کبري فرشچي/ يکي از دغدغههاي هر خانواده مؤمن و معتقدي تربيت ديني فرزندان است. همه پدران و مادران دلشان ميخواهد فرزنداني صالح و سالم داشته باشند. اما صالح بودن فرزند امري است که با تربيت خانواده ارتباط مستقيم دارد و براي آنکه بتوانيم فرزنداني مؤمن و صالح تربيت کنيم، ابتدا بايد خودمان به اخلاق و دينداري تقيد داشته باشيم؛ چراکه فرزندان ما بيش از آنکه از گفتار و نصايح ما الگو بگيرند، از رفتارهاي ما الگوبرداري ميکنند و ميکوشند تا شبيه ما شوند. همچنين مطابق روايات اسلامي لقمه حلال و پاک نقش مهمي در تربيت ديني فرزندان ما دارد و اگر لقمه ناپاک باشد بهترين تربيتها هم به ثمر نميرسد.
تربيت ديني و دغدغههاي مادرانه و پدرانه خانوادههاي مذهبي موضوعي است که براي بحث و بررسي آن به سراغ سکينه خوشطينت محقق و پژوهشگر علوم ديني و تربيتي و استاد حوزه علميه رفتيم و با وي به گفتوگو نشستيم، حاصل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
* لطفاً بفرمایید براي آنکه فرزندان ما با تربیت ديني آشنا شوند و در نوجواني و جواني افراد دينمداري باشند تربيت ديني آنها را از چه زماني باید آغاز کنيم؟
ما اعتقاد داريم تربيت فرزند از زمان بارداري و حتي پیش از آن آغاز ميشود. رفتارهاي مادر روي فرزند تأثير ميگذارد. خانوادهاي که فضاي امن و آرامي دارد ميتواند اين آرامش را از طريق مادر به فرزند نيز منتقل کند. مادر فعاليتهاي گوناگونی دارد، اما توصيه ميشود مادران باردار در دوران بارداري فعاليتهاي ديني داشته باشند. به همين دلیل هم توصيه ميشود مادران باردار علاوه بر عبادات معمول و بجا آوردن نمازهاي واجب، بيش از پيش عبادت و دعا و راز و نياز کنند و با افراد مؤمن و متقی نشست و برخاست داشته باشند.
* يعني شما معتقديد دوران پیش از تولد کودک هم ميتواند در تربيت ديني او مؤثر باشد؟ لطفاً در اين باره توضیح دهید؟
ببینید برای مثال صداي اذان روي مادر خيلي اثر میگذارد و همينطور روي فرزندش اثرات مثبت فراواني دارد. هنگام اذان رابطه انسان با آسمان برقرار ميشود و مادر فيض الهي و رباني خداوند را دريافت ميکند. اين فيض الهي روي مادر تأثير ميگذارد و فطرت الهي مادر بيدار ميشود و اينگونه فطرت الهي را به فرزندش هم منتقل ميکند. یا وقتی که وضو ميگيرد و در نهايت در پيشگاه خداوند به نماز ميايستد. آب وضو از عرش براي انسان نازل شده و طهارت روحي را براي وي در پي دارد. با اين فرآيند تمام اعضاي انسان پاک ميشود و آلودگيهايي که فرد در طول روز و در برخورد با ماديات داشته است از بین میرود، در روايات هم داريم که نماز جوي آبي است که فرد روزی پنج بار از آن استفاده ميکند، در چنين شرايطي است که آلودگيهاي روحي مادر پاک ميشود و اين پاکي به فرزند هم منتقل ميشود و فرزند از طريق خون، غذايي که مادر مصرف ميکند و کارهايي که انجام ميدهد اينها را درک ميکند. وقتي مادر وضو ميگيرد، رو به خدا ميايستد و عبادت ميکند، بچه اين آرامش را در درون رحم مادر درک ميکند و آن رابطهاي که مادر با خدا دارد چون رابطهاي اصيل و فطري است و کودک هم بر همان فطرت پاک آفريده شده، پس با خدا ارتباط برقرار ميکند و در جريان کرنش مادر در برابر عظمت الهي فرزند هم کرنش ميکند؛ چراکه بچه جزئي از وجود مادر است. خداوند بچه را از طريق مادر تربيت ميکند و مادر واسطه رسيدن فيض الهي به فرزند است. چه پیش از تولد چه هنگام تولد و چه پس از تولد.
* بنابراین اگر آغاز تربيت را در همان دوران بارداري و پیش از تولد بدانيم، پس از تولد مسئوليت خانواده و مادر سنگينتر ميشود، اينطور نيست؟
بله دقيقاً همین طور است. بعد از تولد فرزندان ما در اختيار ما قرار ميگيرند و تابع پذيرش هر نوع تربیتی هستند که ما درباره آنها اعمال میکنيم.
* آيا بچههاي کوچک هم نيازمند فرآيندهاي تربيتي هستند؟
بله قطعاً. اصلاً اگر ما بخواهيم تربيت مناسبي داشته باشيم بايد از همان دوران کودکي آغاز کنيم؛ چراکه وقتي فرزند ما به سنين نوجواني و بحران بلوغ رسيد، ديگر قابليت تغيير ندارد.
* اين تربيت بايد چگونه صورت بگيرد تا تأثيرگذار باشد؟
ما بايد از خودمان شروع کنيم. در واقع فرزندان ما همچون دوربين فيلمبرداري هستند که تمام اعمال و رفتار ما را ضبط ميکنند. تأثير رفتارهاي ما در اعمال و رفتار فرزندانمان هم دقيقاً به همين شکل است و فرزندان ما تمام اعمال و رفتار ما را تحت نظر دارند تا در جاي خودش اين اعمال و رفتار را ظهور و بروز بدهند. بديهي است که اگر منِ مادر داد و فرياد بزنم و بدخُلق باشم، اگر موسيقيهاي مبتذل گوش بدهم، يا برعکس فردي معتقد و مباديآداب باشم در هر صورت فرزند من رفتار من را الگو قرار ميدهد و در آينده همين رفتارها را از خود بروز خواهد داد. هر رفتاري که من انجام دهم فرزندم آن را جذب ميکند. فرزند من از روز اول که به دنيا ميآيد تحت تربیت من قرار دارد، اگر رفتار مناسبي با او داشته باشم، به همين صورت تربيت ميشود و اگر بنا باشد رفتار نامناسبی داشته باشم، وقتي گريه ميکند سرش داد بزنم و با تندي برخورد کنم، بچه هم همين رفتار را از من مادر الگو ميگيرد و آن را به شکلي بروز ميدهد. تربيت ديني هم به همين صورت است. بچهها طبق الگوي رفتاري ما پرورش مييابند، بچه ما شبيه غير نميشود، بلکه کپي خود ما خواهد بود و فرزندان ما شبيه عملکرد ما ميشوند، نه حرف ما. آنان رفتار ما را ميبينند، پردازش ميکنند و هر زماني که نياز داشته باشند به فراخور شرايط، آن اعمال و رفتاري را که از ما دريافت کردهاند، بروز ميدهند. بعد وقتي بچه بزرگتر ميشود و رفتار نامناسبي دارد ميگوييم چرا بچه من فحش داد، يا چرا فلان کار را کرد؟ در حالي که اگر برگرديم میبینیم که مشکل از خود ما بوده است.
* يکي از نکاتي که اسلام روي آن حساسيت بالايي دارد، بحث لقمه پاک است، نقش لقمه حلال در تربيت ديني چيست؟
ببینید غذايي را که جلوي بچه ميگذاريم اگر با نام خدا و به خصوص با افکار خوب بپزيم و در اختيار فرزندان قرار دهيم، اين اخلاق خوب با غذا وارد خون بچه ميشود و در نتيجه بازخورد خوبي دارد، اما اگر غذايي به فرزندمان بدهیم که از مال حرام باشد، آثار خوبی نخواهد داشت و چه بسا وقتی اين بچه بزرگ شود به یک مفسد اقتصادي تبديل شود. به این ترتيب اگر درباره بسياري از افرادي که امروز خطاکار هستند بررسي کنيم، درمييابيم که بسياري از آنها در کنار تربيت نامناسب، لقمه حلالي هم نخوردهاند و اينکه امروز در جايگاه مفسد اقتصادي يا جرائم ديگر ظاهر ميشوند به واسطه لقمه شبههناکي است که مصرف کردهاند.
ميگويند عالمي فرزندش ناخلف بود، وي جستوجو کرد که چرا اين چنين شده است. او که خودش همه چيز را رعايت ميکرده، از همسرش پرسید و معلوم شد خانم در دوران بارداري در کوچه سوزني را به بار انارفروش زده و به اندازه آن سوزن آب انار را نوشيده که همين امر موجب شده فرزندش ناخلف شود. پس ببینید تربيت و لقمه پاک در تربيت فرزند چه تأثيري دارد، به ویژه نقش مادران در اين ميان که بسيار مهم است.