صبح صادق پیامدهای مثبت وحدت داخلی و راهبرد نگاه به شرق ایران در خنثیسازی جنگ اقتصادی را بررسی میکند
علیرضا جلالیان/ سعدالله زارعی، کارشناس ارشد روابط بینالملل طی سخنانی درباره برجام و آنچه ترامپ به عنوان فشار بر ایران تدارک دیده است، شرایط و راهبردهای مقابله ایران را بررسی کرد:
پس از اینکه رئیسجمهور آمریکا با یک اقدام تعجیلی در هجدهم اردیبهشت ماه از برجام خارج شد و وعده بازگشت تحریمها در یک دوره زمانی سه یا شش ماهه را مطرح کرد، یک جمعبندی در داخل جمهوری اسلامی به وجود آمد مبنی بر اینکه؛ اگر اروپاییها حسب آنچه در مذاکرات و گفتوگوها بر آن تأکید میکنند، حاضر باشند به تعهدات برجام عمل کنند، برجام ادامه خواهد یافت. اما ادامه برجام در عین حال توأم با بدبینی نسبت به اروپاییها بود که رهبر معظم انقلاب طی چند نوبت در سخنانشان به این موضوع اشاره کردند و در عین حال اجازه دادند که دولت در یک چارچوب معین مذاکرات با اروپاییها را انجام دهد.
بستهای
در حد بیانیه
مذاکرات دنبال شد و در نهایت پس از یک دوره 45 روزه گروه 1+4 با محوریت نماینده اتحادیه اروپا بیانیهای 10 مادهای صادر کرد. بیانیه اتحادیه اروپا در عین اینکه بر حفظ برجام تأکید میکند، اما در هیچ یک از بندهای 10 گانهاش به خصوص در بند آخر که جزئیتر به مباحث ورود کرده یک تعهد روشن برای تحقق خواستههای ایران ندارد.
در این زمینه میتوان به مؤلفههایی چون؛ بهبود روابط اقتصادی با ایران، نگهداری شبکههای مالی مؤثر با ایران، تداوم صادرات نفت و میعانات گازی و پتروشیمی ایران، تداوم روابط ترابری دریایی، زمینی و ریلی با ایران، بهبود پوشش اعتباری صادرات، حمایت واضح و مؤثر از عملیاتهای اقتصادی در تجارت با ایران به ویژه درباره شرکتهای کوچک و متوسط، تشویق سرمایهگذاری بیشتر با ایران، حفاظت از فعالان اقتصادی، سرمایهگذاری و فعالیتهای تجاری مالی آنها در ایران، گردهم آوردن کارشناسان بخشهای عمومی به خصوص از طریق شوراهای تجاری، حمایت علنی از تجارت با ایران و سرمایهگذاری در ایران، حفاظت از شرکتها در برابر تأثیرات فراسرزمینی تحریمهای آمریکا و... اشاره کرد که در بند آخر بیانیهای که خانم موگرینی به نمایندگی از این جمع قرائت کرد،
آمده است.
اما در هیچ یک از این بندها اشاره نشده که به طور خاص و در چه مقطع زمانی و با چه حجمی اروپاییها یا دیگر اعضای برجام چه تعهدی نسبت به جمهوری اسلامی دارند. در واقع، بیانیه شامل کلیاتی است از موارد مندرج در برجام، بدون اینکه به کمیتی در آن اشاره شده باشد، یا تعهد خاصی را متوجه کشور خاصی به جز ایران کرده باشد.
در اینجا یک سؤال اساسی مطرح است که کمتر در رسانهها به آن پرداخته شده است. به هر حال برجام با همه آنچه ما از آن به مثابه یک سند پر از مشکلات برای جمهوری اسلامی یاد میکنیم، به تصویب رسیده و جمهوری اسلامی ایران هم با همه تلخیهایی که در داخل این توافق وجود دارد آن را پذیرفته و تا الان بنای کشور این نبوده که این توافق را ملغی کند، یا همانطوری که آمریکاییها از آن خارج شدند، ایران هم از آن خارج شود. اما سؤال این است که ما چه توقعی از اروپا داشتیم؟ برای ما چه سطحی از عمل اروپا مطلوبیت دارد؟
انتظار ایران و استیصال اروپا
در برابر آمریکا
قاعدتاً در جمهوری اسلامی ایران چنین نگاهی وجود نداشت که اروپا بتواند کاری که آمریکا انجام نداد را جبران کند. آنچه ما در ارتباط با مسئله اروپا روی آن حساب کرده بودیم این بود که فضایی را که آمریکاییها میخواهند پس از خروج از برجام برای ایران ایجاد کنند از بین ببریم. متأسفانه در داخل ایران کسانی هستند که با نگاه به خارج کار میکنند و خودشان را با بالا و پایین شدن مهرههای شطرنج صحنه سیاست بینالملل تنظیم میکنند؛ لذا نوسانات از این ناحیه متوجه جمهوری اسلامی ایران میشود.
طبیعتاً جمهوری اسلامی ایران باید صحنه خروج آمریکا از برجام و تکانههای ناشی از آن را مدیریت میکرد. یک وجه مدیریت این بود که ما بگوییم منهای آمریکا میشود، به شرطی که اروپاییها بیایند و به وظایفشان در برجام عمل کنند. در واقع، جمهوری اسلامی ایران به یک زمانی احتیاج داشت تا بتواند این صحنه را مدیریت کند. باید در نظر داشته باشیم که جمهوری اسلامی ایران در مقابل فشارهای آمریکاییها به یک جمعبندی تحلیلی رسید و بر اساس آن برنامهریزی کرد. این برنامه یک جزء از برنامه جمهوری اسلامی برای مهار فشار آمریکا و سیاست آمریکاییها بود؛ سیاستهایی که هدفش مبتنی بر فروپاشی اقتصادی جمهوری اسلامی است.
ما وارد گفتوگو با اروپاییها شدیم، آنها باید این گفتوگوها را جدی میگرفتند و این گفتوگوها در صحنه عمل به یک نقطهای ختم میشد. آلمان، فرانسه، انگلیس و نماینده اتحادیه اروپا در روزهای آخر به ما میگفتند شما چرا اینقدر فشار میآورید که ما نظام بانکی خود را با شما هماهنگ کنیم؟ در حالی که قرار نیست شما صادرات نفت داشته باشید!
به فرض اینکه اروپا نظام بانکی خود را هم با ایران هماهنگ کرد، حال این نظام بانکی قرار است چه کاری انجام دهد؟ قرار است پول نفت ایران را پرداخت کند، وقتی سیاست آمریکاییها این است که از جمهوری اسلامی نفتی صادر نشود. جالب اینکه ترامپ این برنامه را به عمد طوری تنظیم کرده است که در روز 13 آبان در ماه اکتبر در سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا اجرایی شود. لذا وقتی عزم آمریکاییها جزم است که نفتی از ایران صادر نشود و طرف اروپایی هم میگوید شما چرا دنبال این هستید که ما نظام بانکی خود را با شما هماهنگ کنیم، این میشود که آقای روحانی در سفر به اروپا و در جمع اروپاییها در سوئیس اعلام میکند که اینکه آمریکاییها گفتند نفتی صادر نخواهد شد، موضوع سادهای نیست که به راحتی اتفاق بیفتد.
موضع استراتژیک روحانی
و پشتیبانی ملی از آن
عین جمله آقای روحانی این است: «آمریکاییها مدعی شدند میخواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند، آنها معنای این حرف را نمیفهمند؛ چرا که اصلاً معنا ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود، اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید.»
این جمله آقای روحانی که در روز 12 تیر ماه بیان شد، یک جمله استراتژیک بود. معنای این حرف این بود که ما اجازه نمیدهیم در شرایطی که مانع از صادرات نفت ما هستند، نفت دیگران هم صادر شود.
البته، نیاز بود تا این تهدید رئیسجمهوری پشتیبانی شود که بر همین اساس سردار سلیمانی با یک وظیفه ملی وارد شد و در مقابل توطئه اقتصادی دشمن در یک نامه حساب شده از این تهدید آقای روحانی حمایت کرد و این تهدید به این وسیله یک وجه عملی و جدی به خود گرفت. این پیام به سراسر جهان مخابره شد که اینکه میگویند اگر نفت ایران صادر نشود، نفت منطقه هم صادر نمیشود، این یک تهدید توخالی بدون پشتوانه نیست، تهدیدی است که از سوی کسی که توانسته در منطقه کارهای بزرگی فراتر از توان همه ارتشهای منطقهای و فرامنطقهای انجام دهد، پشتیبانی میشود. بازتابها نشان داد که پیام در اذهان مخاطبان خود که غربیها هستند به خوبی نشسته است. آنها روی این موضوع حساب میکنند، به همین دلیل فرمانده ارتش آمریکا بعد از پیام سردار سلیمانی طی بیانیهای گفت: «ما از متحدین خودمان در منطقه دفاع و حمایت میکنیم.»
پیامها و پیامدهای مثبت نامه سردار سلیمانی
اینجا دو بحث مطرح است؛ اول اینکه نظام جمهوری اسلامی باید با همه ظرفیتش میآمد پشت تهدید آقای روحانی و تهدید معتبر میشد؛ لذا سپاه در جایگاه نهادی که جهان آن را یک نهاد محکم، انقلابی، وفادار، قاطع و مؤثر میشناسد پای این قضیه آمد. دومین موضوع هم متوجه یکی از هدفهای دشمن از فشار به کشور بود که بارها هم از سوی مسئولان آمریکایی منعکس شده است و آن اینکه این تحریمها مسئولان جمهوری اسلامی را به دو دسته تقسیم میکند؛ یک دسته طرفدار سازش و یک دسته طرفدار مقاومت و در نهایت این دو طیف رو در روی هم قرار میگیرند، در نتیجه این امر سبب جدا شدن شهروندان از جمهوری اسلامی میشود؛ موضوعی که فرمانده معظم کل قوا در مراسم میثاق پاسداری در دانشگاه امام حسین(ع) هم به آن اشاره
کردند.
اما این ماجرا به طور آشکار پیامی به آنها داد مبنی بر اینکه؛ بخشهای درونی نظام، که غرب آنها را رقیب هم به شمار میآورد، روزی که پای منافع ملی وسط باشد، آنچنان متحد و منسجم در کنار هم میایستند که گویی از اساس اختلافی نداشتهاند. نمونه عملی آن نامه سردار سلیمانی به رئیسجمهور بود که پیش چشم جهانیان قرار گرفت.
از سویی دشمنان مدام تبلیغاتی داشتند مبنی بر اینکه؛ سپاه درصدد ضربه زدن به دولت است، یا اینکه سپاه بزرگترین مخالف و مانع دولت است. برخی طیفها هم در داخل این موضوع را تکرار میکردند. مواضع شخص آقای رئیسجمهور هم بر این نظر دامن میزد که نمونه نزدیک آن در روز 29 فروردین در سخنرانی مراسم روز ارتش بود و نشان میداد که آقای روحانی با سپاه درگیر است و این خبر در جهان بازتاب داشت. حتی سطح شایعات و دامن زدن به این موضوع در اذهان عمومی به نحوی بالا گرفت که چنین مطرح میشد که قرار است سپاه علیه رئیسجمهوری کودتا کند و نظامیها دولت را به دست بگیرند؛ سخنی که خود مسخرهترین نوع شایعات در این سطح بود. افرادی مثل تاجزاده و زیباکلام به این موضوع دامن میزدند، اما پیام سردار سلیمانی همه این توطئهها و نفاقها را خنثی کرد؛ لذا بازتاب این مسئله برای خارجیها و فتنهگران داخلی بسیار تلخ بود.
واکنش فتنهگران داخلی به خوبی در روزنامههای رنگارنگشان مشخص بود. جناحی دانستن پیام سردار سلیمانی یا مطرح کردن بحث فریب رئیسجمهور تنها بخشی از این اراجیف و به در و دیوار زدنها بود. در روزی که همه باید برای مشکلات مردم ید واحده باشند، چنین فعالیتهایی انجام شد. اما نامه سردار سلیمانی همه این تلاشها را خنثی کرد. در واقع میتوان گفت که سردار سلیمانی برجک دشمن را در این اقدام هدف قرار داد.
واکنش سردار سلیمانی به تشری که رئیسجمهور در قلب اروپا به رژیم صهیونیستی میزند این است که میگوید من دست شما آقای روحانی را به واسطه این سخن حق میبوسم. این جمله، سخن حضرت امام(ره) را در ماجرای فتحالمبین یادآوری میکند که خطاب به رزمندگان اسلام فرمودند: «من دست و بازوی شما را که خدا بالای آن است میبوسم و بر این بوسه افتخار میکنم.»
البته، درست است که انتقاداتی نسبت به دولت وجود دارد، اما انتقاد باید به محلی باشد که مورد ایراد است و اگر حرف درستی زده شد، باید تأیید شود. بر همین اساس ممکن است دولت طی پنج سال اخیر یک مسیر اشتباه را طی کرده باشد، اما رهبر معظم انقلاب هم در بیاناتشان تأکید دارند که این مسیر باید از طریق همین دولت اصلاح شود.
راهبرد ایران برای خنثیسازی جنگ اقتصادی آمریکا
اما در حوزه راهبردهای ما در برابر اقدامات آمریکاییها در این جنگ تمامعیار اقتصادی باید گفت که رهبر معظم انقلاب در این مسیر سه مسئله را تعیین کردند که توأم با هم پیگیری شود. اول تحریمهای آمریکایی است که باید با روشهای خودش، با بهرهگیری از ظرفیتهایی که وجود دارد در صحنههای بینالمللی این خط تحریمها شکسته شود و دشمن نتواند ادعای اجماع جهانی علیه ایران را محقق کند و ثابت شود که دوران ائتلافسازی آمریکا علیه ایران به پایان رسیده است.
بخشی از خطوط ترسیمی این تحریمها از اروپا هم عبور میکند. بر اساس این باید توجه داشت که ما حدود 17 میلیارد دلار با اروپا مراوده داریم که عمده آن با همان سه کشور برجامی است. این سهم اگر حفظ و مدیریت شود میتواند کمک کار ما در شکستن این خط تحریم باشد و اگر همراهی سه کشور را پیدا نکردیم، باید این 17 میلیارد دلار در کشورهای دیگر اروپایی که شاید بتوان از آنها به عنوان کشورهای درجه دو یاد کرد، سرشکن شود. این کشورها پیشرفته هستند و میتوانند نیازهای ما را برطرف کنند، اما در عین حال از نظر اقتصادی اقتصادهای بزرگ ندارند و میتوان برای تحریمهای آمریکا در این کشورها نگرانی جدی نداشت.
اتفاق دیگری که باید رقم بخورد، سروسامان دادن به اقتصاد داخلی همزمان با دیگر اقدامات است. رهبر معظم انقلاب بر این تأکید دارند و معتقدند که نمیشود اقتصاد را به جایی که دست ما نیست گره زد و امید به گشایش داشت. دولت هم تا چند ماه پیش حل مشکل داخلی را منوط به حل مسئله تجارت خارجی میدانست، اما با عملکردها و رویکردهای اروپا و آمریکا شاهد تغییر مواضع دولتیها و صحبتهایی از تغییر در مدیریت اقتصادی و اتکا به شیوههای داخلی در ساماندهی به وضعیت داخلی هستیم و عملاً دیگر کمتر سخن از گشایشهای برجام شنیده میشود.
موضوع سوم، موضوع نگاه به شرق است که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید داشتند. ما در آسیا ظرفیت داریم، اما دشمن نداریم. این برخلاف غرب است که مثلاً در اروپا دشمنانی مانند فرانسه و انگلیس و در جای دیگر آمریکا را داریم و منفعتهایی ممکن است داشته باشیم. قدرتهای آسیا، مانند روسها، چینیها و هندیها و حتی ژاپنیها با ما دشمنی ندارند؛ لذا ایشان فرمودند اقتصاد و تجارت خارجی ما باید با نگاه به شرق طراحی و مدیریت شود. امروز نباید به روسیه به چشم روسیه تزاری در قرارداد ترکمانچای نگاه کرد. البته، میتوان نقدی هم به وزارت خارجه وارد کرد که چطور در برخوردهای خود در مقابل روسیه نگران بیاعتمادی به روسیه در پرتو تجربه تلخ ترکمانچای است، اما به خبیثترین دولت تاریخ، یعنی انگلستان که توطئهها و خباثتهایش بر همه غلبه دارد، اعتماد دارد؟
به طور کل، باید دانست که دیدگاه رهبر معظم انقلاب بر ایجاد روابط راهبردی بین ایران و روسیه، چین و دیگر کشورهای آسیایی است؛ موضوعی که آقای ولایتی آن را در یک نقل قول مستقیم از ایشان بیان کرده است. این یکی از راههای بیاثر کردن تحریمهای آمریکا هم محسوب میشود و میتواند آینده تجاری مطلوبی را بین کشورهای شرق ایجاد کند؛ چرا که شاید دوسوم از جمعیت جهان را میتوان در سرزمینهای شرق کشور تا انتهای پهنه آسیا داشت.
اما نکته مهمتر استفاده نکردن از دلار در مبادلات تجاری و جایگزین کردن ارزهای منطقهای و محلی است که میتواند بخش زیادی از تحریمهای آمریکا را که به وسیله قانونهای تحریمی مختلف مبتنی بر چرخه دلار است، بیاثر کند.