویر ستمگرانه از حکومت و نیروهای مقابله‌کننده و ارائه چهره مسالمت‌آمیز از  معترضان، نمونه‌هایی از این تکنیک است.
برجسته‌سازی، تکنیک دیگری است که با بزرگ‌نمایی مطالبات ضدحکومتی، اولویت‌ها و ترجیحات مخاطبان را دستکاری کرده و آنها را به کنش‌های مخالفت‌جویانه و پیوستن به اعتراضات ترغیب می‌کنند. همچنین بزرگ‌نمایی درگیری‌ها، خشونت‌ها، تصویر مظلومانه از مخالفان و آشوبگران موارد دیگری است که در این چارچوب دنبال می‌شود. 
دروغ بزرگ به همراه تکرار، تکنیک سومی است که دشمن برای افزایش غلیان اعتراضات به آن متوسل می‌شود؛ زیرا به اعتقاد طراحان عملیات روانی دروغ هر چه بزرگ‌تر باشد، باورکردن آن برای توده‌های مردم راحت‌تر است. (پراتکنیس و آرنسون، 1379: ص89) دروغ‌هایی مانند کشته شدن ده‌ها نفر دانشجو، مسموم شدن رهبر مخالفان، شکنجه قرون وسطایی دستگیرشدگان و کشته شدن معترضان زیر شکنجه، فرار مسئولان عالی‌رتبه با بیت‌المال مردم به خارج و... از جمله دروغ‌های سیاسی است که در انقلاب‌های رنگی استفاده شده است.
شیوه‌های رفتاری  
تکنیک‌های ۲۰۰ گانه جین شارپ برای فلج کردن نظام اداره کشور در زمره شیوه‌های رفتاری است. وی این تکنیک‌ها را در سه دسته اصلي طبقه‌بندي کرده است: 
۱‌ـ تکنیک‌های اعتراض و ترغيب: ۵۴ تکنیک برای اعتراض تجویز شده است که اکثراً ماهیت تظاهرات نمادين دارند. از جمله می‌توان به تحصن، مخالفت‌خواني، كم‌كاري، كارشكني و تجمع مسالمت‌آميز، شامل رژه‌ها، راه‌پيمايي‌ها و شب‌زنده‌داري‌ها اشاره کرد. 
۲‌ـ تکنیک‌های عدم همکاري: این تکنیک‌ها به مجموعه اقداماتي گفته مي‌شود که به منظور ايجاد محدوديت يا خودداري از همكاري‌هاي سياسي، اقتصادي، ‌اجتماعي و امنيتي با دولت تجویز می‌شود. با این حال، عدم همکاري در همه عرصه‌ها به ویژه عرصه‌های زیر دنبال می‌شود: 
الف‌ـ ۱۶ تکنیک در عدم همکاري اجتماعي پیگیری می‌شود که شامل اقداماتی مانند تحریم اجتماعی، تعلیق فعالیت‌های اجتماعی و ورزشی، عدم همکاری با مؤسسات دولتی، مهاجرت اعتراضی و... می‌باشد.
ب‌ـ ۴۹ تکنیک در عرصه اقتصادی پیشنهاد کرده‌اند، که شامل تحريم‌ها (۲۶ روش) و اعتصابات (۲۳ روش) همچنین عدم پرداخت ماليات، قبوض مصارف خدمات عمومي، بيرون كشيدن پول و سرمايه خود از شبكه‌هاي دولتي موارد دیگری در این زمینه می‌باشد.
ج‌ـ ۳۸ تکنیک در عرصه سیاسی مطرح شده است که شامل اقداماتی چون؛ نفي مشروعيت، تحریم انتخابات، تحریم استخدام دولتی، انصراف از مؤسسات آموزشی دولتی، نافرمانی عمومی، فرار از خدمت اجباری، مسدود کردن فرآیند انتقال مطالبات و تصمیم‌گیری در ادارات و عدم همکاری قضایی، عدم مشاركت سياسي مانند عدم مشاركت در انتخابات می‌باشد. 
دـ ۲۸ تکنیک در عرصه قضایی برای عدم همکاری مردم با قوه قضائیه توصیه شده است. 
۳‌ـ تکنیک‌های مداخله غیرخشونت‌آمیز: در این زمینه جین شارپ یکی از طراحان و تئوری‌پردازان جنگ نرم ۴۱ تکنیک را مطرح ساخته است که شامل ابعاد مختلف رواني، فيزيکي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي می‌شود. برخی از آنها عبارتند از: خرابكاري نامحسوس يا تصرف غيرخشونت‌آميز يك ساختمان یا نهاد دولتي، مقاومت قانونی در برابر حاکمیت، مقاومت غیرقانونی در برابر حاکمیت (شورشگری)، مقاومت نکردن در برابر نفوذ دشمن، روزه سیاسی و دولت‌هاي موازي. (شارپ،1387‌: ص27) 
به رغم تکنیک‌های فوق، بازیگران جنگ نرم برای خنثی‌سازی و تضعیف توان مقابله‌ای حکومت یا حذف کنترل آن متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی کشور هدف به شیوه‌ها و تکنیک‌های مختلفی متوسل می‌شوند؛ از جمله:
۱‌ـ روش‌های روانی: روش‌های روانی مانند گل دادن به نیروهای ارتش و پلیس به منظور ایجاد وارفتگی و فروپاشی گارد ذهنی و انضباطی فرد مدافع برای برخورد با جمعیت معترض به کار گرفته می‌شود. 
۲‌ـ روش‌های ارعابی: برای ترساندن و جا زدن نیروهای حامی و مدافع از تکنیک‌های انتشار مشخصات و محل زندگی نیروهای عمل‌کننده، در پایگاه‌ها و رسانه‌های مخالف استفاده می‌شود. 
۳‌ـ روش‌های خشونت پرهیزی: توسل به این تکنیک از سوی گروه‌های برانداز نرم با هدف جلوگیری از ایجاد بهانه برخورد و اعمال قهر از سوی نیروهای امنیتی است. این کار باعث می‌شود تا در صورت توسل نیروها به خشونت، «احساس ناراحتی، بی‌میلی، عدم اطمینان و در موارد حادتر، حتی شورش در صفوف آنها ایجاد شود.» 
۴ ـ روش‌های دیپلماتیک: از جمله بهره‌گیری از روش دیپلماتیک، محکوم‌سازی اقدامات امنیتی از سوی سازمان‌های بین‌المللی، مانند عفو بین‌الملل یا مقامات و دولت‌های خارجی  است که گاه حتی به تهدید نیز می‌انجامد. این تکنیک به منظور محتاط‌سازی مقامات مستقر در استفاده مؤثر از نیروهای دفاعی و امنیتی صورت می‌گیرد.(گروه مطالعات جنگ نرم،1388:ص 24 ـ 22)


انقلاب اسلامی ایران با توجه به ایجاد دگرگونی بنیادی در ابعاد مختلف جامعه و نیز ویژگی ممتازی که نسبت به سایر انقلاب‌های بزرگ جهان دارد، از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است که یکی از آنها شناخت جریان‌ها و نیروهای اجتماعی و سیاسی، اعم از نیروهای مذهبی، روشنفکران، سازمان‌ها، احزاب و گروه‌های مختلفی است که در تحولات انقلاب شرکت داشته‌اند. 
البته باید در بررسی جریان‌ها و نیروهای سیاسی‌ـ اجتماعی با نگاهی دقیق، میزان تأثیرگذاری آنها را بر رخدادهای پیش و پس از انقلاب اسلامی در نظر گرفت تا تحریفی در این زمینه اتفاق نیفتد. 
یکی از پژوهش‌هایی که در این زمینه انجام شده، کتاب «حدیث پیمانه: پژوهشی در انقلاب اسلامی» نوشته دکتر حجت‌الاسلام حمید پارسانیا است. وی تلاش کرده علاوه بر توجه به جریان‌های صدر اسلام و نیز اصول اعتقادی و حرکت سیاسی تشیع، ویژگی‌های نیروهای اجتماعی و سیاسی ایران در دوره‌های مختلف تاریخ معاصر؛ صفویه، قاجاریه، پهلوی اول و دوم و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به تفصیل بررسی کرده و به تبیین هویت، ریشه‌های تاریخی، منابع قدرت و عوامل ظهور و افول آن بپردازد. این کتاب، ویراست دوم کتاب «حدیث پیمانه؛ پژوهشی درباره انقلاب اسلامی» است که مطالعه آن به شناختی دقیق از جریان‌ها، احزاب و گروه‌های پیش و پس از انقلاب اسلامی منجر می‌شود. این کتاب پیش از سال 1376 انتشار یافته و در سال 92 نیز معاونت پژوهشی دانشگاه معارف و دفتر نشر معارف قم برای بار دوم آن را منتشر کرده است. 
مذهب و عصبیت، غرب و غربزدگی، منورالفکری و استبداد استعماری، روشنفکری در جابه‌جایی قدرت، سنت و تجددطلبی دینی، نیروهای اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران عناوین فصل‌های این کتاب هستند. 
حرکت سیاسی تشیع، واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجاریه، جریان‌شناسی ماسونی‌ها، نیروهای اجتماعی ایران در تاریخ بیست ساله پهلوی اول، نیروهای اجتماعی و مذهبی ایران از سال 1320 تا 1332 و از 1332 تا 1342 و همچنین 1342 تا 1357، ویژگی روشنفکری در ایران، تاریخچه حرکت‌های نوگرایانه دینی در ایران، جریان‌های روشنفکری در ایران، انقلاب اسلامی و استکبار جهانی، انقلاب اسلامی و نیروی روشنفکری و انقلاب اسلامی و نیروهای مذهبی و... از جمله موضوعاتی است که حجت‌الاسلام پارسانیا آنها را در این مجموعه تحلیل و تبیین کرده است. 

هنر به مثابه یکی از شئون زندگی انسان قابل مطالعه و بررسی است و باید کارکردهای آن مورد مطالعه قرار گیرد. دنیای غرب با مطالعه دقیق توانسته است از کارکردهای هنر موافق با هدف‌های خود بهره‌برداری کند، ولی و ما به دلیل نداشتن شناخت هنوز نتوانسته‌ایم از تمام ظرفیت‌های هنر استفاده کنیم.برای استفاده از هنر در جامعه اسلامی، ما به پشتوانه‌های نظری دینی در این‌باره نیاز داریم که از آن به فقه هنر تعبیر می‌‌شود. فقه هنر متولی استنباط و استخراج احکام از دین در زمینه موضوعات و مسائل مختلف هنری است تا بتوانیم از هنر به مثابه فرصتی برای حل مشکلات دینی و اخلاقی جامعه سود ببریم. در فقه هنر تلاش می‌شود به پرسش‌های بسیاری که در رشته‌های هنری، به ویژه موسیقی با آنها روبه‌رو هستیم از سوی حوزه پاسخ داده شود. رهبر معظم انقلاب «تحقیق، عمق‌یابی و تبیین فقه هنر برای جامعه» را امری مبارک و لازم خواندند.