همزمان با فرارسیدن هفته بسیج همایش بزرگ طلاب بسیجی و روحانیون و ائمه جماعات با عنوان«روحانیت،پرچمداران بصیرت» در سالن همایشهای مدرسه فیضیه قم برگزار شد. سخنران این مراسم حجتالاسلام والمسلمین علی سعیدی، نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که به طور اجمال ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
شاید ده سال قبل نمیتوانستیم آنچه را که امروز در منطقه اتفاق افتاده، پیشبینی کنیم. حتی پنج سال پیش هم چشمانداز روشنی از آنچه امروز شاهد آن هستیم، نداشتیم؛ اما با وجود همه توطئهها، دسیسهها، نقشهها و هجمهها اتفاقاتی شبیه معجزه افتاده است.
در ابتدا تحرکات آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی را مطرح میکنم.
آمریکاییها برای تسلط بر این منطقه بسیار مهم و راهبردی، سازوکارهای متعددی را طراحی کردند و به مرحله اجرا درآوردند. ابتدا جنگ مستقیم را اجرا کردند و برآوردشان این بود که باید به طور مستقیم وارد صحنه بشوند و موانع را بردارند و خاورمیانه بزرگ و سلطه رژیم صهیونیستی بر منطقه را فراهم کنند؛ از این رو چند جنگ مستقیم را به راه انداختند؛ از جمله جنگ اول عراق، جنگ دوم عراق، جنگ افغانستان و... که در این راهبرد هزینههای سنگینی متحمل شدند، اما بهرهای هم نبردند. در سال 2008، این روش را تغییر دادند و شیوه خود را از جنگ مستقیم به جنگ نیابتی تبدیل کردند. این حرکت به طور زنجیرهای بود و برای شکلدهی به خاورمیانه بزرگ از لبنان شروع کردند؛ زیرا نگران بودند و کل رژیم صهیونیستی زیر برد موشکهای حزبالله بود؛ بنابراین آغاز طرح با حمله به حزبالله بود. حمله سیوسه روزه این گروه توانست طرح آنها را در نطفه خفه کند. آنها اگر شکست نمیخوردند، هدف بعدیشان سوریه، عراق و بعد ایران بود. حزبالله نقشه خطرناک آنها را در آغاز خنثی کرد. حمله به غزه حرکت بعدی بود در دو نوبت. در مرحله بعد غائله سوریه و عراق را تدارک دیدند و با ائتلاف چند کشور عربستان، امارات، قطر و ترکیه اقدام کردند، کشورهایی هم از دور دست بر آتش داشتند؛ اما اینها اصلیها بودند. در این جنگ آمریکاییها چند ارتش را از هم پاشیدند. بزرگترین ضربه را آلسعود به کشورهای اسلامی زد. ارتش سوریه، عراق، لیبی، یمن و... از هم پاشید. خیانتهای این چند کشور در اجرای نقشههای آمریکا بود؛ البته بعدها ترکیه و قطر از این حلقه خارج شدند.
پیامدهای آن جنگ هم افزون بر ضرباتی که به ارتشها وارد شد، صرف هزینههای سنگین مالی و نجومی بود. در بعد نیروی انسانی هم کشورها تلفات زیادی، اعم از نظامی و غیر نظامی دادند.
بر اساس این، آمریکا با شکلدهی جبهه سه ضلعی اسلام ارتجاعی، یهودی صهیونیستی و مسیحی صهیونیستی برای پیوند بین تحجر مذهبیـ سیاسی مقابله با جمهوری اسلامی را آغاز کردند؛ یعنی ایده معاویه و ایده خوارج زمانی که تلفیق شد و بزرگترین چالش برای امیرالمؤمنین(ع) پدید آورد، این بار به دست آمریکاییها تکرار شد.
استکبار درصدد سازماندهی سه جریان وهابی، تکفیری داعشی و تشیع افراطی بود تا با تحریک رژیمهای زبون منطقه، مانند آلسعود نسبت به چپاول سرمایه مسلمین، تحویل سلاح و تولید نیروی تکفیری اقدام کند.
ما امروز چهار نوع اهل سنت داریم که یکی همپیمانها و همراهان ما مانند حماس، جهاد اسلامی و علمای اهل سنت عراق، سوریه و... .
دوم اهل سنت سنتی، مانند پاکستان، افغانستان، اندونزی، مالزی و... که موفقیت اسلام برایشان مهم است و با ما همراه هستند.
سوم اهل سنت سکولار که رفتار سنتی دارند و ما با این دسته هم مشکلی نداریم.
جریان چهارم وهابیهای افراطی هستند که در کل منطقه مسلمانان با آنها درگیر هستند.
این دسته حتی با گروههای دیگر اهل سنت هم مشکل دارند.
ما با اهل سنت برادریم و هیچ مشکلی با آنها نداریم. بسیج سوریه امروز از برادران اهل سنت هستند. از سوی دیگر، تشیع افراطی را داریم که از سوی غربیها حمایت میشوند که بتوانند تفرقه ایجاد گروه و برای از بین بردن وحدت اقدام کنند.
آمریکاییها در شرایط فعلی به تحریک عربستان مشغول هستند. امروز بنسلمان، ولیعهد سعودی عامل خطرناکی است. او ساختارهای عربستان را به هم ریخته است. سه جریان در عربستان بود؛ اول شش هزار نفر خانواده سلطنتی که با هم بودند. دوم بافت مذهبی و جریان وهابیها و سوم بافت عشیرهای که بنسلمان آمد و شاهزادهها را بازداشت کرد. وی در واقع سنتشکنی کرده و در حال به ریختن این سه جریان است و معلوم نیست آمریکاییها چه خوابی برای عربستان دیدهاند.
آمریکاییها تحریک میکنند و عربستان گویا میخواهد خودکشی کند. ترامپ میگوید باید عربستان را بدوشیم و در سفر به این کشور به آنها سلاح فروخت. الآن آنها انبار سلاحهای بدون استفاده دارند و مرکز تولید و صدور نیروهای تکفیری و تروریسم شدهاند.
امروز نقش ایران در تقابل با طرحهای آمریکایی در منطقه به دلیل رهبری هوشمندانه رهبر معظم انقلاب که ناشی از شناخت دقیق نقشه دشمن، ساماندهی ظرفیتها و هدایت و فرماندهی ایشان بوده، بسیار مهم است. امروز خیلیها که وضعیت را میبینند تحسین میکنند؛ ولی پنج سال پیش برخی معترض بودند که چرا ما در عراق و سوریه هستیم و هزینه میکنیم؛ اما امروز که وضعیت روشن شده است، میگویند آفرین بر رهبری و مدافعان حرم.
شهید همدانی بسیج را در سوریه شکل داد و گفت وقتی رفتیم در سوریه برای بسیج اصلاً نه نماز و روزه و خیلی اخلاقیات بسیجی را نداشتند و تحمل کردیم و آرامآرام تغییرات در آنها رخ داد و امروز چند ده هزار بسیجی در سوریه داریم.
نکته دوم ساماندهی ظرفیتهای منطقهای با تدبیر رهبری بود؛ امری که از اهمیت بالایی برخوردار بود. امروز نیروهای پاکستانی، افغانی، ایرانی، عراقی، سوری و لبنانی با هم گره خوردهاند و مقدمهای شدهاند برای تشکیل بسیج جهانی اسلام.
اربعین هم مسئله جدیدی است که باید درست تحلیل شود، سال گذشته از 60 کشور در این تجمع بزرگ شرکت کردند، امسال از 90 کشور آمده بودند و این موضوع خیلی مهم است. همه اینها هدایت شده و این اجتماع هر سال با وجود ناامنیهای منطقه رونق میگیرد.
امروز بسیاری معتقدند که اربعین از تحولات عمیق در منطقه بوده از نشانههای آخرالزمان است.
نکته سوم هدایت و رهبری این ظرفیتهای عظیم است که در مسیر هدف تعیین شده، یعنی بسیج جهانی اسلام صورت گرفت.
نکته چهارم تعیین محوریت فرماندهی در این میدان و مدیریت صحنه نبرد بود که رهبر حکیم انقلاب تعیین کرد که چه کسی وارد عرصه شود و حضور مستقیم در صحنهها داشته باشد. سردار سلیمانی در برخی مواقع حتی از نیروها هم جلوتر در خط بود.
حاجقاسم در صحنه بود. آقای رکنآبادی به من میگفت حاجقاسم سرلشکرهای سوری را جمع کرد که بروید دفاع کنید، گفتند چند هزار آشوبگر است و نمیشود، حاجقاسم با لباس شخصی رفت منطقه را شناسایی کرد و برگشت و گفت من دیدم اصلاً خبرها اشتباه است. سرلشکر سوری که این صحنه را دید به او گفت دکمه پیراهن شما بر درجه ما ارجح است.
نکته بعدی هزینه کم و بازدهی بسیار بالا بود. هرچند چهرههای خوبی را هم از دست دادیم. جالب اینکه از میان ایرانیها 20 نفر از فرماندهان و سرداران بازنشسته بودند. تعدادی هم شهید شدند.
و اگر این حضور نبود امکان راهپیمایی بیست میلیون نفری در اربعین وجود نداشت.
مؤلفه مهم دیگر بومیسازی مقاومت بود. مثلاً بارزانی باور نمیکرد حشدالشعبی در دو جبهه وارد شود؛ هم با داعش بجنگد و هم کرکوک را بگیرد. حشدالشعبی سپاه عراق و بومی شده در عراق است.
مؤلفه مهم دیگر راهبرد هوشمندانه نظام اسلامی انتقال فرهنگ بسیجی بود؛ یعنی کار با حداقل امکانات، کارایی خود را نشان داد و دشمن را زمینگیر کرد. کار با حجم بالا، مدیریت جهادی و...
تبدیل تهدید به فرصت هم مؤلفه دیگر بود. راهبرد هوشمندانهای که مهمترین تهدید را به فرصت تبدیل کرد و خطر را سالها از منطقه دور کرد، نیروهایی شکل گرفت که دشمن تصورش را نمیکرد. ما هم تشکیل آنها را به این زودی تصور نمیکردیم. از ضعفهای دشمن بهره بردیم و دست گذاشتیم روی ضعفهای آمریکا و داعش و علیه آنها استفاده کردیم.
تبدیل نبرد نابرابر به نبرد نامتقارن آخرین مؤلفه است. اهرمهای جدید به وجود آمد و قرآن هم این راه را به ما نشان داد.
سه شاخصه ایمان، بصیرت و صبر توان ما را به ده برابر افزایش میدهد. وقتی صبر و توکل زیاد شد، امدادهای غیبی هم به کمک میآید.
بزرگترین و پیچیدهترین طرح آمریکا در منطقه خاورمیانه برای حذف حزبالله، تسلیم فلسطین، تسلط بر سوریه و عراق و ایجاد ناامنی در ایران با شکست مواجه شد.
با این اوصاف شکاف و اختلاف در اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب، حفظ استقلال عراق و سوریه و همبستگی ایران، عراق، سوریه در محور مقاومت از جمله مؤلفههای تغییر موازنه قدرت در منطقه است و لذا باید جبهه مقاومت که بیش از این در کشورهای ایران، عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان و لبنان جای گرفته تقویت شود و انتقال تجربیات در سطح نیروهای وفادار به مقاومت استمرار یابد.
اما استمرار اقتدار و محوریت ایران در منطقه الزاماتی دارد که لازم است با تداوم کار فرهنگی در منطقه نسبت به فراگیرسازی نقش بسیج اساتید و طلاب برای پشتیبانی فکری از جریان بسیج منطقهای اقدام کرد.
همبستگی بر محور رهبری در هدایت جبهه مقاومت از الزامات دیگر استمرار اقتدار ایران است و توجه به تهدیدات دشمن و پیشبینی طرحهای مقابله با آن باید در اولویت کارهای بسیج قرار گیرد.
باید توجه داشته باشیم که اساس و بنیان قدرت سپاه و بسیج ایمان، معنویت و اعتقاد راسخ و مستحکم به مبانی اسلام و فرهنگ اهلبیت عصمت و طهارت(ع) است که توانسته است به تلاش و مجاهدت رزمندگان و مجاهدان فیسبیلالله ارزش مضاعف دهد و آنان را پیروز عرصه این نبرد بزرگ و تاریخساز کند؛ لذا این فرهنگ باید تقویت شود و ادامه پیدا کند.