علی قاسمی/ امروزه، همه نهادهای بین‌المللی بر نقش شفافیت اقتصادی در پیشبرد اهداف نظام‌های اقتصادی تأکید کرده و آن را عاملی مهم در زمینه‌سازی هر چه بیشتر رشد اقتصادی سالم و پایدار معرفی می‌کنند؛ به نوعی می‌توان گفت، شفافیت لازمه تحول اقتصادی است. در بند 19 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی شفافیت‌سازی، سالم‌سازی اقتصاد و جلوگیری از اقدامات فسادزا در زمینه‌های پولی، تجاری و اداری به صورت واضح بیان شده، همچنین در بند 23 آن بر شفاف‌سازی نظام توزیع تأکید شده است؛ اما رتبه ایران در سال‌های اخیر در بین 194 کشور چندان مطلوب نیست و کشورهای همسایه وضعیت بهتری نسبت به ما دارند. عدم شفافیت موجب ایجاد انواع رانت‌ها، اعم از رانت سیاسی، رانت اجتماعی و رانت ‌اقتصادی برای دارندگان آنها و وضعیت انحصاری بخشیدن به آنها شده و در سایه فرصت‌های رانت‌جویانه، سودهای غیر متعارف، کلان و بادآورده تنها به‌ دلیل برخورداری از امتیازات، پست و منصب، موقعیت و شرایط خاص و دسترسی به اطلاعات انحصاری، نصیب فرد یا اقشاری از جامعه می‌شود. تأسف‌بارتر اینکه این موقعیت انحصاری برای رانت‌جویان، سبب می‌شود نوآوران، مبتکران، سرمایه‌گذاران و کارآفرینان واقعی از صحنه رقابت بیرون رانده شوند و این بزرگ‌ترین آسیب اجتماعی و اقتصادی است که جامعه در چنین شرایطی تحمل می‌کند و در نهایت به ضعف کامل توان اقتصادی جامعه منجر می‌شود. اقتصاد رانتی، فساد اقتصادی، رقابت‌ناپذیری در حوزه اقتصاد، اعمال نفوذ در سطوح مختلف و انحصار سبب شده است میزان شفافیت اقتصادی ایران نسبت به سایر کشورها پایین بیاید. منظور از فضای شفاف اقتصادی این است که انحصار و رانت به میزان حداقل، فساد در سطح خیلی پایین، جریان مبادلات اقتصادی روشن و گردش اطلاعات مالی آزاد باشد. در عین حال، نباید از نظر دور داشت که تحقق شفافیت به ‌ویژه از منظر کارایی عملکردی (عملکرد دولت)، مستلزم روی‌آوری سریع به بخش خصوصی و اقتصاد رقابتی و همچنین کاهش نقش دولت در اقتصاد است. مادامی ‌که نقش دولت در اقتصاد گسترده و دولت‌محور باشد، نمی‌توان به شفاف‌سازی اقتصادی و کاهش فساد امیدی داشت. همان‌طور که سارقان و خلافکاران از تاریکی‌ها، خلوت‌ها و فضاهای نامطمئن برای انجام اعمال خلاف‌شان استفاده می‌کنند، در هر حوزه‌ای اعم از سیاست و اقتصاد هم نبود شفافیت و فضاهای پر ابهام و تاریک، بستر لازم را برای فساد بخش‌های مختلف، اعم از دولت، بنگاه‌ها، خانوارها و افراد فراهم می‌کند. در شرایط عدم شفافیت، گروه‌های خاص و صاحب‌منصب به دلیل موقعیت خود از امتیازات ویژه‌ای برخوردار هستند و به اطلاعات و تصمیمات مهم راحت‌تر دسترسی دارند که این اطلاعات و تصمیمات از نظر عموم پنهان مانده است. این موقعیت به افراد مزبور امکان ارتشا و سوء‌استفاده از موقعیت خود برای انتفاع شخصی و به طور کلی فساد اقتصادی را می‌دهد. بسیار روشن است، فساد اقتصادی به معنای سوء‌استفاده عالمانه و عامدانه از منصب، مقام، قانون و مقررات است که برای کسب منافع شخصی، گروهی یا حزبی صورت می‌گیرد. در این وضعیت دولت به منظور پیگیری امر شفاف‌سازی نباید تنها توپ را به میدان سایر قوا و نهادها شوت کند تا با بهره‌برداری سیاسی و انتخاباتی از این روش، آبی برای شخص آقای روحانی در انتخابات ۹۶ گرم کند که به قول یکی از کارشناسان حالا «بومرنگ» پرتاب شده به سمت دولت بازگشته است. هم اکنون افکار عمومی قضایایی مانند «حواشی حسین فریدون، برادر رئیس‌جمهور»، «محرمانه‌ بودن قراردادهای جدید نفتی»، «ناگفته‌های محرمانه برجام» و «هزینه‌های ستاد انتخاباتی روحانی در سال 92» را پیگیر است و در این زمینه از دولت انتظار پاسخگویی صریح و شفاف دارد. همگی باید به این نکته واقف باشند، شفافیت اقتصادی نسخه بسیار خوبی است و همه قوا، شخصیت‌ها، جریان‌ها و نهادها باید از آن استقبال کنند و همه گروه‌ها باید این مسئله را جدی بگیرند. در واقع، هر گونه بهره‌برداری سیاسی و جناحی صرفاً برای جنگ روانی، جمع کردن رأی و دور کردن رقیب به شیوه‌های مختلف ممنوع است.
در همایش امنیت اطلاعات بانک انصارعنوان شد
دومین همایش علمی و آموزشی امنیت اطلاعات در بانک انصار برگزار شد و در آن بر استفاده هوشمندانه، دقیق و مبتنی بر تأمین صد درصدی امنیت اطلاعات در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات در چارچوب منافع ملی و سازمانی تأکید شد.
در این همایش ابتدا دکتر ابراهیمی، مدیرعامل بانک انصار به ارائه گزارشی از فعالیت‌های بانک در حوزه فاوا پرداخت و گفت: «استفاده از شبکه‌های اجتماعی در جهان امروز اجتناب‌ناپذیر است و در دهه‌های گذشته، تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی به جزئی از زندگی روزمره و تجاری مردم تبدیل شده‌اند.»
مدیرعامل بانک انصار افزود: «چرخش شبکه بانکی به سوی بانکداری مجازی و بانکداری اجتماعی هر روز پرشتاب‌تر می‌شود و موضوعاتی، مانند بانکداری اجتماعی، پول مجازی و بانکداری مجازی به کلیدواژه‌های این عرصه تبدیل شده‌اند.»
دکتر ابراهیمی به تهدیدهای امنیتی این حوزه اشاره کرد و افزود: «با وجود همه این پیشرفت‌ها، دگرگونی‌ها و صرف هزینه‌های بسیار زیاد در ایجاد زیرساخت‌های فناوری اطلاعات، تهدیدها، مخاطرات و آسیب‌های موجود در بانکداری الکترونیک و این شبکه‌ها، از جمله موضوع مهم «احراز هویت» بسیار جدی است و ما باید برای امنیت خود در شبکه‌های اجتماعی و بسترهای مالی و پولی اولویت قائل شویم.»

فناوری اطلاعات برگ برنده و بزرگ‌ترین تهدید
دکتر غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیر عامل کشور نیز در این همایش با اشاره به مفاهیم کلیدی در نظام پدافند غیر عامل کشور، حفاظت، مصون‌سازی و پایداری در برابر تهاجم را به منزله مراحل مهم در پدافند غیر عامل دانست. وی با اشاره به مقوله پول و تغییر ماهیت آن، پول‌ سایبری و بیت‌کوین را حوزه جدیدی در پدافند غیر عامل نامید و از تغییر ماهیت تهدیدها سخن به میان آورد و گفت: «در گذشته فناوری نظامی مهم‌ترین تهدید برای کشورها بود و امروز فناوری اطلاعات مهم‌ترین برگ برنده کشورها و بزرگ‌ترین تهدید برای آنها به شمار می‌آید.»
دکتر جلالی افزود: «فضای سایبری آنچنان در حوزه‌های مختلف جامعه نفوذ کرده است که حتی امور مادی، فیزیکی، دفاعی و امنیتی کشور را نیز بدون تدبیر در چارچوب نظام‌های امنیت اطلاعات و اقتضائات فضای مجازی نمی‌توان حفاظت کرد.»

حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی
جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه گفت انقلابی شدن و ایجاد روحیه انقلابی مشکل است؛ اما از آن سخت‌تر انقلابی ماندن و حفظ این روحیه در هر شرایطی است.
حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی‌صادقی، جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه در مراسم تکریم و معارفه مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در معاونت آماد و پشتیبانی سپاه با اشاره به اینکه بسیاری در عمر خود اعمال خوب و صالح جمع می‌کنند؛ ولی نمی‌توانند آن را نگه دارند، اظهار داشت: «عاقبت بخیری در این زمینه امر مهمی است.»
وی افزود: «خیلی‌ها انقلاب کردند، ولی انقلاب آنها به سرانجام نرسید که نمونه مهم این مسئله انقلاب پیامبر اسلام(ص) بود که پس از وفاتش مسلمانان نتوانستند آن را ادامه دهند؛ یعنی آنها بر مواضع انقلابی بعد از پیامبر پا برجا نبودند.»
جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه در پایان گفت:« دلیل اینکه امام راحل(ره) و امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) بر انقلابی بودن و انقلابی ماندن تأکید دارند، همین امر است که این نهضت تا رسیدن به نتیجه خود پا برجا بماند.»

 دکتر یدالله جوانی/ یکی از شعارهای اصلی ترامپ، «برگرداندن آمریکا به قدرت برتر جهان»، در دوره رقابت‌های انتخاباتی بود، این شعار، یک اعتراف صریح از زبان کسی است که در جایگاه ریاست جمهوری ایالات متحده قرار گرفته است. اعترافی بزرگ، مبنی بر اینکه، آمریکا دیگر قدرت برتر جهان نیست و باید تلاش کرد تا این کشور را، مجدداً به موقعیت قبلی بازگرداند.
با تحلیل محتوایی مواضع تبلیغاتی ـ انتخاباتی ترامپ، می‌توان دریافت که از نظر وی، آمریکا در مسیر فرو ریختن و از دست دادن موقعیت گذشته خود قرار دارد و دچار افت شدید قدرت شده است. قدرت در عرصه بین‌الملل، امری نسبی بوده و تاریخ روابط بین‌الملل، شاهد ظهور و سقوط قدرت‌ها بوده است. براساس همین اصل تاریخی، با افول و سقوط قدرت آمریکا در سال‌های گذشته، قدرت‌های جدیدی ظهور کرده‌اند. برخی از این قدرت‌های جدید، چالشگر اصلی قدرت‌های پیش و در حال سقوط هستند. از دیدگاه تمامی صاحب‌نظران و کارشناسان مطالعات راهبردی در عرصه بین‌الملل، ایران یکی از قدرت‌های نوظهور در قرن بیست‌ویکم است. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران به همراه هویت اسلامی ـ ایرانی با آرمان تمدن‌سازی، موجب شده تا جمهوری اسلامی به مثابه یک قدرت جدید، چالشگر قدرت آمریکا باشد. آمریکا برای دستیابی به موقعیت رهبری در جهان براساس نظم نوین مطرح شده در دوره ریاست‌جمهوری بوش پدر اولاً، و برای حفظ ابرقدرتی خود ثانیاً می‌بایست بر راهبردی‌ترین منطقه جهان یعنی غرب آسیا(خاورمیانه)، تسلط کامل پیدا می‌کرد. این منطقه در حال حاضر، با دو پدیده منحصربه‌فرد مقاومت و بیداری اسلامی، به حوزه نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. در هر یک از کشورهای این منطقه، به موازات افزایش نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی ایران، نفوذ آمریکا و دیگر کشورهای سلطه‌گر غربی کاهش می‌یابد. روند این تغییر و تبدیل، یک روند پرشتاب و محسوس است. آمریکایی‌ها در سال‌های اخیر، برای ایجاد تغییر در این روند، بسیار هزینه کرده و دست به هر نوع جنایتی زده‌اند. اهداف راهبردی آمریکا، از لشکرکشی مستقیم به منطقه، با شعار مبارزه با تروریسم و اشغال دو کشور اسلامی افغانستان و عراق گرفته، تا به راه انداختن جنگ‌های نیابتی از طریق ایجاد و تجهیز گروه‌های تروریستی خشونت‌گرا، مقابله با نفوذ انقلاب اسلامی ایران، تضعیف جمهوری اسلامی، فرو ریختن محور مقاومت و انحراف در مسیر بیداری اسلامی بود. به اعتراف ترامپ، آمریکایی‌ها در این جنگ‌ها، شش تریلیون دلار هزینه کردند و هیچ نتیجه‌ای نگرفتند! حال سؤال این است که ترامپ، چگونه می‌خواهد این روند را در منطقه تغییر داده، آمریکا را به موقعیت برتر در جهان برگرداند؟
نویسنده «وال‌استریت ژورنال»، به سؤال مذکور اینچنین پاسخ می‌دهد: دولت ترامپ باید پنج سیاست را در مقابل ایران به اجرا بگذارد تا برتری را به آمریکا بازگرداند: 
۱ـ انتخاب گزینه نظامی شامل حمله به تأسیسات اتمی ایران در صورت نقض یا خروج ایران از برجام؛ 
۲ـ تغییر مقررات تعامل نیروی دریایی آمریکا با ایران در خلیج‌فارس و مقابله با اقدامات تحریک‌آمیز این کشور؛ 
۳ـ تقویت ائتلاف ضد ایرانی در منطقه؛
۴ـ ایجاد سپر دفاع موشکی برای خنثی‌سازی تهدیدات موشکی ایران؛
۵ـ تضعیف هلال شیعی.
تأمل در سیاست‌های پیشنهادی به دولت آینده آمریکا، نشان می‌دهد دولت کنونی براساس برخی از همین سیاست‌ها در بیش از یک دهه گذشته، مجموعه‌ای از اقدامات را در منطقه برای مقابله با نفوذ ایران انجام داده است. به اعتراف ترامپ این اقدامات، شش تریلیون دلار برای آمریکا هزینه داشته، در حالی که به گفته وی با این پول، دو بار می‌شد آمریکا را ساخت. معنای این سخن ترامپ آن است که، آمریکا به بازسازی و نوسازی درونی نیازمند است.
 به یقین ترامپ به دلیل مشکلات اقتصادی ـ مالی ایالات متحده، بیش از دولت‌های پیشین نمی‌تواند در منطقه راهبردی غرب آسیا هزینه کند. تنها اقدامی که مبتنی بر این سیاست‌های پنج‌گانه پیشنهادی، آمریکا در قبال ایران انجام نداده، اقدام مستقیم نظامی علیه ایران است. اگر این اقدام نتیجه‌بخش بود، دولت اوباما طی هشت سال گذشته، یا پیش از آن دولت بوش پسر،‌ چنین اقدامی را انجام می‌داد. با اطمینان می‌توان گفت، دست زدن به هر نوع اقدام مستقیم نظامی علیه ایران، نتیجه‌ای جز سرعت گرفتن افول کامل قدرت و پایان یافتن حضور آمریکا در منطقه، در پی نخواهد داشت. آمریکایی‌ها باید بپذیرند دوران امپراتوری و سلطه‌گری آنان در جهان و به ویژه در منطقه غرب آسیا، پایان یافته است. شکست گروهک‌های تروریستی مورد حمایت همه‌جانبه آمریکا و متحدینش در حلب، نماد شکست جنگ‌های نیابتی آمریکا به مثابه آخرین پرده از تلاش این کشور برای تغییر روندها در منطقه است. آمریکایی‌ها در سال‌های اخیر، هر کاری را برای حفظ نفوذ خود و تقویت آن در منطقه، با هزینه‌های بالا انجام داده‌اند، لکن نتیجه عکس حاصل شده است. به طور قطع ترامپ هم، با هر نوع سیاست و هر نوع اقدام،  قادر به تغییر روند تحولات در غرب آسیا با هدف بازگرداندن برتری آمریکا نخواهد بود. تحلیل شرایط در منطقه، نشان می‌دهد برتری آمریکا بازگشت‌ناپذیر است. انقلاب اسلامی با پرچمداری جمهوری اسلامی، یک جبهه مردم‌پایه از مسلمانان بیدار و مستضعف را در منطقه پدید آورده است، و به یاری حق این جبهه، مقتدرانه به دوران حضور سلطه‌گران غربی و از جمله آمریکایی‌ها در منطقه پایان خواهد داد.


صبح صادق دلایل و چرایی فروپاشی رژیم صهیونیستی را واکاوی می‌کند
 ابوذر احمدی/«رژیم صهیونیستی 25 سال آینده را نخواهد دید.» این عبارت فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب در شهریور سال ۱۳۹۴ بود که مهم‌ترین و به یادماندنی‌ترین جمله ایشان به شمار می‌آید که درباره رژیم صهیونیستی مطرح فرمودند. معظم‌له با طرح این موضوع راهبردی، نه تنها افکار عمومی جهان را به تفکر فرو بردند؛ بلکه محافل سیاسی را با واقعیاتی روبه‌رو کردند که امپراتوری رسانه‌ای صهیونیسم سعی در پنهان کردن آنها داشت؛ اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، اینکه پیش‌بینی رهبر معظم انقلاب درباره آینده رژیم صهیونیستی مبتنی بر واقعیت‌ها و روندهای اصلی و حقیقی کنونی صحنه داخلی فلسطین و در سطح منطقه و جهان است و نباید آن را امری ذهنی دانست؛ امروز در منطقه با واقعیت‌های روبه‌رو هستیم که اگر به آنها به دقت توجه شود، به این جمع‌بندی خواهیم رسید که در آینده رژیمی به نام «اسرائیل» وجود نخواهد داشت.
اما با سپری شدن یک سال و اندی از تحلیل حکیمانه امام خامنه‌ای، اتفاقاتی در آخرین روزهای سال 2016 روی داد که این رژیم در حال سقوط را چندین گام به فروپاشی و انهدام نهایی‌اش نزدیک‌تر کرد تا جایی که بسیاری از رسانه‌های غربی و حتی محافل صهیونیستی به این امر اذعان کردند که رژیم اشغالگر قدس، سراشیبی سقوط را به سرعت درمی‌نوردد. 
رژیم جعلی صهیونیستی که با چالش‌های درونی متعددی روبه‌رو است که هر لحظه موجودیت آن را به کام نابودی و مرگ می‌کشانند، در حال حاضر با چالش‌ها و تهدیدات منطقه‌ای و بین‌المللی مواجه شده که افزون بر زیر سؤال بردن مشروعیت سیاسی آن، به یکی از عوامل افول این رژیم تبدیل شده است؛ به گونه‌ای که فاصله زمانی تا فروپاشی رژیم جعلی صهیونیستی را تا حد بسیار زیادی کم کرده است. این عوامل بیرونی که از تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی برآمده‌اند، در آخرین روزهای سال 2016 میلادی نمود بسیاری پیدا کرد و تحلیلگران سیاسی را به این نتیجه رساند که سقوط و نابودی رژیم غاصب صهیونیستی در آینده‌ای نزدیک حتمی و قطعی است. از همین منظر هفته‌نامه صبح صادق تحولات و رویدادهای منطقه‌ای و جهانی را در سقوط رژیم جعلی صهیونیستی تأثیرگذار بوده است، مورد بررسی و تبیین قرار داده است.

۱ـ قطعنامه سازمان ملل و محکومیت رژیم غاصب صهیونیستی
23 دسامبر 201۶، سازمان ملل پس از 37 سال، قطعنامه‌ای را در زمینه توقف شهرک‌سازی رژیم صهیونیستی در شورای امنیت به تصویب رساند و این رژیم را به دلیل اقدامات خودسرانه‌اش محکوم کرد. این قطعنامه همزمان با اینکه بر انطباق کنوانسیون چهارم ژنو در 12 اوت سال 1949 درباره حمایت از غیر نظامیان در ایام جنگ بر سرزمین‌های فلسطینی، از جمله قدس شرقی و دیگر اراضی اشغالی عربی از سال 1967 تأکید داشت، تمامی فعالیت‌های شهرک‌سازی صهیونیست‌ها در اراضی فلسطین اشغالی، از جمله قدس شرقی را به موجب حقوق بین‌الملل اقدامی غیر قانونی خواند و آن را مانعی اساسی بر سر راه تحقق صلح بر اساس راهکار تشکیل دو کشور دانست. همچنین از ادامه شهرک‌سازی در اراضی اشغالی فلسطین که راهکار تشکیل دو کشور بر اساس مرزهای سال 1967 را به خطر می‌انداخت، به شدت محکوم می‌کرد.
نکته مهم و قابل توجه این است که تصویب قطعنامه 2334 شورای امنیت در محکومیت شهرک‌سازی‌ها، نشان داد که مشروعیت بین‌المللی رژیم صهیونیستی به دلیل اقداماتش علیه فلسطینی‌ها زیر سؤال رفته و این رژیم در جهان منزوی شده است. از همه مهم‌تر آنکه این قطعنامه را کشورهای حامی رژیم صهیونیستی، یعنی روسیه، انگلیس و فرانسه تأیید کردند و ایالات متحده آمریکا نیز از وتوی آن خودداری کرد؛ به گونه‌ای که به اعتقاد محافل سیاسی، واشنگتن با این اقدام خود که در نگاه اول حامی سرسخت رژیم غاصب صهیونیستی به شمار می‌آید، نشان داد در برخی از موارد می‌تواند یکی از عوامل افول این رژیم جعلی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی باشد.

۲ـ تحریم‌های بین‌المللی و فرسایش وجهه بین‌المللی رژیم صهیونیستی
جنبش بین‌المللی تحریم رژیم صهیونیستی، خارج کردن سرمایه‌ها و اعمال مجازات علیه آن موسوم به «بی‌دی‌اس» که اواسط سال 2005 آغاز به کار کرد، توانسته است طی چند سال گذشته دستاوردهای خوبی را محقق کند که کمترین حد آنها تحریم آکادمیک تعدادی از دانشگاه‌ها و مؤسسات علمی در اروپا، آفریقا و آمریکای شمالی و جنوبی علیه این رژیم است که به دلیل تأثیر آنها بر خدشه‌دار شدن وجهه این رژیم در میان شخصیت‌های فرهنگی جهان، خشم و ناراحتی شدید مقامات صهیونیستی را برانگیخته است.
در پی آن، اعتراضات مردمی علیه کالاهای رژیم صهیونیستی در اروپا و حتی ایالات متحده آمریکا به طور چشمگیری شدت یافت؛ به گونه‌ای که برخی دولت‌های اروپایی برخلاف حمایت سیاسی خود از دولت جعلی صهیونیستی، محصولات و کالاهای اسرائیلی را تحریم کردند. برای نمونه، دولت فرانسه در ماه پایانی سال 2016، دستورالعمل‌هایی را منتشر کرد مبنی بر اجرای قوانین اتحادیه اروپا برای برچسب زدن روی کالاهایی که در شهرک‌های صهیونیستی کرانه باختری، از جمله شرق بیت‌المقدس تولید شده است. در دستورالعمل منتشر شده در وب‌گاه دولت فرانسه آمده است، بر اساس قوانین بین‌المللی، بلندی‌های جولان سوریه و کرانه باختری، شامل شرق بیت‌المقدس بخشی از رژیم صهیونیستی نیست.
گفتنی است، برچسب زدن بر روی کالاهای تولید شده در شهرک‌های صهیونیست‌نشین در برخی از کشورهای اروپایی عملاً در سال‌های اخیر از سوی تشکل‌های مدنی به انحای مختلف اعمال می‌شده است و در واقع تشکل‌های مردمی در زمینه تحریم‌ها علیه رژیم صهیونیستی پیشرو بوده‌اند و حرکت دولت‌های اروپایی به تبع حرکت‌های مردمی بوده است.
به هر حال، موضع‌گیری‌ها و واکنش‌های جهانی علیه رژیم صهیونیستی بیانگر آن است که توسعه‌طلبی‌های خودسرانه رژیم صهیونیستی حتی در میان حامیان این رژیم هم مقبول نیست و گویا دولت‌های اروپایی از بیم گسترش اعتراضات افکار عمومی دیگر حاضر نیستند با سیاست‌های توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی، به ویژه در زمینه شهرک‌سازی همراهی کنند.

۳ـ حذف نام «اسرائیل» از صحنه بین‌المللی
در اولین روزهای آغاز سال میلادی، روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت»، طی گزارشی از اقدام آژانس امدادرسانی و اشتغال فلسطینیان سازمان ملل متحد (اونروا) از حذف نام «اسرائیل» در کتاب‌های درسی مدارس این آژانس در کرانه باختری و غزه خبر داد.
به نوشته این روزنامه صهیونیستی، در کتاب‌های درسی آژانس امدادرسانی و اشتغال فلسطینیان نقشه‌هایی رسم شده که به جای واژه «اسرائیل» کلمه «فلسطین» آمده و پرچم فلسطین نیز بر روی آن قرار گرفته و به جای شهر «تل‌آویو» نام فلسطینی «تل‌الربیع» نوشته شده است.
جالب آنجاست که «یدیعوت آحارونوت» در ادامه گزارش خود با اشاره به تاریخ تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی، نوشته است: «در کتاب‌های درسی مدارس اونروا از جنبش یهودیان در اروپا به یک جنبش استعماری یاد شده که یهودیان سراسر جهان را برای تشکیل یک دولت واحد یهودی در فلسطین جمع کردند که هیچ پایه و اساس تاریخی یا دینی‌ای در فلسطین نداشتند.»
البته تحلیلگران سیاسی معتقدند، این اقدام «آونروا» همسو با قطعنامه شورای امنیت است. این در حالی است که در ماه دسامبر 2016، شرکت هواپیمایی «هاینان چین» از بزرگ‌ترین شرکت‌های هواپیمایی خصوصی چین، در نقشه ناوبری هوایی خود نام «اسرائیل» را حذف و نام «سرزمین‌های فلسطین» را جایگزین آن کرد. این اقدام شرکت هواپیمایی چینی که با واکنش تند مقامات صهیونیستی مواجه شد، مورد استقبال برخی شرکت‌های هواپیمایی آسیایی که به اراضی اشغالی پرواز دارند، قرار گرفت و بیش از پیش بر موقعیت منحوس رژیم صهیونیستی در صحنه بین‌المللی صحه گذاشت. 

۴ـ روسیاهی منطقه‌ای رژیم جعلی صهیونیستی
سران صهیونیستی همواره تلاش کرده‌اند تا با جنگ‌افروزی و تنش‌زایی در منطقه موجودیت رو به زوال خود را تضمین و امنیت‌زایی کنند؛ مهم‌ترین تلاش آنها طی سال‌های اخیر، سازماندهی گروه‌های تکفیری و حمایت از آنها در به آشوب کشیدن برخی کشورهای منطقه، از جمله عراق و سوریه بوده است که متأسفانه با حمایت مالی و لجستیکی برخی دول عربی غربگرای منطقه، از جمله عربستان سعودی، اردن، قطر و... همراه بوده است. 
اما با مقاومت گروه‌های مردمی در عراق و سوریه در ماه‌های پایانی سال 2016 میلادی، شاهد شکست سنگین گروه‌های تکفیری در جبهه‌های مقاومت عراق و سوریه بودیم که بیش از پیش از ناکامی این پروژه صهیونیستی خبر می‌دهد. در واقع، رژیم صهیونیستی با حمایت از داعش و سایر گروه‌های تکفیری به دنبال رسیدن به دستاوردهایی بود که از سال‌ها پیش در تحقق آنها ناکام بود. اما پیروزی محور مقاومت مردمی منطقه طی ماه‌های اخیر، سبب نگرانی مقامات صهیونیستی شده و آنان را از ادامه حمایت گروه‌های تکفیری، از جمله داعش و جبهه النصره ناامید کرده است؛ به گونه‌ای که بر اساس تحلیل برخی مراکز فکری و مطالعاتی صهیونیستی، از جمله «مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل»، در صورت ادامه روند کنونی، گروه‌های مقاومت مردمی مصمم‌تر شده و به تبع آن امنیت ملی رژیم صهیونیستی به شدت به مخاطره خواهد افتاد.
از سویی، رژیم غاصب صهیونیستی طی سال‌های اخیر، پروژه عادی‌سازی روابط دول عربی و رژیم صهیونیستی را با حمایت واشنگتن و کشورهای اروپایی کلید زد تا به نوعی قدرت منطقه‌ای خود را افزایش دهد؛ اما با افزایش روند اعتراضات گسترده عمومی در کشورهای عربی نسبت به این موضوع و همچنین روند فزاینده بیداری اسلامی در منطقه، این سناریوی صهیونیستی هم محکوم به شکست است. البته مقامات صهیونیستی باید این نکته مهم را به خاطر داشته باشند که رویکرد رژیم‌های عربی منطقه، به ویژه کشورهایی نظیر عربستان، امارات و مصر برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی نشان‌دهنده بحران واقعی این رژیم‌هاست که از پشتوانه حقیقی مردمی در حاکمیت خود محروم بوده و با کمک کشورهای خارجی در آشوب امنیتی موجود در منطقه روی پا ایستاده‌اند.

۵ـ فساد اقتصادی سران رژیم صهیونیستی
در کنار این تحولات جهانی و منطقه‌ای که بیش از پیش سیر صعودی نابودی و زوال رژیم غاصب صهیونیستی را سرعت داده است، در آخرین روزهای سال 2016 میلادی، اتفاقاتی در صحنه سیاسی داخلی فلسطین رخ داد که از فروپاشی این رژیم جعلی در آینده‌ای نزدیک و زودتر از زمان وعده داده شده امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) خبر داد. 
طی سال‌های اخیر، گزارش‌هایی درباره فسادهای مالی «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و خانواده‌اش در رسانه‌های این رژیم منتشر شد؛ موضوعی که از ابتدا به سرعت از سوی دفتر نخست‌وزیر تکذیب شد؛ اما در پی آن گزارش‌های دیگری منتشر شد که اوضاع را برای نتانیاهو بسیار دشوار کرد.
عموم این گزارش‌ها از پولشویی و فساد مالی نتانیاهو خبر می‌داد؛ از این رو با توجه به حساسیت بالای این موضوع، دادستان کل رژیم صهیونیستی به صورت مستقیم رسیدگی پرونده را در دست گرفت. در این بین با دستور مستقیم دادستان رژیم صهیونیستی، تحقیقات رسمی در این پرونده به جریان افتاد و مقامات ارشد پلیس و مسئولان قضایی رژیم صهیونیستی گفتند که به زودی آخرین تحقیقات صورت گرفته در زمینه دست داشتن «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر این رژیم در پولشویی گسترده و فساد مالی، به اطلاع عموم می‌رسد.
در روزهای آخر دسامبر 2016 بود که خبر محکومیت نتانیاهو به علت جرایمی، چون پولشویی، رشوه و سوءاستفاده از اموال عمومی رسانه‌ای شد و وجهه وی را در جامعه صهیونیستی تخریب کرد؛ به گونه‌ای که چهره‌های سیاسی که در هفته‌های اخیر با نتانیاهو ملاقات داشتند، او را بسیار افسرده و سرگردان توصیف کردند؛ فردی که قادر به رها شدن از منجلاب کنونی نیست.
گفتنی است، فساد سران صهیونیستی سبب شده است تا یهودیان ساکن اراضی اشغالی نسبت به ماهیت دولت صهیونیستی و مقامات آن بی‌اعتماد و سرخورده شوند؛ به گونه‌ای که نتایج نظرسنجی شبکه 10 رژیم صهیونیستی در سال 2016، در این زمینه از بی‌اعتمادی 68 درصدی مردم یهودی نسبت به دولت رژیم صهیونیستی و همچنین آمادگی بیش از نیم میلیون نفر به دلیل وضعیت بد معیشتی، برای ترک سرزمین‌های اشغالی خبر می‌دهد. 
در همین حال، شانزده مؤسسه و نهاد اطلاعاتی آمریکا در پژوهشی به این نتیجه رسیده‌اند که رژیم صهیونیستی تا سال ۲۰۲۵ فرومی‌پاشد. پژوهش نهادهای امنیتی آمریکا در ادامه اعلام می‌کند که یهودیان به علت بی‌اعتمادی به دولت و مقامات خود به میزان بسیار بالایی در حال بازگشت از فلسطین به کشورهایی هستند که از آنجا آمده‌اند.
در همین روزها سازمان بیمه رژیم صهیونیستی نیز گزارشی را منتشر کرد که نشان می‌دهد میزان فقر و بیکاری در رژیم صهیونیستی افزایش یافته است. همچنین گزارش‌های سازمان همکاری اقتصادی و توسعه اروپا نشان‌دهنده این است که شکاف اقتصادی میان ثروتمندان و فقیران در رژیم صهیونیستی بیش از سایر اعضای این سازمان است. در کنار این تحولات که از وجود چالش‌های جدی و نابودکننده درونی این رژیم حکایت دارد، افزایش روحیه مقاومت مردمی فلسطین در مقابله جدی با رژیم اشغالگر صهیونیستی و همچنین استمرار انتفاضه سوم و گسترده شدن در مناطق اشغالی 1948 طی سال گذشته میلادی، از سقوط و نابودی زودرس رژیم جعلی صهیونیستی خبر می‌دهد. البته در کنار کاهش روحیه یهودیان برای خدمت در ارتش و وجود فساد گسترده جنسی در میان فرماندهان و افسران رده بالای رژیم­‌صهیونیستی، این روند سرعت فزاینده‌تری را به خود گرفته است. 
در پایان می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که نگاهی به شاخص‌های فرصت‌ها و تهدیدات اجمالی ذکر شده در برابر رژیم صهیونیستی که نمایی کلی از تحولات منطقه ارائه کرده، نشان می‌دهد که سیگنال‌های پیروزی نهایی امت بر توطئه‌های استعماری ـ غربی نزدیک است و قطعاً فاصله زمانی زیادی تا پیروزی نهایی بر این توطئه‌ها و تزلزل مبانی موجودیتی رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت و ان‌شاءالله وعده امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در زمانی کوتاه‌تر به نتیجه خواهد رسید.  

 محمد رضا مرادی/ جهان عرب از فردای جنگ جهانی دوم چندین کودتا را تجربه کرده است. در سال 2013 نظامیان مصری با کودتا، محمد مرسی را از قدرت خلع کردند. در دهه‌های قبل نیز در مصر، عراق و قطر کودتاهایی رخ داد که همه این موارد نشان می‌دهد، نوع حکومت‌های پادشاهی عربی زمینه‌ساز وقوع کودتاست؛ اما به نظر می‌رسد این‌بار قرعه به نام عربستان افتاده است. این کشور از زمان مرگ «ملک‌ عبدالله» و به قدرت رسیدن «سلمان‌بن‌عبدالعزیز» شاهد جنگ قدرت روزافزونی بوده که با حذف فرزندان ملک ‌عبدالله از قدرت شروع شده و در نهایت به تصفیه‌حساب‌های داخلی انجامیده است. هدف از این جنگ قدرت نیز زمینه‌سازی برای به قدرت رسیدن محمدبن‌سلمان فرزند 30 ساله شاه سعودی است.
 سلمان ‌بن‌عبدالعزیز پادشاه عربستان یک هفته پس از به قدرت رسیدن با صدور 40 فرمان حکومتی به تغییرات گسترده در کابینه و دولت جدید این کشور دست زد. برخی از این تغییرات علیه انتصاب‌های ملک ‌عبدالله، پادشاه این کشور بود که بر اساس آن دو فرزند وی از قدرت برکنار شدند و خالد التویجری، رئیس دفتر سابق دربار سعودی تحت بازداشت خانگی قرار گرفت؛ اما شدت رقابت‌ها در آل‌سعود و بین شاهزادگان این کشور به حدی است که اکنون نوعی جنگ پنهان در جریان است. به تازگی رسانه‌های عربی اعلام کرده‌اند، ده‌ها شاهزاده و امیرزاده سعودی از زمان روی کار آمدن سلمان‌ بن‌عبدالعزیز و قدرت گرفتن پسرش، عربستان را ترک کرده‌اند.
 شدت رقابت‌ها سبب شده است کارشناسان، عربستان را آبستن تحولات عمیقی در سال جاری میلادی بدانند. در همین ارتباط، روزنامه انگلیسی «دیلی‌میل» پیش‌بینی‌های خود را برای سال ۲۰۱۷ منتشر کرد که بارزترین آنها وقوع «کودتا» در عربستان است.
 دهه‌ها سرکوب‌گری و زیاده‌روی در هزینه‌ها و فساد موجب بیرون راندن خاندان حاکم در عربستان خواهد شد. این روزنامه پیش‌بینی کرد، کودتایی علیه سلمان‌بن‌عبدالعزیز، پادشاه عربستان در سال 2017 به وقوع بپیوندد. بدتر شدن وضعیت سلامت ملک ‌سلمان طی یک سال اخیر، به منازعه قدرت شدیدی در عربستان دامن زده و افرادی را از نسل‌ها و رویکردهای سیاسی مختلف در این کشور، درگیر خود کرده است. 
بر اساس روند کنونی جانشینی که سلمان طراحی کرده، محمدبن‌نایف 56 ساله نخستین گزینه برای رسیدن به تاج و تخت پس از پادشاه فعلی است و محمدبن‌سلمان 30 ساله پس از وی قرار دارد. هر دوی این شاهزادگان در داخل و خارج از عربستان هواداران و حامیانی دارند. شایان ذکر است، این دو شاهزاده سعودی در برخی حوزه‌ها، به ویژه جنگ یمن به شدت با هم اختلاف‌نظر دارند و همین امر اختلافات در دربار سعودی را بیشتر کرده است.
 در یک نمونه نادر از علنی شدن اختلافات خاندان سلطنتی، یک شاهزاده سعودی که نامش فاش نشد، در ماه سپتامبر نامه‌ای سرگشاده را منتشر کرد و خواستار برکناری ملک ‌سلمان و روی کار آمدن شاهزاده احمد به جای وی شد. 
نگاهی به وضعیت کنونی عربستان نشان می‌دهد، احتمال وقوع تحولات و تغییرات چشمگیری در عربستان وجود دارد. در عرصه اقتصادی نیز عربستان در سال گذشته با کسری بودجه 100 میلیارد دلاری مواجه بود و ملک ‌سلمان برای مدیریت اقتصاد مجبور شد در چندین نوبت ریاضت اقتصادی را به اجرا بگذارد. این در حالی است که عربستان ده‌ها میلیارد دلار برای خرید سلاح هزینه کرده است و شاهزادگان نسبت به این امر معترض هستند؛ چراکه محمد‌بن‌سلمان با وجود این خریدهای نجومی نتوانسته است در یمن دستاوردی داشته باشد.
 از سوی دیگر، میلیاردها دلار کمک عربستان به تروریست‌ها برای شکست دولت سوریه هم به نتیجه نرسیده است و همین امر سیاست‌های ملک سلمان و وزیر دفاع جنگ‌طلب سعودی را مورد هجمه قرار داده است. بنابراین، با توجه به مشکلات داخلی و منطقه‌ای آل‌سعود در صورت همبستگی شاهزادگان، احتمال کودتا در سال 2017 در عربستان وجود دارد.


 محمد نوری/  با توجه به سیاست‌های اقتصاد مقاومتی که یکی از راه‌های مقاوم‌سازی اقتصاد کشور را جذب سرمایه‌های خارجی و ایجاد زمینه مشارکت آنها در اقتصاد بیان کرده است و همچنین اذعان به این نکته که کشور برای برون‌رفت از این وضعیت اقتصادی، تشنه جذب سرمایه‌های مستقیم خارجی است و این موضوع گره‌گشای بسیاری از طرح‌ها و پروژه‌های نیمه‌تمام یا اجرای پروژه‌های جدید اشتغال‌زا به همراه انتقال فناوری و دانش فنی به کشور است؛ از این‌رو فعالیت برای رسیدن به این اهداف، جزء اولویت‌های اصلی دولت به شمار می‌آید؛ اما نکته تأمل‌برانگیز، آمار و ارقامی است که مسئولان دولت یازدهم درباره سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی ارائه می‌دهند.
در همین زمینه، آخرین آماری که مسئولان دولت ارائه داده‌اند، مربوط به محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت یازدهم است که در یک برنامه تلویزیونی گفت: «پس از برجام و در یک سال گذشته بیش از 11 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی در کشور صورت گرفته است که آثارش در آینده مشخص خواهد شد.»
پیش از این احمد جمالی، مدیرکل سازمان سرمایه‌گذاری خارجی درباره میزان جذب سرمایه‌گذاری خارجی در شش ماهه نخست سال جاری گفته بود، پیش‌بینی ما این است که بتوانیم تا پایان سال ۱۳۹۵ بیش از ۱۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی تصویب کنیم. اکنون که در میانه سال قرار داریم، حدود نیمی از این میزان محقق شده است.
در دهم شهريور ماه سال جاری نیز سیدحسین میرشجاعیان حسینی، معاون اقتصادی وزیر امور اقتصادی و دارایی در نشستی با خبرنگاران در زمینه آمار جذب سرمایه‌گذاری خارجی گفت: «در پنج ماهه امسال هفت میلیارد دلار سرمایه خارجی مصوب شد که تاکنون یک‌ و شش‌دهم تا یک ‌و هفت‌دهم میلیارد دلار آن جذب شده است. این در حالی است که پیش از این روحانی، رئیس‌جمهور در سفر به کرمان از انجام سه میلیارد و 418 میلیون دلار سرمایه‌گذاری مستقیم در چهار ماه پس از اجرای برجام خبر داده بود.»
همچنین، خبری در روزنامه دولتی «ایران» در 15 فروردین سال جاری منتشر شد که خزاعی، معاون وزیر اقتصادی و رئیس سازمان سرمایه‌گذاری و کمک‌های اقتصادی و فنی گفته بود:‌ «ما تحت تأثیر فضای مثبتی که پس از برجام ایجاد شد و تحولات مثبتی که رخ داد تا پایان سال 94 نزدیک به هفت میلیارد دلار درخواست سرمایه‌گذاری و پروژه داشتیم. پیش‌بینی‌ ما این است که طی سال 1395، چهارونیم میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی به کشور وارد شود.»
این اعداد و ارقام در حالی از سوی ریاست محترم جمهور و برخی مسئولان اقتصادی دولت یازدهم ارائه می‌شود که برخی نهادها و سازمان‌های اقتصادی بین‌المللی آن را نقض کرده‌اند و ثمرات آن در بهبود روند اقتصادی کشور مشاهده نمی‌شود. در همین زمینه توجه به گزارش «آنکتاد» می‌تواند بسیاری از واقعیت‌های این آمار را روشن کند.
کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل(آنکتاد) در جدیدترین گزارش خود اعلام کرده است، سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی که ایران در سال ۲۰۱۴ جذب کرده است، 31 درصد کاهش داشته است. همچنین، در سال ۲۰۱۳ با کاهش ۳۵ درصدی جذب سرمایه‌گذاری خارجی نسبت به سال پیش از آن روبه‌رو بوده است.
این در حالی است که ایران در سال ۲۰۱۳ بالغ بر سه میلیارد و ۵۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی جذب کرده بود که این رقم در سال ۲۰۱۴ به دو میلیارد و ۱۰۵ میلیون دلار کاهش یافت. میزان سرمایه‌ مستقیم خارجی جذب شده در سال ۲۰۱۲ نیز بالغ بر چهار میلیارد و ۶۶۲ میلیون دلار بوده است. گفتنی است کل سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی که ایران از دهه ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۱۴ جذب کرده، ۴۳ میلیارد و ۴۷ میلیون دلار برآورد شده است.
طبق این گزارش، ایران از میان ۲۰۰ کشور جهان،‌ با ۱۵ پله نزول در رتبه ۷۴ جهان از نظر میزان جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در سال ۲۰۱۴ قرار گرفته است. بر اساس این، میزان جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی ایران در این سال کمتر از ۷۳ کشور بوده است؛ این در حالی است که ایران در سال ۲۰۱۳ با ده پله نزول در جایگاه ۵۹ قرار داشت.
بر اساس این گزارش، در منطقه غرب آسیا(خاورمیانه) ترکیه با جذب 14/12 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی رتبه نخست را به خود اختصاص داده و امارات با جذب 06/10 میلیارد دلار در رتبه دوم قرار گرفته است. یمن نیز کمترین رقم را به خود اختصاص داده‌ است. طبق آماری که آنکتاد ارائه داده است، ایران از نظر جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در سال ۲۰۱۴ میان ۱۴ کشور غرب آسیا رتبه ششم را به خود اختصاص داده است؛ این در حالی است که سال گذشته اعلام شده بود ، ایران در رتبه سوم قرار دارد.
واقعیت این است که هیچ شخص، گروه یا جریانی از برآورده شدن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی که جذب سرمایه‌گذاری خارجی نیز در دل آن وجود دارد، ناراحت نخواهد شد و این مایه مباهات کشور است که در تعاملات بین‌المللی و در رقابت با کشورهای جذاب و سرمایه‌پذیر جهان سهمی داشته باشیم. ارائه آمارهای مختلف و متناقض در برهه‌های مختلف در اظهار نظر مسئولان اقتصادی دولت یازدهم موجب بدبینی و ایجاد بی‌اعتمادی مردم به آمارهای مختلف دولت می‌شود. نکته قابل توجه دیگر اینکه در شرایطی که تحریم‌های بانکی کشور هنوز لغو نشده و هیچ یک از بانک‌های بزرگ جهان با ما مراودات تجاری و بانکی ندارند، چگونه این جذب سرمایه اتفاق افتاده است، اگر به هر نحوی دولت توانسته است آن را جذب کند، روند بهبود شرایط اقتصادی را در کدام حوزه‌ها می‌توان مشاهده کرد و مردم ثمرات آن را در کدام بخش از زندگی خود می‌توانند ببینند؟

 رضا اشرفي/ سال 2017 در حالي آغاز شده است كه ميراثي از مشكلات اقتصادي و امنيتي را با خود به همراه دارد. آمارها و فضاي اقتصادي نشان مي‌دهد، نظام سرمايه‌داري هنوز از بحران اقتصادي خارج نشده است. اين در حالي است كه بحران مالي از آمریکا آغاز شد، اما بيش از همه اروپا را با خود پايين كشيد. چشم‌انداز كنوني نشان مي‌دهد، جهان با مشكلاتي رو‌به‌رو است كه عبور از آنها بسيار سخت است. نوع تحولات شكل‌گرفته در آمریکا و گرايش مردم به دونالد ترامپ كه پيش‌بيني‌ناپذیر و با رويكردي پوپوليستي است، از جمله آنهاست.
مردم آمریکا نشان دادند كه از سياست‌هاي گذشته خسته شده‌اند و حتي شعار تغيير باراك اوباما كه با اشراف به خستگي مردم از سياست‌هاي پيشين بود،‌ نتوانست آنها را قانع كند. به همين منظور شهروندان آمریکايي در انتخاب ترامپ دست به خودكشي آمریکايي زدند تا تأکید كنند اگر صداي آنها شنيده نشود، در انتخابات(رياست‌جمهوري) اقدام لازم را انجام خواهند داد. با اين اوصاف، حضور پيش‌بيني‌ناپذیر ترامپ در عرصه سياست مي‌تواند به خودي خود يكي از چالش‌هاي بين‌المللي باشد. اولين موضع‌گيري وي درباره چين تايپه و تقابل با پكن نمونه‌اي است از اينكه رئيس‌جمهور جديد به سمت امنيتي‌تر شدن نظام بين‌الملل،‌ دست‌كم در حوزه شرق آسيا پيش مي‌رود. اين مسئله مي‌تواند چين و آمریکا را كاملاً روياروي يكديگر قرار دهد. با توجه به اينكه چين خواهان حضور فعال در عرصه جهاني است و اين موضوع را به لحاظ اقتصادي و نوسازي‌هاي نظامي ـ تسليحاتي نشان داده است،‌ بنابراين رويارویی آمریکا و چين مي‌تواند عواقب خطرناك و پيش‌بيني‌نشده‌ای داشته باشد؛ به ویژه آنکه پكن به طور نانوشته و رويكردي متحد روسيه است و همچنين جداي از قدرت اتمي بودن،‌ در شوراي امنيت سازمان ملل حق وتو دارد.
از سوي ديگر، روسيه از همان ابتدا نشان داده كه به انتخاب ترامپ به عنوان رئيس‌جمهور تمايل داشته است. در حدي كه آمریکايي‌ها با قرار گرفتن در موضع ضعف گلايه کرده و دست به اقدامات دیپلماتیک هم زده‌اند كه روسيه در انتخابات داخلي آنها مداخله كرده و سبب پيروزي ترامپ شده است. فارغ از اينكه روسيه دست به چنين كاري زده يا خير، اما مشهود است که این کشور از حضور ترامپ در كاخ سفيد راضي است؛ زيرا از يك سو ترامپ از فضاي ذهني معامله‌گري برخوردار است و از سويي ديگر شناخت چنداني از موقعيت خود به منزله رهبري آمریکا ندارد. از اين منظر مي‌توان پيش‌بيني كرد كه كاخ سفيد طي سال‌هاي آينده جايگاه ضعيفي در تصميم‌گيري بين‌المللي داشته باشد که اين مسئله كاملاً به نفع روسيه و متحدانش است. همچنین، رويكرد سياست خارجي جمهوريخواهان عموماً امنيتي است تا اقتصادي. اين همان رويكردي است كه روسيه آن را مي‌پذيرد. مسائل رخ‌داده در اوكراين و همچنين حوزه غرب آسيا و به ويژه سوريه در همين جورچین قابل تحليل است.
افزون بر مسائل گفته شده، تحولات شكل‌گرفته در حوزه غرب آسيا و شمال آفريقا كه مي‌تواند گسترده‌تر شود، از جمله چالش‌هاي ديگر جهان است. چالشي كه با حضور تروريسم سازمان‌يافته همراه است و مرزهاي منطقه را تهديد مي‌كند. اين تروريسم پيچيده و صاحب سرمايه نه تنها منطقه، بلكه كل جهان را تهديد مي‌كند. حتي در مواقعي كه از غرب حمايت نمي‌بيند، عليه آنها اقدام كرده و در زمين اروپا دست به عمليات مي‌زند. بنابراين تروريسم سازمان‌يافته منطقه‌اي كه علاقه‌مند است مسئله را مذهبي و شيعي ـ سني كند، از بزرگ‌ترين تهديدهاي امنيتي است كه افكار عمومي جهان را در برابر اسلام قرار مي‌دهد و با ارائه چهره نادرستي از اسلام، مي‌تواند بازتاب‌هاي منفي جهاني داشته باشد.
در اين ميان ديده مي‌شود كه فضاي امنيتي شده، تنها مختص اين منطقه نيست و حتي اروپا را تهديد مي‌كند. سال 2017 براي اروپا بسيار حساس است؛ زیرا انتخابات‌هاي مهمي در آن انجام خواهد شد كه آلمان، فرانسه و اسپانيا از جمله آنهاست. اين در حالي است که تمايل به راست‌گرايي افراطی آنها را تهديد مي‌كند. رشد تفكرات نئونازي و رويارويي آلمان با مهاجران، به ویژه مسلمانان و همچنين تمايلات راست و ملي‌گرايانه احساسي ـ افراطي فرانسوي كه اتحاديه اروپا را به سمت واگرايي پيش مي‌برد،‌ مي‌تواند در سياست دولت‌هاي اروپايي تأثير گذاشته و آنها را به سمت سخت‌گيري و سركوب پيش ببرد.
در مجموع فضاي بين‌الملل نشان مي‌دهد، جهان هر روز در حال امنيتي‌تر شدن است؛ اين در حالي است كه پيش از اين فضا اقتصادي و توسعه‌محور بود. با اين چشم‌انداز احتمال بروز جنگ‌ها و درگيري‌ها در سال 2017 و پس از آن ديده مي‌شود. آنچه در فضای کنونی بیشتر به چشم می‌آید، آن است که رقابتی سخت میان قدرت‌ها برای رسیدن به قدرت برتر جهانی در پیش است؛ به گونه‌ای که هر یک به دنبال بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های خود برای خارج کردن رقبا از میدان هستند که این خود می‌تواند زمینه‌ساز بحران‌های جدیدی در نظام جهانی شود. فرآیندی که در یک سوی آن آمریکایی قرار دارد که همچنان داعیه‌دار نظام تک‌قطبی است و در طرف مقابل آن کشورهایی، همچون روسیه، چین، انگلیس، فرانسه و ‌آلمان هستند که به دنبال دگرگون‌سازی در این تفکر انحصارطلبانه آمریکا هستند.

نگاهی به تهدید فاصله گرفتن بسیج از ساده زیستی
   فرهاد مهدوی/  کار بسیج هنوز به پایان نرسیده است، زیرا بسیاری از ملل مستضعف جهان در آفریقا، آسیا، اروپا و حتی آمریکا منتظر شنیدن صدای بسیج هستند. این نگاه امام امت در دوم آذر 67 به بسیج  و بسیجیان  است. بسیج با قدرتی که از تبعیت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب گرفته است، هنوز هم قدرتمندترین نهاد مردمی در جهان است. نمونه‌های اثربخش تفکر بسیجی سبب شده است که آمریکا و ایادی آن در عراق، سوریه و یمن دچار شکست‌های مفتضحانه شوند. اکنون ما را چه شده است در زمانی که ملل دیگر در حال الگوگیری از بسیج هستند، برخی شرکت‌های ورشکسته در حال نفوذ به افکار معنوی بسیجیان هستند؟ چرا تلاش می‌شود وسوسه‌های شیطانی در زندگی طیبه بسیجیان جاری شود؟ در ماه‌های گذشته برخی اقشار بسیج شاهد یک اطلاعیه عجیب در تابلوهای محل کار بوده‌اند  با عنوان «شرایط ویژه محصولات گروه خودروسازی...» خودروهایی که قیمت هر یک از آنها بالای 50 میلیون است و سود 18 تا 21 درصد هر یک از آنها برای دو سال قیمت خودرو را از 10 تا 25 میلیون تومان افزایش می‌دهد. هرچند که جمع‌وجور کردن این پول حتی بدون سود برای یک بسیجی خیلی سخت است و باید هم آن را وام بگیرد و مطمئناً برای این میزان هم نزدیک به ده میلیون باید سود بپردازد؛ یعنی برای خرید یک خودرو دو برابر قیمت نقد پول واریز شود. کدام بسیجی این توان را دارد که اینگونه سودی را به یک شرکت لیزینگ بپردازد؟ مگر اینکه سال‌ها زیر انبوهی از بدهکاری، چک و وام‌های گوناگون کمر خم کند.
برادران بسیج بهوش باشند «کار بسیج هنوز به پايان نرسيده»! چرا در میانه راه، فرزندان راستین انقلاب ما را در دهانه توپ مستکبرین مال‌اندوز و شهوتران قرار می‌دهید و می‌خواهید سالیان دراز آنها را بدهکار بانک‌ها کنید؟! چرا به دنبال آن هستید با اسم بسیج و شرایط خرید خودرو برای بسیجیان بین مردم و بسیجیان فاصله بیندازید؟! چرا تنها تکیه‌گاه ملت‌های مستضعف را به گونه‌ای از ماهیت اسلامی و انقلابی تهی می‌کنید که سبب قطع امید آنان شود؟!
برادرانی که فکر می‌کنند اینگونه به بسیج خدمت می‌کنند سخت در اشتباه هستند، بهترین روزهای زندگی بسیجیان امروز زندگی با اشراف و ملاکان بزرگ و لم دادن در خانه‌های ویلایی نیست؛ بلکه احیای زندگی برای کسانی است که خانه و زندگی خود را از دست داده‌اند، احیای زندگی برای کسانی است که هنوز یک لیوان آب آشامیدنی سالم ننوشیده‌اند؛ کسانی که هنوز هم در کپرها زندگی می‌کنند و از امکانات آموزشی محرومند.
برخی از دوستان با این استدلال که اینگونه جذابیت‌ها سبب افزایش کمّی نیروهای بسیج می‌شود، به سرعت وارد گفت‌وگو با این شرکت‌های چینی وابسته به آمریکا می‌شوند! 
دوستان بسیجی که شکی در اخلاص و پاکی‌شان نیست باید بیانات رهبر عزیز انقلاب را دوباره مرور کنند، آنجا که فرمودند: «بسیج این ارتش عظیم مكتبی و مردمی كه به ضرورت انقلاب اسلامی و دفاع از اهداف و آرمان‌های آن به وجود آمده است، دانشگاهی عظیم برای ساختن و پرورش نسلی است آرمانخواه و خداجو كه دفاع از مستضعفان سراسر عالم را در سرلوحه‌ اهداف خویش دارد و جانبازترین و فداكارترین انسان‌ها در آن جمع شده‌اند تا از محرومان و مستضعفان عالم در برابر تجاوز جهانخواران قدرتمند و نیروی اهریمنی ابرقدرت‌ها دفاع كنند. در ایران اسلامی شمع وجود جوانان دلباخته انقلاب گرمی‌بخش و برافروزنده‌ سنگرهای نبرد حق بر ضد باطل است.» (۴ آذر1362)
در سال‌های گذشته اردوهای جهادی که با ایده اولیه رهبر حکیم انقلاب راه‌اندازی شد، سبب پرورش نسلی از جوانان بسیجی شده که بهترین روزهای خود را در ایام عید و تابستان با خدمت به محرومان می‌گذرانند، آنها تنها به این امر نیز راضی نیستند؛ بلکه از اندوخته‌های خود، وام‌های دانشجویی و حتی پول توجیبی‌ای که از والدین گرفته‌اند صرف خرید هدایای فرهنگی برای کودکان و نوجوانان روستاها و محله‌های دورافتاده کشورمان می‌کنند. حقیقتاً فضای زندگی امروز بسیجیان با بسیجیان دفاع مقدس تفاوتی نکرده است، آنها نیز در تابستان‌ها و گرمایی که به قول شهید آوینی؛ سایه هم تشنه است و در آن گرما حتی یخ هم تشنه است، حاضر نیستند خود را به سایه بسپارند.
برادران عزیز بسیجی که تلاش دارید با این گونه امتیازات جبهه مجاهدان فی‌سبیل‌الله را رونق بخشید، توجه داشته باشید که بسیجیان به این‌گونه امتیازات نیازی ندارند، اگر واقعاً به دنبال کمک به بسیجیان هستید، اردوهای جهادی بسیجیان را رونق دهید و هزینه‌ها و کمک‌ها را برای آن موارد صرف کنید. 
لطفاً تلاش نکنید که با این سرگرمی‌های کودکانه فرزندان انقلاب را به کام فراعنه‌های زمان بکشید، لطفاً سعی نکنید با این امتیازات بسیج را از میان تهی کنید و جبهه آرمانی او را در اختیار جبهه استکبار قرار دهید. خطر بیخ‌ گوش‌هاست! حواس‌مان باشد...


 تاکتیک‌سازی کرباسچی!
غلامحسین کرباسچی درباره نامزدهای اصولگرا و احتمال رأی آوردن‌شان گفت: «به نظر من اصولگرایان نیروهایی را وارد انتخابات می‌کنند که خیلی صریح و شفاف در کنار بخشی از اصولگرایان معتدل که معقول‌تر هستند، اظهارات تندی علیه روحانی و اصلاح‌طلبان داشته باشند تا با تخریب روحانی آرای او را در انتخابات پایین بیاورند تا رأی روحانی زیر 50 درصد بشود و احتمالاً با یکی از آن نیروهای اصولگرا به دور دوم انتخابات برود، آن وقت در دور دوم همه مقابل روحانی متحد شوند.»

نامزد ناشناس محبوب
محمدعلی پورمختار نماینده مجلس درباره نامزدهای معرفی شده اصولگرایان تا به امروز و میزان پایگاه مردمی و رأی‌آوری آنها گفت: «روحانی در حال حاضر توانی ندارد و رأی یک کاندیدای ناشناس که در آینده از طرف جبهه انقلاب معرفی خواهد شد از روحانی بیشتر است.» وی تأکید کرد: «من معتقدم هر فردی که از طرف اصولگرایان مطرح شود رأی آقای روحانی را می‌شکند و حتی در طیف همسو با آقای روحانی نیز افرادی هستند که رقیب ایشان هستند؛ یعنی عارف، جهانگیری و مطهری که به جد به عنوان رقبا یا جانشینان وی مطرح هستند.»

ریزش آرا 
دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری تأکید کرد که نامزد این جبهه در انتخابات ریاست‌جمهوری همان نامزد مورد توافق و اجماع اصولگرایان خواهد بود. محمدرضا باهنر اظهار داشت: «طیف اصلاح‌طلب و میانه‌رو نیز نهایتاً از آقای روحانی عبور نمی‌کنند و اصلاح‌طلبان کسی را بهتر، جامع‌تر و رأی‌آورتر از آقای روحانی ندارند. البته در ماه‌های گذشته برخی می‌خواستند مظلوم‌نمایی‌هایی برای حضور آقای روحانی انجام دهند.» وی گفت: «آرای آقای روحانی ریزش کرده و این امری طبیعی است، چون برخی برنامه‌های ایشان به خصوص در حوزه اشتغال جوانان اجرایی نشده است. شاهد این ریزش آرا بودیم، اما به هر حال صحنه انتخابات در کشور ما معمولاً یکی دو ماه آخر شکل می‌گیرد و ریزش‌ها و رویش‌ها خودنمایی می‌کند.»

با چند نامزد 
روزنامه ابتکار نوشت: «کمتر از شش ماه به انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم، زمان باقی است. از شرایط و مواضع اصلاح‌طلبان پیداست که آنان همچنان پشت سر روحانی ایستاده‌اند و اصلی‌ترین گزینه آنان برای انتخابات سال 96 روحانی است.» در ادامه آورد: «تعدد کاندیداها باعث می‌شود بتوانند از جوانب و با تریبون‌های بیشتری به جان روحانی بیفتند. آنان بنا دارند با استفاده از این استراتژی با چند نامزد وارد صحنه شوند و از فرصت تبلیغات و مناظرات جهت حمله همه‌جانبه به روحانی بهره گیرند. آنان می‌توانند با این فرصت به سقف نقد و تخریب روحانی، در زمان انتخابات دست یازند.»

نقشه دوم اصلاح‌طلبان
عطریانفر گفت: «هيچ عقل سليمي حكم نمي‌كند آقاي روحاني به عرصه انتخاباتي آتي نيايد. آقاي روحاني نيز قائل به نيامدن نيست و خود را در برابر مردم مسئول مي‌داند. طرفداران سياسي او از اعتدال و توسعه گرفته تا اصلاح‌طلبان موافق نيستند كه آقاي روحاني نيايد. جامعه مخاطب او نيز معتقد است آقاي روحاني بايد به صحنه بيايد. تنها يكي دو اتفاق ممكن است رخ دهد كه اجازه مي‌دهد كه پلن بي‌ (plan B) هم مطرح شود. اينكه به هر دليلي كه بيان آن چندان ضرورت ندارد، آقاي روحاني از نام‌‌نویسی بازداشته شود. كما اينكه آقاي هاشمي را از انتخابات بازداشت. مناسب‌ترين فردي كه از او سخن رانده شده آقاي اسحاق جهانگيري است.»

نگاهی به فیلم‌های هفتمین جشنواره مردمی فیلم عمار
 مهدی امیدی/ جشنواره مردمی فیلم عمار در حالی خان هفتم را پشت سر گذاشت که نسبت به دوره‌های گذشته فیلم‌های بحث‌برانگیزتری در این جشنواره به نمایش درآمد. افزون بر موضوعات داغ و به‌روز، کیفیت فیلم‌ها در این جشنواره نسبت به سال‌های گذشته ارتقا یافته بود. اتفاقی که نویدبخش ظهور نسل جدیدی از فیلمسازان انقلابی در فضای رسانه‌ای کشورمان است. عدالت‌خواهی و دفاع از حرم، از جمله موضوعات شاخص در جشنواره عمار امسال بود.
«فراموش‌شدگان» به کارگردانی «میکائیل دیانی» که از آن به نخستین فیلم با موضوع فیش‌های حقوقی نجومی یاد می‌شود، عنوان یکی از فیلم‌های عدالت‌خواهانه این دوره از جشنواره عمار است. فیلم با ورود به زندگی مردم اقشار مستضعف و بازگویی مشکلات معیشتی آنها آغاز می‌شود. در ادامه، ناگهان فضای فیلم متفاوت می‌شود و وارد دنیای اشرافی می‌شویم. پرداختن به فیش‌های حقوقی نجومی، بهانه‌ای برای نقد مدیریت اشرافی در دولت‌های مختلف است. بنا بر روایت فیلم، این روند همزمان با آغاز فعالیت دولت سازندگی شروع می‌شود. رئیس‌جمهور وقت، به طور آشکار مردم را به تجمل‌گرایی و خرید کالاهای لوکس دعوت می‌کند. در فیلم، اشاره‌هایی هم به سفرهای رئیس دولت سازندگی به همراه خانواده‌اش به مناطق خاص می‌شود که تکراری است؛ چون این موضوع پیش از این بارها گفته شده بود، اما برای اولین بار از هزینه‌های سرسام‌آور برخی از مسئولان رده بالای دولت وقت برای زیباسازی دکور اتاق مدیریت خود پرده برداشته می‌شود. این وضعیت در دولت موسوم به اصلاحات بغرنج‌تر می‌شود و برای اولین بار در آن دولت، فسادهای گسترده اقتصادی برخی از مسئولان دولتی همه را شگفت‌زده می‌کند. کار خوب سازنده‌های فیلم این است که هم نظر مردم را درباره مسائل اقتصادی بازتاب می‌دهند و هم اینکه با کارشناس‌هایی از جریان‌ها و جناح‌های مختلف سیاسی درباره چنین موضوعی گفت‌وگو می‌شود. نکته تأمل‌برانگیز این است که حتی کارشناس‌های متعلق به جریان اصلاحات نیز دولت‌های سازندگی و اصلاحات را زمینه‌ساز گسترش فقر و بی‌عدالتی و در نهایت فیش‌های حقوقی نجومی معرفی می‌کنند.
فیلم «داد» به کارگردانی «حجت‌الله عدالت‌پناه» هم برای نخستین بار به بازنمایی شلاق کارگران یک معدن پرداخته است. روایت و مانور فیلم روی موضوع بسیار جسارت‌آمیز و شجاعانه است. فیلم، بی‌محابا و بدون محافظه‌کاری رنج‌های طبقه کارگر را نمایش می‌دهد و مسئولان را به محاکمه می‌کشد؛ اما ضعف ساختاری و خلاقیت نداشتن در روایت، مشکل اصلی فیلم به شمار می‌آید و تأثیرگذاری آن را کاهش داده است.
اما امسال در جشنواره عمار چند فیلم تأمل‌برانگیز هم درباره جبهه مقاومت و مدافعان حرم به نمایش درآمد. از جمله مهم‌ترین این فیلم‌ها می‌توان به «نبرد پالمیرا» به کارگردانی «ساسان فلاح‌فر» اشاره کرد که به عملیات آزادسازی تدمر در سوریه می‌پردازد. ویژگی قابل توجه این مستند، نزدیک شدن به روحیات و حالات درونی اعضای لشکر فاطمیون و مبارزان افغانستانی جبهه مقاومت است. موضوعی که در مستند «پسرم» به کارگردانی «محمدمهدی خالقی» از زاویه‌ای دیگر به نمایش درمی‌آید. این بار با فیلمی عاشقانه درباره یکی از شهدای مدافع حرم روبه‌رو هستیم. در این فیلم، رابطه عاشقانه یک مادر با فرزند شهیدش به نمایش درآمده و فیلمساز سعی کرده است تا از خلال این روایت شاعرانه و عاشقانه، نگاه خود درباره ضرورت دفاع از حرم را تثبیت کند. مستند «نبرد پنهان» به کارگردانی «ناصر نادری»، واقعیت‌هایی از جبهه مقاومت را از زاویه نگاه حسن شمشادی، خبرنگار صداوسیما در سوریه و خط مقدم نبرد با داعش بازنمایی می‌کند. یکی از واقعیت‌های جبهه مقاومت که کمتر به آن توجه شده و این فیلم سعی دارد آن را برجسته کند، حضور و حمایت گروه‌های مذهبی مختلف، مانند مسیحیان، اهل سنت و شیعیان در حمایت از جبهه مقاومت است. مستند «خیرالنساء» به کارگردانی «علیرضا باغشنی» نیز به روایت سوژه‌ای ناب در دل روستاهای کشورمان پرداخته که در آن مادر شهیدی در دوران دفاع مقدس در روستایی دورافتاده به نام «صد خرو» برای تهیه خوراک و نان رزمندگان جبهه تلاش می‌کند. فیلم سعی کرده است بدون هیچ تکلف و بسیار ساده به این سوژه بپردازد. 
البته جشنواره عمار، فقط به فیلم‌های مستند محدود و منحصر نیست؛ بلکه چند فیلم داستانی هم در این جشنواره به نمایش درآمد. «ترمینال غرب» به کارگردانی «قربانعلی طاهرفر» یکی از این فیلم‌هاست که از آن به سیاسی‌ترین فیلم سال‌های اخیر سینمای ایران یاد می‌شود؛ فیلمی با محوریت پرونده هسته‌ای ایران که در قالب یک درام خانوادگی چالش‌های دانشجوی جوانی را به نمایش می‌گذارد.

سخنگوی شورای نگهبان در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق
مجتبی برزگر/ وقتی میهمان یک حقوقدان آن هم سخنگوی شورای نگهبان باشی، نباید انتظار شنیدن مطالب حاشیه‌ای را داشته باشی؛ حقوقدانی که در تمام طول گفت‌وگو مراقب است پاسخ‌هایش بار حقوقی دارد. اما دکتر عباسعلی کدخدایی استاد حقوق دانشگاه تهران با آن ته‌لهجه اصفهانی با یک لبخند دائمی به ابهامات و پرسش‌های مربوط به انتخابات مثل همیشه پاسخ‌های مبسوط، شفاف و توأم با تأمل می‌دهد. سخنگوی شورای نگهبان در گفت‌وگو با هفته‌نامه صبح صادق به سؤالی که این روزها زیاد مطرح می‌شود و احراز صلاحیت مجدد نامزدهایی که در دوره‌ قبل کاندیداتوری خودشان را اعلام کردند نیز جواب داده است. با نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بر آن شدیم برای اطلاع از کمّ و کیف انتخابات این دوره مصاحبه‌ای با دکتر عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان داشته باشیم. متن اين مصاحبه را از نظر مي‌گذرانيد:
* ابتدا از خودتان شروع کنید. 
متولد ۱۳۴۰ در شهر اصفهان هستم؛ مدرک کار‌شناسی حقوق را از دانشگاه تهران دریافت کردم. پس از اخذ مدرک کار‌شناسی، در وزارت سپاه سابق مشغول و پس از پایان جنگ تحمیلی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور، بورسیه شدم. مدرک کار‌شناسی ارشد را در رشته حقوق اساسی تطبیقی و مدرک دکتری را از دانشگاه «هال» انگلستان در رشته حقوق بین‌الملل دریافت کردم. هم‌اکنون عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و صاحب تألیفاتی در این رشته هستم. برخی از آثار و تألیفات بنده عبارتند از: «ساختار و حقوق اتحادیه اروپا»، «حقوق در پرتو نظریه و کارکرد»، «تروریسم و مقابله با آن»، «حاکمیت قانون و ولایت مطلقه فقیه»، «بازخوانی نظام قضایی جمهوری اسلامی». در سال ۱۳۸۰ با پیشنهاد رئیس وقت قوه قضائیه و رأی اعتماد نمایندگان مجلس به جمع شش عضو حقوقدان شورای نگهبان راه پیدا کردم. از سال ۸۴ و پس از غلامحسین الهام به سمت سخنگوی شورای نگهبان انتخاب شدم. پس از دو دوره حضور در شورای نگهبان، در بیست‌و‌دوم تیر ۱۳۹۲ به همراه محسن اسماعیلی، سام سوادکوهی و نجات‌الله ابراهیمیان برای بررسی رأی اعتماد به مجلس معرفی شدم. البته پس از دوازده سال و تنها با یک رأی کمتر از ورود به شورا بازماندم و پس از شورای نگهبان با حکم رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) عضو هیئت حل اختلاف قوا و تنظیم روابط قوای سه‌گانه و با حکم آیت‌الله جنتی مشاور دبیر شورای نگهبان انتخاب شدم.

* به نظر شما آیا نظارت بر انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری تفاوت‌هایی با دوره‌های پیش دارد؟ آیا برای ارتقای وضعیت نظارت بر انتخابات ساز‌و‌کارها را تغییر خواهید داد؛ از آخرین وضعیت نظارت بر انتخابات بگویید؟
البته ابزارها و روش‌های قانونی با توجه به اینکه قوانین تغییری نداشتند، همان‌ سبک و سیاق می‌باشد و در روش‌های قانونی برای نظارت بر انتخابات چه نظارت بر صلاحیت‌ها و چه نظارت بر روند برگزاری مثل روش‌های سابق خواهد بود، مگر اینکه ما در قوانین تغییری داشته باشیم. با توجه به سیاست‌های کلی انتخابات که رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) ابلاغ کرده‌اند، اگر مجلس تغییراتی در قانون داشته باشد، یا شاخص‌ها و معیارهای رجل سیاسی هم تغییر کند، آن وقت امکان دارد شاهد تغییراتی در این زمینه باشیم. 

* بحث بعدی ما انتخابات الکترونیک است؛ آیا در این دوره انتخابات الکترونیک عملیاتی می‌شود؟ چرا نتوانستیم سامانه‌ای قابل اعتماد تعریف کنیم تا صرفه‌جویی ‌شود؟ نظرتان را در این باره بگویید.
بحث انتخابات الکترونیک اولاً در حوزه اجرا قرار دارد و دوستان ما نیز در وزارت کشور باید این مسئله را تعریف کنند، ما هم این آمادگی را داریم که اگر شرایط فراهم بشود نظارت‌مان را بر همان اساس انجام دهیم. قطعاً انتخابات الکترونیک یکی از فرصت‌هایی است که در جامعه امروز اقتضا می‌کند و باید هم این کار هرچه زودتر انجام شود، اما نمی‌توانیم دقت را فدای سرعت کنیم و در مسئله‌ای که بسیار می‌تواند اشتباهات آن حیاتی و حساس باشد، تعجیل کنیم. در واقع اگر اشتباهاتی در آن صورت گیرد می‌تواند سرنوشت انتخابات را تغییر دهد. بنابراین ما نگران وضعیت امنیتی انتخابات الکترونیک هستیم و می‌خواهیم انتخابات سالمی را پیش رو داشته باشیم. نظارت ما براساس معیارهای قانونی می‌تواند این اطمینان را به مردم بدهد که از حقوق آنها به نحو مطلوب دفاع می‌شود. 

* هماهنگی‌ میان شورای نگهبان و وزارت کشور تاکنون چگونه بوده است؟
بحمدالله خوب بوده است. به هر حال به ویژه جلسات کارشناسی که داشتیم بسیار خوب و مثبت بوده است. در بخش‌هایی دوستان به توافقاتی رسیده‌اند و در بخش‌هایی هم همچنان نیازمند ارائه آن تضمین‌های امنیتی هستیم. در بحث انتخابات الکترونیک به محض اینکه این شرایط فراهم شود، می‌توانیم موضوع را در شورای نگهبان هم مطرح و نظر شورا را اعلام کنیم. ولی در مجموع همکاری‌های بین شورای نگهبان و وزارت کشور در حوزه انتخابات الکترونیک بسیار مساعد و مناسب بوده است.

* آقای دکتر می‌دانید که نظارت بر انتخابات شوراها جزء وظایف شورای نگهبان نیست؛ آیا برای تغییر قانون شوراها اقدامی شده است؛ زیرا بسیاری اعتقاد دارند باید یک بازنگری در قانون انجام شود، آیا شما هم چنین اعتقادی دارید؟
به هر حال آنچه که الآن قانون مقرر کرده نظارت بر انتخابات شورا برعهده شورای نگهبان نیست و این موضوع در اصل 99 هم ذکر نشده است. بنابراین ما مسئولیتی نداریم، آنچه که در واقع الان مطرح است مربوط به وزارت کشور و مجلس شورای اسلامی است و خیلی از جزئیات آن آگاهی نداریم.

* بحث تکثر نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری که در دوره‌های گذشته نیز شاهد آن بودیم را چگونه ساماندهی خواهید کرد؟
در این حوزه با توجه به جزء 3 بند 10 سیاست‌های کلی انتخابات از سوی رهبر معظم انقلاب تکلیفی بر عهده شورای نگهبان نهاده که معیارهای رجل سیاسی ـ مذهبی و مدیر و مدبر بودن را ارائه کند. ما در این زمینه داریم کار می‌کنیم؛ ان‌شاءالله اگر این شرایط فراهم شود و بتوانیم آن را در فرصت کافی در شورای نگهبان به تصویب برسانیم، شاید آن بخشی از آن کار به نتیجه برسد. در بخش دیگر هم مجلس باید ورود کند و قانون لازم را برای شرایط نام‌نویسی تنظیم کند. ما امیدواریم معیارها و روش‌هایی انتخاب شود که ضمن اینکه افرادی شایسته و صالح نام‌نویسی می‌کنند، در واقع باری را هم بر دوش مردم و نظام قرار ندهند.

* یکی از مباحثی که در ذیل موضوع بررسی صلاحیت‌ها مطرح می‌شود این است که برخی از نامزدهای انتخاباتی که در دوره پیش کاندیداتوری‌شان را اعلام کردند، آیا نیاز به احراز صلاحیت دارند؟
آنچه قانون مقرر کرده این است که صلاحیت افراد هر دوره برای آن نوبت و آن دوره بررسی می‌شود و برای دوره‌های آینده دوباره صلاحیت‌ها بررسی می‌شود. 

* یعنی امکان دارد شاهد رد صلاحیت فرد یا افرادی که در دوره پیش تأیید شده بودند، باشیم؟
من نمی‌توانم مطلبی در این زمینه بگویم. فقط اینکه صلاحیت افراد در هر دوره‌ مجدد بررسی می‌شود؛ چراکه هیچ تضمینی در این‌باره نبوده و نیست. شورای نگهبان به صورت قانونی در همه ادوار صلاحیت رؤسای جمهوری مستقر را هم دقیقاً بررسی کرده است. حالا در این چند دور گذشته نتیجه مثبت بوده است. این رویه قانونی و همیشگی شورای نگهبان بوده و طبیعتاً همیشه هم اجرا خواهد شد.

* به نظر جناب‌عالی چه مسائل و موضع‌گیری‌هایی سلامت انتخابات این دوره را تهدید می‌کند و چه اقداماتی را شورای نگهبان به منظور حفظ سلامت و امنیت انتخابات انجام داده است؟
اولاً انتخابات در همه ادوار سالم برگزار شده تا تمام گروه‌ها و افراد بتوانند با شور و مشارکت حداکثری حضور داشته باشند. طبیعتاً طبق قانون و مقررات شورای نگهبان هم تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد انتخاباتی سالم داشته باشد، به همین دلیل به شدت و با سرعت از بروز تخلفات جلوگیری می‌کند و همچون گذشته پاسداری امین برای حفظ و صیانت از حقوق مردم است ان‌شاءالله انتخابات آینده هم همین طور باشد.

* در پایان اگر صحبتی دارید، بفرمایید.
مشارکت مردم همیشه تضمین‌کننده نظام و سلامت انتخابات بوده است. امیدواریم در انتخابات پیش‌رو هم شاهد مشارکت حداکثری مردم
 باشیم. 

در اولین سری از نشست‌های تخصصی همایش «نفوذ و نظام سلطه» مطرح شد
   حسن ابراهیمی/ همایش «جریان نفوذ و نظام سلطه» به همت دانشگاه جامع امام حسین(ع) 17 بهمن در تالار همایش‌های بین‌المللی صداوسیما برگزاری می‌شود. بر این اساس دبیرخانه همایش پیش از اجرای آن اقدام به برگزاری نشست‌های تخصصی با موضوعات محوری همایش کرده است. هفته گذشته دو نشست از این سلسله نشست‌ها برگزار شد که در یکی به موضوع «نگاه آمریکا به انتخابات ایران و مسائل پیرامون آن» پرداخته شد و در نشست دیگر  « مسئله مفاسد اقتصادی و مسئله نفوذ» بررسی شد. در ادامه خلاصه‌ای از مباحث این دو نشست ارائه می‌شود.

برجام سرمایه شورش
 برای آمریکایی‌هاست
دکتر عبدالرحمن پدرام، کارشناس آینده‌شناسی و پژوهشگر حوزه اندیشکده‌های آمریکا با موضوع نگاه آمریکا در انتخابات ایران با رویکرد بررسی اسناد راهبردی مراکز تصمیم‌سازی آمریکا یا همان اندیشکده‌های این کشور اظهار داشت: «اصولاً انتخابات آینده به هیچ‌وجه شبیه انتخابات گذشته نیست. به طول کلی آینده شبیه به گذشته نخواهد بود و لذا اگر بخواهیم با رویکرد دیده‌بانی در حوزه برنامه‌های آمریکا برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده صحبت کنیم، باید بگوییم بر اساس اسناد آمریکا در یک برنامه طراحی شده ده ساله آنها درصدد تغییر حاکمیت در ایران هستند و تصریح می‌کنم همه این مطالب در اسناد تولید شده اتاق‌های فکر آنها وجود دارد.»
پدرام افزود: «امروز در سومین سال این برنامه هستیم. این برنامه چهار فاز دارد که سه فاز آن دو ساله و یک فاز آن چهار ساله است که دو سال اول، دو سال پایانی دولت اوباما بوده که تمام شده و الآن در سال سوم هستیم و دو سال بعدی در دولت ترامپ رقم می‌خورد و چهار سال بعد هم در دولت بعدی آمریکا. در این اسناد اشاره شده که دو اقدام در دو سال اول باید اجرا می‌شد که یکی برجام بود و دیگری انتخابات مجلس شورای اسلامی.»
وی با توجه به این اسناد و اهمیت راهبردی بودن آنها یادآور شد: «در خصوص مسئله آینده‌پژوهی آمریکایی‌ها فعالیت‌های زیادی دارند؛ اما در یک فاز می‌بینیم که توجه جدی آنها معطوف به انتخابات ریاست‌جمهوری ما شده و حجم تولیدات آنها در این زمینه به صورت چشمگیری افزایش پیدا کرده است که این نشان از اهمیت این انتخابات دارد.»
این پژوهشگر ادامه داد: «در جمع‌بندی این اسناد مشهود است که اولویت بررسی‌ها انتخاب مجدد یا شکست روحانی است، از سویی معتقدند که نه اصولگرایی و نه اصلاح‌طلبی به نفع آنها است و سومین موضوع را این‌گونه مطرح کرده‌اند که الگوی رقابت سیاسی در ایران را نمی‌توان زود تشخیص داد و البته هر انتخاباتی الگوی خود را دارد و نمی‌توان الگوها را تسری داد، در حال حاضر نیز تأکید دارند که باید زودتر الگو و فرمول انتخابات 96 را پیدا کنند و در حال کار کردن روی این موضوع هستند.»
وی تأکید کرد: «اسناد نشان می‌دهد مهم‌ترین مسئله تأثیرگذار بر انتخابات آینده اقتصاد است و برخی جاها تصریح دارند که این امر می‌تواند برگ برنده آنها برای تأثیر روی نتیجه انتخابات باشد. آنها می‌گویند اگر وضعیت اقتصادی همین طور ادامه پیدا کند، امیدی به پیروزی دولت فعلی نیست.»
پدرام با اشاره به اینکه درک نیات راهبردی خصمانه دشمن برای مقابله صحیح بسیار مهم است، افزود: «از دیدگاه آنها موضوع بعدی که دارای اهمیت است برجام بوده، در این مدت با توجه به حجم زیادی از اسنادی که در این مجموعه‌ها تولید شده و رصد کردیم معتقدم که برجام برای آمریکایی‌ها سرمایه شورش است و آنها با این برجام به هیچ وجه قصد ندارند منفعتی نصیب ما شود.
وی فاز دوم برنامه‌ریزی آمریکایی‌ها در اسناد راهبردی را تضعیف کردن و ضربه زدن به نهادهای حاکمیتی نظام دانست و افزود: «دو نهاد شورای نگهبان و سپاه در این طرح‌ها مشترک هستند و در واقع تصریح شده که این دو نهاد مانع از لیبرال شدن جامعه ایران شده‌اند.»
پدرام افزود: در مسئله دیگر آنها روی مسائل اجتماعی و فرهنگی بحث کرده‌اند که در این مسائل نقش شبکه‌های اجتماعی خیلی پررنگ است.»
وی در این زمینه با مبنا قرار دادن اسناد پس از بررسی پلان‌های مختلف آمریکایی‌ها درباره آینده ایران و راهکارهای مقابله با مسائل آن توسط آمریکایی‌ها با اشاره به استراتژی قورباغه خاطرنشان کرد: «دشمن در کشور به دنبال تغییر خاموش و آهسته است و در این مسیر خیلی آرام و خزنده پیش می‌رود.»

خطر پیوند
 کانون‌های قدرت و ثروت
نشست بعدی نیز با حضور سردار محراب از مسئولان سابق مبارزه با مفاسد اقتصادی در وزارت اطلاعات برگزار شد. مهم‌ترین نکته‌ای که وی در این نشست بیان کرد، خطر پیوند کانون قدرت با کانون ثروت در کشور بود. او معتقد است: «این مسئله می‌تواند کشور را به پرتگاه ببرد و اگر این کانون‌های قدرت و ثروت بتوانند با باندهای خارجی و دستگاه‌های خارجی پیوند برقرار کنند، نفوذ آنها کامل می‌شود و می‌توانند خطرآفرین باشند.»
وی در ادامه به مصادیقی از پیوند کانون قدرت و ثروت در کشور اشاره کرد و افزود: «بدهکاران بزرگ بانکی، آقازاده‌ها، ثروت‌های میلیادری برخی مسئولان دولتی، نفوذ سازمان یافته در مراکز بانکی کشور، حضور دلالان و باند ثروت در عرصه‌های تبادلات ارزی و... همگی باعث شده که این باندها شکل بگیرد و هر روز گسترده‌تر شده و فساد ریشه‌دارتر شود.»
محراب افزود: «بدهکاران بانکی با وجود اینکه شناخته شده هستند دوباره وام‌های میلیادری می‌گیرند و بعد مشخص می‌شود که در این میان با ارتباطاتی که دارند نیروها و مهره‌های خود را بر مسند بانک‌ها نشانده و با استفاده از آنها منابع بانکی را به اسم تسهیلات میلیاردی بالا کشیده‌اند و به دلیل نفوذی که دارند قوه قضائیه در برخورد با آنها نتوانسته موفق عمل کند.» 
وی تأکید کرد: «شفافیت در فضای اقتصادی وجود ندارد و مشرب فکری در حوزه اقتصادی در دولت‌های ما هم آلوده به اندیشه لیبرالیستی بوده است.»
محراب افزود: «بسیاری از افراد مسئله‌دار سیاسی برای برخی مراودات اقتصادی بین ایران، آمریکا و انگلیس در رفت‌وآمد هستند و عنوان گروه‌های میانجی به خود داده‌اند. در واقع دشمن از فضای اشرافی‌گری مسئولان و نیز طمع باند ثروت در کشور سوءاستفاده کرده و در حال شبکه‌سازی برای هر چه سامان دادن بیشتر به مفاسد اقتصادی است.»
وی پس از بیان چند نمونه از مفاسد صورت گرفته در کشور تأکید کرد: «برای مقابله با این مسئله ابتدا باید فردی که پیروز انتخابات می‌شود انسان پاکدستی باشد و سپس به سرعت ساختار اقتصادی و شفافیت مالی در کشور اجرا شود، وگرنه با آمدن هر دولت جدید ابعاد جدیدتری از مفاسد اقتصادی ایجاد می‌شود.»