حسین میرچراغخانی/ خوشحالیم با اتمام سلسله مقالاتی که به اجمال ابعاد و زوایای گوناگون سیاسی، فکری و فرهنگی انجمن حجتیه را معرفی کرد، اکنون کتاب دیگری از پروژه کلان تحقیقاتی پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق(ع) درباره جریانشناسی فکری و فرهنگی ایران معاصر تحت عنوان «جریانشناسی فکری فرهنگی عقلانیت اسلامی» را به قلم یکی از نویسندگان آن پیش روی خوانندگان فرهیخته صفحه اندیشه در قالب چند مقاله قرارداده و به حد بضاعت علمی خود از آن بهره خواهیم گرفت. امید است این چکیده مقالات در برانگیختن احساس علاقه و نیاز مخاطبان برای مراجعه به کتب پژوهشگاه در این باره و مطالعه دیگر منابع جریانشناختی نقش داشته باشد.
عقلانیت اسلامی
در برابر جریانهای سیاسی و فکری غیرمذهبی، مانند لیبرالیستها، سوسیالیستها و ناسیونالیستهاـ که در سدۀ اخیر در کشور ایران ظهور یافتند و هر یک طیفی از روشنفکران و قشری از جوانان و دانشگاهیان را به خود جلب کردندـ جریانهای مذهبی و شبهمذهبی بسیاری شکل گرفتند که خود را به آموزههای دینی متکی کردند و اظهار داشتند اسلام منبع و منشأ همۀ حرکتهای آنهاست. بخش زیادی از جریانهای مذهبی، مانند مکتب تفکیک، سنتگرایی، تجددستیزی و فرهنگستان علوم اسلامی، با نوع نگاهی که به دین، عقل و مدرنیته دارند، از یکدیگر متمایز میشوند.
در این میان، یک جریان عقلگراـ که برخی نویسندگان آن را «عقلانیت اسلامی» نام نهادندـ با ویژگیهای خاصی، مانند اعتبار عقل و روش عقلی، واقعنمایی گزارهها از جمله گزارههای دینی، جامعیت اسلام، کارآمدی نظام جمهوری اسلامی و اعتقاد به ولایت فقیه، پا به عرصۀ وجود گذاشت. این جریان، که از درون جریان سنتی حوزۀ علمیۀ قم بیرون آمده است، با تکیه بر میراث گذشتۀ حوزۀ علمیه، دغدغۀ تحول نیز دارد؛ از همین رو، جریان عقلانیت اسلامی با جریان روشنفکری دینی و جریان سنتی تفاوت مییابد؛ به این معنا که نه مانند جریان روشنفکری به سنت پشت میکند و نه مانند جریان سنتی، تحولات و مدرنیته را نادیده میگیرد.
اهمیت و ضرورت
شناخت جریان عقلانیت اسلامی
جریان عقلانیت اسلامی، در تاریخ معاصر با وجود مخالفان و معارضان بسیاری که داشت، نقش فعالی ایفا کرد و در بین حوزههای علمیه نفوذ بسیاری یافت. این جریان با آغاز حرکت امام خمینی(ره) و تلاش شاگردانی مانند رهبر معظم انقلاب و شهید مطهری، جان تازهای به خود گرفت و به تدریج موفق شد جایگاه خود را در جامعه باز کند تا جایی که مسبب حرکت انقلاب اسلامی شد و تودههای مردم را به سمت خود جلب کرد. این جریان فکریـ که بیشترین طرفدار را در بین مردم و روحانیت داردـ در حال حاضر با رهبری امام خامنهای(مدظلهالعالی) در همه حوزههای فکری، فرهنگی و سیاسی ظهوری برجسته دارد.
با توجه به اینکه در حال حاضر جریان عقلانیت اسلامی، بر بخش عظیمی از حوزههای فکری و سیاسی عملاً سیطره دارد و قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز از ابعاد فکری این جریان نشئت گرفته است، شناخت و بررسی این جریان موجب شناخت هویت فکری و مبانی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی میشود. از سوی دیگر، با توجه به تبلیغات گستردۀ احزاب و گروههای گوناگون در قالب اسلام و فعالیتهای سیاسی آنها، معرفی جریان اصیل اسلامی ضروری به نظر میرسد تا هر گاه فرقهای به نام اسلام و تشیع شکل گرفت، افراد جامعه تحت تأثیر آن قرار نگیرند و شاخصههای جریان اصیل برای همگان مشخص باشد تا در تشخیص خود، در بازیها، بحرانها و حیلههای سیاسی مرتکب اشتباه نشوند.
پیشینه تکوین و سیر تاریخی
جریان عقلانیت اسلامی
پیشینۀ جریان عقلانیت اسلامی و شکلگیری آن، با شروع غیبت کبرای حضرت ولیعصر(عج) مصادف است. فراز و نشیبهای تاریخی این جریان نیز متأثر از حکومتها و قدرتهای حاکم هر زمان است. وجود این جریان و فعالیتهای آن در طول تاریخ، با وجود محدودیتهای شدید، قابل توجه است. این جریان، با وجود حکومتهای مخالف، هرگز موجودیت خود را از دست نداده و به مقتضای مکان و زمان عمل کرده است.
شیعیان امامیه(اثنیعشری) در زمان وجود امام معصوم(ع)، نه رهبری کسی جز امام را مشروع میدانستند و نه کسی از آنها داعیۀ چنین رهبری را داشت. بنابراین، صحبت از رهبری این جریان، در موضوع نیابت خاص و عام ریشه دارد؛ یعنی زمانی که امام معصوم در غیبت به سر میبرند. از این تاریخ است که جریان عقلانیت اسلامی با دیگر تفکرها و جریانهای اسلامی تمایز مییابد و بر اساس اصول و مبانی که دارد، پیش میرود. رهبران جریان عقلانیت اسلامی موظفند در صورت دارا بودن شرایط رهبری، زمام رهبری را به دست گیرند و در حوادث و نیازمندیهای شیعیان به آنها کمک کنند.
جریان عقلانیت، از غیبت کبری
تا ظهور اخباریگری
نبود دسترسی مستقیم به امام معصوم، علما را بر آن داشت تا به احادیث ائمه معصوم(ع) رجوع کنند و پاسخگوی پرسشها، احکام و وظایف شیعیان باشند. در این دوره، انگیزه در باب تألیف کتبی که جامع احادیث باشند، به وجود آمد و آثار بسیاری تألیف شد. در زمینۀ فقهی، کتب اربعه(۱) و در بخش عقاید، کتابهایی مانند توحید، عیون اخبارالرضا، و کمالالدین و تمامالنعمه از شیخ صدوق و الغیبة، امالی، تلخیص الشافی و الاقتصاد الی اصول الرشاد از شیخطوسی(۲) به رشتۀ تحریر درآمد. مهمترین کار علمای شیعه در قرن سه و چهار هجری قمری، گردآوری و نقل احادیث است. پایگاه اصلی محدّثین در این دورۀ زمانی، شهر قم بود.(۳)
با طول کشیدن غیبت کبرای امام(عج) و نیازمندیهای بیشتر شیعیان، دیگر نقل احادیث و فهم ساده از روایات، پاسخگو نبود. دریافت حکم شرعی و بیرون کشیدن آن از روایات، نیازمند تخصص و ژرفانگری بیشتر بود. این احساس نیاز، مقدمهای برای ورود به پایهگذاری علم اصول بود. مکتب اصولی شیخمفید را شاگردان او مانند سیدمرتضی، مشهور به «علمالهدی» و شیخ محمدبنحسن طوسی معروف به «شیخالطائفه» ادامه دادند تا اینکه ابنادریس حلّی، در قرن پنجم هجری قمری جان تازهای به آن داد. محقق حلّی، در قرن ششم با نگارش کتاب شرایعالاسلام، به مکتب اصولی رونق بخشید و بر نقش عقل در فقه تأکید کرد. با ظهور خواجه نصیرالدین طوسی در قرن هفتم، گرایش کلامی و فلسفی جریان عقلانیت شکل گرفت. البته پیش از خواجه نصیر، فیلسوفانی مانند فارابی در قرن دوم و ابنسینا در قرن چهارم در شکلگیری این گرایش سهیمند.
از زمان خواجه نصیرالدین طوسی تا زمان روی کار آمدن سلسلۀ صفوی، مکتب خواجه نصیر با شخصیتهایی، مانند علامه حلی و باباافضل کاشانی تداوم یافت. گرایش فلسفی و کلامی جریان عقلانیت اسلامی، با رسیدن به دورۀ شکلگیری مکتب اصفهان با محوریت میرداماد و شاگرد او، یعنی ملاصدرای شیرازی رشد چشمگیری پیدا کرد.
ملاهادی سبزواری در شرح منظومه، مهمترین اقدامات صدرا را در چند مورد خلاصه کرده است: نخست اینکه صدرا با حفظ محوریّت شریعت در مباحث فلسفی و عرفانی، خلأ علمی و درونی هر یك از نظامهای فلسفی مشا و اشراق را پر کرد و چهار مكتب مشا، اشراق، عرفان و شریعت را در یك نظام و ارگانیسم واحد تقریر بخشید.(۴)
مکتب عقلگرای شیعی، با بزرگانی همچون علامهحلی، شهید اول، شهید ثانی و شیخبهایی تا قرن یازدهم با افتوخیزهایی که داشت، به حرکت خود ادامه داد.
در قرن یازدهم، با ظهور جریان اخباریگری به رهبری محمدامین استرآبادی، جریان عقلانیت اسلامی به مدت دو قرن به حاشیه رانده شد که از آن به توقف مقطعی گرایش فقهی و اصولی یاد میکنیم.
پینوشتها:
۱ـ الکافی از محمدبنیعقوب کلینی؛ من لایحضرالفقیه از شیخ صدوق؛ تهذیب و استبصار از شیخ طوسی.
۲ـ مجید معارف، تاریخ عمومی حدیث با رویکرد تحلیلی، 1387، ص329.
۳ـ علی الفاضل النجفی القائینی، علم الاصول تاریخاً و تطوراً، قم: مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی، 1376، ص84
۴ـ حاجملاهادی سبزواری، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق از آیتالله حسنزادهآملی، 1369ـ 1379، ص 33.