سعید چهرآزاد/ «حفظ عزّت ملّی در مذاکرات بینالمللی، در رفتوآمدها، زیر بار زور نرفتن، عزّت ملّی را حفظ کردن، یکی از عوامل اقتدار کشور است. در آن جلسهای که ما نشستهایم و داریم با طرف مقابلمان حرف میزنیم، او نگاه میکند ببیند روحیّه ما چه جوری است، انگیزه ما چقدر است، همّت ما چقدر است؛ بر اساس آن برآوردی که میکند، با ما رفتار خواهد کرد. باید عزّت ملّت را، عزّت کشور را حفظ کنیم؛ [آنوقت] مردم هم احساس عزّت میکنند؛ این میشود توانمندی و مایه اقتدار کشور.»(۱۹/۱۰/۱۳۹۵)
آداب دیپلماسی و فنون مذاکره در قالب مجموعهای از روشها، فنون، تدابیر و اعمالی که متولیان سیاست خارجی از آنها به منظور پیشبرد منافع اسلامی و ملی استفاده میکنند، جدای از هر رویکردی باید دو مؤلفه «اقتدار» و «عزت» را به عنوان دال محوری خویش قرار دهند. همانطور که در اصل 152 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت مسئله «دیپلماسی عزتمندانه» را اینگونه مشاهده میکنیم: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری... و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر... استوار است.» مطابق با بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان وزارت خارجه(18/4/1370) اساس عزت سهگانه توصیف میشود: 1- عزت توحیدی؛ 2- عزت اسلامی و 3- عزت ملت. «کنش اقتدارمندانه» در چهارچوب سهگانه مذکور، راهنمای رفتار و عمل در عرصه بینالمللی را برای دیپلماتها و مذاکرهکنندگان کشورمان مهیا میکند. فهم صحیح و عملیاتی کردن عزت، حکمت و مصلحت از دغدغههای رهبر معظم انقلاب است(6/6/1392) این دغدغه به واقع پایه و بنیان روشها، راهبردها و سازوکار مذاکره و چانهزنی را تبیین میگرداند. اسلام و جامعه مسلمین از بالاترین منزلت، کرامت و شئون نزد پروردگار برخوردارند، به گونهای که خداوند در قرآن کریم عزت مسلمانان را در ردیف عزت خویش و پیامبر اکرم(ص) قرار داده است. چنانکه در آیه 8 سوره منافقون تأکید میکند: «و لله العزه و لرسوله و للمومنین». چهارچوب نظری و عملیاتی شده «دیپلماسی عزت» را از دو زاویه میتوانیم نظارهگر باشیم، دیدگاه اول را «تئوری بنیادین» در نظر میگیریم؛ همان که پایه سیاستورزی در محیط بینالملل را شکل میدهد و مؤلفههای سیاست خارجی اسلامی/توحیدی را تکوین و تدوین میکند؛ اما دیدگاه دوم را رویه عملیاتی میدانیم که در «فنون چانهزنی» تعریف و تأویل میشود. در ادبیات دیپلماسی و سیاست خارجی با مفهومی روبهرو میشویم که از آن به بستر مذاکرات دیپلماتیک یاد میشود. بستر مذاکرات دیپلماتیک در واقع فضای روحی و روانی حاکم بر مذاکرات دوجانبه و چندجانبه را در برمیگیرد، این فضا و جو به گونهای است که طرفهای مذاکرهکننده به صورت مستمر و متوالی سعی در درک تمایلات دو طرف دارند، این تمایلات و روحیات مهمترین عامل روانشناختی در چانهزنیهای بینالمللی هستند. تحلیل محتوای بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب مؤید و مؤکد چنین دیدگاهی است: «حفظ عزت ملی در مذاکرات بینالمللی، در رفتوآمدها، زیر بار زور نرفتن، عزّت ملّی را حفظ کردن، یکی از عوامل اقتدار کشور است. در آن جلسهای که ما نشستهایم و داریم با طرف مقابلمان حرف میزنیم، او نگاه میکند ببیند روحیّه ما چه جوری است، انگیزه ما چقدر است، همّت ما چقدر است؛ بر اساس آن برآوردی که میکند، با ما رفتار خواهد کرد. باید عزّت ملّت را، عزّت کشور را حفظ کنیم؛ [آنوقت] مردم هم احساس عزّت میکنند؛ این میشود توانمندی و مایه اقتدار کشور.»(19/10/1395)
مبانی و چهارچوبهای چنین روشی در دیپلماسی و مذاکره را میتوانیم در کتاب و سنت جستوجو کنیم. اولین اصل و بنیاد قرآنی قاعده «نفی سبیل» است به معنای انسداد و مسدود کردن کلیه مسیرهای تسلط کفار(بازیگران و کنشگران محیط بینالمللی) بر مسلمانان. خداوند در سوره نسا، آیه 141 میفرماید: «لن یجعلالله للکافرین علیالمومنین سبیلا»، خداوند هرگز و به هیچوجه برای کافران نسبت به مؤمنان راه سلطه و تفوق را باز نگذاشته است. بر اساس این آیه، تسلط و استیلای کافران بر مسلمانان به صورت همیشگی و ابدی نفی و نهی شده و متعلق به عصر، زمان و شرایط خاصی نیست؛ اما باید توجه داشت که بسته بودن راه تسلط کفار بر مسلمانان تکوینی(ایجابی) نبوده، بلکه تشریعی(سلبی) است؛ یعنی اینگونه نیست که در قانون هستی و خلقت امکان سلطه کفار وجود ندارد؛ بلکه این امر کاملاً ممکن و محتمل است؛ ولی مؤمنان و مسلمانان باید در تشریع، قانونگذاری، سیاستگذاری و به ویژه سیاست خارجی و «امر دیپلماتیک» به گونهای کنشورزی کنند که سبیل بر «غیر» مذاکرات دچار انسداد شود. گزارههای فوق را در ادبیات چانهزنی بینالمللی(البته مبتنی بر رفتار عزتمندانه) اینگونه واکاوی و تبیین میکنیم؛ در خلال مذاکرات، مرحله ایجاد فضا و جو مناسب یکی از مؤلفههای مهم و حیاتی در ثمربخش کردن شرافتمندانه گفتوگوهاست. اگر دو عامل ساختار بازیگر(structure-player) را دو انگاره هر مذاکره و چانهزنی بینالمللی قلمداد کنیم، هر بازیگر به منزله مذاکرهکننده کشورهای مزبور در فضای «ساختار» و «فرآیند» بهترین آلترناتیو را اتخاذ میکند. در صورتی که مذاکرهکننده بتواند «اعتمادبهنفس»(عزت) خود را در فرآیند مذاکره به اثبات برساند، توانایی وی برای اعمال سیاستها و خطمشیهای کشورش بر دیگری افزایش پیدا میکند و متقاعد کردن طرف مقابل آسانتر خواهد بود. ماهیت دیپلماسی حکم میکند متولیان این امر خطیر و پیچیده برای فراهم کردن موجبات مذاکره شرافتمندانه، «منابع قدرت در مذاکره» را به صورت واضح، صریح و عینیتیافته در گفتوگوها لحاظ کنند. در ادامه با اشاره به گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب در این زمینه سعی میکنیم منابع قدرت در دیپلماسی و سیاست خارجی را به منظور عمل مبتنی بر عزت تأویل و تفسیر کنیم.
«تجربه ۳۷ ساله جمهوری اسلامی نشان میدهد که ما باید خودمان را تقویت کنیم، قوی کنیم؛ از لحاظ فکری قوی کنیم، از لحاظ سیاسی قوی کنیم، از لحاظ اقتصادی قوی کنیم، از لحاظ فرهنگی قوی کنیم، از لحاظ علمی قوی کنیم. وقتی قوی شدیم، طبعاً عزّت پیدا خواهیم کرد؛ امروز عزّت یک ملّت در دنیا به اینها است.»(20/12/1394)
اگر منابع قدرت در محیط و نظام آشوبناک بینالملل را به دو سنخ و گونه ماکروپلیتیک قدرت و میکروپلیتیک قدرت تقسیم کنیم و آنگاه از هر یک از این جایگاهها و موقعیتها به مسئله قدرت ملی بنگریم، آنچه مشاهده میشود، مزیت و مؤلفههای مهم قدرت است. موقعیت سوقالجیشی و راهبردی کشورمان شرایطی منحصر به فرد و برجستهای را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم کرده است که با در نظر گرفتن مزیتهای ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک بیتردید نگاهی عزتمندانه و توأم با اعتمادبهنفس به دیپلماتها در نشستهای چانهزنی و مذاکره میدهد. کریدور شرق- غرب و شمال- جنوب جمهوری اسلامی ایران طلیعهای برای افزایش اقناع در حیطههای راهبردی خواهد بود. این طلیعه را مزیتهای نسبی ایران در حوزه انرژی (نفت و گاز طبیعی) به صورت ایضاحمحور برجسته میکند. تمدن اسلامی و ایرانی، خصوصیات و ارزشهای ملی در کنار متغیرهای تطور تاریخی محیط روانی و ادراکی(به معنای تصورات و برداشتهای مذاکرهکنندگان طرف مقابل) لازم به منظور افزایش کنش عزتمدار را تشکیل میدهد. قدرت دفاعی و بهرهمندی از برترین فناوریهای تسلیحاتی مهمترین مؤلفه «قدرت سخت» در کنار موقعیت راهبردی برای کشورمان است. تعدد و تنوع منابع ثروت(طبیعی و غیر طبیعی) در زیست - جهان جمهوری اسلامی ایران عامل دوم قدرت سخت است. فرهنگ، هویت واحد جامعه، روحیات منبعث از فرهنگ شیعی، شامل شهادتطلبی و ایثار، نفی سلطهگری، استکبارستیزی و... به همراه متغیرهای اجتماعی صرفاً تعداد اندکشماری از مؤلفههای قدرت نرم هستند. همه این موارد چنان منابعی بسیط و غنی از قدرت ایجاد میکنند که رفتار توأم با اعتمادبهنفس و آکنده از عزت را در محیطهای مذاکره فراهم کند. اگر متغیرهای مؤثر در مذاکرات دیپلماتیک را به کنکاش بگذاریم و مرکز ثقل مذاکرات را رفتار مبتنی بر «کرامت» در نظر بگیریم، نتایج چنین «عزت» را به خوبی در یکی از گزارههای بیانات رهبر فرزانه انقلاب مشاهده میکنیم: «اگر عزّت بود، امنیت هم خواهد آمد؛ اگر امنیت بود، پیشرفت هم عملی خواهد بود؛ والّا اگر یک ملّت تحقیر شد، همه چیز او به بازی گرفته خواهد شد؛ حتّی امنیت او، حتّی ثروت او و همه چیز او.»(19/11/1393)
شاخصه کانونی هر ملتی کرامت انسانی آن ملت است، کرامت و عزت تجلی گاه اعتبار ملی را شکل میدهد. همه ملتها که در فرآیند و تطور تاریخی قلههای پیشرفت را تسخیر کردند، شاخص پایهای و بنیادین آن را کنش عزتمندانه و شرافتمندانه تشکیل داده است. مواجهه بین عزت و امنیت، دیالکتیک و دوسویه است؛ به گونهای که با افزایش کرامت و عزت به صورت تصاعدی امنیت نیز افزایش پیدا میکند. اگر در مذاکرات آلترناتیوها مبتنی بر عزت ترسیم شود، قدرت اقناع و مهیاسازی گزینههای مطلوب مسجل و بالتبع حسنات پیرو آن نیز تکمیل میشود.
ماحصل کلام و فصلالخطاب موضوع این خواهد بود که آنچه مذاکرهکنندگان در یک محیط و فرآیند بینالمللی و دیپلماتیک برای کنش و بازیگری مطلوب نیاز دارند، در قالب منابع سخت و نرم قدرت فراهم شده است و آنها صرفاً و ایجاباً با تکیه بر این مؤلفهها میتوانند «عزت» و «کرامت» را برای ملت خویش به ارمغان آورند.