علامه سیدمحمدحسین طباطبایی می‌فرمودند: «همه‌ امامان(ع) لطف دارند، اما لطف حضرت رضا(ع) محسوس است.» و در نقلی دیگر، بیان می‌کردند: «همه‌ امامان معصوم(ع) رئوف هستند، اما رأفت حضرت رضا(ع) ظاهر است و انسان هنگامی که وارد حرم رضوی(ع) می‌شود، مشاهده می‌کند که از در و دیوار حرم آن امام(ع) رأفت می‌بارد.»

گفتاری از آیت‌الله سیدمهدی میرباقری در اهمیت و ثواب زیارت معصومین(ع)

يکي از مناسک و عبادات مهمي که در مکتب اهل بيت(عليهم‌السلام) بر آن تأکيد شده زيارت و به ‌ويژه زيارت ائمه(عليهم‌السلام) است که شايد کمتر عبادتي است که به اين اندازه براي آن از ائمه(عليهم‌السّلام) ثواب نقل شده باشد، به خصوص در زيارت سيدالشهداء(س) و در زيارت امام رضا(ع)؛ که گاهي ثواب هفتاد هزار حج، آن هم حج مقبول در يک زيارت معصوم نقل شده است. 
حج از اعمالي است که ثواب‌ فوق‌العاده‌اي دارد و يک عمل عادي نيست؛ در روايت دارد که يکي از ثروتمندان از اصحاب نبي اکرم(ص) موفق به حج نشده بود، حضرت از حج برمي‌گشتند و او حضرت را زيارت کرد و گفت آقا من پول خيلي دارم، ولي امسال موفق به حج نشدم، چقدر انفاق کنم که ثواب حج به من داده شود؟ حضرت فرمود: «اگر به اندازه اين کوه، طلا در راه خدا بدهي جاي حج را نمي‌گيرد و ثواب حج را پر نمي‌کند.»
ابن‌قولويه در کامل الزيارات اين حديث را از موسي‌بن‌جعفر(ع) نقل کرده که حضرت فرمودند: «اگر کسي فرزند من علي‌بن موسي‌الرضا را زيارت بکند، ثواب هفتاد حج آن هم حج مقبوله را دارد؛ راوي عرض کرد: هفتاد حج؟ حضرت فرمودند: هفتصد حج؛ گفت: يعني هفتصد حج مقبوله در يک زيارت؟! فرمودند: هفت هزار حج؛ باز تعجب کرد، حضرت فرمودند: هفتاد هزار حج؛ ديگر حضرت اين مسير را ادامه ندادند و فرمودند: بالاتر از اين بگويم که اگر کسي يک شب محضر امام رضا(ع) بخوابد و حضرت را زيارت بکند و يک شب بيتوته کند، خوابيدن در محضر امام رضا و به اشتياق ايشان، ثوابي است فوق همه‌ اينها که خداي متعال را در عرش الهي زيارت مي‌کند.»
اين امر را در اين حديث به خصوص توضيح داده‌اند و فرمودند: روز قيامت که مي‌شود چهار نفر از اولين و چهار نفر از آخرين در عرش الهي و در آن مقام رفيع هستند؛ از اولين، چهار پيغمبر اولواالعزم: حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت موسي کليم و عيسي مسيح(سلام‌الله‌عليهم) هستند و از آخرين وجود مقدس نبي اکرم، اميرالمؤمنين، امام مجتبي و سيدالشهداء و البته بقيه‌ معصومين(علیهم‌السلام)، بعد حضرت فرمودند: صحنه‌ عرش الهي وسعت پيدا مي‌کند؛ يعني ذيل رحمت نبي اکرم عرش وسعت می‌یابد و همه‌ زائران ائمه در قيامت روي عرش قرار مي‌گيرند و سپس فرمود آنکه ثواب و هديه‌اش از همه بهتر است، زائر امام رضا(ع) است.(۱) روايت خيلي عجيبي است.

مراتب و درجات زيارت
خيلي تعبير بلندي است که بعضي از حاجي‌ها هستند وقتي حج‌شان را تمام مي‌کنند به آنها مي‌گويند: «کيوم ولدته امّه»(۲) مثل روزي که از مادرت متولد شده‌اي، تا اينجا پاکت کرديم و مواظب از اين به بعد خودت باش. اين خيلي مهم است که انسان از نو متولد بشود. اگر يک ماشين سي سال کار کرده باشد، هر کارش بکني ديگر مثل روز اول نمي‌شود و هرچه هم تعميرش کني ماشين سي سال کار کرده است؛ حال يک آدم شصت سال در اين دنيا بوده با غفلت‌ها و اکنون به اين آدم مي‌گويند مثل روزي که از مادرت متولد شده‌اي از نو شروع کن. خيلي مقام عجيبي است که اگر کسي حجش مقبول شود اين‌گونه است؛ از اين بالاتر هم دارد که به بعضي از حاجي‌ها خطاب مي‌شود که با اين حجي که شما انجام داديد، گناه گذشته و آينده‌ات آمرزيده شد؛ يعني گاهي مي‌شود که انسان به حرم امام رضا(ع) مي‌رود، وقتي از حرم ایشان بيرون مي‌آيد، زيارتش تمام مي‌شود. در واقع از حصن بيرون آمده است؛ يعني پاکش کرده‌اند و از حصن و برج و باروي امام رضا(ع) بيرون آمده و ديگر دست شيطان به انسان مي‌رسد؛ ولي گاهي انسان وقتي مي‌رود زيارت امام رضا(ع) ديگر تا ابد در مقام زائر مي‌ماند؛ يعني در حصن و حرم امام رضا مي‌ماند، ولو جسمش مي‌آيد در بازار کار مي‌کند، يا به اداره و دانشگاه و حوزه مي‌رود و درس مي‌خواند؛ ولي روحش در حرم امام رضا(ع) است. بعضي زائران اين‌گونه‌اند؛ وقتي به زيارت مي‌روند، ديگر هيچ‌وقت از آن حالت زيارت بيرون نمي‌آيند و اين خيلي مقام رفيعي است. اين همان است که وجود مقدس رسول‌الله(ص) در آن نقلي که از ايشان شده به اصحاب‌شان فرمودند «لَوْ تَدُومُونَ عَلَى الْحَالَةِ الَّتِي وَصَفْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِهَا لَصَافَحَتْكُمُ‏ الْمَلَائِكَةُ وَ مَشَيْتُمْ عَلَى الْمَاء»(۳)؛ يعني اگر آن حالاتي که در نزد من داريد و توصيف مي‌کنيد که وقتي پيش شما مي‌آييم رقت قلب پيدا مي‌کنيم و بي‌ميل به دنيا مي‌شويم و محبت آخرت در دل ما مي‌آيد و در دنيا بي‌قرار مي‌شويم، اگر اين حالات را حفظ مي‌کرديد و مداومت بر اين حالات پيدا مي‌کرديد، شيطان به سرمايه‌تان دستبرد نمي‌زد و ملائکه با شما مصافحه مي‌کردند و روي آب راه مي‌رفتيد. بعضي زائران اين‌طوري‌اند، وقتي به زيارت مي‌روند ديگر الي‌الأبدشان تضمين مي‌شود.

حداقل آداب زيارت
کسي که قصد حرم می‌کند، وقتی از خانه خارج می‌شود، راحل باشد و در راه هم دنيا مشغولش نکند. در روايات فرمودند: از خانه‌ات که بيرون مي‌آيي و رو به حرم امام مي‌روي، به دنيا توجه نکن و دائم مشغول به ذکر باش. عجيب آنجاست که اذکاري هم که در راه زيارت امام هست، عمدتاً ذکرهاي توحيدي است؛ «سبحان‌الله»، «الحمدلله»، «لااله‌الاالله» و «الله‌اکبر» اين تسبيحات اربعه را بگوييد و تجربه هم شده که آن کساني که وقتي زيارت مي‌روند، در مسير زيارت مشغول به ذکر توحيدند، زيارت‌شان با بقيه متفاوت است و درها به روي‌شان باز مي‌شود. بعد بايست دم در و آن اذن دخول فوق‌العاده را بخوان: «وقفت علي باب من ابواب بيوت نبيک»(۴)؛ يعني خدايا من در يکي از خانه‌هاي پيغمبر تو ايستاده‌ام. مي‌خواهم وارد بيت‌النبوة شوم و حقايق نبوت براي من معلوم شود؛ آن حقايقي که بر قلب پيغمبرت نازل کردي و اين پيامبر اين حقايق را در يک خانه‌هايي آورد. همه‌ آن چراغ هدايت در حرم امام رضا(ع) روشن است و من مي‌خواهم از اين چراغ و از آن معارف استفاده کنم و مي‌خواهم وارد بيت‌النبوة بشوم؛ خدايا من معتقدم اين آقايي که به  زيارتش مي‌روم زنده است، مي‌بيند، مي‌شنود، جواب مي‌دهد؛ زيارت این است، والا اگر آدم به اينها معتقد نيست براي چه اصلاً راه مي‌افتد و مي‌رود؛ بايد اين‌گونه وارد شد.

سلام به هر مقام امام
 فتح بابي از توحيد
اگر کسي راحلاً به حرم امام رفت، هر سلامي که به امام مي‌کند يک باب از توحيد به رويش باز مي‌شود، چون هر مقامي از مقامات ائمه(عليهم‌السلام) يک باب توحيد است؛ زيرا ائمه ابواب‌الله هستند و هر مقامي از مقامات‌شان يک بابي است به سوي خدا و از هر دري که برويد راهي به سوي خدا باز مي‌شود. 

عهد دوطرفه‌ امام و مأموم
زيارت دو خاصيت دارد؛ ايمان ما را هم کامل مي‌کند و هم نو مي‌کند و نيز  ولايت ما را هم کامل و هم نو مي‌کند. اين عهد دو طرفه است؛ يعني ما با امام عهد بستيم که او امام باشد و ما دنباله‌رو و مأموم باشيم و امام نيز با ما عهد شفاعت بسته که اگر شما دنبال من آمديد، من شما را مي‌برم. در راه خدا بايد انسان را ببرند؛ اين راه رفتني نيست، بردني است.
منابع:
۱ـ کافي، ج 4، ص 585.
۲ـ المقنعه، ص 388.
۳ـ کافي، ج 2، ص 424.
۴ـ البلدالامين، ص 276.

عثمان‌بن‌حنیف‌ـ 11

گذر از اشرافیت و پذیرش زندگی زاهدانه شاه‌بیت کلام حضرت علی(ع) در نامه مشهورشان به عثمان است. این امر خطیر تنها با تظاهر و ریا محقق نمی‌شود؛ بلکه باید از درون آدمی بجوشد و با باور و ایمان درونی بارور شود. که اگر چنین نباشد، فرد دچار نفاق و خستگی شده و چون حب دنیا در اعماق قلبش ریشه کرده است، در برهه‎ای از زمان دنیاگرایی خود را بروز می‌دهد و این گونه افراد غالباً صدمه‌های بزرگی بر پیکر جامعه دینی وارد می‌کنند.
از این رو برای رسیدن به مقام زهد و ساده‌زیستی به تربیت نفس نیاز دارد. بزرگ مرد و انسان کاملی مانند حضرت امیر تأکید می‌کند که برای دل کندن از دنیا باید اقداماتی انجام دهد تا به جایگاه بالاتری دست یابد! این به معنای آن است که غیر معصوم باید به طریق اولی در زندگی خود برنامه‌ای برای سلوک داشته باشد و مسئول جامعه دینی برای این امر دو چندان زحمت بکشد! 
لذا حضرت امیر(ع) خطاب به عثمان نوشته است: «خود را تربيت مي‌كنم، چنان تربيتى كه شاد گردد به قرص نانى كه بر آن خورشى يابد و در خورش به نمك قناعت كرده بسازد و (از بسيارى گريه) كاسه چشمم را به حال خود گذارم كه اشك‌هايش تهى شود؛ مانند چشمه‌اى كه آبش فرو رفته است (آنقدر بگريم كه اشكم نماند).»
امیرالمؤمنین علی(ع) کسی را که تنها به چرب و شیرین دنیا اکتفا کرده و آن را مبنای تصمیمات خود می‌داند، به شدت مذمت کرده و او را مانند بهایم می‌داند. 
از این رو اگر فردی و به ویژه مسئولی در حاکمیت، داعیه زندگی انسانی دارد، باید رفتار و سلوک خود را بسنجد و ببیند عمر خود را در عبادت خدا و خدمت مردم صرف می‌کند یا به سیر کردن شکم و پر کردن جیب خود و خانواده‌اش بسنده کرده است! کارگزاری که شیوه دوم را دارد، در برابر محرومان خوی درندگی دارد و در برابر زراندوزان و زورمداران مانند یک گوسفند رام است! 
برای فرار از این حالت حیوانی، امیرالمؤمنین علی(ع) به کارگزاران این گونه سفارش می‌فرماید: «خوشا نفسى كه آنچه پروردگارش واجب كرده، ادا كند و در سختى شكيبا باشد و در شب از خواب دورى گزيند تا زماني كه خواب و پينكى بر او غلبه نمايد، زمين را فرش پنداشته دستش را بالش قرار دهد، در گروهى كه ترس بازگشت (روز رستخيز) چشم‌هاشان را بيدار داشته و پهلوهاشان را از خوابگاه‌ها دور ساخته و لب‌هاشان به ذکر و ياد پروردگارشان آهسته گويا است و به بسيارى استغفار، گناهان‌شان پراكنده شده است. در قرآن كريم مى‌فرمايد: «أُولئِكَ حِزْبُ اللهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ يعنى آنان حزب و گروه خدا هستند، بدانيد كه حزب خدا رستگارند.» 
در نهایت حضرت با جمله‌ای کوتاه عصاره بیانات خود را بار دیگر به عثمان گوشزد می‌کنند که «پس اى پسر حنيف از خدا بترس و چند قرص نانت بايد تو را بس باشد تا سبب رهایی‌ات از آتش گردد.»
همه اینها در مقابل حضور در مجلسی است که فقرا در آن نبودند، حال از این نامه وضع اخروی مسئولی که خون مردم را در شیشه می‌کند و از بیت‌المال مسلمین می‌مکد، دریافته می‌شود؟
مسئولی که به کم اکتفا کند، فریفته و دلباخته مال ثروتمندان نمی‌شود و همین امر راه نجات اوست.

 محمد گنجی‌لیسار/ تمام کلمات نورانی که از اهل بیت گرامی به دست ما رسیده، ارزشمند و راهگشا است، اما برخی از آنها به دلیل نسبتی که با زندگی فردی و اجتماعی ما برقرار می‌کنند، از ارزش مضاعفی برخوردارند. به تعبیری، بعضی از این روایات می‌توانند به تنهایی گره‌گشای بسیاری از مشکلات بشر در همیشه‌ تاریخ باشند؛ مانند این روایت رسول‌الله(ص) که فرمودند: «آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگری بپسند و آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگری هم نپسند.»
به قول حجت‌الاسلام تاج‌لنگرودي‌؛ «اين جمله زيربنايي‌ترين پايه و مبناي اخلاق عملي است.» 
یکی از این‌گونه روایات روایتی است که جناب شیخ مفید(ره) در کتاب الإختصاص، از امام رضا(ع) نقل می‌کنند. این روایت که وصیت حضرت به شیعیان است و از جانب حضرت عبدالعظیم(ع) به دست ما رسیده، یک نقشه‌ راه برای کسانی است که هم دغدغه‌ سیر و سلوک عرفانی در مکتب اهل بیت(ع) را دارند و هم دغدغه‌ کار تشکیلاتی و انقلابی.  
حضرت عبدالعظیم(ع) می‌گوید امام رضا(ع) به من وصیت کردند:
«اي عبدالعظيم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که راهي براي شيطان نگذارند که بر نفس آنان چيره شود و آنان را فرمان بده به راستي در گفتار، اداي امانت، خاموشي و دخالت نکردن در اموري که به آنان مربوط نيست، شتافتن سوي يکديگر، رفتن به ديدار يکديگر، که اينها وسيله‌اي است براي نزديکي به من.
نيز فرمان بده تا خود را درگير نکنند، چندان که بخواهند تا يکديگر را بِدَرَند، که من با خود عهد کرده‌ام که هر کس چنين کند و يکي از دوستان مرا به خشم آورد، از خدا بخواهم تا در دنيا او را به درشت‌ترين عذاب گرفتار کند و در آخرت از زيانکاران باشد.»

« سکينه خوش‌طينت» استاد حوزه و پژوهشگر خانواده در گفت‌وگو با صبح صادق
 کبري فرشچي/ يکي از دغدغه‌هاي هر خانواده مؤمن و معتقدي تربيت ديني فرزندان است. همه پدران و مادران دل‌شان مي‌خواهد فرزنداني صالح و سالم داشته باشند. اما صالح بودن فرزند امري است که با تربيت خانواده ارتباط مستقيم دارد و براي آنکه بتوانيم فرزنداني مؤمن و صالح تربيت کنيم، ابتدا بايد خودمان به اخلاق و دينداري تقيد داشته باشيم؛ چراکه فرزندان ما بيش از آنکه از گفتار و نصايح ما الگو بگيرند، از رفتارهاي ما الگوبرداري مي‌کنند و مي‌کوشند تا شبيه ما شوند. همچنين مطابق روايات اسلامي لقمه حلال و پاک نقش مهمي در تربيت ديني فرزندان ما دارد و اگر لقمه ناپاک باشد بهترين تربيت‌ها هم به ثمر نمي‌رسد. 
تربيت ديني و دغدغه‌هاي مادرانه و پدرانه خانواده‌هاي مذهبي موضوعي است که براي بحث و بررسي آن به سراغ سکينه خوش‌طينت محقق و پژوهشگر علوم ديني و تربيتي و استاد حوزه علميه رفتيم و با وي به گفت‌وگو نشستيم، حاصل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

*‌ لطفاً بفرمایید براي آنکه فرزندان‌ ما با تربیت ديني آشنا شوند و در نوجواني و جواني افراد دين‌مداري باشند تربيت ديني آنها را از چه زماني باید آغاز کنيم؟ 
ما اعتقاد داريم تربيت فرزند از زمان بارداري و حتي پیش از آن آغاز مي‌شود. رفتارهاي مادر روي فرزند تأثير مي‌گذارد. خانواده‌اي که فضاي امن و آرامي دارد مي‌تواند اين آرامش را از طريق مادر به فرزند نيز منتقل کند. مادر فعاليت‌هاي گوناگونی دارد، اما توصيه مي‌شود مادران باردار در دوران بارداري فعاليت‌هاي ديني داشته باشند. به همين دلیل هم توصيه مي‌شود مادران باردار علاوه بر عبادات معمول و بجا آوردن نمازهاي واجب، بيش از پيش عبادت و دعا و راز و نياز کنند و با افراد مؤمن و متقی نشست و برخاست داشته باشند.

*‌ يعني شما معتقديد دوران پیش از تولد کودک هم مي‌تواند در تربيت ديني‌ او مؤثر باشد؟ لطفاً در اين باره توضیح دهید؟
ببینید برای مثال صداي اذان روي مادر خيلي اثر می‌گذارد و همين‌طور روي فرزندش اثرات مثبت فراواني دارد. هنگام اذان رابطه انسان با آسمان برقرار مي‌شود و مادر فيض الهي و رباني خداوند را دريافت مي‌کند. اين فيض الهي روي مادر تأثير مي‌گذارد و فطرت الهي مادر بيدار مي‌شود و اينگونه فطرت الهي را به فرزندش هم منتقل مي‌کند. یا وقتی که وضو مي‌گيرد و در نهايت در پيشگاه خداوند به نماز مي‌ايستد. آب وضو از عرش براي انسان نازل شده و طهارت روحي را براي وي در پي دارد. با اين فرآيند تمام اعضاي انسان پاک مي‌شود و آلودگي‌هايي که فرد در طول روز و در برخورد با ماديات داشته است از بین می‌رود، در روايات هم داريم که نماز جوي آبي است که فرد روزی پنج بار از آن استفاده مي‌کند، در چنين شرايطي است که آلودگي‌هاي روحي مادر پاک مي‌شود و اين پاکي به فرزند هم منتقل مي‌شود و فرزند از طريق خون، ‌غذايي که مادر مصرف مي‌کند و کارهايي که انجام مي‌دهد اينها را درک مي‌کند. وقتي مادر وضو مي‌گيرد، رو به خدا مي‌ايستد و عبادت مي‌کند، بچه اين آرامش را در درون رحم مادر درک مي‌کند و آن رابطه‌اي که مادر با خدا دارد چون رابطه‌اي اصيل و فطري است و کودک هم بر همان فطرت پاک آفريده شده، پس با خدا ارتباط برقرار مي‌کند و در جريان کرنش مادر در برابر عظمت الهي فرزند هم کرنش مي‌کند؛ چراکه بچه جزئي از وجود مادر است.  خداوند بچه را از طريق مادر تربيت مي‌کند و مادر واسطه رسيدن فيض الهي به فرزند است. چه پیش از تولد چه هنگام تولد و چه پس از تولد. 

*‌ بنابراین اگر آغاز تربيت را در همان دوران بارداري و پیش از تولد بدانيم، پس از تولد مسئوليت خانواده و مادر سنگين‌تر مي‌شود، اين‌طور نيست؟
بله دقيقاً همین طور است. بعد از تولد فرزندان ما در اختيار ما قرار مي‌گيرند و تابع پذيرش هر نوع تربیتی هستند که ما درباره آنها اعمال می‌کنيم. 

*‌ آيا بچه‌هاي کوچک هم نيازمند فرآيندهاي تربيتي هستند؟
بله قطعاً. اصلاً اگر ما بخواهيم تربيت مناسبي داشته باشيم بايد از همان دوران کودکي آغاز کنيم؛ چراکه وقتي فرزند ما به سنين نوجواني و بحران بلوغ رسيد، ديگر قابليت تغيير ندارد.

*‌ اين تربيت بايد چگونه صورت بگيرد تا تأثيرگذار باشد؟
ما بايد از خودمان شروع کنيم. در واقع فرزندان ما همچون دوربين فيلمبرداري هستند که تمام اعمال و رفتار ما را ضبط مي‌کنند. تأثير رفتارهاي ما در اعمال و رفتار فرزندان‌مان هم دقيقاً به همين شکل است و فرزندان ما تمام اعمال و رفتار ما را تحت نظر دارند تا در جاي خودش اين اعمال و رفتار را ظهور و بروز بدهند. بديهي است که اگر منِ مادر داد و فرياد بزنم و بدخُلق باشم، ‌اگر موسيقي‌هاي مبتذل گوش بدهم، يا برعکس فردي معتقد و مبادي‌آداب باشم در هر صورت فرزند من رفتار من را الگو قرار مي‌دهد و در آينده همين رفتارها را از خود بروز خواهد داد. هر رفتاري که من انجام دهم فرزندم آن را جذب مي‌کند. فرزند من از روز اول که به دنيا مي‌آيد تحت تربیت من قرار دارد، اگر رفتار مناسبي با او داشته باشم، به همين صورت تربيت مي‌شود و اگر بنا باشد رفتار نامناسبی داشته باشم، وقتي گريه مي‌کند سرش داد بزنم و با تندي برخورد کنم، بچه هم همين رفتار را از من مادر الگو مي‌گيرد و آن را به شکلي بروز مي‌دهد. تربيت ديني هم به همين صورت است. بچه‌ها طبق الگوي رفتاري ما پرورش مي‌يابند، بچه ما شبيه غير نمي‌شود، بلکه کپي خود ما خواهد بود و فرزندان ما شبيه عملکرد ما مي‌شوند، نه حرف ما. آنان رفتار ما را مي‌بينند، پردازش مي‌کنند و هر زماني که نياز داشته باشند به فراخور شرايط، آن اعمال و رفتاري را که از ما دريافت کرده‌اند، بروز مي‌دهند.  بعد وقتي بچه بزرگ‌تر مي‌شود و رفتار نامناسبي دارد مي‌گوييم چرا بچه من فحش داد، يا چرا فلان کار را کرد؟ در حالي که اگر برگرديم می‌بینیم که مشکل از خود ما بوده است. 

*‌‌ يکي از نکاتي که اسلام روي آن حساسيت بالايي دارد، بحث لقمه پاک است، نقش لقمه حلال در تربيت ديني چيست؟
ببینید غذايي را که جلوي بچه مي‌گذاريم اگر با نام خدا و به خصوص با افکار خوب بپزيم و در اختيار فرزندان قرار دهيم، اين اخلاق خوب با غذا وارد خون بچه مي‌شود و در نتيجه بازخورد خوبي دارد، اما اگر غذايي به فرزندمان بدهیم که از مال حرام باشد، آثار خوبی نخواهد داشت و چه بسا وقتی اين بچه بزرگ ‌شود به یک مفسد اقتصادي تبديل ‌شود. به این ترتيب اگر درباره بسياري از افرادي که امروز خطاکار هستند بررسي کنيم، درمي‌يابيم که بسياري از آنها در کنار تربيت نامناسب، لقمه حلالي هم نخورده‌اند و اينکه امروز در جايگاه مفسد اقتصادي يا جرائم ديگر ظاهر مي‌شوند به واسطه لقمه شبهه‌ناکي است که مصرف کرده‌اند.
مي‌گويند عالمي فرزندش ناخلف بود، وي جست‌وجو کرد که چرا اين چنين شده است. او که خودش همه چيز را رعايت مي‌کرده، از همسرش پرسید و معلوم شد خانم در دوران بارداري در کوچه سوزني را به بار انارفروش زده و به اندازه آن سوزن آب انار را نوشيده که همين امر موجب شده فرزندش ناخلف شود. پس ببینید تربيت و لقمه پاک در تربيت فرزند چه تأثيري دارد، به ویژه نقش مادران در اين ميان که بسيار مهم است. 

مرتضی متشرعی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«الهه احمدی» نخستین بانوی ایرانی صدرنشین رنکینگ جهانی تیراندازی گفت: «در ورزش از حضرت زهرا(س) مدد می‌گیرم. ما چون مسلمان هستیم هیچ حرفی را درباره مانع بودن حجاب قبول نمی‌کنیم و قطعاً بانوان قهرمانی که بر روی سکوی قهرمانی می‌ایستند، جواب محکمی می‌دهند به هر حرفی که از دهن هر کسی در داخل و خارج از کشور زده می‌شود مبنی بر اینکه؛ حجاب محدودیت است؛ زیرا ما حرف‌های‌مان را با عمل ثابت کردیم و باید از امثال مسیح علی‌نژاد پرسید که اگر حجاب مانع است، پس چرا بانوان فوتسالیست قهرمان آسیا شدند و چرا این همه بانوی ایرانی بر روی سکوی قهرمانی
 می‌ایستند؟!»

شخصیت کم‌نظیر استاد شهید مرتضی مطهرى را می‌توان از جنبه‌هاى مختلف بررسى و کنکاش کرد؛ از جنبه علمى، اجتماعى، سیاسى، خانوادگى، گرفته تا اخلاقى، عرفانى، مذهبى و غیره. این تحقیقات مى‌تواند ما را به سرّ توفیق کم‌نظیر این مرد الهى که در عمر شصت ساله خود آثاری گرانقدر، غنى و مؤثر از خود باقى گذاشت و ثمرات اجتماعى فراوان نیز داشت رهنمون کند و از این طریق شخصیت او الگوى همه کسانى شود که طالب زندگى اسلامى و مؤثر در جهان امروز هستند، به ویژه جوانان مسلمان که با فطرت پاک و خداجوى خود در جست‌وجوى شخصیت‌هاى نمونه اسلامى هستند تا مدارج تکامل انسانى را در این جهان پر فریب هر چه سریع‌تر بپیمایند.
کتاب استاد مطهری از نگاه خانواده، مجموعه‌اى است به کوشش شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید مطهری، مشتمل بر مصاحبه‌هایى با چند نفر از اعضاى بیت معظم استاد مطهرى. این مجموعه دارای نکاتى بدیع و آموزنده است که گوشه‌اى از شخصیت جامع‌الاطراف آن استاد فرزانه را ترسیم می‌کند.
در کتاب استاد مطهری از نگاه خانواده با همسر، سه فرزند پسر و یکى از دختران استاد مطهرى گفت‌و‌گو و مطالب ناگفته فراوانى از زندگى خصوصى ایشان بازگو شده است که مى‌تواند الگوى تربیتى و فکرى اسلامى را به همگان به ویژه نسل جوان عرضه بدارد.
در بخشی از این مجموعه می‌خوانیم: «گفت‌وگو با دکتر مجتبى مطهرى: پدرم مى‌گفت اگر مراقب جوان‌ها نباشیم از دست مى‌روند...
پدر پیوسته بیان طریقت و راه مى‌کردند و راه خدا، راه انبیا، راه انسانیت و راه سعادت را بیشتر به صورت ایجاز و کنایه و در پرده موعظه و حکمت بیان مى‌کردند. بسیار مختصر سخن مى‌گفتند و کمتر مسائل را توضیح مى‌دادند. از تطویل کلام به شدت پرهیز داشتند و پیوسته به نکات اساسى اشاره داشتند و درک معانى جزئى را به عهده مخاطب مى‌گذاشتند.
یادم هست که مى‌خواستم کنکور بدهم و پدر مى‌گفتند؛ اگر من جاى مجتبى بودم طلبه مى‌شدم.»