* در مقام یک دیپلمات باسابقه و استاد دانشگاه، بفرمایید که انقلابیگری در دیپلماسی چه جایگاهی دارد؟
با کمی اغماض در یک طیف یا گروه گسترده میتوانیم دیپلماسی را دو نوع تصور کنیم؛ دیپلماسی منفعل و دیپلماسی فعال. دیپلماسی منفعل متعلق به کشورهایی است که از خودشان ارادهای در سیاست خارجی ندارند و نوعاً یا جمعی تصمیم میگیرند و دنبالهرو هستند که عمده کشورهای حال حاضر جهان جزء این دسته هستند.
دیپلماسی فعال و غیرمنفعل آن است که بر اساس اراده و به طور مستقل درباره بایدها و نبایدهای کشورهای دیگر تصمیم میگیرند. البته این دیپلماسی فعال و مستقل را میتوانیم به تعابیر مختلف تعریف کنیم. دیپلماسی انقلابی نوع برتر و پیشرفتهتر یک دیپلماسی فعال و مستقل است. همواره کشورهای بزرگ که در جهان تأثیرگذارند، یک نوع ایدئولوژی دارند و بر مبنای ایدئولوژی خودشان عمل میکنند. برای نمونه، روسیه چنین شرایطی را دارد. از طرف دیگر، آمریکا از همه ایدئولوژیکتر است. برخی در داخل به غلط فکر میکنند که آمریکا کشور غیرایدئولوژیک است. همین سیاست صهیونیستمحور آمریکا از ایدئولوژیک بودن سردمداران آن ناشی میشود.
روسیه، آمریکا، فرانسه و انگلیس همه جزء کشورهایی هستند که تحت تأثیر یک ایدئولوژی، کار خود را جلو میبرند. گفتنی است، متولیان امر در سیاست خارجی ایدئولوژیکمحور، نه تنها نباید ملاحظهکار باشند، بلکه باید صریح و شفاف موضعگیری کنند.
انقلابی بودن در دیپلماسی از آنجایی معنا میدهد و بااهمیت میشود که در روابط بینالملل نمیتوان با تعارف برای خود نقش برگزید؛ یعنی اینکه به کشورها تعارف نمیکنند که شما در عراق یا خلیجفارس فعال باشید و نقش داشته باشید یا در مسئله مهمی، مانند سوریه دخالت کنید یا در فلان بحران نقشی را بگیرید! مگر اینکه شما نقش خودتان را اعمال کرده باشید. امروز آمریکا به جمهوری اسلامی ایران التماس میکند که در سوریه نقش ایفا کند یا در یمن با یک چارچوبی وارد شود.
در روابط بینالملل به کسی نقش نمیدهند؛ مگر اینکه کشورها خودشان به جایگاهی برسند و نقش خود را ایفا کنند؛ آن هنگام است که میتوانند متناسب با توانشان تأثیرگذار باشند. در حال حاضر، انقلابی بودن از ملزومات ایفای نقش در جهان است؛ چراکه با سیاست منفعل و ساکن نمیتوان در جهان نقش ایفا کرد. اتفاقاً کشورهای بزرگ ممکن است در ظاهر به کشورهایی که مواضع خود را شفاف و صریح بیان میکنند و رودربایستی ندارند، تندی کنند و با درشتگویی جواب بدهند؛ اما در باطن به این دسته از کشورها احترام میگذارند؛ به عبارتی، اصولاً برای کشورهای بیدست و پا و ضعیف جایگاهی قائل نیستند.
* آیا میتوان هم انقلابی بود و هم کار دیپلماتیک انجام داد؟
اصلاً این دو مقوله با یکدیگر هیچ تضادی ندارند. کار دیپلماسی به معنای فراهمکردن نرمافزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی است! حالا آن دیپلماسی به دیپلماتها، روشها و ابزارهایی نیاز دارد که به آن اهداف برسد که در واقع اینها نرمافزار رسیدن به این اهداف به شمار میروند. شما میتوانید با دیپلماسی هوشمندانه برگرفته از نرمافزاری قوی در عین حفظ شرایط انقلابی، کار را با تمام قوا دنبال کنید.
هماکنون جمهوری اسلامی به توفیقات خوبی در منطقه دست یافته است که این توفیقات را مرهون توان نظامی، امنیتی، قدرت دفاعی و بعد دیپلماسی است؛ یعنی بدون این توانمندیها دیپلماسی کارآمد نخواهد بود. در حال حاضر، بسیاری از کشورها هستند که دیپلماسی قوی دارند، ولی چون از توان و اقتدار داخلی مناسبی برخوردار نیستند، به هیچجا نمیرسند؛ از این رو پاسخ پرسش شما مثبت است، یعنی دیپلماسی و انقلابیگری میتوانند به کمک همدیگر بیایند و اتفاقاً انقلابیگری میتواند پشتوانه محکمی برای دیپلماسی باشد.
* به نظر شما آیا در مواقع حساس، مانند مذاکره و... میتوان از ارزشها و آرمانهای انقلاب عدول کرد؟
هرگز نمیشود. اتفاقاً آمریکاییها به دنبال آن هستند که ما در موقعیت سخت از ارزشهایمان عدول کنیم. در این زمینه میتوان به مصداق بارز موضوع سلمان رشدی اشاره کرد! ما در مقابل این اتفاق از ارزشها عدول نکردیم و به فتوای حضرت امام(ره) توجه داشتیم و توانستیم در عین حفظ ارزشها، اروپاییها را به عقبنشینی واداریم. در حقیقت، هنگام مذاکره و گفتوگو نباید از آرمانها و ارزشها گذشت، ضمن اینکه اگر گذشت کنید، حتماً موفق نخواهید شد؛ زیرا وقتی شما از آرمان و ارزشی گذشت کنید، طرف مقابل میفهمد که شما گذشت و عقبنشینی میکنید و فشار را به عرصههای دیگر میآورد. در حالی که اگر شما از ارزشها کوتاه نیایید، طرف مقابل میبیند که شما تسلیم نمیشوید؛ از این رو بیجهت در عرصههای دیگر به شما فشار نمیآورد و در واقع شما به موفقیت میرسید.
* آیا در سالهای طولانی فعالیتتان در موقعیتی قرار گرفتهاید که تصمیماتی برخلاف اصول و مبانی انقلاب بگیرید؟
خیر. من دو بحث داشتم؛ یکی بحث سلمان رشدی بود که خود من یکی از افراد مذاکرهکننده بودم که در آنجا بر روی مواضعمان محکم ایستادیم. البته آن موقع هدایتهای حضرت امام(ره) و پس از آن هدایتهای رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) ما را در مسیری قرار داد که به هیچوجه از پافشاری به ارزشها کوتاه نیاییم.
موضوع دیگر زمانی بود که سفیر ایران در پاریس بودم و موضوع حجاب مطرح شد. درباره موضوع حجاب دختران ایرانی در مدارس تلاش فراوانی انجام دادیم تا به آنچه مدنظر داشتیم، رسیدیم. حتی آنموقع برای اینکه بچههای ما به مدارس فرانسوی نروند که مجبور به کشف حجاب شوند، مدرسهای به نام سعدی خریدیم که از آن موقع تاکنون فعالیت دارد و بحمدالله ایرانیها و حتی مسلمانان غیرایرانی به این مدرسه میآیند و از فضای آموزشی و فرهنگی آن بهره میبرند.
* به نظرشما آیا دیپلماسی انقلابی میتواند در عرصه روابط بینالملل جایگاهی داشته باشد؟
حتماً میتواند! در وهله اول دیپلماسی انقلابی قوی داشته باشید؛ دیپلماسی انقلابی قوی در واقع به دور از پرخاشگری و سردمدار گفتمان بر مبنای منطق است. اتفاقاً برخلاف غرضورزی بسیاری، انقلابی بودن آن روی سکه منطق است. اینها را باید از همدیگر متمایز کرد که بسیاری دچار اشتباه نشوند. همانطور که رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) فرمودند، ما رابطه متین و همراه با احترام همه کشورها را میخواهیم؛ اما باید مواضع روشن و شفاف را بیان کرد.
انقلابیگری با خارج از منطق صحبت کردن، فریاد زدن و اخم کردن متفاوت است. انقلابیگری به معنای بیان صریح مواضع سخن گفتن از ارزشها و پایبندی محکم به آن است. این دیپلماسی دو حُسن دارد؛ یکی اینکه، کشورهای کوچک و ضعیف از شما الگو میگیرند و دور شما جمع میشوند. به عبارتی، این کشورها میفهمند که میتوان اینگونه زمام امور خود را در دست بگیرند. دیگر اینکه، کشورهای بزرگ برای شما احترام قائل میشوند و از زورگویی دست برمیدارند. بنابراین هم تعدادی را دور خودتان جمع میکنید، هم اینکه کشورهای بزرگ را وادار میکنید که به حقوق شما احترام بگذارند و از زیادهخواهیها و زورگوییهای خود دست بردارند.
* وضعیت فعلی حوزه سیاست خارجی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اعتقاد دارم در برخی از قسمتها خوب بوده و در برخی از بخشها نقاط ضعفی داشتهایم که به تقویت نیاز دارد. به نظر من، در بخشهایی که مزیت نسبی شدید داریم، خوب بوده، اما گاهی در ارتباط با کشورهای اروپایی و غربی ما میتوانستیم خیلی محکمتر و قویتر برخورد کنیم و از ادبیات درخور شأن بهره بگیریم. بنابراین، در برخی از قسمتها موفق بودهایم و در برخی از قسمتها هم متولیان امر و تصمیمگیرندگان سیاستخارجی به اندازه کافی خوب عمل نکردهاند.