هادی محمدی
تحلیلگر ارشد بین‌الملل

رفتار عصیانگر ترامپ صرفاً به خروج از برجام و تعهدات توافق شده منحصر نمی‌شود؛ بلکه وی خروج از همه رویه‌ها و قوانین و تعهدات بین‌المللی را مبنای سیاست خارجی و اقتصادی خود قرار داده است. ترامپ در قبال ایران هیچ گزینه نظامی تدارک نکرده است؛ چرا که این کار برای او و آمریکا به جز هزینه‌های محاسبه نشده، با سرافکندگی و فشار جهانی نیز روبه‌رو است و در کمترین ماجراجویی و حتی مانور نظامی باید اقتصاد جهانی را با شوک غیرعادی قیمت نفت روبه‌رو کند و سرنوشت و پایه‌های لرزان شرکای اصلی منطقه‌ای و رژیم صهیونیستی را به خطر بیندازد. لذا به موازات بهره‌مندی از سایه جنگ در عملیات رسانه‌ای، سه اولویت تجارت، نفت و نفوذ منطقه‌ای را برای فشار به ایران انتخاب کرده است که پاشنه آشیل راهبرد براندازی او در ایران نیز هست. یعنی همین سه اولویت «باتلاق راهبردی» برای آمریکا هم تلقی می‌شوند. حداقل از دو دهه گذشته تاکنون یکجانبه‌گرایی جهانی آمریکا، ‌نگرانی و واکنش قدرت‌ها و بسیاری از کشورهای جهان را موجب شده که با رویه‌های اجبارسازی ترامپ،‌ نه تنها رقبا، بلکه دوستان آمریکا هم، به صف تنفر از سیاست‌های ترامپ اضافه شده‌اند. مضافاً اینکه اقتصاد هزار و هفتصد میلیاردی ایران، هدفی آسان برای ترامپ نیست تا هدف‌ و شانس فروپاشی اقتصادی در ایران را بیازماید و برای آن هزینه‌های محاسبه نشده پرداخت نکند. از سوی دیگر تنگناهای استراتژیک آمریکا در قبال قدرت‌های بزرگ اقتصادی و نوظهور،‌ آنها را به سمت جنگ‌های نیابتی و تروریستی سوق داده که از قِبَل منفعت‌سازی برای آمریکا، فرصت‌ برتر برای دیگران را به وجود آورده است. حاصل فضای فوق برای ایران در راهبرد «نگاه به شرق» متجلی شده که کارکرد آن در بازدارندگی، موازنه‌سازی و ناکارآمد کردن سیاست‌های ترامپ خلاصه می‌شود. تنها خاصیت غربزده‌های داخلی، ‌به جز رانت، ویژه‌خواری و فساد و بی‌برنامگی برای خدمت به کشور و ملت، ‌سینه‌چاکی برای مناسبات ذلت‌وار به غرب و امتیازدهی بی‌پایان به آنها و مخالفت با هر گزینه و راهبرد جایگزین در نگاه به شرق است. تنها شانس حیات این جماعت ضد ملی، ‌استمرار همگرا کردن سیاست‌های کشور با غرب است که کارکردی همانند حزب توده برای اتحاد شوروی داشته و برای راهبردهای جدید و ملی از هرگونه کارشکنی و مانع‌تراشی دریغ نخواهند کرد. پیام رهبر معظم انقلاب و رئیس‌جمهور برای پوتین که قابل تکرار با چین و طرف‌های بزرگ اقتصادی و سیاسی دیگر در جهان نیز هست،‌ به مثلث اولویت‌های ترامپ برای براندازی در ایران پاسخ و دستاورد پیش‌بینی شده را ثبت کرده است. سرمایه‌گذاری و مناسبات دوجانبه اقتصادی‌ـ تکنولوژیک صنعتی و انرژی و همکاری‌های امنیتی منطقه‌ای و در سیاست بین‌الملل در سفر به مسکو و دیدار با پوتین حاصل شده که نیازمند دیپلماسی فعال و همه‌جانبه دولت برای به ثمر نشستن است. تکمیل این دیپلماسی در ابعاد اقتصادی، سرمایه‌گذاری،‌ تجاری و مالی در عرصه‌های گسترده‌تر با چین و دیگر فرصت‌های جهانی، نه تنها به بازکردن گره‌های اقتصادی پاسخ خواهد داد، بلکه زمینه‌های به شکست کشاندن سیاست‌های ترامپ که دکتر روحانی آن را وعده داده است، مهیا خواهد کرد. این دیپلماسی فعال در خارج با نگاه به شرق، نیازمند خانه‌تکانی فکری و تیمی در کابینه دولت نیز هست و برای اینکه اقتصاد کشور معطل معجزه در غرب نباشد، باید بپذیرند که آمریکا و ترامپ عزم جدی برای آسیب رساندن و آشوب‌سازی در داخل ایران دارد و از اروپا نیز هیچ خاصیتی برای متعهد ماندن به برجام و خسارت‌های ایران به دست نمی‌آید. تأکید و تمرکز بر سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصاد مقاومتی به جای برنامه‌‌های تسکینی و در حال انتظار برای نتیجه‌گرفتن از اروپا، که فرصت‌سوزی اقتصادی و فشار بیشتر به مردم را نشان می‌دهد، باید زیرساخت اقتصاد ملی را تشکیل دهند. 
ویژگی غربزده‌های منتقد به «راهبرد نگاه به شرق» این است که دیروز برای حفظ اروپا در برجام توصیه علنی برای امتیازدهی افسارگسیخته به اروپا و به ویژه فرانسه داشتند و امروز برای پاسخ به سیاست‌های ظالمانه و غیر قانونی ترامپ، توصیه واگذاری اهرم‌های قدرت ملی و منطقه‌ای را دارند و برای این امتیازدهی بی‌پایان و برجام نافرجام پاسخی به مردم نمی‌دهند و برای راهبردهای جایگزین در مقابل ترامپ و حل مشکلات اقتصادی کشور کارشکنی خواهند کرد و حاضر نیستند امتیازدهی نامحدود و مناسبات التماسی با غرب را به روابط منطقی و غیر التماسی در نگاه به شرق جایگزین کنند. رویکرد جدید رئیس‌جمهور به خانه‌تکانی اساسی در دولت و دیپلماسی فعال و مطالبات مردم برای حل مشکلات اقتصادی که مورد تأکید و حمایت رهبری معظم انقلاب است باید برای به نتیجه رساندن راهبرد «نگاه به شرق» محور همت همه دستگاه‌ها قرار گیرد. تنها وظیفه غربزده‌های دلواپس برای روابط بی‌ثمر با غرب، این است که برای عملکرد و رویکرد سیاسی و اقتصادی خود و به بحران کشیدن اقتصاد ملی به مردم پاسخگو باشند. 


خانواده مسیح علی‌نژاد در همایش دختران انقلاب


  زهرا یعقوبی/ اجتماع پرشور دختران انقلاب عصر پنج‌شنبه 21 تیرماه 1397 با حضور جمعی از خانواده‌های شهدا، از جمله خانواده شهیدان محسن حججی، ابراهیم هادی، مصطفی احمدی‌روشن، تهرانی‌مقدم،  حدادیان، ذوالعلی‌زاده و با حضور دو مانکن محجبه مسلمان آمریکایی با سخنرانی علی‌اکبر رائفی‌پور در حسینیه شهید همت تهران برگزار شد.
همایش دختران انقلاب که مصادف با روز حجاب و عفاف بود، مهمانان ویژه‌ای داشت تا خواهرانه‌های متفاوت را به نمایش بگذارند. خواهر و خواهرزاده مسیح علی‌نژاد، مجری و برنامه‌ریز طرح‌های تقابل با عفاف و حجاب، همچون «دختران انقلاب»، «برقص تا برقصیم»، «چهارشنبه‌های سفید»، به این برنامه آمده بودند تا از جنس «بتاز تا بتازیم» در صف بی‌شمار بانوان محجبه در مقابل فتنه‌های استکبار ایستادگی کنند.
خواهر مسیح علی‌نژاد در این همایش با بیان اینکه از یک خانواده انقلابی و مذهبی از شمال کشور است، گفت: «اینجا ایران اسلامی است، کشوری که تنها پرچمدار حفظ حجاب فاطمی در جهان است و ما پیرو مکتبی هستیم که زن را «کثیرالخیر» نامیده است. ما پیرو دین و مذهبی هستیم که اصالت‌مان حفظ حجاب فاطمی
است.»
در ادامه خواهرزاده مسیح علی‌نژاد نیز با قرائت دکلمه‌ای، از مسیح علی‌نژاد اعلام انزجار کرد و با ابراز شرمساری از مردم ایران گفت: «ما وارثان حجاب و حیای حضرت زهرا(س) هستیم و من به نمایندگی از خانواده کوچک و انقلابی علی‌نژاد می‌گویم که خط قرمز ما حفظ آرمان‌های بزرگ نظام جمهوری اسلامی ایران، از جمله حراست از مقام ولایت اهل بیت(ع)، پاسداری از حریم ولایت فقیه، احیا و تداوم حیا و حجاب است.»
وی اذعان کرد: «چنانچه هر کسی حتی جگر گوشه‌مان، حتی پاره ‌تن‌مان، قدم و قلمی بر خط قرمزهای مردم مسلمان ایران بگذارد، ما هم همانند شما در برابرش می‌ایستیم.»
وی خطاب به رهبر معظم انقلاب بیان کرد: «عرض شرمندگی آقا، عرض شرمساری به زنان با حجاب و مردان غیور سرزمین‌مان داریم.»
گفتنی است، مسیح علی‌نژاد (معصومه علی‌نژاد‌قمی) از روزنامه‌نگاران به اصطلاح اصلاح‌طلب بود که در جریان فتنه 88 از کشور متواری شد و مدتی بعد با همکاری رسانه‌های ضد انقلاب به جوسازی و دروغ‌پردازی علیه جمهوری اسلامی ایران رو آورد. علی‌نژاد با دریافت مبالغ کلانی از آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها زنان ایرانی را به بی‌حجابی تشویق می‌کند. 
در پایان این مراسم که همزمان با شب تولد شهید مدافع حرم محسن حججی برگزار شد، خواهر مسیح علی‌نژاد انگشتر متبرک به حرم امام علی(ع) را به مادر شهید حججی اهدا کرد. همچنین شال‌های سفید که روی آن «فرمانده من» در کنار تصویر رهبر معظم انقلاب و آرم دختران حجاب نقش بسته بود، به مهمانان این برنامه اهدا شد.
در پایان برگزارکنندگان این همایش طی بیانیه‌ای خواستار پیگیری جدی مسئولان در زمینه رعایت حجاب در میان مردان و زنان شدند و بر تجدید میثاق با آرمان‌های جمهوری اسلامی تأکید کردند.



شعیب بهمن
پژوهشگر مسائل اوراسیا
همزمانی سفر دکتر ولایتی(مشاور بین‌الملل رهبر معظم انقلاب) به روسیه با نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی سبب جلب توجه بسیاری از مردم و همچنین رسانه‌ها شد. در همین راستا رسانه‌ها به تحلیل سفر نماینده ویژه رهبر معظم انقلاب در امور بین‌الملل به روسیه پرداختند. نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی که به نوعی نقش رابط بین آمریکا و روسیه را بازی می‌کند، در جریان سفر خود، طبق گزارش رسانه‌ها، از پوتین رئیس‌جمهور این کشور می‌خواهد که به جمهوری اسلامی ایران در بحث سوریه فشار بیاورد تا پایگاه جمهوری اسلامی ایران در سوریه تضعیف شود و به دنبال آن نیز امنیت رژیم صهیونیستی تأمین شود. در جریان این دیدار جدای از امنیت این رژیم که با تضعیف ایران در سوریه، به زعم آنها تأمین می‌شود، سیاست مهار ایران که ترامپ بارها درباره آن صحبت کرده است نیز اجرایی خواهد شد.
 در همین حین برخی از رسانه‌های داخلی فارغ از پاسخ روس‌ها نسبت به این موضوع، چنین مطرح می‌کنند که روسیه در قضیه سوریه پشت ایران را خالی کرد. پشتوانه این ادعای برخی رسانه‌های داخلی این است که نتانیاهو در این سفر پیشنهادهایی به روسیه برای تضعیف ایران داده، از جمله لغو همه تحریم‌های روسیه از سوی آمریکا و... 
در پاسخ به این ادعا ذکر چند نکته ضروری به نظر می‌رسد؛ اول اینکه در وضعیت فعلی روس‌ها اختلافات ژئوپلیتیکی با ایالات متحده آمریکا دارند و به این دلیل آمریکا و روسیه نسبت به شبه‌جزیره کریمه حساسیت نشان داده‌اند (البته مواردی دیگر نسبت به شبه‌جزیره کریمه وجود دارد) بنابراین همکاری این دو کشور در منطقه غرب آسیا برای اینکه متحد خود ایران را تضعیف کنند و سبب تقویت محور آمریکا‌ـ عربستان شوند، زیاد مورد توجه و اقبال روس‌ها قرار نگرفت و پاسخ آنها به درخواست نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی منفی بود. دوم، روس‌ها به خوبی می‌دانند که ترامپ استقلال و ثبات کاملی ندارد و تحریم‌های وضع شده علیه روسیه از جانب کنگره آمریکا بوده است و شخص رئیس‌جمهور به تنهایی نمی‌تواند آنها را لغو کند. همچنین وضعیت داخلی آمریکا نیز در شرایط فعلی طوری است که نه دموکرات‌ها و نه جمهوریخواهان تمایلی به احیای رابطه با روسیه ندارند. 
مطرح کردن نام 12 نفر از افسران روسیه به عنوان افراد دخالت‌کننده در انتخابات 2016 آمریکا در آستانه دیدار پوتین و ترامپ دلیلی بر این مدعاست. سوم، روسیه به این موضوع آگاهی کامل دارد که حضور جمهوری اسلامی ایران در سوریه به اراده قدرت‌های بین‌المللی و حتی خود روس نبوده است؛ بلکه این حضور به دلیل دعوت دولت مشروع سوریه و نفوذ معنوی ایران بوده است. بنابراین روسیه نمی‌تواند نسبت به حضور یافتن یا حضور نیافتن ایران در سوریه با آمریکا یا کشورهای دیگری معامله یا مذاکره کند. چهارم، حضور روسیه در سوریه پس از حضور ایران در این کشور بوده است. به بیان دیگر، روسیه به دعوت دولت سوریه و جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا و به تبع آن در سوریه حضور یافته است. 
بنابراین ایران در منطقه غرب آسیا از نفوذ و قدرت بالایی برخوردار است؛ لذا مهار جمهوری اسلامی ایران در منطقه کاری بس بیهوده و مشکل است. پس روسیه به جای دنبال کردن سیاست مهار ایران، سعی خواهد کرد که در زمینه‌های دیگر نیز با ایران همکاری کند. پیشنهاد سرمایه‌گذاری 50 میلیارد دلاری در حوزه انرژی در همین زمینه است. در پایان می‌توان نتیجه گرفت که سفر نتانیاهو به روسیه، سفری بیهوده و بدون هیچ دستاورد برای آنها بوده است و برخلاف نظر آنها روسیه و جمهوری اسلامی ایران به دنبال ایجاد رابطه راهبردی هستند.


علی حیدری
سردبیر
رهبر معظم انقلاب در 14 خرداد سال 96 گفتند: «برخی می‌گویند چالش با قدرت هزینه دارد، بله هزینه دارد؛ اما سازش هم هزینه دارد. شما ملاحظه کنید دولت سعودی برای اینکه با رئیس‌جمهور آمریکا سازش کند، مجبور می‌شود نیمی از ذخایر خود را هزینه کند، پس سازش هم هزینه دارد. چالش اگر با منطق و اعتماد به نفس باشد، هزینه‌اش کمتر از سازش است.» ایشان حدود یک سال بعد و به هنگام حضور در دانشگاه امام حسین(ع) دوباره بر این موضوع تأکید کردند و فرمودند: «بعضی نسخه‌ دیگری را تجویز می‌کنند، می‌گویند تسلیم بشویم تا دشمن علیه ما موذی‌گری نکند؛ اینها نمی‌دانند که هزینه تسلیم شدن به‌ مراتب بیشتر از هزینه‌ مقاومت کردن و ایستادگی کردن است. بله، ایستادگی کردن ممکن است هزینه‌ای داشته باشد، امّا دستاوردهای بسیار بزرگی دارد که صدها برابرِ آن هزینه برای ملّت‌ها ارزش دارد؛ امّا تسلیم شدن در مقابل دشمن عنود و لجوج و خبیث، جز لگدمال شدن، جز ذلیل شدن، جز بی‌هویّت شدن هیچ اثری ندارد؛ این را بایستی همه بدانند.»
اما روی سخن و هشدار رهبر معظم انقلاب و تأکید دوباره ایشان پس از یک سال با چه کسانی است؟ 
واقعیت این است که جریان غربگرا که در شرایط و موقعیت‌های حساس نمی‌تواند تمایل خود را به غرب حتی به قیمت کوتاه آمدن از آرمان‌ها و ارزش‌های دینی و انقلابی پنهان نگه دارد، با عبارات و پوشش‌های گوناگون واژگانی به دنبال تجویز خط سازش است و خواسته قلبی خود را تحت عناوینی، چون «عقلانیت»، «پرهیز از جنگ»، «روش‌های مسالمت‌آمیز» و «روش‌های منطقی» بیان می‌کند و می‌کوشد این‌گونه القا کند که با کوتاه آمدن در برابر قدرت‌های زورگو و مستکبر مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم حل خواهد شد. این روزها، موضع‌گیری‌هایی از این جنس  در رسانه‌های این طیف سیاسی و حتی به شکل توئیت در شبکه‌های مجازی بسیار منتشر می‌شود تا مطلوب خود را به افکار عمومی بقبولانند و درصدد اقناع آنها باشند. در حالی که تجربه تاریخی ملت ایران و ملت‌ها و کشورهای دیگر خلاف آن را اثبات می‌کند. نمونه‌های فراوانی می‌توان ذکر کرد که نشان می‌دهد هزینه‌های سنگینی بر سازش مترتب است؛ از این رو راه تحقق آرمان‌ها و اهداف بزرگ را باید از مسیری به جز سازش دنبال کرد؛ چرا که اگر در برابر دشمن یک گام به عقب برداریم، دشمن صد قدم جلوتر می‌آید.
آثار منفی عقب‌نشینی در برابر دشمن و هزینه‌های آن وقتی به معنای واقعی کلمه روشن می‌شود که این واقعیت را درک کنیم که قدرت‌های سلطه‌گر در ارتباط با دولت‌ها و حکام وابسته به خودشان تا زمانی که منافع‌شان تضمین و تأمین باشد، سیاست حمایتی را دنبال می‌کنند و هر گاه منافعی برای خود متصور نباشند، نه تنها از آن دولت حمایت و پشتیبانی نمی‌کنند؛ بلکه به شیوه‌های گوناگون نسبت به مخالفت و براندازی و جایگزینی آن اقدام می‌کنند.
تجربه سازش «یاسر عرفات» رئیس جنبش آزادی‌بخش فلسطین با رژیم صهیونیستی که سبب در هم شکسته شدن روحیه مقاومت 30 ساله و ناکام ماندن آرمان تشکیل دولت مستقل فلسطینی شد، یا موضوع اعتماد «معمر قذافی» رهبر لیبی به آمریکایی‌ها در موضوع فناوری هسته‌ای این کشور که به برچیده شدن همه تأسیسات اتمی، شیمیایی و موشک‌های بالستیک لیبی انجامید و در قبال آن نه تنها تحریم‌ها برچیده نشد؛ بلکه مجبور به پرداخت میلیاردها دلار غرامت شد و پس از آن دوران افول خود را در پیش گرفت، نمونه‌های پیش روی ماست که از چهره مزورانه غرب پرده برمی‌دارد و واقعیت پلید آنها را آشکار می‌کند.
افزون بر اینها، ساده‌انگاری است که فکر کنیم اگر در یک موضوع و پرونده خاص در برابر غرب کوتاه بیاییم، مشکل آنها با ما تمام می‌شود؛ چرا که آنها پرونده‌های پی‌درپی برای گشودن دارند و تا آخرین پرونده برای جمهوری اسلامی ایران مسئله‌سازی خواهند کرد. امروز برجام و فردا توانمندی موشکی، نفوذ منطقه‌ای، حقوق بشر، حقوق زنان و... .

صبح صادق پیامدهای مثبت وحدت داخلی و راهبرد نگاه به شرق ایران در خنثی‌سازی جنگ اقتصادی را بررسی می‌کند


 علیرضا جلالیان/ سعد‌الله زارعی، کارشناس ارشد روابط بین‌الملل طی سخنانی درباره برجام و آنچه ترامپ به عنوان فشار بر ایران تدارک دیده است، شرایط و راهبردهای مقابله ایران را بررسی کرد:
پس از اینکه رئیس‌جمهور آمریکا با یک اقدام تعجیلی در هجدهم اردیبهشت ماه از برجام خارج شد و وعده بازگشت تحریم‌ها در یک دوره‌ زمانی سه یا شش ماهه را مطرح کرد، یک جمع‌بندی در داخل جمهوری اسلامی به وجود آمد مبنی بر اینکه؛ اگر اروپایی‌ها حسب آنچه در مذاکرات و گفت‌وگوها بر آن تأکید می‌کنند، حاضر باشند به تعهدات برجام عمل کنند، برجام ادامه خواهد یافت. اما ادامه برجام در عین حال توأم با بدبینی نسبت به اروپایی‌ها بود که رهبر معظم انقلاب طی چند نوبت در سخنان‌شان به این موضوع اشاره کردند و در عین حال اجازه دادند که دولت در یک چارچوب معین مذاکرات با اروپایی‌ها را انجام دهد. 

بسته‌ای 
در حد بیانیه
مذاکرات دنبال شد و در نهایت پس از یک دوره 45 روزه گروه 1+4 با محوریت نماینده اتحادیه اروپا بیانیه‌ای 10 ماده‌ای صادر کرد. بیانیه اتحادیه اروپا در عین اینکه بر حفظ برجام تأکید می‌کند، اما در هیچ یک از بندهای 10 گانه‌اش به خصوص در بند آخر که جزئی‌تر به مباحث ورود کرده یک تعهد روشن برای تحقق خواسته‌های ایران ندارد.
در این زمینه می‌توان به مؤلفه‌هایی چون؛ بهبود روابط اقتصادی با ایران، نگهداری شبکه‌های مالی مؤثر با ایران، تداوم صادرات نفت و میعانات گازی و پتروشیمی ایران، تداوم روابط ترابری دریایی، زمینی و ریلی با ایران، بهبود پوشش اعتباری صادرات، حمایت واضح و مؤثر از عملیات‌های اقتصادی در تجارت با ایران به ویژه درباره شرکت‌های کوچک و متوسط، تشویق سرمایه‌گذاری بیشتر با ایران، حفاظت از فعالان اقتصادی، سرمایه‌گذاری و فعالیت‌های تجاری مالی آنها در ایران، گردهم آوردن کارشناسان بخش‌های عمومی به خصوص از طریق شوراهای تجاری، حمایت علنی از تجارت با ایران و سرمایه‌گذاری در ایران، حفاظت از شرکت‌ها در برابر تأثیرات فراسرزمینی تحریم‌های آمریکا و... اشاره کرد که در  بند آخر بیانیه‌ای که خانم موگرینی به نمایندگی از این جمع قرائت کرد،
 آمده است. 
اما در هیچ یک از این بندها اشاره‌ نشده که به طور خاص و در چه مقطع زمانی و با چه حجمی اروپایی‌ها یا دیگر اعضای برجام چه تعهدی نسبت به جمهوری اسلامی دارند. در واقع، بیانیه شامل کلیاتی است از موارد مندرج در برجام، بدون اینکه به کمیتی در آن اشاره شده باشد، یا تعهد خاصی را متوجه کشور خاصی به جز ایران کرده باشد.
در اینجا یک سؤال اساسی مطرح است که کمتر در رسانه‌ها به آن پرداخته شده است. به هر حال برجام با همه آنچه ما از آن به مثابه یک سند پر از مشکلات برای جمهوری اسلامی یاد می‌کنیم، به تصویب رسیده و جمهوری اسلامی ایران هم با همه تلخی‌هایی که در داخل این توافق وجود دارد آن را پذیرفته و تا الان بنای کشور این نبوده که این توافق را ملغی کند، یا همان‌طوری که آمریکایی‌ها از آن خارج شدند، ایران هم از آن خارج شود. اما سؤال این است که ما چه توقعی از اروپا داشتیم؟ برای ما چه سطحی از عمل اروپا مطلوبیت دارد؟ 

انتظار ایران و استیصال اروپا 
در برابر آمریکا
قاعدتاً در جمهوری اسلامی ایران چنین نگاهی وجود نداشت که اروپا بتواند کاری که آمریکا انجام نداد را جبران کند. آنچه ما در ارتباط با مسئله اروپا روی آن حساب کرده بودیم این بود که فضایی را که آمریکایی‌ها می‌خواهند پس از خروج از برجام برای ایران ایجاد کنند از بین ببریم. متأسفانه در داخل ایران کسانی هستند که با نگاه به خارج کار می‌کنند و خودشان را با بالا و پایین شدن مهره‌های شطرنج صحنه سیاست بین‌الملل تنظیم می‌کنند؛ لذا نوسانات از این ناحیه متوجه جمهوری اسلامی ایران می‌شود. 
طبیعتاً جمهوری اسلامی ایران باید صحنه خروج آمریکا از برجام و تکانه‌های ناشی از آن را مدیریت می‌کرد. یک وجه مدیریت این بود که ما بگوییم منهای آمریکا می‌شود، به شرطی که اروپایی‌ها بیایند و به وظایف‌شان در برجام عمل کنند. در واقع، جمهوری اسلامی ایران به یک زمانی احتیاج داشت تا بتواند این صحنه را مدیریت کند. باید در نظر داشته باشیم که جمهوری اسلامی ایران در مقابل فشارهای آمریکایی‌ها به یک جمع‌بندی تحلیلی رسید و بر اساس آن برنامه‌ریزی کرد. این برنامه یک جزء از برنامه جمهوری اسلامی برای مهار فشار آمریکا و سیاست آمریکایی‌ها بود؛ سیاست‌هایی که هدفش مبتنی بر فروپاشی اقتصادی جمهوری اسلامی است. 
ما وارد گفت‌وگو با اروپایی‌ها شدیم، آنها باید این گفت‌وگوها را جدی می‌گرفتند و این گفت‌وگوها در صحنه عمل به یک نقطه‌ای ختم می‌شد. آلمان، فرانسه، انگلیس و نماینده اتحادیه اروپا در روزهای آخر به ما می‌گفتند شما چرا اینقدر فشار می‌آورید که ما نظام بانکی خود را با شما هماهنگ کنیم؟ در حالی که قرار نیست شما صادرات نفت داشته باشید! 
به فرض اینکه اروپا نظام بانکی خود را هم با ایران هماهنگ کرد، حال این نظام بانکی قرار است چه کاری انجام دهد؟ قرار است پول نفت ایران را پرداخت کند، وقتی سیاست آمریکایی‌ها این است که از جمهوری اسلامی نفتی صادر نشود. جالب اینکه ترامپ این برنامه را به عمد طوری تنظیم کرده است که در روز 13 آبان در ماه اکتبر در سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا اجرایی شود. لذا وقتی عزم آمریکایی‌ها جزم است که نفتی از ایران صادر نشود و طرف اروپایی هم می‌گوید شما چرا دنبال این هستید که ما نظام بانکی خود را با شما هماهنگ کنیم، این می‌شود که آقای روحانی در سفر به اروپا و در جمع اروپایی‌ها در سوئیس اعلام می‌کند که اینکه آمریکایی‌ها گفتند نفتی صادر نخواهد شد، موضوع ساده‌ای نیست که به راحتی اتفاق بیفتد.

موضع استراتژیک روحانی
 و پشتیبانی ملی از آن
عین جمله آقای روحانی این است: «آمریکایی‌ها مدعی شدند می‌خواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند، آنها معنای این حرف را نمی‌فهمند؛ چرا که اصلاً معنا ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود، اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجه‌اش را ببینید.»
این جمله آقای روحانی که در روز 12 تیر ماه بیان شد، یک جمله استراتژیک بود. معنای این حرف این بود که ما اجازه نمی‌دهیم در شرایطی که مانع از صادرات نفت ما هستند، نفت دیگران هم صادر شود.
البته، نیاز بود تا این تهدید رئیس‌جمهوری پشتیبانی شود که بر همین اساس سردار سلیمانی با یک وظیفه ملی وارد شد و در مقابل توطئه اقتصادی دشمن در یک نامه حساب شده از این تهدید آقای روحانی حمایت کرد و این تهدید به این وسیله یک وجه عملی و جدی به خود گرفت. این پیام به سراسر جهان مخابره شد که اینکه می‌گویند اگر نفت ایران صادر نشود، نفت منطقه هم صادر نمی‌شود، این یک تهدید توخالی بدون پشتوانه نیست، تهدیدی است که از سوی کسی که توانسته در منطقه کارهای بزرگی فراتر از توان همه ارتش‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای انجام دهد، پشتیبانی می‌شود. بازتاب‌ها نشان داد که پیام در اذهان مخاطبان خود که غربی‌ها هستند به خوبی نشسته است. آنها روی این موضوع حساب می‌کنند، به همین دلیل فرمانده ارتش آمریکا بعد از پیام سردار سلیمانی طی بیانیه‌ای گفت: «ما از متحدین خودمان در منطقه دفاع و حمایت می‌کنیم.»

پیام‌ها و پیامدهای مثبت نامه سردار سلیمانی
اینجا دو بحث مطرح است؛ اول اینکه نظام جمهوری اسلامی باید با همه ظرفیتش می‌آمد پشت تهدید آقای روحانی و تهدید معتبر می‌شد؛ لذا سپاه در جایگاه نهادی که جهان آن را یک نهاد محکم، انقلابی، وفادار، قاطع و مؤثر می‌شناسد پای این قضیه آمد. دومین موضوع هم متوجه یکی از هدف‌های دشمن از فشار به کشور بود که بارها هم از سوی مسئولان آمریکایی منعکس شده است و آن اینکه این تحریم‌ها مسئولان جمهوری اسلامی را به دو دسته تقسیم می‌کند؛ یک دسته طرفدار سازش و یک دسته طرفدار مقاومت و در نهایت این دو طیف رو در روی هم قرار می‌گیرند، در نتیجه این امر سبب جدا شدن شهروندان از جمهوری اسلامی می‌شود؛ موضوعی که فرمانده معظم کل قوا در مراسم میثاق پاسداری در دانشگاه امام حسین(ع) هم به آن اشاره
 کردند.
اما این ماجرا به طور آشکار پیامی به آنها داد مبنی بر اینکه؛ بخش‌های درونی نظام، که غرب آنها را رقیب هم به شمار می‌آورد، روزی که پای منافع ملی وسط باشد، آنچنان متحد و منسجم در کنار هم می‌ایستند که گویی از اساس اختلافی نداشته‌اند. نمونه عملی آن نامه سردار سلیمانی به رئیس‌جمهور بود که پیش چشم جهانیان قرار گرفت.
از سویی دشمنان مدام تبلیغاتی داشتند مبنی بر اینکه؛ سپاه درصدد ضربه زدن به دولت است، یا اینکه سپاه بزرگ‌ترین مخالف و مانع دولت است. برخی طیف‌ها هم در داخل این موضوع را تکرار می‌کردند. مواضع شخص آقای رئیس‌جمهور هم بر این نظر دامن می‌زد که نمونه نزدیک آن در روز 29 فروردین در سخنرانی مراسم روز ارتش بود و نشان می‌داد که آقای روحانی با سپاه درگیر است و این خبر در جهان بازتاب داشت. حتی سطح شایعات و دامن زدن به این موضوع در اذهان عمومی به نحوی بالا گرفت که چنین مطرح می‌شد که قرار است سپاه علیه رئیس‌جمهوری کودتا کند و نظامی‌ها دولت را به دست بگیرند؛ سخنی که خود مسخره‌ترین نوع شایعات در این سطح بود. افرادی مثل تاج‌زاده و زیباکلام به این موضوع دامن می‌زدند، اما پیام سردار سلیمانی همه این توطئه‌ها و نفاق‌ها را خنثی کرد؛ لذا بازتاب این مسئله برای خارجی‌ها و فتنه‌گران داخلی بسیار تلخ بود. 
واکنش فتنه‌گران داخلی به خوبی در روزنامه‌های رنگارنگ‌شان مشخص بود. جناحی دانستن پیام سردار سلیمانی یا مطرح کردن بحث فریب رئیس‌جمهور تنها بخشی از این اراجیف و به در و دیوار زدن‌ها بود. در روزی که همه باید برای مشکلات مردم ید واحده باشند، چنین فعالیت‌هایی انجام شد. اما نامه سردار سلیمانی همه این تلاش‌ها را خنثی کرد. در واقع می‌توان گفت که سردار سلیمانی برجک دشمن را در این اقدام هدف قرار داد. 
واکنش سردار سلیمانی به تشری که رئیس‌جمهور در قلب اروپا به رژیم صهیونیستی می‌زند این است که می‌گوید من دست شما آقای روحانی را به واسطه این سخن حق می‌بوسم. این جمله، سخن حضرت امام(ره) را در ماجرای فتح‌المبین یادآوری می‌کند که خطاب به رزمندگان اسلام فرمودند: «من دست و بازوی شما را که خدا بالای آن است می‌بوسم و بر این بوسه افتخار می‌کنم.» 
البته، درست است که انتقاداتی نسبت به دولت وجود دارد، اما انتقاد باید به محلی باشد که مورد ایراد است و اگر حرف درستی زده شد، باید تأیید شود. بر همین اساس ممکن است دولت طی پنج سال اخیر یک مسیر اشتباه را طی کرده باشد، اما رهبر معظم انقلاب هم در بیانات‌شان تأکید دارند که این مسیر باید از طریق همین دولت اصلاح شود.
راهبرد ایران برای خنثی‌سازی جنگ اقتصادی آمریکا
اما در حوزه راهبردهای ما در برابر اقدامات آمریکایی‌ها در این جنگ تمام‌عیار اقتصادی باید گفت که رهبر معظم انقلاب در این مسیر سه مسئله را تعیین کردند که توأم با هم پیگیری شود. اول تحریم‌های آمریکایی است که باید با روش‌های خودش، با بهره‌گیری از ظرفیت‌هایی که وجود دارد در صحنه‌های بین‌المللی این خط تحریم‌ها شکسته شود و دشمن نتواند ادعای اجماع جهانی علیه ایران را محقق کند و ثابت شود که دوران ائتلاف‌سازی آمریکا علیه ایران به پایان رسیده است.
بخشی از خطوط ترسیمی این تحریم‌ها از اروپا هم عبور می‌کند. بر اساس این باید توجه داشت که ما حدود 17 میلیارد دلار با اروپا مراوده داریم که عمده آن با همان سه کشور برجامی است. این سهم اگر حفظ و مدیریت شود می‌تواند کمک کار ما در شکستن این خط تحریم باشد و اگر همراهی سه کشور را پیدا نکردیم، باید این 17 میلیارد دلار در کشورهای دیگر اروپایی که شاید بتوان از آنها به عنوان کشورهای درجه دو یاد کرد، سرشکن شود. این کشورها پیشرفته هستند و می‌توانند نیازهای ما را برطرف کنند، اما در عین حال از نظر اقتصادی اقتصادهای بزرگ ندارند و می‌توان برای تحریم‌های آمریکا در این کشورها نگرانی جدی نداشت.
اتفاق دیگری که باید رقم بخورد، سروسامان دادن به اقتصاد داخلی همزمان با دیگر اقدامات است. رهبر معظم انقلاب بر این تأکید دارند و معتقدند که نمی‌شود اقتصاد را به جایی که دست ما نیست گره زد و امید به گشایش داشت. دولت هم تا چند ماه پیش حل مشکل داخلی را منوط به حل مسئله تجارت خارجی می‌دانست، اما با عملکردها و رویکردهای اروپا و آمریکا شاهد تغییر مواضع دولتی‌ها و صحبت‌هایی از تغییر در مدیریت اقتصادی و اتکا به شیوه‌های داخلی در ساماندهی به وضعیت داخلی هستیم و عملاً دیگر کمتر سخن از گشایش‌های برجام شنیده می‌شود.
موضوع سوم، موضوع نگاه به شرق است که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید داشتند. ما در آسیا ظرفیت داریم، اما دشمن نداریم. این برخلاف غرب است که مثلاً در اروپا دشمنانی مانند فرانسه و انگلیس و در جای دیگر آمریکا را داریم و منفعت‌هایی ممکن است داشته باشیم. قدرت‌های آسیا، مانند روس‌ها، چینی‌ها و هندی‌ها و حتی ژاپنی‌ها با ما دشمنی ندارند؛ لذا ایشان فرمودند اقتصاد و تجارت خارجی ما باید با نگاه به شرق طراحی و مدیریت شود. امروز نباید به روسیه به چشم روسیه تزاری در قرارداد ترکمانچای نگاه کرد. البته، می‌توان نقدی هم به وزارت خارجه وارد کرد که چطور در برخوردهای خود در مقابل روسیه نگران بی‌اعتمادی به روسیه در پرتو تجربه تلخ ترکمانچای است، اما به خبیث‌ترین دولت تاریخ، یعنی انگلستان که توطئه‌ها و خباثت‌هایش بر همه غلبه دارد، اعتماد دارد؟
به طور کل، باید دانست که دیدگاه رهبر معظم انقلاب بر ایجاد روابط راهبردی بین ایران و روسیه، چین و دیگر کشورهای آسیایی است؛ موضوعی که آقای ولایتی آن را در یک نقل قول مستقیم از ایشان بیان کرده است. این یکی از راه‌های بی‌اثر کردن تحریم‌های آمریکا هم محسوب می‌شود و می‌تواند آینده تجاری مطلوبی را بین کشورهای شرق ایجاد کند؛ چرا که شاید دوسوم از جمعیت جهان را می‌توان در سرزمین‌های شرق کشور تا انتهای پهنه آسیا داشت.
اما نکته مهم‌تر استفاده نکردن از دلار در مبادلات تجاری و جایگزین کردن ارزهای منطقه‌ای و محلی است که می‌تواند بخش زیادی از تحریم‌های آمریکا را که به وسیله قانون‌های تحریمی مختلف مبتنی بر چرخه دلار است، بی‌اثر کند.

نگاهی به چند و چون مبادلات در بازار ثانویه

  محمد نوری/  بازار ارز از آغاز زمستان سال گذشته تاکنون دچار نوسان قیمت شد و این نوسانات ارزی، اثرات فراوانی بر روی قیمت دیگر کالاها و خدمات بر جا گذاشت و موجب بروز نوسانات بالایی در آنها شد. در این بازه زمانی چند ماهه دولتمردان برنامه‌های بسیاری برای تنظیم این نوسانات طرح و اجرا کردند که می‌توان به راه‌اندازی سامانه نیما، تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کالاهای مختلف، تدوین و انتشار فهرست اولویت‌بندی کالاهای گوناگون برای تخصیص ارز اشاره کرد؛ برنامه‌هایی که دست‌اندرکاران عرصه اقتصادی کشور به امید ایجاد ثبات در بازار ارز طراحی کرده و به اجرا درآوردند که تاکنون نتیجه رضایت‌بخشی از آن حاصل نشده است. دوازدهم تیر ماه بود که رئیس کل بانک مرکزی از راه‌اندازی و آغاز به کار بازار ثانویه ارز خبر داد و اجرایی شدن این برنامه ارزی را در راستای ساماندهی قیمت ارز دانست؛ بازاری که به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصادی، دولت می‌بایست آن را از زمان تک‌نرخی کردن دلار راه‌اندازی می‌کرد. اکنون در این وضعیت سؤالی که مطرح می‌شود این است که بازار ثانویه ارز چیست و چه کارکردی در این اوضاع برای اقتصاد ایران خواهد داشت؟

نابسامانی در سامانه نیما
تیم اقتصادی دولت در ابتدای سال جاری به این نتیجه رسید که دلار در کشور باید تک نرخی شود و از تاریخ 21 فروردین ماه نرخ دلار را 4200 اعلام و اعمال کرد. همچنین دولت برای آنکه از ورود نوسانات بازار ارز به بازار کالا و خدمات ممانعت کند، سامانه‌ای به نام نیما (نظام یکپارچه معاملات ارزی) را راه‌اندازی کرد و قرار بود که دلارهای حاصل از صادرات صادرکنندگان به قیمت 4200 تومان به این سامانه واریز شود و همچنین واردکنندگان نیز دلار مورد نیاز خود برای واردات کالا را از همین سامانه و به قیمت 4200 تومان تأمین کنند.
اما با آغاز به کار سامانه نیما مشکلات آن بروز و ظهور کرد. به طور عمده، این سامانه دو مشکل اساسی داشت:
۱ـ به دلیل پایین‌تر بودن نرخ دلار در سامانه نیما (4200 تومان) از نرخ دلار در بازار آزاد (حدود 8 هزار تومان)، برخی صادرکنندگان از دستور دولت برای واریز دلارهای خود به سامانه نیما سرپیچی کردند و ترجیح دادند دلارهای خود را در بازار آزاد بفروشند.
۲ـ دولت اعلام کرد که تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات، محدود به فهرست اولویت‌بندی شده برای واردات برخی کالاهای خاص خواهد بود و مابقی واردکنندگان کالاها باید برای تهیه دلار مورد نیاز خود به بازار آزاد مراجعه کنند.

شکل‌گیری بازار ثانویه ارز
دولت برای حل مشکلات پیش گفته تصمیم گرفت افزون بر نرخ 4200 تومانی برای دلار، با نرخ دومی (نرخ توافقی) برای دلار نیز موافقت کند. این نرخ دلار در خارج از سامانه نیما و در بازاری که بین صادرکننده و واردکننده شکل می‌گیرد، تعیین می‌شود و از این رو به آن نرخ «دلار توافقی» می‌گویند و به این بازار شکل گرفته بین صادرکننده و واردکننده، «بازار ثانویه ارز» گفته می‌شود.
به یقین این نرخ توافقی بالاتر از نرخ دلار دولتی (4200 تومان) و پایین‌تر از نرخ دلار در بازار آزاد (8000 تومان) خواهد بود. دولت به صادرکنندگان کالاهای غیرنفتی این اجازه را خواهد داد که تا 20 درصد از ارز حاصل از صادرات خود را در این بازار ثانویه عرضه کنند. گفتنی است که دولت بر معاملات و خرید و فروش ارز در بازار ثانویه نظارت خواهد داشت.

تأثیر بازار ثانویه بر اقتصاد کشور 
هنگامی که دولت اقدام به راه‌اندازی سامانه نیما کرد، به دلیل آنکه نرخ دلار برای واردات کالا در این سامانه بسیار پایین‌تر از نرخ دلار در بازار آزاد بود، واردکنندگان میزان تقاضای خود را برای واردات کالا، افزایش دادند. از سویی پایین بودن نرخ دلار در سامانه نیما و معقول نبودن این نرخ، سبب نارضایتی صادرکنندگان و کاهش انگیزه آنان برای صادرات کالا شده بود. همچنین برخی واردکنندگان برای تأمین ارز مورد نیاز خود برای واردات کالا مجبور بودند به بازار آزاد مراجعه کنند. برخی صادرکنندگان نیز به دلیل آنکه قیمت دلار در بازار آزاد بیشتر از قیمت دلار در سامانه نیما بود ترجیح می‌دادند دلار خود را به نوعی در بازار آزاد بفروشند. همین دو عامل سبب شکل‌گیری و بقای بازار آزاد ارز و تعیین نرخ دلار در این بازار می‌شد؛ بازاری که دولت نمی‌توانست هیچ‌گونه نظارتی روی آن داشته باشد و به همین علت قیمت‌ها در آن غیرمنطقی بود.
با راه‌اندازی بازار ثانویه ارز دولت می‌تواند این مشکلات را رفع کند و بر این بازار نظارت داشته باشد. با ایجاد این بازار، مراجعه واردکنندگان و صادرکنندگان به بازار آزاد ارز کاهش و با نظارت دولت نرخ دلار به سمت منطقی‌تر شدن سوق می‌یابد و این امر تا حدود بسیاری مدیریت بازار ارز را در اختیار دولت قرار خواهد داد.
سازوکار تعیین نرخ 
و مبادله ارز در بازار ثانویه
طبق اعلام ولی‌الله سیف،‌ رئیس کل بانک مرکزی، صادرکنندگان غیرنفتی با توجه به سیاست‌های ارزی جدید به دو دسته‌ ۸۰ و ۲۰ درصدی تقسیم می‌شوند. به طور عمده 80 درصد‌ی‌ها صادرکننده‌ محصولات پتروشیمی، مواد معدنی و فولاد هستند که 80 درصد ارز حاصل از صادرات خود را در سامانه‌ نیما با نرخ 4200 تومان عرضه می‌کنند.
صادرکنندگان ۲۰ درصدی نیز با تصمیم اخیر دولت این امکان را یافته‌اند که 20 درصد ارز حاصل از صادرات خود یا امتیاز واردات را یا از طریق توافقی و با استفاده از ظرفیت موجود در سامانه‌ سماصا (سامانه مدیریت ارز حاصل از صادرات) به یک واردکننده واگذار کنند، یا در سامانه‌ نیما برای فروش با نرخ رقابتی اعلام آمادگی ‌کنند. با انجام معاملات مربوط به 20 درصد صادرات غیر نفتی و اختصاص ارز آن به واردات کالاهای مصرفی در سامانه نیما، به طور خودکار اطلاعات مربوط به نرخ توافق شده‌ مبادله ارز در سامانه اطلاعات بانک مرکزی موسوم به سنا قابل دسترس خواهد بود.
صادرکنندگان می‌توانند ارز حاصل از 20 درصد صادرات غیرنفتی را با واردکنندگان کالاهای دسته سوم مبادله کنند. دو طرف می‌توانند هم از سامانه‌های تجارت وزارت صنعت، معدن و تجارت استفاده کنند که در این صورت ارز و ریال و امتیاز واردات صادرکننده مورد مبادله قرار می‌گیرد، یا اینکه این امکان در سامانه نیما نیز وجود دارد که این بخش از صادرکنندگان بتوانند ارز خود را در سامانه نیما به نرخ رقابتی که به صورت عرضه و تقاضا تعیین می‌شود، بفروشند. صرافی‌ها نیز به عنوان واسطه بین واردکننده و صادرکننده عمل می‌کنند. برای نرخ توافقی بازار ثانویه ارز سقفی تعیین نشده است و قیمت را عرضه و تقاضا در آن مشخص می‌کند. امید است ایجاد بازار ثانویه بتواند نرخ‌های بازار غیر رسمی را مهار کند و ثبات را به این بازار بازگرداند.

به بهانه اظهارات تهیه‌کننده فیلم «دشمن زن»

 مهدی امیدی/ اظهارنظر توهین‌آمیز یکی از سینماگران درباره ستایشگران اهل بیت(ع) هر چند که پس از انتقادات، عذرخواهی وی را در پی داشت، اما افشاگر باطن یک جریان سینمایی است. این جریان که ازقضا «محمدحسین فرح‌بخش» با ادبیات لمپن خود، یکی از نمایندگان آن به شمار می‌رود، طی یک دهه اخیر، فضای سینمای کشور را به فیلم‌ فارسی نزدیک کرده‌ است. فیلم‌هایی چون؛ «خالتور»، «پا تو کفش من نکن»، «شارلاتان»، «آس و پاس»، «آقای هفت رنگ» و... از محصولات اصلی این جریان است که فرح‌بخش آنها را هدایت می‌کند. امروز هم این تهیه‌کننده با فیلم «دشمن زن» تعداد بسیاری از سالن‌های نمایش فیلم را در اختیار دارد، اما به دلیل امتناع یک پردیس سینمایی از اکران، زمین و زمان را به هم ریخته است! 
متأسفانه طی سال‌های اخیر، چنین فیلم‌هایی به اسم کمدی و سرگرم‌سازی مردم، به سندرومی تکرار‌شونده تبدیل شده‌اند. کمترین خلاقیت و نوآوری در این‌گونه آثار دیده می‌شود و همه آنها به چند شوخی پیش‌پا‌افتاده خلاصه می‌شوند.
کمدی، یکی از مهم‌ترین ژانرهای سینمایی در جهان است که هم به رونق اقتصادی این هنر-صنعت در کشورهای مختلف کمک می‌کند و هم ابزاری برای انتقال ظریف پیام‌ها و اندیشه‌هاست. اما در سینمای ایران، تغییر کرده است. امروز هر کس فکر و توانایی هنری ندارد و خلاقیتی در وجودش نیست به ساخت چنین آثاری رو می‌آورد. 
جلال آل‌احمد در کتاب مانای «غربزدگی» کارکرد سینمای آن دوران (همان که فیلمفارسی می‌خوانیمش) را این‌گونه توصیف کرده بود: «سینماهای ما نه آموزشی می‌دهند و نه کمکی به تحول فکری اهالی می‌کند و به جرئت می‌توان گفت که در این سوی عالم، هر سینما فقط قلکی است تا هر یک از اهالی شهر هفته‌ای دو تومان یا سه تومان در آن بریزند تا سهامداران اصلی متروگلدین مایر میلیونر شوند.»
آنچه آل‌احمد، نیم قرن قبل گفته بود، امروز درباره بسیاری از فیلم‌های کمدی سینمای ایران نیز دیده می‌شود. آنچه به عنوان کمدی در این سال‌ها روی پرده رفته، شباهت بسیار زیادی به ادبیات یکی از متولیان این نوع فیلم‌ها، یعنی فرح‌بخش دارد؛ بدون اندیشه، رکیک و مبتلا به ضعف تکنیکی؛ همچنان که فیلم‌هایی چون «خالتور» و «پا تو کفش من نکن» از محصولات این تهیه‌کننده، به نمادهای ابتذال و پیش‌پاافتادگی در سینمای امروز ما تبدیل شده‌اند و متأسفانه این‌گونه آثار، بیشترین اقبال را از سوی سینماداران در پی دارند. برخی، مردم را متهم اصلی گسترش چنین آثاری می‌دانند. این عده می‌گویند، ذائقه مخاطب عام سینما نزول یافته و چون متقاضی چنین آثاری فراوان است، در نتیجه سینماگران نیز به سمت تولید ـ بخوانید سری‌دوزی ـ این نوع فیلم‌ها می‌روند.
اما واقع امر این است که مدیریت فرهنگی به طور اعم و مدیریت سینمایی به طور اخص، فضای فرهنگی را به سمت ساده‌سازی و ساده‌پسندی برده است. مدیریت فرهنگی دولت، هیچ‌گاه فرصت همنشینی فرزانگان و اندیشمندان را با سینماگران فراهم نکرده است. کارکرد اصلی رسانه‌هایی چون سینما و تلویزیون، پویاسازی فرهنگ است. اهالی سینما باید از نظر فرهنگی غنی شوند تا بتوانند آثاری پرمایه و خوش نقش و نگار بیافرینند. مدیریت سینمایی نیز متهم است چون راه را بر سینمای جدی و فاخر بسته است. دیگر کمتر فیلمسازی جرئت رفتن سراغ موضوعات مهم را دارد. مگر معدودی چون حاتمی‌کیا که در این راه استخوان خورد کرده‌اند و جا افتاده‌اند. می‌بینیم که حتی کارگردانی چون مسعود اطیابی که در کارنامه‌اش آثار تأمل‌برانگیزی وجود دارد نیز ترجیح می‌دهد از روی آثار مبتذل سری‌دوزی کند و «تگزاس» را بسازد، ابوالحسن داوودی پس از سال‌ها فعالیت در حوزه سینمای اجتماعی و شبه‌روشنفکری نیز با «هزار پا» به گیشه هجوم می‌برد و...
دلیل رواج چنین سندرومی این است که ساختار مدیریت فرهنگی و سینمایی در بهینه‌سازی فضا به نفع سینمای مترقی و صاحب فکر و محتوا، ضعیف عمل می‌کند. وقتی فیلمساز جوان می‌بیند که یک فیلم دارای مضمون، هم در زمان تولید و هم موقع اکران مهجور واقع می‌شود، ناخودآگاه یا به سمت تولید آثار دم‌دستی و مورد پسند سینماداران می‌رود، یا به کارمند جشنواره‌های غربی تبدیل می‌شود و برای خوشایند آنها، سیاه‌نمایی و وطن‌فروشی می‌کند.
شاید غلبه فیلم‌های کمدی سطح پایین، در کوتاه‌مدت به رونق اقتصادی سینما کمک کند، اما این نوع فیلم‌ها به طور کلی و در درازمدت، عامل تخریب هنر هفتم در این مرز و بوم هستند. اصلی‌ترین آسیب، سیطره نگاه کاسبکارانه به سینماست که در نتیجه حاکمیت تهیه‌کنندگان و سینماداران در این عرصه پدید آمده است. نتیجه تداوم چنین رویکردی این است که سینما رفته‌رفته از رسالت فرهنگی و قدرت تأثیرگذاری اجتماعی و فکری خود دور می‌شود. وقتی کسب درآمد به دغدغه اصلی صحنه‌گردانان و افراد قدرتمند و با نفوذ در سینما تبدیل شده، یعنی یکی از حوزه‌های مهم فرهنگی ما خنثی شده است. سینما که به تعبیر رهبر معظم انقلاب می‌تواند کلید حل مشکلات کشور باشد، به دلیل حاکمیت تاجران و ضعف مدیران، روز به روز ضعیف‌تر می‌شود. به این ترتیب، سینما درحال نزدیک شدن به وضعیتی است که می‌توان گفت از مدار تحولات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی خارج شده و دیگر تأثیر مثبتی بر جامعه ندارد. 
در نتیجه، زعمای سینما همراه با فیلمسازان دلسوز و باتجربه و همچنین صاحب‌نظران و خبرگان فرهنگی، باید در نشست‌ها، فکری به حال این بیماری فراگیر کنند. دریغ است این ظرفیت که می‌تواند منشأ اعتلای فرهنگی کشور شود، به واسطه قدرت زرسالاران و تاجرپیشگان، با آثاری صرفاً تفننی و بی‌مایه، از دست برود. «سینمای ایران» نامی بزرگ و قابل احترام و ارزشمند است که در سطح جهان نیز اعتبار کسب کرده است، ای کاش صاحبان این سینما قدر آن را بیشتر بدانند و آن را به جایگاه واقعی خود برگردانند.

نماینده ولی‌فقیه در سپاه در نشست خبری

 حسن ابراهیمی/ حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی فلسفه وجودی سپاه را دفاع همه‌جانبه از انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن در هر عرصه‌ای دانست.
به گزارش خبرنگار صبح صادق حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر «عبدالله حاجی‌صادقی» نماینده ولی‌فقیه در سپاه در نشست با خبرنگاران در مجموعه روابط عمومی سپاه با اشاره به اینکه فلسفه وجودی سپاه دفاع همه‌جانبه از انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن در هر عرصه‌ای است، گفت: «سپاه هر کجا خطری را متوجه انقلاب اسلامی ببیند، وظیفه دارد در آنجا حضور یابد، رمز موفقیت سپاه هم همین ایستادگی در برابر دشمن است.»
وی با اشاره به چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی اظهار داشت: «در تاریخ اسلام برای اولین بار است که عمر حاکمیت و نظام حکومت دینی و ولایی به چهار دهه می‌رسد.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه افزود: «در این چهل سال، انقلاب اسلامی با وجود همه توطئه‌ها و فتنه‌های استکبار، فراز و نشیب داشته، اما هرگز توقف نداشته و امروز استکبار معترف است که انقلاب اسلامی مرگ تدریجی استکبار را رقم زده است.»
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی گفت: «انقلاب اسلامی دشمن دارد، چون زنده و در حال حرکت است و اگر تأثیرگذاری انقلاب نبود، دشمن هم نداشت؛ لذا چون دشمن دارد حافظ و پاسدار بصیر،‌ شجاع و آماده نیز می‌خواهد تا نقشه دشمن را بفهمد و در مقابل او بهترین راهکار را عملیاتی کند.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه تصریح کرد: «رمز ماندگاری انقلاب در این چهل سال پیوند مردم و ولایت است و دشمن تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد تا این پیوند را از بین ببرد.»
وی با بیان اینکه، بسیج جز امت اسلامی سازماندهی شده برای سنگرنشینی انقلاب نیست، افزود: «فلسفه وجودی سپاه، دفاع همه‌جانبه و در همه عرصه‌ها از انقلاب و دستاوردهای آن است و هر کجا خطری متوجه انقلاب باشد، سپاه ورود می‌کند.»
استقامت فکری و عملی
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی گفت: «استقامت فکری و استقامت عملی دو لازمه حرکت در مسیر انقلاب و پاسداری از آن است.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه، مطالبه رهبری از ما در نمایندگی ولی فقیه، ارتقای بصیرت دینی، تقویت روحیه انقلابی و جهادی و معنویت، ارتباط و بهره‌گیری از حوزه‌های علمیه و روحانیون آگاه و اثرگذار و تعامل و ارتباط سازنده با فرماندهی است، گفت: «در همین راستا همایش بسیج اساتید حوزه‌های علمی چهار استان قم، تهران، مشهد و اصفهان از ۲۶ تیر به مدت سه روز در مشهد مقدس برگزار می‌شود.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه، شعار این همایش را «حوزه انقلابی، رسالت اساتید انقلابی و بسیجی» و اهداف آن را اعلام حضور انقلابی استادان بسیجی حوزه‌های علمیه در دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن، تقویت انسجام فعالیت استادان حوزه‌های علمیه در جهت ماندگاری انقلاب اسلامی، آمادگی بیشتر برای بصیرت‌افزایی روحانیون اثرگذار در هدایت اقشار بسیج، آگاهی و بصیرت نسبت به توطئه‌های استکبار و راهکارهای مقابله با آن و نمایش ولایتمداری و تبعیت حوزه‌های علمیه از رهبر معظم انقلاب اسلامی عنوان کرد و افزود: «حدود ۳۰۰ نفر در این اجتماع و همایش به نمایندگی از ۲۵۰۰ روحانی بسیجی شرکت می‌کنند.» حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی درباره مواضع اخیر رئیس‌جمهوری و حمایت سپاه از وی نیز تصریح کرد: «هرگاه مسئولان در راستای مأموریت‌ها و خدمت به مردم حرکت کنند، بی‌تردید حامی آنها هستیم.»

آمریکا اهل منطق و گفت‌وگو نیست
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی درباره تعامل با آمریکا هم خاطرنشان کرد: «همان‌طور که رهبری فرمودند، هزینه سازش بسیار بیشتر از مقاومت است. آمریکا و استکبار اهل گفت‌وگو و منطق نیستند و جز به سلطه بر ما راضی نمی‌شوند.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه در زمینه سیاسی بودن سپاه، گفت: «سپاه بصیرت سیاسی و بینش و درک سیاسی دارد، اما آنچه نباید به آن ورود کند و نمی‌کند، جبهه‌بندی‌های سیاسی در درون جبهه انقلاب است.» حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی تأکید کرد: «بصیرت سیاسی برای ما واجب و شرط پاسداری است و بدون آن نمی‌توانیم ثابت‌قدم باشیم؛ اما جناح‌بندی و محدود شدن به برخی جناح‌های سیاسی سم‌ کشنده و ممنوع است.»

بدون بینش سیاسی دین نداریم
وی اضافه کرد: «ما در دفاع از جبهه انقلاب و مقابله با جبهه استکبار حضور داریم و سپاه مبارزه با جبهه استکبار را وظیفه خود می‌داند. حال اگر این را سیاسی بودن می‌دانید، بله هستیم؛ چون اگر بینش سیاسی نداشته باشیم، دین نداریم.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه اظهار داشت: «در درون نظام جناح‌های سیاسی متفاوتی وجود دارد؛ اما سپاه به هیچ کدام وابسته نیست و وارد هیچ کدام نشده و نمی‌شود، البته در عین حال مواضعی که می‌گیریم، ممکن است با جناحی که انقلابی‌تر است، نزدیک‌تر باشد؛ اما نه قصد مخالفت با جناح دیگر را داریم و نه موافقت با جناحی که فکر می‌کند موافق آن هستیم.» وی در ادامه این نشست خبری گفت: «یکی از ابعاد مهم انقلاب، حمایت از نهضت‌های اسلامی و ‌مظلومان و مسلمانان بوده است.»

سنگی که موشک شد
نماینده ولی‌فقیه در سپاه افزود: «امروز رژیم اشغالگر صهیونیستی به این جمع‌بندی رسیده که انقلاب اسلامی کاری کرده که رژیم صهیونیستی که روزی مقابل سنگ کودکان فلسطینی بود، امروز در مقابل خود موشک‌های فلسطینی‌ها را می‌بیند و سنگ‌های فلسطینیان به موشک تبدیل شده است.»
وی تصریح کرد: «یکی از صحنه‌های پیروزی انقلاب اسلامی شکست رژیم صهیونیستی در مقابل حزب‌الله لبنان، حماس و غزه بود که نشان می‌دهد جبهه مقاومت شکل گرفته است.» 
نماینده ولی‌فقیه‌ سپاه درباره عملکرد برخی کشورهای منطقه گفت: «این واقعاً شرم‌آور است که استکبار بگوید مانند گاو شیرده یک کشور عربی را می‌دوشیم. حاکمان این کشورهای عربی باید مانند مردم خود عزت اسلامی را نزد خدا بجویند و در مقابل استکبار کوتاه نیایند.»

تمام موجودیت دشمن 
در خطر نابودی
وی تأکید کرد: «اگر دشمن بخواهد متعرض انقلاب اسلامی شود، همه موجودیتش با خطر نابودی مواجه خواهد شد؛ چراکه توان اطلاعاتی و نیروی انسانی و تجهیزاتی سپاه در آمادگی کامل است و تنگه هرمز فقط یکی از این عرصه‌هاست؛ مگر می‌شود دشمن مکانی را برای ما ناامن کند و برای او امن باشد؟»
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی درباره حضور نمایندگی ولی‌فقیه در حوزه جبهه مقاومت با بیان خاطره‌ای از سیدحسن نصرالله اظهار داشت: «روحانیون سپاه هم مانند برادران عملیاتی و مستشاری هرجا که لازم باشد در جبهه مقاومت حضور یافته و می‌یابند.»

تا هر زمان که دولت سوریه بخواهد آنجا می‌مانیم
وی تأکید کرد: «حضور ما در سوریه تا زمانی که خود دولت این کشور بخواهد، ادامه خواهد داشت. آنهایی که دنبال خروج ایران از سوریه هستند، می‌خواهند با رفتن ایران مقاومت را در سوریه بشکنند؛ اما این آرزو را به‌ گور خواهند برد.»

خدمت به مردم، 
خدمت به انقلاب است
وی در بخش پایانی سخنان خود خاطرنشان کرد: «سپاه خدمتگزاری به دین و مردم را در مقابل هم نمی‌داند، برای همین در عرصه‌های سازندگی و خدمت به مردم حضور می‌یابد و این حضور با انگیزه پاسداری از انقلاب و خدمت به مردم است نه انگیزه اقتصادی.»

راه و رسم اصلاح عادات و رفتارهاي ناشايست همسران


 کبري فرشچي/مرد خسته است، اخم‌هايش را در هم کشيده و با چهره‌ای عبوس وارد خانه مي‌شود. خانم خانه هم شايد به همان اندازه خسته است. اگر آقا ساعت کاري دارد و صبح از خانه بيرون مي‌رود و غروب به خانه باز مي‌گردد، اما خانم خانه نه تنها در ساعاتي که آقا در خانه نيست مشغول کار است و امور خانه را رتق و فتق می‌کند، بلکه با حضور وی هم همچنان مشغول دست افزون بر این گاهی وقت‌ها هم به جاي لبخند و همراهي همسرش باید بدخلقي‌هاي او را هم تحمل کند. البته گاهي هم خانم بدخلق و نامهربان مي‌شود. خلاصه اینکه، هر یک از همسران ممکن است رفتارها يا عاداتي را بروز دهند که موجب نارضايتي طرف مقابل ‌شود که براي شيرين شدن زندگي لازم است اين عادات کنار گذاشته شوند. اما اين ماجرا آدابي دارد.
حکايت بد‌خلقي‌هاي برخی آقايان و چگونگي برخورد خانم‌ها با اين رفتار از جمله مواردي است که خيلي وقت‌ها خانم‌هاي خانه با آن مواجه هستند؛ اينکه چگونه بايد با همسر بدخلق خود کنار بيايند تا بداخلاقي‌ها و خستگي‌هایش عرصه را به کام خانواده تنگ نکند و فضاي خانواده را دچار تشنج نسازد؟ خيلي وقت‌ها خانم‌ها با خودشان فکر مي‌کنند که آیا در برابر بداخلاقی‌های شوهرشان، آنها هم بايد مقابله‌به‌مثل کنند و رفتاري تند داشته باشند؟ يا اگر بنا بر انتقاد باشد بايد اين انتقاد چگونه باشد تا به جاي حل اختلاف، دامنه آن را شعله‌ورتر نکنند. در نقطه مقابل نيز گاهي همين احساسات براي مرد پيش مي‌آيد. 

آغاز راه 
برخلاف تصور بسياري از زن و شوهرها ازدواج تازه آغاز راه است و بايد تلاش بی‌وقفه‌ای را براي ايجاد تفاهم و آرامش در محيط خانه آغاز کرد تا زندگي‌اي که با شیريني آغاز شده همچنان شيرين باقي بماند. به بيان ديگر، ازدواج آغاز مسئوليت‌هاي زوجين است و اختلاف‌سلیقه‌ها، ‌شخصيت‌هاي گوناگون دو طرف و مسائلي از اين قبیل تازه فرصت خودنمايي پيدا مي‌کنند. 
براي حل‌وفصل چنين چالش‌هايي تنها راهکارهاي موجود؛ توجه، هنرمندي، ‌شهامت، ‌اغماض و انتقاد صحيح و از روي صفا و صميميت است که مي‌تواند همچون خورشيدي روابط زن و شوهرها را گرم کند و ابرهاي تيره اختلاف سلیقه‌ها را از سیمای زندگي زناشويي بزدايد. 

نياز به تأیید و تحسين 
انسان‌ها همواره به تحسين و تأیید نياز دارند. اين موضوع درباره زن و شوهرها نيز صادق است. زن و مرد در زندگي مشترک هدفي دارند که تحسين و تأیید طرف مقابل مي‌تواند آنها را در دستيابي به اين اهداف دلگرم کند. حالا با چنين ديدگاهي وقتي زن و مرد در يکديگر عيب و ايرادي را مشاهده مي‌کنند که مي‌تواند آنها را ناراحت يا خشمگين کند، بايد پيش از هر چيز با خود فکر کنند که آيا رفتار طرف مقابل واقعاً اين قدر بد و ناراحت‌کننده بوده است، يا اين ناراحتي ناشي از حساسيت آنهاست. 
پاسخ به اين پرسش مي‌تواند بسيار مؤثر و کليدي باشد. اما اگر واقعاً رفتار طرف مقابل نادرست است و به تغيير نیاز دارد، آيا ما باز هم حق داريم عصباني شويم و پرخاشگري کنيم؟ به طور حتم پاسخ به اين پرسش مثبت نيست؛ چرا که حتي در صورت وجود عيب و ايراد در طرف مقابل در دوران بعد از ازدواج بايد زوجين به يکديگر کمک کنند تا اين مشکل برطرف شود، نه اينکه نسبت به يکديگر پرخاشگر و عصباني باشند و فاصله ميان خودشان را بيشتر کنند. با تمام اينها اما گاهي اوقات لازم است تا از يکدیگر به صراحت انتقاد کنيم. اما براي چنين انتقادي هم نبايد فراموش کرد؛ «وقتي احساسات شديد و عصبانيت زياد بر وجودتان حاکم شده است از تصميم گرفتن و هرگونه انتقاد بپرهيزيد.» اين توصيه دين مبين اسلام است که می‌تواند تضمين‌کننده سلامت در زندگي و به خصوص زندگي زناشويي باشد. اما دليل چنين توصيه‌اي چيست؟

در هنگام عصبانيت انتقاد نکنيد
انتقاد در حالت عصبانيت از رفتار و گفتار طرف مقابل، جنبه حمله و تهاجم پيدا مي‌کند و در برابر اين حمله طبیعتاً طرف مقابله نيز واکنش‌هایی از قبيل طفره رفتن،‌ دفاع يا انتقام را نشان می‌دهد. همه اينها در نهايت موجب مي‌شود تا انتقاد شما نه تنها گرهي از کار باز نکند؛ بلکه خود مشکلي را بر مشکلات موجود بيفزايد و سرآغاز يک اختلاف تازه شود.
به خاطر داشته باشيد؛ انتقاد در سايه روابط صميمي زن و شوهر است که مي‌تواند معجزه کند. انتقاد سازنده هم انتقادي است که توام با حسن‌نيت باشد و به منظور اصلاح امور و نه در قالب تعرض و با نيش و کنايه بيان شود. اما چه موقع بايد از همسرمان انتقاد کنيم؟

هر سخن‌ جایی
 و هر نکته مکانی دارد
انتقاد حتي اگر سازنده باشد، موقع دارد. طبیعتاً وقتي همسر شما پس از يک روز سخت از سر کار برگشته و اخم‌هايش در هم است، موقع مناسبي براي انتقاد نيست. بايد صبور باشيد و هنگامي را برای انتقاد کردن انتخاب کنيد که طرف مقابل شما حال و روز خوبی داشته و سرحال باشد. لحن شما هم براي انتقاد بسيار مؤثر است. طبیعتاً بايد با لحني دلسوزانه انتقاد کنيد و حتي از خود همسرتان راه‌حل و نظر بخواهيد. خيلي وقت‌ها ممکن است همسر شما تصورش را هم نکند که يک رفتار يا عادتش براي شما ناراحت‌کننده است و نياز داشته باشد تا از منظر شما به اين موضوع نگاه کند، به همين دلیل هم هست که خيلي وقت‌ها خود فرد انتقادشونده از دل انتقاد به راه‌حل مناسب براي اصلاح وضعيت دست مي‌يابد. 
از آنجا که اغلب مسئوليت زندگي بر دوش مردان است، آنها خيلي وقت‌ها از نظر روحي و جسمي خسته‌اند و اين زن است که مي‌تواند روح و جسم شوهرش را تقويت کند و اگر نياز به انتقاد هست در چنين شرايطي انتقادش را مطرح کند. آقايان نياز دارند حس کنند قهرمان زندگي خانواده و همسر خود هستند، پس لازم است خانم خانه همسرش را تشويق کند و کارهاي برجسته‌اي را که وي در طول زندگي مشترک‌شان انجام داده يادآوري کند. همچنين هيچ‌گاه در حضور ديگران از همسر خودتان انتقاد نکنيد. انتقاد در حضور ديگران فرزندان يا خويشاوندان موجب ايجاد حس سرشکستگي در مرد مي‌شود و وي نسبت به همسرش احساس بي‌مهري و چه بسا لج‌بازی مي‌کند. 

گزارشی هشدارگونه درباره حرکت جمعیت کشور از جوانی به پیری


   شهناز سلطانی / طبق سرشماری مرکز آمار کشور در سال 95 بیش از 9 درصد جمعیت ما (بیش از ۷ میلیون نفر) سالمند هستند. از سویی با اجرای سیاست‌های کاهش جمعیت در دهه‌های گذشته، اکنون نرخ باروری رقم ۸/۱ را نشان می‌دهد. با این توصیف و با رشد جمعیتی که پیش رو داریم در سه دهه آینده با بحرانی به نام سالمندی رو‌به‌رو خواهیم شد که از همین امروز باید فکری به حال آن و مشکلاتش کرد.

فاصله گرفتن جمعیت از جوانی
سال‌ها به خودمان بالیدیم که جمعیت کشور ما جوان است و فرصت مهیاست تا به مدد آن دست به کارهای بزرگی بزنیم؛ فرصتی که در کمتر کشوری یافت می‌شود و اگر یافت شود فرصت گرانبهایی است که باید خوب از آن برای نسل‌های بعد و دهه‌های آینده بهره‌برداری کرد. اما تا چشم به هم بزنیم، این فرصت نایاب از دست می‌رود و جوان‌های ‌ما از سال‌های جوانی فاصله می‌گیرند، پا به میانسالی می‌گذارند و بعد هم مو سپید می‌کنند و وارد دوران پر تجربه سالمندی می‌شوند؛ دوره‌ای که مشکلات خاص خود را دارد و اگر از پیش برای آن طرح و برنامه‌ای نداشته باشیم به سختی طی خواهد شد. از سوی دیگر موضوع جمعیت از نظر جمعیت‌شناسان امری پویاست و احتمال تغییرات در آن فراوان است؛ یعنی خیلی نباید بدبینانه به آن نگاه کرد، ولی تجربه در کشورهای با جمعیت سالمند نشان داده اگر از امروز برای آن چاره‌‌ای اندیشیده نشود چه بسا زودتر به روزگار آنها دچار می‌شویم. 

آغاز بحران پیری
دو سال پیش که وضع جمعیت کشور برای آخرین بار بررسی شد، تعداد زنان سالمند را 3 میلیون و 700 هزار نفر و تعداد مردان سالمند را 3 میلیون و 600 هزار نفر اعلام کردند که به گفته کارشناسان جمعیت سازمان ملل متحد اگر وضع به همین منوال پیش برود، سال 1420 شمسی آغاز بحران پیری جمعیت ایران است و باز با همین منوال ۶۰ سال بعد، یعنی در سال 1480 جمعیت ما فقط 32 میلیون نفر برآورد می‌شود؛ همان جمعیتی که روزی مایه فخر و توانمندی ما محسوب می‌شد. البته این فرضیه‌ها وقتی به نتیجه می‌رسد که ما هیچ برنامه و سیاستی برای جمعیت اتخاذ نکنیم؛ اما خوشبختانه متولیان امر هوشیار شده‌اند و زنگ خطر از چند سال قبل به صدا درآمده و امیدواری‌ها قوت گرفته است. در این میان هشدارها و تأکیدات رهبر معظم انقلاب نقش اساسی داشته است.

افزایش تولدها و روزنه امید 
سیاست‌های جمعیتی کشور که در اوایل دهه 70 فعالیتش را با مهار جمعیت و به تبع آن کاهش جمعیت شروع کرد، موفق شد میزان باروری را از ۴/۶ در اوایل دهه 60 به ۸/۱ درصد در شرایط فعلی برساند. به گفته مرکز آمار کشور، ایران در آستانه پیری جمعیت است؛ چرا که الان نیمی از جمعیت زیر 30 سال و نیمی دیگر بالای 30 سال هستند و افراد بالای 65 سال ۱/۶ درصد جمعیت کشور را شامل می‌شوند که اگر این رقم به 8 درصد برسد، بحران پیری محسوس خواهد بود. اما خوشبختانه مرکز آمار از افزایش تعداد تولدها در پنج سال اخیر خبر می‌دهد.

سیاست‌های حمایتی راه‌گشا
 معضل بیکاری، بالا رفتن سن ازدواج و افزایش اشتغال زنان در دهه‌های اخیر از دلایل مهم پایین آمدن میزان باروری در کشور است که اگر این میزان به وضعیت مطلوب برسد، پیر شدن جمعیت کشور هم به تأخیر خواهد افتاد. اگر قدم‌های مؤثری برای رفع معضل بیکاری برداشته شود و مقدمات لازم نیز برای ازدواج فراهم شود، آن وقت است که می‌توان به افزایش میزان باروری امیدوار بود. سیاست‌های حمایتی از زنان شاغل هم که بخش مهمی از بار اقتصادی خانواده و جامعه را به دوش می‌کشند در این افزایش تأثیر مستقیم دارد. 

رفاه‌زدگی مانع باروری
البته رفاه‌زدگی را هم نباید نادیده گرفت که در دهه‌های اخیر نه فقط در کلان‌شهرها که این اپیدمی در روستاها هم به کم شدن میزان زاد و ولد کمک کرده است. به این معنا که آنهایی هم که از نظر اقتصادی مشکلی در تأمین هزینه‌های فرزندآوری و تربیت آن ندارند و وقت و زمان لازم را می‌توانند صرف آن کنند، از پذیرش مسئولیت سر باز می‌زنند.  

معضل کاهش نیروی کار
یکی از مهم‌ترین پیامدهای ناگزیر افزایش جمعیت سالمند در هر کشوری تأثیر منفی آن بر جمعیت نیروی کار است. نیروی جوان و کارآمد در هر کشوری، داشته‌ای مهم برای آن محسوب می‌شود که می‌تواند در توسعه و پیشرفت اقتصادی آن بسیار تأثیر بگذارد. نقطه مقابل آن هم کاهش جمعیت نیروی کار است؛ دقیقاً همان چیزی که با پیر شدن جمعیت کشور محقق می‌شود. در چنین مواقعی وارد کردن نیروی کار از کشورهای دیگر نه فقط دور از ذهن نیست که لازم و ضروری هم هست. ورود مهاجر در هر جامعه‌ای معضلات مختص خود را دارد. زیستن کنار افرادی از فرهنگی بیگانه خود زمینه‌ساز مشکلات عدیده اجتماعی است که با ورود مهاجران هویدا می‌شود. 

سالمندان مصرف‌کنندگان 
عمده خدمات 
سالمندان در گروه کسانی قرار می‌گیرند که به شدت به ارائه خدمات رفاهی مثل بهداشت و سلامت نیاز دارند. افزایش حجم برداشت‌های مالی از صندوق‌های بازنشستگی به نوبه خود موضوع مهمی در اقتصاد هر کشوری محسوب می‌شود که باید پیش از رسیدن به معضل سالمندی تدابیری برای آن اندیشید. موضوع وقتی ریشه‌دار می‌شود که درآمد حاصل از تلاش نیروی کار در مقایسه با برداشت‌ها از صندوق‌های بازنشستگی فزونی نگیرد که این موضوع در اقتصاد هر کشوری حیاتی است. 
به هر حال، ما تنها کشوری نیستیم که دیر یا دیرتر پا به مرحله سالمندی می‌گذاریم؛ بلکه کشورهایی مانند آلمان و ژاپن سال‌هاست که در این دوران به سر می‌برند‌، اما مهم‌ترین بحث به تعویق انداختن آن و کاستن از جمعیت سالمندی است. وقتی هم که زمان آن رسید ناگزیر از ورود به دنیای سالمندی هستیم، اماباید از قبل فکری به حال آن کرده باشیم. سالمند نیاز به مسکن دائمی، درآمد و دریافت خدمات بهداشتی و سلامت دارد و همچنین فرزندانی که بخشی از نیازهای عاطفی آنها را برآورده کنند. اما با تعداد فرزندان کم چه بسا عملاً بخشی از این نیازهای عاطفی بی‌پاسخ خواهد ماند. مناسب‌سازی مبلمان شهری برای سالمندان از جمله دیگر ضروریاتی است که تقریباً در شهرسازی ما نادیده گرفته شده است. 

حل تناقض 
به هرحال، همان‌طور که در سال‌های گذشته برنامه مهار جمعیت و کاهش زاد و ولد در زمان خود به  موفقیت مورد نظر دست پیدا کرد، امروز هم چنین برنامه‌ای با همان شدت و قدرت لازم است تا برنامه فرزندآوری محقق شود. در آن سال‌ها مسئولان بهداشت و سلامت جامعه، رسانه‌ها و... دست به دست هم دادند و با حمایت و تشویق به برنامه‌های مورد نظرشان در مهار جمعیت رسیدند، امروز هم نباید انتظار داشت به صرف تشویق در گفتار به افزایش میزان باروری دست پیدا کنیم. روزگاری نه چندان دور کاهش فرزندان و امروز افزایش فرزندان را از همان مردم مطالبه می‌کنیم. برای حل این تناقض نیاز است بسترهای لازم با شرایط و امکانات لازم فراهم شود.