امام زینالعابدین(ع) در دعای مبارکه «اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِن... وَ نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ» میفرماید: «خدایا به تو پناه میبریم از اینکه در دل خیال فریب کسی را بپروریم.» بنابراین خلوص و یکرنگی نسبت به اهل ایمان یکی از حقوق آنها بر عهده ما محسوب میشود.
اهمیت مسئله دورنگی و نداشتن خلوص در برابر دیگران به دلیل ارتباط ما با دیگران بوده و آغاز یک سکوت همهجانبه پنهانی و در عین حال مخفیانه و ظریف است که اگر به وقت خودش معالجه نشود، بنیانهای سعادت شخص را به مخاطره میاندازد. بسیاری از شکستها و فقرها به همین مسئله برمیگردد.
آنچه خداوند در رابطه بین ما و سایر انسانها و به خصوص مؤمنین میپسندد، رابطهای زلال، شفاف، مصفا، نورانی و خالی از هر نوع ناخالصی و نیرنگی بوده و بلکه سرشار از خلوص است. در هر صورت آنچه پسندیده است آن است که ارتباط انسان با دیگران تنظیم شود و باید به طور کلی این ارتباط بر اساس خیر و محبت باشد.
نورانیت قلوب خیرخواه
قلب انسان مؤمن به ولایت الهی متصل است و به همین دلیل فضای گشاده، وسیع و بسیار گسترده دارد که در واقع شعبهای از لطف و رحمت بیپایان رحمت پروردگار متعال است. به همین دلیل طبع و فطرت انسان مؤمن که در اثر ایمان صیقل یافته، بسیار لطیف، نورانی و طاهر است و هرچه که ایمان انسان افزایش پیدا کرده و انسان در مراتب ایمان بالاتر رفته و به حضرت حق نزدیکتر و اتصال شدیدتری به اسماءالحسنی پیدا میکند، دل او نسبت به دیگران مانند آینه زلالی میشود که پرتو الهی بر او میتابد و منعکس میشود.
بنابراین هرچه ایمان انسان بالاتر برود، نسبت به دیگران زلالتر و صافتر شده و نسبت به دیگران خیرخواهتر و مهربانتر میشود. معیار سنجش ایمان، از یک سو صفا و طهارت و از سوی دیگر نصیحت و خیرخواهی است.
مراتب خیرخواهی
انسان مؤمن در مواجهه با دیگران، خود را میبیند. پس آنچه برای خودش دوست داشته و میپسندد برای دیگران هم میپسندد و آنچه را که برای خود دوست ندارد و نمیپسندد برای دیگران هم نمیپسندد. این زلال و صادق بودن در معاشرت با دیگران اصل اول در مواجهه با دیگران محسوب میشود. به این ترتیب انسان مؤمن در رابطه با دیگران صادق است. چنین ارتباطی در فرهنگ اهل بیت(علیهمالسلام) «نصح» نام دارد که عبارت از خلوص، صفا و یکرنگی است که سرریز خیر و رحمت است.
نصح و خیرخواهی مراتبی دارد که حداقل آن عبارت است از فضای خلوص و پاکی، به این معنا که انسان در مواجهه با دیگران آینهسان بوده و خدعه و ناخالصی ندارد. در مرتبه بالاتر به خیرخواهی برای دیگران میرسد که مراتب پیدا کرده و از خواستن به دل و نیت است. به این صورت که خیرخواهی به زبان، به عمل نیز تسری پیدا میکند. البته یکی از حقوق واجب انسان مؤمن به سایر مؤمنین حق نصح و خیرخواهی است.
علما، صلحا و انبیای الهی در عالیترین سطح صفت نصح هستند. همانطور که بارها تأکید میکردند که «انی ناصح امین»؛ یعنی طمعی نسبت به دارایی شما ندارم.
عالیترین جلوههای نصح بین انسان و ولی خداست و در مورد ولیامر گفته شده که حق واجب نسبت به ولیامر، نصیحت و خیرخواهی است: «النصیحة لائمةالمسلمین»؛ یعنی آحاد مسلمانان و مؤمنین نسبت به مرکز امامت و ولایت با تمام وجود خیرخواه او بوده و ولی را در اجرای احکام الهی یاری کنند.
نصح و خیرخواهی از قلب و ضمیر انسان مؤمن طلوع کرده و در قالب نیات خیر و مصلحت برای دیگران تصویرسازی شده و انسان مؤمن دائم در ذهن خود تصاویری از خیر برای دیگران دارد. در واقع، نصح از قلب مؤمن میجوشد و در قالب نیات خیر و مصلحت برای دیگران صورتبندی شده و تصویرهای ذهنی متنوعی از انواع و اقسام خیر برای دیگران در ذهن خود تولید کرده و پس از تصدیق، به مرحله انگیزه و عزم میرسد تا شخص برای اهل ایمان و آحاد انسانها واسطه و مباشر برای خیررسانی شود؛ لذا وجود انسان مؤمن، وجودی بسیار مفید است؛ چرا که دائم در حال نقشهریزی برای خیررسانی به دیگران است.
طبق عبارت شریف «نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ» نقط مقابل نصح و خیرخواهی، غش است؛ یعنی وجود رگههای ناخالصی در درون انسان در رابطه با دیگران که در رفتار و نگاه ما نسبت به دیگران تأثیر میگذارد و خود را در رفتارها نشان میدهد. غش نوعی بداندیشی و بدخواهی برای دیگران است که با قسمی از خدعه و نیرنگ همراه میشود.
هرچه غش افزایش یابد، مصیبت و بدبختی آن بیشتر است؛ زیرا کمترین حد آن اگر در دل ایجاد شود، اثر وضعی بسیاری دارد که عوارض سوء بسیاری خواهد داشت.
آثار بدخواهی برای دیگران
بدخواهی برای دیگران، نوعی بیماری به شدت هلاککننده است. شخص غاش و بدخواه، در تصویر خیالی خود میخواهد به دیگران ضربه بزند؛ اما در واقع این خصلت تمام فطرت خودش را از بین میبرد.
انسان بدخواه مرتب مشغول طراحی برای دیگران است و این حالت عمدتاً به غفلت و بیمراقبتی و خلاء ذکری مربوط است. در واقع، انسان مؤمن شرح صدر دارد؛ اما در نقطه مقابل انسان بیدین در اثر ارتباط با دنیا دچار ضیغ میشود که در نهایت از این حالت دچار کینه میشود.
نبخشیدن دیگران در اثر دیدن بدی ، نشانه کوچکی انسان است و نشاندهنده تنگنای شخصیتی است که گرههای روانی را شکل میدهد و انسان درصدد توطئه و نیرنگ خواهد بود تا روزی به ازای بدیای که دیده، جبران کند و ضربه خود را بزند.
آثار و عوارض غش و بدخواهی برای دیگران بسیار است، از جمله اینکه نورانیت و طهارت فطری از دست رفته و در بافت فطری و اندامهای روحانی و روانی خلل ایجاد میشود. اگر برای انسان مؤمنی بدخواهی کنیم، قطع رحم معنوی اتفاق میافتد؛ چون «انماالمؤمنین الاخوة»؛ یعنی خداوند متعال بین مؤمنان عقد اخوت خوانده اما غش، قطع رحم است که به قطع ما از ساحت قدس میانجامد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در این حالت میفرماید: «لیس منا»؛ یعنی کسی که کینه مؤمن و دوستدار اهل بیت(علیهمالسلام) را در دل خود میپروراند و درصدد ضربه زدن به اوست، از ما نیست.
محشورشوندگان با یهود!
به هر نسبت که از ولایت الهی قطع شویم، به ولایت شیطان وصل شده و تحت ولایت طاغوت قرار میگیریم. به همین دلیل کسی که در کار مؤمنان غش میکند، با یهود محشور میشود و بر این نکته در روایات اهل بیت(علیهمالسلام) تأکید شده است. همانطور که امروزه هم عدهای در خدمت رژیم صهیونیستی هستند.
هر اندازه که انسان گرفتار بدخواهی درونی شود، برکت از رزق و معیشت او گرفته شده و گرفتار تنگناهای معیشتی میشود. همچنین در زمینه اجتماعی تفرقه ایجاد کرده و دستیار شیطان میشود. فشار درونی، ترس و نگرانی دائمی نیز در این حالت به وجود میآید و در عین حال شخص دچار نفاق میشود.
در نهی خیانت
پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: «هر کسی که برای مسلمانی کینه کند، یا به او خیانت کند، از ما نیست.»
پیغمبر اکرم(ص) درباره خرید و فروش نیز فرمودند: «هر كس در خريدن يا فروختن با مسلمانى دغلكارى كند، از ما نيست و روز قيامت با يهود محشور مىشود؛ زيرا يهود دغلكارترين مردم نسبت به مسلمانان هستند.»
پیغمبر اکرم(ص) سه بار فرمودند: «هر كس به برادر ديني خويش خيانت نمايد، خداوند بركت را از روزياش برميدارد و زندگیاش را ويران ميسازد و او را به خودش واميگذارد و شفاعتي از او نخواهد شد.»
پس پشت سر برادر مؤمن خود دعای خیر کنید و عملی و زبانی خیرخواه او باشید تا شیطان را به زانو در آورید.