برگهای برنده کره شمالی در مقابل آمریکا
در حالی که اوایل ماه گذشته میلادی رهبران ایالات متحده و کره شمالی در سنگاپور با یکدیگر ملاقات و توافق کردند کره به سمت «خلع سلاح اتمی» حرکت کند؛ اما دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا بلافاصله تحریمهای کره شمالی را به مدت یک سال تمدید کرد و این پرسش به وجود آمد که آیا واقعاً کره شمالی قرار است خلع سلاح شود؟
دونالد ترامپ با راهاندازی یک شوی تبلیغاتی درباره موضوع کره شمالی، آن را موفقیتآمیز خواند و اعلام کرد دیگر هیچ تهدید هستهای از جانب کره شمالی وجود نخواهد داشت. اما واقعیت این است که کره شمالی تا اینجا برنده اصلی مذاکرات است؛ زیرا سه امتیاز مهم را از آمریکاییها گرفته و ترامپ در مقابل چیزی به دست نیاورده است.
نخستین امتیازی که کره شمالی به آن رسید، خاتمه یافتن تمرینات نظامی ارتش آمریکا و کره جنوبی در شبهجزیره کره است. کره شمالی در سالهایی که موشکهای خود را آزمایش میکرد، دلیل این امر را همین رزمایشها و تهدیدهایی عنوان میداشت که از جانب آمریکا برای کشورش متصور بود.
امتیاز دوم نیز که در مفاد بیانیه هم آمده است، اینکه دو طرف متعهد شدهاند برای ایجاد یک نظام صلحآمیز پایدار و عاری از سلاح هستهای در شبهجزیره کره تلاش کنند. موضوعی که در مفاد معاهده انپیتی نیز وجود دارد و هر کشوری که دارای بمب اتمی است، باید به تدریج به سمت خلع سلاح هستهای برود که البته هیچ یک از کشورهای دارای این سلاح مرگبار به آن توجهی ندارند. امتیاز سوم نیز درباره بهبود روابط اقتصادی با کره جنوبی است.
تنها 30 درصد مشکلات مربوط به تحریمهاست
محمدرضا باهنر گفته است: «بنده به عنوان فردی که هفت دوره نماینده مجلس بودهام، امروز به این نتیجه رسیدهام که با یک مجلس نمیتوان کشور را اداره کرد و ما به دو مجلس نیاز داریم.»
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: «در وضعیت کنونی نمایندگان مجلس به دنبال مطالبات منطقهای، قومی، جنسیتی و قشری هستند و آنچه كمتر مورد توجه قرار میگیرد، منافع ملی است. به همین دلیل قانون اساسی باید اصلاح و دو مجلس سنا و شورای اسلامی در کنار هم تشکیل شود. در اسلام توجه کردن به مشورت وجود دارد؛ ولی مجلس و دموکراسی وجود ندارد. دموکراسی و مجلس از غرب وارد ایران و اسلام شده است. بنده حتی معتقد هستم دو مجلس نیز نمیتواند به تنهايي مشکلات کشور را حل کند، بلکه مجلس نیز باید متکی بر نظام حزبی باشد. هنگامی که مجلس متکی بر نظام حزبی باشد، نماینده براساس سیاستهای حزب خود فعالیت کرده و از اقدامات سلیقهای و شخصی پرهیز میکند. در ایران هر رئیسجمهور شیوه خاص خود را دنبال میکند. برای نمونه، آقای احمدینژاد تلاش کرد برنامههای دولت اصلاحات را تغییر بدهد و از سوی دیگر آقای روحانی برنامههایی متفاوت از دولت آقای احمدینژاد در پیش گرفت. در وضعیت کنونی دولت آقای روحانی تدبیر لازم را دارد؛ اما شجاعت کافی ندارد. آقای روحانی گمان میکردند همه مشکلات کشور با برجام حل میشود؛ به همین دلیل نیز همه تخممرغهای خود را در سبد برجام قرار دادند. بنده در دولت آقای احمدینژاد عنوان کردم تنها 30 درصد مشکلات کشور به تحریمهای بینالمللی ارتباط پیدا میکند و بقیه آن به ناکارآمدی داخلی مربوط است.»