عبدالله عبادی/ استقلال پاکستان از هند در سال 1947 میلادی، فصل تازهای را در مناسبات سیاسی شبهقاره هند رقم زد. در آن زمان کشور تازه تأسیس پاکستان با چالشهای مختلف داخلی و خارجی مواجه بود. مهمترین این چالشها، سیاست خارجی پاکستان در قبال قدرتهای بزرگ زمان بود.
در آن هنگام، دو ابرقدرت جهان، یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برای گسترش نفوذ خود در سراسر جهان با یکدیگر رقابت میکردند و کشور تازه تأسیسی مانند پاکستان برای آنها گزینهای مطلوب محسوب میشد.
آمریکا خیلی زود توانست با پیشی گرفتن از شوروی، در اکتبر 1947، یعنی دو ماه پس از استقلال پاکستان اولین گامها را در راستای برقراری روابط سیاسی با این کشور تازه تأسیس و در عین حال راهبردی بردارد. حمایت اقتصادی و نظامی آمریکا از پاکستان، زیربنای این روابط را تشکیل میداد.
از نخستین برقراری روابط بین پاکستان و آمریکا بیش از 75 سال میگذرد، اما این روابط با وجود چالشها و اختلافات متعددی که در تمام این سالها با خود به همراه داشته، همچنان پابرجا مانده است.
در دهه 1950 میلادی، پاکستان نوپا که برای برآورده کردن نیازهای نظامی و اقتصادیاش سعی داشت خودش را به آمریکا نزدیکتر کند، با پیوستن به سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی در سال 1954 و سازمان پیمان مرکزی در سال 1955، عملاً خود را در جمع کشورهای همپیمان آمریکا برای مبارزه با گسترش کمونیسم دید. پس از پیوستن به این پیمانها، میزان کمکهای آمریکا به پاکستان افزایش چشمگیری یافت و پاکستان به دومین متحد عمده آمریکا از نظر حجم دریافت کمکهای اقتصادی و نظامی بدل شد.
با وجود اعطای این کمکهای به ظاهر سخاوتمندانه، جنگهای پاکستان و هند در سالهای 1965 و 1971 به وضوح ثابت کرد که آمریکا متحدی قابل اتکا برای پاکستان نیست و پاکستانیها نمیتوانند در مواقع بحرانیـ مانند جنگـ از آمریکا انتظار حمایت داشته باشند.
اگرچه اتکاناپذیر بودن آمریکا حداقل در آن برهه زمانی خاص برای پاکستانیها محرز شد، اما اشغال افغانستان به دست ارتش سرخ شوروی در سال 1979 و تلاش آمریکا برای بیرون کردن شوروی از افغانستان به کمک کشورهای همسایه این کشور، از جمله پاکستان، به نزدیکتر شدن هرچه بیشتر پاکستان و آمریکا منجر شد.
در سال 1981 آمریکا با اعطای 2/3 میلیارد دلار کمک نظامی و اقتصادی به پاکستان موافقت کرد تا این کشور بتواند بهتر از عهده چالشهای امنیتی خود برآمده و به اقتصادش سر و سامان دهد.
جنگ افغانستان
و توجه دوباره آمریکا به پاکستان
حملات 11 سپتامبر و متعاقباً هجوم نیروهای آمریکا، ناتو و آیساف به افغانستانی که در آن زمان تحت سلطه طالبان بود نه تنها بر اهمیت و عمق راهبردی منطقه افزود، بلکه افغانستان و پاکستان را به شکل بیسابقهای در کانون توجهات رسانهها و سیاستمداران جهان قرار داد. ایالات متحده آمریکا نیز که به نقش پاکستان در منطقه واقف بود، دوباره خواستار توسعه روابطش با پاکستان شد، تا دوباره خاطرات دوران جنگ سرد زنده شود.
کمکهای سرویسهای اطلاعاتی و ارتش پاکستان به گروههای مخالف شوروی در افغانستان، دیگر یک راز سر به مهر نیست و همه میدانند که تأمین مالی این کمکها برعهده آمریکا بوده است. پس از سال 2001 نیز آمریکا یک بار دیگر با پرچم مبارزه با تروریسم به میدان آمد تا بار دیگر پاکستان را به سوی خود بکشاند.
وقتی پاکستان با درخواست آمریکا مبنی بر مشارکت در جنگ با تروریسم مواجه شد، عملاً چارهای نداشت که به این درخواست پاسخ مثبت دهد؛ چرا که با توجه به روابطش با گروههای افراطی، همکاری نکردن آن در نبرد علیه تروریسم میتوانست از سوی دیگر کشورهای جهان به گونهای دیگر تعبیر شود.
پیوستن پاکستان به جبهه مبارزه با تروریسم، چالشهای امنیتی متعددی را برای این کشور به وجود آورد؛ کشور را از نظر سیاسی و اقتصادی دچار تنش کرد و بر مشکلات اجتماعی آن افزود. همچنین عملیاتهای متعدد هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در خاک پاکستان نیز به حاکمیت دولت پاکستان بر خاک این کشور خدشه وارد کرد.
با تغییر دوباره در روابط آمریکا و پاکستان در آستانه خروج نیروهای آمریکایی از منطقه از سال 2011 به بعد اتفاقاتی رخ داد که به شدت بر روابط آمریکا و پاکستان تأثیر منفی گذاشت. در جریان عملیات کشتن بنلادن در ابوتآباد پاکستان، با توجه به نزدیکی بیش از حد محل زندگی بنلادن با یکی از پایگاههای ارتش پاکستان، این شائبه به وجود آمد که ارتش و سرویسهای اطلاعاتی پاکستان از حضور وی در منطقه خبر داشته و حتی در پی نجات وی بودهاند. در پی افشای این اطلاعات از سوی پایگاه ویکیلیکس، رسانههای آمریکایی به شدت به این سوءظن دامن زدند.
در همین سال، یکی از مأموران امنیتی سفارت آمریکا در پاکستان دو شهروند پاکستانی را به ضرب گلوله کشت. این مأمور آمریکایی ادعا کرد که شهروندان مزبور قصد داشتهاند وی را خلع سلاح کنند و وی در دفاع از خود به آنها تیراندازی کرده است. با وجود تقاضاهای مکرر مقامات کاخ سفید از پاکستان برای آزاد کردن مأمور خاطی، اما پاکستانیها از پذیرش درخواست آمریکاییها سر باز زدند تا به نوعی مشخص شود که روابط دو کشور دیگر چندان هم نزدیک نیست.
افشای جاسوسی آمریکاییها از تأسیسات و زرادخانههای هستهای پاکستان و حمایت آمریکا از بلندپروازیهای هستهای هند برخلاف عرف و قوانین مربوط به منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی از یک سو و کشته شدن چند سرباز ارتش پاکستان در حمله هواپیماهای ناتو نیز از سوی دیگر بر پیچیدگی اوضاع افزود تا در آستانه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، تنش در روابط آمریکا و پاکستان به اوج خود برسد.
در حالی که تنها یک سال تا خروج بخش اعظم نیروهای آمریکایی از افغانستان باقی مانده بود، آمریکا سعی کرد با فراهم کردن مقدمات گسترش نفوذ هند در افغانستان، قدرت و نفوذ پاکستان در منطقه را به کمک دشمن شماره یک این کشور، یعنی هند، مهار کند.
اگرچه روابط آمریکا و پاکستان پس از استفاده آمریکا از ظرفیتهای پاکستان دوباره به سردی گراییده است، اما آمریکاییها هنوز هم میدانند که در مواقع لزوم چگونه باید دل پاکستانیها را به دست آورند و حمایت آنها را جلب کنند. در مقابل، دولتهای مختلف پاکستان هیچگاه نتوانستهاند در روابط خود با آمریکا آنطور که باید و شاید منافع کشورشان را تأمین کنند.