سومالي کشوري ساحلي است که در منطقه شاخ آفريقا (شرق آفريقا) واقع شده است و پايتخت آن موگاديشو است. اين کشور، پیشتر با نام «جمهوري دموکراتیک سومالي» شناخته ميشد. ۹۸ درصد از مردم اين کشور نيز مسلمان هستند. مرزهاي اين کشور از غرب به اتيوپي، از شمال و نيمه غربي به جيبوتي، از جنوب غرب به کنيا، از شمال به خليج عدن و از شرق به اقيانوس هند محدود میشود.
تنگه راهبردي «بابالمندب» که رابط ميان خليج عدن و درياي سرخ است، در شمال اين کشور قرار دارد. واقع شدن اين کشور در مجاورت درياي سرخ و اقيانوس هند، موقعيت راهبردی خوبی به آن بخشیده است. پس از افتتاح کانال سوئز که درياي مديترانه را از طريق درياي سرخ و تنگه عدن به اقيانوس هند متصل میکرد، بر اهميت اين کشور افزوده شد. اين کشور با ۳۳۳۰ کيلومتر خط ساحلي، طولانيترين خط ساحلي را در قاره آفريقا داراست.
مسلمانان از طريق بندر زيلغ در کنار خليج عدن وارد سومالي شده و اسلام را در قرن اول هجري در آن گسترش دادند. رفت و آمد بازرگانان مسلمان عرب به بنادر سواحل شرقي آفريقا سبب گسترش نفوذ اسلام در اين بخش از قاره سياه شد. در منابع تاريخي و سفرنامهها آمده است طي قرنهاي هشتم و نهم ميلادي، شيرازيهاي ايرانيتبار با کشتيهاي تجاري از بندر سيراف در خليجفارس به سواحل کشورهاي سومالي، کنيا، تانزانيا و مجمع الجزاير کومور سفر کرده و سهم بزرگی در رونق تجاري بنادر اين کشورها داشتهاند. آنها همچنين در گسترش و تبليغ اسلام و تشيع در مناطق عمدهاي از قاره آفريقا، به ویژه شرق آن تأثير بسزایی داشتند. شيرازيها با ورود به سومالي مسجدي در اين کشور بنا کردند که به مسجد شيرازيهاي ايران معروف است. گفته شده هنوز آثاري مربوط به بندر سيراف، از جمله قبرهاي سيرافي در سرزمينهايي چون سومالي وجود دارد.
در قرن ۱۴ ميلادي يک دولت قدرتمند اسلامي در سومالي تشکيل شد. از قرن سيزدهم تا پانزدهم ميلادي، صوفيگرايي در سومالي رايج بود و رهبران صوفيه در اين کشور مهمترين پايگاه عقيدتي و فکری را داشتند و به سه بخش عمده «قادريه، احمديه و صالحيه» تقسيم ميشدند. در سالهاي اخير و پس از شدت يافتن افکار سلفيگري، رهبران صوفي به دلیل احساس خطر از رشد اين افکار، دوباره در صحنه سياسي سومالي فعال شده، درصدد مقابله با افکار سلفي برآمدند.
استعمارگران پرتغالي در مسير رفت و آمد به هند، از جنايت و تحدي در آفريقاي شرقي، از جمله سومالي دريغ نکردند. به گفته داويدسون آفريقاشناس مشهور غربي، پرتغاليها بيدرنگ شروع به غارت و آتش زدن آباديها و شهرها کردند. آنها شهرهاي آباد و شکوفای سومالي را يکي پس از ديگري غارت کردند و به آتش کشيدند و عده زيادي را کشتند و بسياري را به اسارت گرفتند.
در سال ۱۵۱۸ پرتغاليها به شهر براوا در سومالي حمله کردند. خانهها را ويران کردند، مردمش را کشتند و عده زيادي را به اسارت گرفتند و طلا و نقره و کالايشان را به غارت بردند. آنها براي سرعت بخشيدن به چپاول خود گوش و دستهاي مردم را همراه با جواهرات ميبريدند.
«دوارت باربوزا» نيز حمله پرتغاليها به براوا را در سال ۱۵۱۸ چنين توصیف میکند: «پرتغاليها اين شهر بزرگ را با خانههايي که با سنگ ظريف و ملاط ساخته شده بود، ويران کردند. آنها بسياري از مردمش را کشتند و عده زيادي را به اسارت گرفتند و طلا و نقره و کالاهايش را به غارت بردند.»
در اواخر قرن نوزدهم حضور پرتغاليها در شرق آفريقا و از جمله در سومالي رو به افول رفت. در سال ۱۸۸۱م انگلستان خاک سومالي را تصرف کرد. در سال ۱۸۸۳م فرانسه در بخش شمالي سومالي که اکنون کشور مستقل جيبوتي قرار دارد، نيروي نظامي پياده کرد. ايتاليا نيز در سال ۱۸۸۹م به اين سرزمين لشکر کشيد و در نتيجه سومالي بين متجاوزين مذکور تقسيم شد و در سال ۱۹۳۶م سومالي ايتاليا، اريتره و اتيوپي که هر سه مستعمره ايتاليا بودند، مستعمره جديدي به نام آفريقاي شرقي را تشکيل دادند.
در سال ۱۹۰۱م در سومالي انگلستان، يک انقلاب اسلامي به وقوع پيوست که «محمد عبدالله حسن» با هدف استقلالخواهي برضد بريتانيا آن را رهبري کرد و تا سال ۱۹۲۰م چهار حمله انگليسيها را دفع نمود.
در سال ۱۹۴۸م حزب اتحاديه جوانان سومالي تشکيل شد که هدف آن استقلال سومالي بود. سرانجام در سال ۱۹۶۰م سومالي کنوني متشکل از سومالي انگليس و سومالي ايتاليا، استقلال خود را به دست آورد.
سازمان ملل متحد در سال ۱۹۵۰ از ايتاليا درخواست كرد زمينه استقلال سومالي را فراهم كند. در ۲۶ ژوئن سال ۱۹۶۰، سومالي استقلال خود را از انگلستان و در اول ژوئيه ۱۹۶۰م از ايتاليا اعلام کرد.
سومالي در تقویم خود دو روز ملي دارد؛ يكي روز اول ژوئيه است كه «روز اتحاد» نام گرفته است و كشور سومالي در اين روز تشكيل شد و ديگري ۲۱ اكتبر است.