محمد صرفی
روزنامه نگار
اگر مرداد ماه سال 1332 کسی به مردم کوچه و خیابان می‌گفت که مأموری از سازمان سیا با طرح کودتایی با نام «عملیات آژاکس» و چمدانی دلار به ایران آمده و اراذل و اوباش تهران را به سرکردگی شعبان بی‌مخ و اشرف چهارچشم به خدمت گرفته است تا دولت مصدق را سرنگون کند، چقدر حرف او جدی گرفته می‌شد؟ 28 مرداد این اتفاق رخ داد و همه به چشم خود نتیجه را دیدند، هرچند کسی نمی‌دانست چگونه، با کدام سازوکار و هماهنگی و طراحی و پول چه کسی کودتا شد. با وجود گذشت 65 سال از آن واقعه تاریخی، به اعتراف خود آمریکایی‌ها هنوز هم بخش بسیاری از اسناد آن ماجرا از طبقه‌بندی خارج نشده و در دسترس عموم نیست. این یعنی، هنوز اطلاعات ما درباره آن تابستان داغ و پرماجرا، ناقص است. به طور طبیعی و منطقی آنچه منتشر نمی‌شود، از اهمیت خاصی برخوردار است و شاید برخی از ابعاد ماجرا هرگز فاش نشود.
برای درک پیچیدگی جهان امروز نسبت به سال 1332 مقایسه، ابزار خوبی است. برای نمونه مقایسه وضعیت و ابزارهای ارتباطی و اطلاع‌رسانی؛ میزان تغییرات و پیشرفت در این زمینه چنان عجیب و غریب و شتابان بوده است که به طور فرضی اگر ناگهان فردی از سال 1332 به امروز منتقل شود، با دنیایی مواجه می‌شود که گویا از خواب اصحاب کهف برخاسته است! روش‌ها، ابزارها و طرح‌های توطئه نیز به همین نسبت در این دوره، تغییر کرده‌اند و هوشمندتر و پیچیده‌تر شده‌اند. 
بازار سکه و ارز به هم می‌ریزد و عده‌ای در بازار مغازه‌های خود را می‌بندند و عده‌ای را هم مجبور به بستن می‌کنند و تجمعی اعتراضی شکل می‌گیرد و ناگهان شعاری به گوش می‌رسد که مدت‌هاست هدف و راهبرد آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است؛ «سوریه را رها کن/ فکری به حال ما کن»! یا در خرمشهر مشکل آب شرب پیش می‌آید، تجمعی اعتراضی شکل می‌گیرد و خبر می‌رسد به طور مسلحانه به مأموران نیروی انتظامی شلیک شده است و عجیب‌تر اینکه خبر این حمله در فضای مجازی به صورت معکوس بازتاب می‌یابد، این‌گونه که نیروی انتظامی به سوی معترضان آتش گشوده است! در همین حیص و بیص نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی هم پیام می‌دهد که ما با مردم ایران نه تنها دشمن نیستیم؛ بلکه دوست آنهاییم و حاضریم تجربه و دانش خود در زمینه مشکل کم‌آبی را در اختیارشان بگذاریم!
روزنامه صهیونیستی جروزالم‌پست از ائتلاف پنهان آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی برای ضربه زدن به ایران و با هدف براندازی جمهوری اسلامی می‌گوید و تأکید می‌کند: «تمام اضلاع باید به عنوان بخشی از یک استراتژی منسجم همکاری کنند. اسرائیل می‌تواند مخفیانه به تسهیل براندازی کمک کند، عربستان می‌تواند کمک مالی کند و آمریکا هم در جبهه‌های مختلف پشتیبانی کند. براندازی ایران مثل آب خوردن نیست، سپاه و بسیج بسیار قوی هستند، اما حتی اگر تغییر رژیم هم ناکام بماند، بهتر است ایرانیان در میان خود جنگ کنند... من نمی‌توانم به جزئیات اشاره کنم و برنامه‌ها مخفی خواهد بود.»
هدف، سازوکار کلی و ابزار دشمن تا حد زیادی مشخص است. طرح‌های سیا و موساد بدون شعبان بی‌مخ‌ها و اشرف چهارچشم‌های عصر جدید، به جایی نخواهد رسید. آنها فقط افراد میدانی و آشوبگر نیستند و به دلیل پیچیدگی طراحی دشمن، در حوزه‌ها و کسوت‌های مختلفی‌ـ از رسانه و دانشگاه و سیاست گرفته تا اقتصاد و فرهنگ و هنر و... ‌ـ  مشغول انجام مأموریت خود هستند. شناختن آنها کار دشواری نیست. 


بازنگاه صبح صادق به مؤلفه‌های قدرت ملی در مقابله با تهدیدات آمریکا در پرتو بیانات حکیمانه رهبر معظم انقلاب در دانشگاه امام حسین(ع)


  حسن خدادی/ از بدو انقلاب اسلامی و به خصوص پس از تسخیر لانه جاسوسی به دست دانشجویان پیرو خط امام(ه) که به فاش شدن ماهیت سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران انجامید تا زمان حال، تهدیدات مختلف، متنوع و گسترده‌ای از سوی آمریکا علیه ایران وجود داشته و خواهد داشت. با وجود تنوع گسترده این تهدیدات و تحریم‌ها و درجه شدت و ضعف آنها در برهه‌های مختلف، اما یک واقعیت انکارناپذیر وجود دارد و آن هدف اصلی آنها برای تغییر نظام سیاسی است و روش‌های به کار گرفته شده بنا به مقتضیات زمانی تغییر یافته است.
اکنون و در شرایط فعلی موضوع خروج آمریکا از برجام مطرح است و رئیس‌جمهور و وزیر خارجه آمریکا شعار تغییر نظام سیاسی در ایران را مطرح می‌کنند. موضوعی که به ذهن متبادر می‌شود مؤلفه‌های قدرت ملی ایران در مقابل این تهدیدات است. در واقع، هدف اصلی آمریکا، چه تغییر نظام سیاسی ایران و چه فروپاشی تمامیت ارضی ایران باشد، نیازمند پاسخی درخور است که باید آن را در مؤلفه‌های قدرت ملی جست‌وجو کرد.
امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) به تازگی در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) به این مؤلفه‌ها اشاره کردند و فرمودند: «اساساً حیات یک ملّت و بالندگی یک ملّت، وابسته به این است که مؤلّفه‌های قدرت و عناصر قدرت را در خود تقویت کند و آنها را در جای لازم و بهنگام، مورد بهره‌برداری و استفاده قرار بدهد.»(9/۴/1397) بهره‌برداری بموقع مورد اشاره ایشان در درجه اول نیازمند شناخت این مؤلفه‌هاست. اینکه جمهوری اسلامی ایران در برابر هرگونه تهدید نظامی یا اقتصادی، از چه توان، ظرفیت و قدرتی برای پاسخگویی برخوردار است و سطح پاسخگویی در چه حدی خواهد بود، موضوعاتی است که در ادامه بررسی می‌شوند. برای بررسی این مؤلفه‌ها، بهترین روش تقسیم‌بندی بر اساس نوع اقدام آمریکاست. مسئله این است که ترامپ در نهایت مجبور به اتخاذ یکی از دو روش؛ «اقدام نظامی» یا «تحریم اقتصادی» علیه جمهوری اسلامی ایرانی خواهد شد و اقدامی خارج از این دو گزینه وجود ندارد. در پاسخ به هر یک از این دو روش احتمالی است که باید قدرت و مؤلفه‌های اصلی در ایران را بررسی کرد.

مؤلفه‌های قدرت ملی 
در مقابل تهدید نظامی
با اینکه بسیاری از کارشناسان نظامی و سیاسی و حتی دولتمردان آمریکا نیز این گزینه را ناممکن می‌دانند و در سخنان و بیانیه‌های‌شان نیز نشانه‌ای از چنین تهدیدی وجود ندارد؛ اما عقل سلیم حکم می‌کند با در نظر گرفتن احتیاط‌های لازم در این زمینه، مؤلفه‌های قدرت ملی و نظامی را برای هرگونه تهدید نظامی مورد بررسی قرار داد. بهترین پاسخ در مؤلفه‌های قدرت ملی در این زمینه و در واقع اصلی‌ترین مؤلفه قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران، استقلال نظامی و وابسته نبودن به قدرت‌های بیرونی است؛ شاخصه‌ای که موجب شده کشور طی چهار دهه اخیر روی پای خود بایستد و از توان لازم برای بازدارندگی با تکیه بر پشتوانه‌های داخلی بهره‌مند شود. در این زمینه رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «معنای اقتدار ملّی این نیست که انسان پول‌های کشور را به یک کشور بیگانه بدهد و سلاح‌های مدرن او را بخرد و در انبار ذخیره کند که خودش حتّی قادر نباشد به درستی از آنها استفاده بکند؛ این حماقت است، این اقتدار نیست. اقتدار ملّی این نیست که یک کشوری از آن طرف دنیا بیاید برای حمایت از یک حکومتی و یک دولتی، در آنجا پایگاه بزند و حضور پیدا کند و خون ملّت را بمکد و هر غلطی می‌خواهد در آن کشور بکند برای اینکه این خاندان منحوس را مثلاً در کشور حفظ کند؛ اینها اقتدار نیست، اینها ذلّت است. اقتدار این است که یک ملّتی از درون بجوشد؛ هم علم را، هم نظامی‌گری را، هم سازندگی را، هم پیشرفت را، هم عزّت بین‌المللی را برای خود کسب کند. اینها مؤلّفه‌های اقتدار ملّت ایران است؛ این را شما امروز دارید، خوبش را هم دارید، ظرف پُرش را هم دارید به توفیق الهی؛ باید از این عناصر قدرت، بجا و بهنگام استفاده بشود.»(9/۴/1397)
توانمندی‌های نظامی ایران در حوزه زمینی، هوایی و دریایی از بدو انقلاب اسلامی به جهان ثابت شده است. هشت سال جنگ تحمیلی، کنترل شورش‌های تجزیه‌طلبانه، شکست کودتای نظامی و حمله مستقیم آمریکا در طبس، مقابله با تروریسم و انواع دولتی و غیردولتی آن، شکست جریان‌های تکفیری و تروریستی در منطقه، توانمندی‌های نظامی در نقاط مختلف منطقه‌ای و... واقعیت‌هایی هستند که توان نظامی ایران را برای طرف مقابل اثبات کرده است و آنچه سبب چنین ثمره و قدرتی در بعد نظامی ایران شده است نه تنها استقلال نظامی، بلکه توانمندی و کیفیت مدیریت انقلابی در عرصه نیروهای مسلح از یک سو و دستیابی به تسلیحات نظامی در حوزه موشکی و دریایی بر اساس ظرفیت‌های داخلی از سوی دیگر است؛ مؤلفه‌های مهمی که بازدارندگی را برای جمهوری اسلامی در مقابل هرگونه تهدید نظامی فراهم آورده است.
برای نمونه پیشرفت ايران در زمینه ساخت و توليد انواع موشک‌های بالستيك، دوربرد زمين به زمين، زمين به هوا و انواع موشک‌های دریایی مانند موشک ماهواره‌بر سفیر، شهاب، سجیل، موشك كروز، به ‌قدری شگفت‌انگیز بوده که ایران را در ردیف معدود كشورهاي دارنده فناوری ساخت موشک‌های فوق دقيق سطح به سطح قرار داده است، همچنین ساخت انواع «رادار» با بُرد بیش از یک هزار کیلومتر و پرتاب چندین «ماهواره» با سرنشین و بدون سرنشین به فضا از جمله اقداماتی است که کسب رتبه هفتم جهان در سامانه کامل پرتاب ماهواره و رتبه دوازدهم جهان در طراحی و ساخت ماهواره را برای یازدهمین عضو باشگاه فضایی جهان، یعنی ایران به ارمغان آورده است. همه‌ این دستاوردها بدون وابستگی به خارج و با تکیه ‌بر مدیریت انقلابی و دانش بومی محقق شده است.
ساخت زیردریایی، ساخت و تعمير انواع ناو و ناوچه، ساخت هاورکرافت(قایق‌های دوزیست) ساخت انواع قایق‌های تندرو و قايق پرنده، ساخت و تعمير انواع زره‌پوش و تانك و خودكفايي در ساخت انواع تجهيزات و سلاح‌های سبك، نيمه‌سنگين و سنگين مانند انواع خمپاره‌انداز و توپ‌های مدرن، انواع سامانه‌ها و سلاح‌های پدافند ضد هوایی و مهمات سبک و سنگین و توسعه صنايع مخابراتي و ساخت انواع بی‌سیم و تقويت و توسعه صنايع اپتيك و ساخت انواع دوربین‌های معمولی و دید در شب و صدور برخي از اين محصولات به 32 كشور جهان از دیگر دستاوردهاي صنايع نظامي به شمار می‌آیند. مجموع دستاوردهای نظامی ازجمله مواردی هستند که پیش از انقلاب اسلامی، تولید بیشتر آنها در کشور سابقه‌ نداشته و مهم‌تر اینکه بخش چشمگیری از آنها، صرفاً در انحصار تعداد معدودی از کشورهای پیشرفته جهان قرار داشته است. 
این توان نظامی و قدرت سخت و مؤلفه‌های مرتبط با آن را اگر به قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و تکیه آن بر پشتوانه مردمی اضافه کنیم به این نتیجه می‌رسیم که به کارگیری هرگونه تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران تنها در صورتی ممکن است که قدرت تصمیم‌گیری در اختیار یک فرد ابله و نادان باشد که در قرن بیست‌ویکم حتی جنگ‌طلب‌ترین استعمارگران نیز از چنین تصمیماتی دوری می‌کنند.

مؤلفه‌های قدرت ملی
 در مقابل تحریم‌های اقتصادی
واقعیت این است که در کنار ناامیدی از هرگونه تحرک نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران، موضوع تحریم‌های اقتصادی به منزله در دسترس‌ترین تهدید، همیشه مورد نظر دولتمردان آمریکا بوده است و این تحریم‌ها از بدو انقلاب اسلامی با جمهوری اسلامی ایران عجین بوده است، به طوری که شاید بتوان تا حدودی تحریم را همزاد جمهوری اسلامی ایران دانست و بخش زیادی از توانمندی‌های امروز را مدیون همین تحریم‌های یکجانبه آمریکا دانست. اما در اوضاع فعلی افزون بر ماهیت تحریم‌های اقتصادی، فشارهای روانی ناشی از تبلیغات گسترده خارجی از یک سو و برخی تبلیغات مسموم داخلی در کنار سوء مدیریت‌ها از سوی دیگر تا حدودی توانسته است سبب برخی بی‌ثباتی‌ها در اقتصاد ایران به خصوص در حوزه ارزی و دیگر کالاهای غیرمولد، مانند سکه، مسکن و زمین شود؛ موضوعی که در حال سرایت به دیگر کالاهای اساسی در جامعه است.
آنچه در متن این اقدامات و تبلیغات گسترده مورد هدف است، از یک سو فراگیر شدن ناامیدی در جامعه است و از سوی دیگر ایجاد شکاف اجتماعی و سیاسی است. رهبر معظم انقلاب در این باره می‌فرمایند: «امروز برنامه‌ دشمن، بعد از مأیوس شدن از همه‌ کارهای دیگر، ایجاد شکاف بین نظام جمهوری اسلامی و ملّت عزیز ایران است.»(9/4/1397) در پی تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی، ایجاد شکاف نه تنها بین مردم و نظام سیاسی، بلکه بین مسئولان و نهادهای حکومتی از اهداف اصلی دشمن است. اما محور بحث این نوشتار تنها پرداختن به این تحریم‌ها و اثراتی که تا حدودی سایه آن را بر اقتصاد ایران می‌توان احساس کرد، نیست؛ بلکه پاسخ به این پرسش اساسی است که در مقابل این حجم از فضاسازی‌ها و تحریم‌های گسترده، جمهوری اسلامی ایران از چه مؤلفه‌هایی برای مقابله با آنها برخوردار است؟
شاخصه‌ها و مؤلفه‌های قدرت ملی در مقابل تحریم‌های اقتصادی به چند صورت قابل بررسی است. رویکرد تاریخی به عبور از تحریم‌ها در چند دهه اخیر، جغرافیای سیاسی ایران، روش‌های دور زدن تحریم‌ها در سال‌های اخیر و از همه مهم‌تر وابستگی بازارهای جهانی به ذخایر انرژی ایران موضوعاتی کلیدی هستند که در تبیین مؤلفه‌های قدرت ملی در این حوزه تأثیرگذارند.
از نظر تاریخی وجود تحریم‌های دامنه‌دار، گسترده و متنوع از بدو انقلاب اسلامی سبب شده است تا جمهوری اسلامی ایران پادزهر مقابله با این تهدیدات را تولید کند و همواره توانسته است با ابزارهای مختلف تحریم‌ها را ناکارآمد کند که این اقدام شامل سازوکار‌های مختلفی است که تا این زمان نتایج مثبتی به همراه داشته است. افزون بر اثبات این مؤلفه‌های تاریخی، جغرافیای سیاسی که جمهوری اسلامی ایران در آن قرار گرفته است تا حدود زیادی کشور را از تحریم‌های گسترده بین‌المللی مصون داشته است. سرزمینی که به اصطلاح هارتلند جهانی است به راحتی در انزوای بین‌المللی قرار نمی‌گیرد. در واقع، نمی‌توان قلب جهان را از کار انداخت، ولی جهان تداوم حیات داشته باشد. دسترسی شمالی و جنوبی به دریا از یک سو و مرزهای گسترده کوهستانی و ناهموار از سوی دیگر دسترسی جمهوری اسلامی ایران به مرزهای بیرونی را تسهیل کرده است و البته، در کنار این وضعیت جغرافیایی، نفوذ معنوی و سیاسی در کشورهای پیرامونی و ائتلاف منطقه‌ای سبب شده است ایران به راحتی بتواند در برابر این تهدیدات و تحریم‌ها مقابله کند.
ذخایر انرژی ایران به خصوص در دو حوزه نفتی و گازی از دیگر مؤلفه‌های قدرت ملی است که حذف آنها بارها در دستور کار آمریکا قرار گرفته است، ولی هیچ‌گاه موفقیت کاملی را نصیب آنها نکرده است. با وجود بلوف‌های کشورهای مزدور برای جبران نفت ایران، اما این امر در طول تاریخ تحریم‌های نفتی، هیچ‌گاه به صورت صد درصدی محقق نشده است و جمهوری اسلامی ایران همواره از مبادی رسمی و غیررسمی نیاز کشور به فروش نفت را محقق کرده است. این انرژی و اثرگذاری آن زمانی اهمیت مضاعف می‌یابد که نیاز انرژی اروپا به خصوص در مقابل تهدیدات روس‌ها را نیز به آن اضافه کنیم. در حالی که اتحادیه اروپا در مقابل تحریم گازی روسیه به صورت جدی آسیب‌پذیری خود را نشان داده است، نمی‌تواند ذخایر انرژی ایران برای رفع محدودیت‌های انرژی در این قاره را نادیده بگیرد.
موضوع مهم دیگری که مؤلفه قدرت ملی در مقابله تحریم‌های اقتصادی است از یک سو بازار ایران برای اروپا و چین است و از سوی دیگر توانمندی‌های داخلی برای پاسخگویی به نیازهای اساسی مردم است. واقعیت این است که هم چین و هم اتحادیه اروپا نه تنها برای رونق اقتصادی به طور جدی به بازار اقتصادی ایران نیازمندند؛ بلکه برای مقابله با تعرفه‌های سنگین آمریکا نیز به دنبال پیدا کردن روزنه‌های جدید اقتصادی هستند که یکی از این راه‌ها بازار اقتصادی ایران است که دریغ کردن از آن تا حدودی سخت و دشوار است.
همچنین، ظرفیت‌های عظیمی در حوزه صنعت کشاورزی، دامداری و دیگر صنایع در داخل ایجاد شده است که با مدیریت انقلابی می‌توان از آنها برای مقابله با تحریم کالاهای اساسی در ایران بهره‌برداری کرد. در واقع زیرساخت‌های ایجاد شده در این چهار دهه توانسته است یک ریل‌گذاری اقتصادی و توسعه‌بخش در کشور ایجاد کند که بهره‌گیری از این ظرفیت‌ها، راه‌گشای مناسبی است که در مقابل واردات بی‌رویه می‌تواند پاسخگوی مطالبات مردم باشد.

نکته پایانی
نتیجه اینکه؛ جمهوری اسلامی ایران با وجود اثرپذیری روانی ناشی از تحریم‌های اقتصادی، توان و ظرفیت لازم بر مبنای مؤلفه‌های قدرت ملی برای هرگونه پاسخگویی به تهدیدات نظامی و تحریم‌های اقتصادی را دارد. اما با وجود مؤلفه‌های مذکور اقتصادی و نظامی چند نکته کلیدی وجود دارد که بدون آنها، مؤلفه‌های قدرت ملی غیر قابل استفاده خواهند بود.
این نکات کلیدی افزون بر «صبر» و «تقوا» شامل «اعتمادبه‌نفس» و «اعتماد به مردمی» است که در 40 سال گذشته با تمام وجود در مقابل این تهدیدات و تحریم‌ها ایستادگی کردند. مسئولان، مدیران و کارگزاران نظام سیاسی با وجود زحمات فراوان باید بذر امید و خودباوری و مقاومت را نه فقط با حرف و شعار، بلکه با نوع رفتار، عملکرد و حتی سبک زندگی در جامعه بگسترانند. 
شاه‌کلید این نوع رفتار و عملکرد را می‌توان در بیانات رهبر فرزانه انقلاب جست‌وجو کرد، آنجا که می‌فرمایند: «مسئولان مراقب باشند از سهل‌انگاری، تنبلی، اشرافی‌گری، تکبر نسبت به مردم، و تکیه به جایگاه چند روزه‌ ریاستی اجتناب کنند.»(9/4/۱۳۹۷) اگر این راهبرد از سوی همه مسئولان و مدیران، اجرایی شود به‌کارگیری مؤلفه‌های قدرت ملی در سطوح سخت و نرم راحت‌تر خواهد بود و مهم‌تر از آن جمهوری اسلامی ایران همانند دهه‌های گذشته می‌تواند از قدرت ملی برآمده از توان ملت و حضور همیشگی آنها بهره‌مند شود.

سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه با بیان اینکه؛ «تحریم‌ها و برجام در کنار هم نمی‌نشینند»، اظهار داشت: «ایرانی‌ها می‌گویند خروج آمریکا از برجام فقط بازی پلیس بد و پلیس خوب است و در این میان، نقش پلیس خوب را اروپا بازی می‌کند. آنچه برای ما اهمیت دارد اجرای کامل و تمام‌عیار برجام است. برای ما اهمیتی ندارد که اروپا چگونه قصد دارد برجام را حفظ کند و تحریم‌های آمریکا را دور بزند.»


 محمدرضا فرهادی/  «نفوذ منطقه‌ای ایران» همواره یکی از مواردی است که اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکا بر روی آن تمرکز دارد. طرح مهار ایران ‏برای نخستین بار در نشست مشترک بین مقامات ارشد رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ در آغاز تابستان گذشته شروع ‏شد. ترامپ در آغاز ماه می در یک سخنرانی مشروح و سازماندهی شده، اعلام کرد دیگر پایبندی ایران به برجام را تأیید نمی‌کند. دو هفته بعد مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در فهرستی ‏دوازده‌گانه از ایران خواست حمایت خود را از حزب‌الله لبنان و تهدید علیه رژیم صهیونیستی متوقف کند. وی ‏همچنین متذکر شد، تحریم‌های جدید تحمیل شده علیه ایران می‌تواند زمینه فروپاشی اقتصاد ایران را ‏فراهم کند. ‏
نقشه‌ها و برنامه‌ها برای مهار ایران عبارتند از؛
1ـ حداکثر فشار بر ایران در مناطق تحت نفوذ: فشار اصلی علیه ایران در مکان‌هایی است که غربی‌ها از آن به «هلال شیعه» یاد ‏می‌کنند. هلالی که حسنی مبارک و پادشاه وقت اردن با مطرح کردن آن به دنبال مقابله با آن از طریق مردم سنی بودند. البته طی سال‌های اخیر ایران توانسته نفوذ خود را در مناطق گوناگون این هلال شیعی به‌زعم آنها افزایش دهد و این افزایش نفوذ به فشارهای وارده بر ایران منجر خواهد شد.
غربی‌ها برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه هلال شیعی حملات سخت نظامی علیه جبهه مقاومت طی ماه‌های گذشته انجام داده‌اند تا شاید بتوانند به دستاورد خاصی در این زمینه برسند. 
2ـ دومین راه مهار نفوذ ایران، گسترش نفوذ آمریکا در منطقه از طریق حضور مستقیم و ایجاد پایگاه‌های نظامی است. برای نمونه، آمریکا از خلع سلاح پایگاه التنف در جنوب شرقی ‏سوریه اجتناب کرده و این منطقه را کریدور زمینی ایران برای ارتباط دمشق و بیروت ‏می‌داند. همچنین، آمریکایی‌ها بر ایجاد یک پایگاه جدید با همکاری کردها در نزدیکی التنف در مرز ‏عراق تأکید کرده‌اند. ترامپ در تناقض با عقاید قبلی‌ خود اکنون خواهان حفظ حضور نیروهای ‏نظامی آمریکا در سوریه است.‏
‏3ـ سومین راه‌حل آمریکا فشار در ابعاد سیاسی برای مهار ایران است. برای نمونه، قطع ارتباط دولت مراکش با ایران. دولت مراکش به دلیل واهی حمایت حزب‌الله از جبهه پولیسارو که برای دستیابی به استقلال در صحرای غربی با دولت مراکش درگیر ‏است، روابط خود را با ‏ایران قطع کرد. 
همچنین از یک سو تمرکز رژیم صهیونیستی پس از لغو توافق هسته‌ای بر این امر استوار است که با همکاری برخی بازیگران (از نظر آنها روسیه به دلیل ائتلاف با ایران گزینه مطلوبی است) زمینه خروج ایران را در سوریه فراهم کند.
از سوی دیگر رسانه‌های غربی از تشکیل کمیته مشترک آمریکایی‌ـ صهیونیستی برای افزایش فشار از داخل بر جمهوری اسلامی خبر داده و گفته‌اند مقامات بلندپایه امنیتی از آمریکا و رژیم صهیونیستی در همین زمینه دیدار داشته‌اند. شبکه ده تلویزیون رژیم صهیونیستی به نقل از یک مقام صهیونیستی می‌گوید، هدف از تشکیل این کمیته بهره‌برداری از فشارهای داخلی در این کشور برای واداشتن ایران به تغییر رفتارش است. گزارش‌های تازه حاکی از آن است که واشنگتن و تل‌آویو از ضد انقلاب خارج‌نشین ناامید شده و به این نتیجه رسیده‌اند که بهترین راهبرد، ایجاد نارضایتی در داخل ایران است. آن‌گونه که در این گزارش‌ها‌ آمده است، ویدئوهای اخیر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، خطاب به مردم ایران و توئیت‌های مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا درباره وضع اقتصادی در ایران را نیز در همین زمینه باید دید.


عزیز غضنفری
کارشناس سیاسی
در تحلیل‌ها و رفتارهای مربوط به سیاست داخلی و خارجی، سال 92 که با آغاز کار دولت دکتر روحانی تقارن یافت، یک نقطه عطف قلمداد می‌شود. در آن هنگام تحلیل‌های نخبگان اصلاح‌طلب و منسوبان به دولت بر مبنای اقتضائات و ساخت نظام بین‌الملل بود. گفته می‌شد که ساختار حاکم بر نظام بین‌الملل به گونه‌ای است که نمی‌توان ساز ناکوک زد و با آن از در مخالفت وارد شد. آن روزها نظریات واقع‌گرایی و قدرت‌محوری اندیشمندانی چون ادوارد کار، مورگنتا و کنت والتز و افرادی از این دست تشریح می‌شد. در ایران نیز متأثر از این فضا چنین بیان می‌شد که آمریکا کدخدای جهان است و باید گفت‌وگو با رعیت را رها کرد و به سراغ گفت‌وگو با کدخدا رفت. می‌گفتند باید به سمت مذاکره با آمریکا برویم تا تحریم‌ها برطرف شود؛ چرا که مشکلات ما به این دلیل است که با غرب و آمریکا از در مخاصمه وارد شده‌ایم.
به هر ترتیب، با این ذهنیتی که در نخبگان اصلاح‌طلب کشور ایجاد شده و به تبع آن به بخش اجتماعی جامعه سرایت کرده بود و همه اینها به تقاضا و مطالبه از نظام تبدیل شده بود، رهبر معظم انقلاب با ذکر عبارت نرمش قهرمانانه اجازه مذاکره با آمریکا را نیز به تیم مذاکره‌کننده دادند و فصل جدیدی در فرآیند مذاکرات هسته‌ای کشور گشوده شد. اما مذاکرات با فراز و نشیب فراوان به توافقی به نام برجام رسید و آخرالامر رئیس‌جمهور آمریکا با خروج از این توافق و اعلام مواضع سختگیرانه و شدید علیه ایران، فضای جدیدی را در این زمینه پدید آورد.
در چنین وضعیتی اما این بار جامعه‌شناسان سیاسی اصلاح‌طلب با تحلیل‌های جامعه‌شناختی وارد ماجرا شدند و با رویکردی جدید علت پدید آمدن مشکلات را متوجه حاکمیت و تصمیمات سیاسی نظام دانستند. شکوری‌راد، دبیر کل حزب اتحاد ملت، جلائی‌پور و آرمین به صراحت مسبب چنین اوضاعی را نظام اسلامی معرفی کردند و ریشه مشکلات پیش آمده را به حوزه ساخت قدرت در نظام سیاسی ایران نسبت دادند؛ آنها این بار چاره کار را گفت‌وگوهای ملی، انتخابات آزاد، آزادی‌های سیاسی، رفع حصر و موضوعاتی از این دست معرفی کردند.
صرف‌نظر از اینکه تحلیل‌ها و خوانش‌های سیاسی جامعه‌شناسان سیاسی اصلاح‌طلب درباره وضعیت کنونی کشور تا چه اندازه واجد اعتبار است، اما نکته مهم آن است که چرا در یک دوران، متخصصان روابط بین‌الملل با تحلیل‌هایی منطبق بر نظم قدرت محورِ حاکم بر جهان، چاره حل مسائل را در مذاکره با آمریکا می‌بینند و حالا پس از وضعیت مبهم برجام، نظام را به اتخاذ تصمیمات دشوار در عرصه داخلی توصیه می‌کنند! به نظر می‌رسد کار چهره‌های روابط بین‌الملل به اتمام نرسیده است؛ آنها باید بیایند و توضیح دهند که چرا تحلیل‌های‌شان از وضع جهان و منافع ملی و اینکه مذاکره و توافق حلال مشکلات است، صحیح از آب در نیامد؟ باید توضیح دهند بر اساس کدام منطق روابط بین‌الملل به طرف مقابل اعتماد صورت گرفت؟ مگر نمی‌گفتند نظم حاکم بر روابط بین‌الملل آنارشیک و قدرت‌گرایانه است، پس چرا برجام به دلیل اینکه ضمانت اجرا نداشت و به قول کری اعتماد شده بود، مورد اعتراض واقع نشد؟ سؤال جدی و اساسی مهم ما از روابط بین‌الملل‌شناس‌های اصلاح‌طلب آن است که چگونه خوانش شما از روابط بین‌الملل از سنخ مکتب رئالیسم در سیاست خارجی است، اما در حوزه اقدام و رفتار کاملاً بر اساس مکتب ایدآلیسم موضع می‌گیرید و با خوش‌بینی به طرف بدعهد غربی اعتماد می‌کنید؟
واقعیت آن است که جامعه ایران در طول تاریخ از جماعت غرب‌گرایی که با تحلیل‌هایِ خود کم‌بینانه در سطح نظام بین‌الملل و تفسیرهایی حزبی و جناحی به دور از منافع ملی در عرصه داخل فضای کشور را تحت تأثیر قرار می‌دادند، کم ضربه نخورده است. اما حالا وقت تجربه اندوختن و عبرت‌آموزی از گذشته و منطبق ساختن مسائل و مقدرات کشور بر مدار عقلانیت، تدبیر و اقتدار است.