ممکن است گاهی گریه کنم 
ولی هیچ‌گاه در تنهایی گریه نمی‌کنم
خداوند اینجاست و اشک‌های مرا پاک می‌کند 
ممکن است گاهی بیفتم و بلغزم
اما هرگز در سقوط تنها نمی‌مانم
خداوند هست و مرا بلند می‌کند 
چون قلب من خانۀ خداست 
اما هرگز در این رنج کشیدن تنها نمی‌مانم
پروردگار مرا از رنج‌ها رها می‌کند
خوشحالم برای اینکه می‌دانم هرگز تنها نیستم
خداوند همواره با من است 
چون قلب من خانۀ خداست...

حضرت امام صادق(ع) در گفتاری نیکو به سه ویژگی آدمی اشاره می‌کند که اگر در کسی پدیدار شد، روز جشن و آسودگی خاطر شیطان است.
ایشان می‌فرمایند: شیطان‌ـ که لعنت خدا بر او بادـ به لشکریانش گفت، اگر بر آدمی‌زاده در سه جا مسلط شوید، دیگر باکی ندارم که هر عملی که می‌خواهد انجام دهد؛ زیرا آن عمل مقبول (درگاه خداوند) نیست؛
1ـ هنگامی که کار خیرش را بزرگ می‌شمارد. 2ـ هنگامی که گناهش را فراموش می‌کند. 3ـ هنگامی که عجب و خود‌پسندی در او راه یابد.
روضة‌الواعظین،  ج ۲، ص ۳۸۱

نگاهی به فیلم «هزار پا»

 آرش فهیم/ فیلم «هزار پا» نمود آشکار سقوط «کمدی»، هم در کارنامه کارگردان این فیلم است و هم در سینمای ایران. ابوالحسن داوودی، یکی از کمدی‌سازهای موفق سینمای ایران در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 بود. فیلم‌هایی چون «من زمین را دوست دارم» و «سفر جادویی» از جمله آثار به یادماندنی آن دوران هستند که هنوز هم تماشای آنها لذت‌بخش است. دلیل ماندگار شدن آن فیلم‌ها این بود که داستانی بکر و خلاقانه را همراه با موقعیت‌های کمدی و طنزآمیز، نمایش می‌دادند. البته خیلی از فیلم‌های طنز آن روزگار، دارای چنین ویژگی‌هایی بودند. اما طی سال‌های اخیر، آنچه به عنوان کمدی روی پرده می‌رود، فاقد لحظه‌های شاد واقعی است و بیشتر با اتکا به داستان‌های تکراری و شوخی‌های پیش پا افتاده، سعی در به خنده واداشتن مخاطب دارند. «هزار پا» جدیدترین فیلم ابوالحسن داوودی نیز در همین مسیر قرار دارد. این فیلم، موضوع و داستانی بسیاری کلیشه‌ای دارد و ماجرایی بارها تکرار شده‌ای را در قالب کمدی جابه‌جایی به تصویر کشیده است. طرح کلی داستان در این فیلم، در بسیاری از فیلم‌های خارجی و داخلی استفاده شده بود. روایت این فیلم تقریباً شبیه به «مارمولک» است، اما اینجا یک فرد شیاد برای رسیدن به هدفش، خود را جانباز جا می‌زند. با این تفاوت که مارمولک، به نتیجه‌ای مشخص و تأثیرگذار می‌رسد و فرد شیاد به دلیل قرار گرفتن در جایگاه یک روحانی و مواجهه با واکنش‌های دیگران، رفته‌رفته دچار تحول شخصیتی می‌شود. اما در «هزار پا» چنین اتفاقی نمی‌افتد؛ رضا عطاران در نقش یک دزد ظاهر شده که به طور کاملاً تصادفی از دوست مادرش می‌شنود که دختر یک خانواده ثروتمند که برادرش شهید شده و مدیریت آسایشگاه جانبازان را برعهده دارد نذر کرده که با یک جانباز ازدواج کند. این دزد که قبلاً در تصادف یک پای خود را از دست داده بود، از فرصت استفاده می‌کند و به عنوان خدمتکار در آسایشگاه مشغول به کار می‌شود و در نهایت خود را به عنوان جانبازی برخوردار از درجات معنوی بالا به آن دختر می‌شناساند و... اما آنچه باعث شده تا «هزار پا» ابتر بماند این است که این شخصیت حتی با وجود قرار گرفتن در این موقعیت هم تغییر نمی‌کند و هیچ تحولی در او رخ نمی‌دهد. در صورتی که این فیلم وقتی می‌توانست به پایانی تأثیرگذار برسد که شخصیت خلافکار در نتیجه قرار گرفتن در نقش یک جانباز و حضور در آسایشگاه و تعامل با جانبازها متحول شود و به درکی متفاوت از زندگی برسد. اما «هزار پا» نه تنها چنین مایه‌ای ندارد، بلکه در یکی از سکانس‌ها، تصویری موهن از جانبازان نمایش می‌دهد. اولین سکانس فیلم از آسایشگاه این‌گونه نمایش داده می‌شود که همه آنها مشغول لهو و لعب و خوشگذرانی هستند! تصویرسازی فیلم در این سکانس به این ترتیب است که گویی آسایشگاه بیماران روانی را نمایش داده، نه آسایشگاه جانبازان را. با توجه به اینکه این سکانس علاوه بر موهن بودن، هیچ کمکی هم به داستان فیلم نمی‌کند و جای سؤال است که چرا حذف نشده است؟
اما مشکل اساسی‌تر در فیلم «هزار پا» فقدان موقعیت کمدی و طنز واقعی است. اگر حرف‌های دوپهلویی که معنایی ضد اخلاقی دارند و بر تمام فیلم سیطره یافته‌اند، یا حرکات مشمئزکننده را از فیلم حذف کنیم، دیگر لحظه‌ای جذاب و خنده‌دار در فیلم باقی نمی‌ماند! به کار رفتن این حجم از دیالوگ‌هایی که بار معنایی پلشتی را با خود حمل می‌کنند، ناشی از ناتوانی فیلمساز از ایجاد موقعیت کمدی است. این موضوع نیز به دلیل پایین بودن سطح مطالعه و اندیشه در بین عموم سینماگران وجود دارد. کمدی، به معنای واقعی کلمه یک هنر والا و پر از ظرافت است که تنها در شرایطی امکان وقوع می‌یابد و به عنوان هنر به تجلی می‌رسد که هنرمند یا خالق اثر، نکته‌سنجی‌های فلسفی و اجتماعی خاصی داشته باشد. این در حالی است که فیلم «هزار پا» به جز بخش تمسخر منافقین و نشان دادن آنها به عنوان افرادی ضعیف و زبون، نگاه اجتماعی و سیاسی قابل توجهی ندارد. مسخره کردن افرادی که چهره ارزشی دارند، یا شوخی با برخی شعائر انقلابی، کاری پیش پا افتاده است و آنقدر در سینمای ما تکرار شده که دیگر نمی‌توان آن را نوعی جسارت یا تابوشکنی دانست.
این فیلم قرار بوده یک کمدی فانتزی باشد. در این نوع فیلم‌ها، یکی از عوامل ایجاد کمدی، اتفاقات خارق‌العاده است و به همین دلیل هم وقوع اتفاقاتی که در دنیای واقعی امکان‌پذیر نیستند در چنین فیلم‌هایی، چندان جای ایراد ندارد. مثلاً در بخش‌هایی از فیلم می‌بینیم که منافقین با همان لباس‌هایی که در پادگان اشرف حضور دارند، در تهران هم ظاهر می‌شوند که شاید در نگاه اول، غیر واقعی به نظر برسد، اما چون این فیلم دارای ساختاری فانتزیک است، می‌توان پذیرفت. به هر حال یک فیلم کمدی فانتزی هم باید منطق داشته باشد و حداقل انتظار این است که داستان، شخصیت‌ها یا حوادث فیلم، سر و ته داشته باشند. مشکل بزرگ دیگری که در این فیلم وجود دارد این است که ساختار روایی فیلم، مخروبه‌ای است که شخصیت‌هایی بی‌جان در آن رها شده‌اند! مهم‌ترین محور داستانی فیلم که همه وقایع به آن وابستگی دارند این است که خانم مدیر آسایشگاه جانبازان، نذر کرده که فقط همسر یک جانباز بشود و لاغیر! اما مشخص نیست که چرا این دختر، چنین نذری دارد؟ عجیب این است که هیچ یک از ویژگی‌های وی، با نذر وی هماهنگ نیست و در طول فیلم برای مخاطب این پرسش پیش می‌آید که دختری با صفات اخلاقی و شخصیتی میان‌مایه و اشراف‌مآبانه، چرا چنین نیت بزرگی در سر دارد و می‌خواهد این‌گونه ایثار کند؟ در تمام طول فیلم هم هیچ پاسخی به این پرسش داده نمی‌شود!
چند روز پیش، محمدمهدی حیدریان، رئیس سازمان سینمایی از تلاش این نهاد برای مقابله با فیلم‌های کمدی آلوده به ابتذال و الفاظ رکیک چنین گفت «نباید اجازه داد با استفاده از عناصر و کلام غیرفرهنگی، اثر فرهنگی تولید شود. کمدی‌ گونه ارزشمندی است و نمی‌گذاریم که این‌گونه اتفاقات باعث نابودی این ژانر شود.» این درحالی است که سازمان سینمایی همواره بهترین شرایط را برای تولید و نمایش چنین فیلم‌هایی فراهم کرده است و همین امروز، 90 درصد فضای نمایشی سینماهای کشور در تیول این‌گونه آثار است. به نظر می‌رسد که مدیریت سینمایی برای جلوگیری از تاراج سینمای کشور به دست کمدین‌های لمپن و مبتذل، باید تغییر موازنه اکران به سود آثار ارزشی را مد نظر قرار دهد. تنها در این صورت است که می‌توان امیدوار بود، گرایش مردم و فیلمسازها به این فیلم‌های سخیف، کاهش یابد.


یکی بود یکی نبود، در روستایی سرسبز و زیبا دو برادر چوپان زندگی می‌کردند. یکی از آنها وقتی گله را به چرا می‌برد حوصله‏اش سر می‌رفت و برای تفریح داد می‌زد: «گرگ! گرگ!» وقتی اهالی آبادی برای کمک می‌آمدند گرگی در کار نبود، می‌نشست و های‌های به آنها می‌خندید. تا یک روز واقعاً گرگی به گله‏اش حمله کرد، اما هر چه فریاد برآورد: «گرگ! گرگ!» همه فکر کردند باز هم دروغ می‌گوید، به همین دلیل به کمکش نرفتند و گرگ تمام گله‌اش را درید.
برادر اول به او گفت: چقدر به تو گفتم این کارها آخر و عاقبت ندارد؟! دیدی به خاک سیاه نشستیم!
برادر دوم گفت: خوب، حالا کاریه که شده، می‌گویی چکار کنیم؟
برادر اول گفت: من که به شهر می‌روم و با ۴۵ هزار تومان یارانه‏‌ام، مسکن مهر می‌خرم و آنجا یک فکری به حال خودم می‌کنم.
اما برادر دوم که از کار زشتش درس‌ چندانی نگرفته بود تصمیم گرفت از استعدادش در راه بهتری استفاده کند. محصولات روستا را می‌خرید و به شهر می‌بُرد و می‌فروخت. اما به روستایی‌ها می‌گفت محصول‌تان بی‏‌کیفیت است و در شهر هیچ کس آنها را نمی‌خرد و پول ناچیزی به آنها می‏داد. اما در شهر می‌گفت اینها محلی و ارگانیک اصل است و آنها را بسیار گران می‌فروخت.
او که توانسته بود از این راه درآمد زیادی کسب کند یک بار که داشت از چهارراه استامبول رد می‌شد، یکدفعه دلال ارز و سکه شد و برای پوشش کارهایش یک صرافی تأسیس کرد و اسمش را گذاشت فریدون‏ دلار! او تا توانست وسط بازار حباب‌بازی کرد.
بچه‌ها حباب‌بازی خیلی کار بدی است؛ به خصوص در این وضع کم‌آبی که باعث می‌شود آب همین‌طور به هدر برود. سعی کنید تا می‌توانید حباب بازی نکنید. بزرگ هم که شدید حباب بازی نکنید! چه کاری است آخر! زندگی مردم به هم می‌ریزد خوب!
باری، کم‌کم ثروت برادر دوم آنقدر زیاد شد که توانست کنار کاخ سعدآباد خانه‌ای بزرگ بگیرد و برای خودش مرفه بی‏‌درد شود. در انتخابات صنف چقالان و صادرکنندگان ابنیه هم با تکیه بر همان استعدادش و کمی هم رایزنی پیروز شد و دیگر نانش تا آرنج رفت در روغن.
اما برادر اول مشغول کارگری در یک کارخانه تولیدی شده بود و زندگی‌اش بد نمی‌گذشت که همین حباب بازی‏‏ها باعث شد کارخانه ورشکست شود. طفلی‌ها مجبور بودند مواد اولیه را با ارز آزاد بخرند، اما اجناس مشابه خارجی با ارز دولتی وارد می‌شد و دیگر نمی‌توانستند کار بکنند. روزی برادر اول به دیدن برادر دوم رفت و برایش تعریف کرد که چگونه کارهایش باعث شده زندگی او و خیلی‌های دیگر به هم بریزد.
اما برادر دوم سری تکان داد و گفت: واقعاً با ۴۵ هزار تومن یارانه تونستی مسکن مهر بخری؟ من نمی‌دانم چه کسی آن مسکن مهرها را ساخت تا چوپان‌هایی مثل تو به شهر بیایند! اما اگر چند سال صبر کنی خودم با بچه‏‌ها می‏خواهیم مسکن اجتماعی بسازیم، اونوقت تو هم میری اونجا ساکن میشی.
بالا رفتیم سیر بود، پایین اومدیم وزیر بود، قصه ما کُلاً از اول تا آخرش تخیلی بیش نبود!                                                                       امین شفیعی



 شهریار بحرانی*/90 درصد بودجه هالیوود صرف فیلم‌های فانتزی و دنیای علمی‌ـ تخیلی می‌شود که این فیلم‌ها به ترسیم فانتزی از عالم دخان و عالم اجنّه اختصاص می‌دهند. از جمله این فیلم‌ها «اودیسه کیهانی» است که در این فیلم به طور ضمنی آفرینش انسان طبق نظریه تکامل داروین بیان می‌شود و همچنین از تأثیر موجودات غیرانسانی و فرازمینی در ارتقای بشر سخن به میان می‌آید. این فیلم را می‌توان خلاصه عقیده هالیوود درباره مبحث آفرینش و آینده انسان دانست.
از دهة 60 میلادی به این سو، فیلم‌های هالیوود به سمت نمایش عالم ماورائی و دخان از دریچه‌های مختلف رفته است. این موجودات به صورت موجودات فضایی (مانند یوتی)، جن‌های آبی رنگ (مانند انیمیشن‌های اسمورف‌ها، مگامایند و علاءالدین و فیلم آواتار و...)، شیاطین، جادوگران و ارواح (مانند فیلم هگزان که نخستین فیلم در این زمینه بود و در زمان ساخت خودش اجازه نشر نیافت و همچنین مجموعه فیلم‌های جن‌گیر، طالع نحس و...)، نشان داده می‌شود.
افزون بر این در فیلم‌های متعددی راه‌های مختلفی برای نشان دادن «راه ورود» به عالم دخان نشان داده شده است. در این میان مرسوم‌ترین راه نشان داده شده در فیلم‌های علمی تخیلی، سوار شدن بر سفینه یا وسیله‌ای است که به فضا می‌رود و در نهایت موجب ارتباط با موجودات فضایی می‌شود (مانند فیلم ارتباط) از جمله راه‌های دیگر ورود به عالم دخان، ورود به زیر زمین (مانند فیلم آلیس در سرزمین عجایب و ماتریکس)، از طریق آینه (آلیس در سرزمین عجایب 2)، ورودی‌هایی که فقط انسان‌هایی با ویژگی خاصّ خونی می‌توانند از آن گذر کنند (مانند فیلم هری‌پاتر و ورود به «ایستگاه کینزکراس» و «کوچه دیاگون» و فیلم پرسی جکسون و ورود او به کوه «المپ» و...) 
در ژانر فیلم‌های ترسناک، با اجنّه و موجودات شیطانی مواجه می‌شویم که در واقع مخاطب را به شدّت می‌ترسانند؛ امّا در همین جاست که «منجی» معرفی می‌شود. در این فیلم‌ها (از جمله جن‌گیر و بچّه رزماری) خداوندی نیست؛ چنانکه تفکّر غالب بر هالیوود که همان اومانیسم است، می‌گوید: «خدا مرده است»! در چنین دنیایی، وقتی که شیطان در انسان‌ها و مردم جهان رخنه می‌کند، مردم بی‌دفاع می‌مانند و خداوند و نیروی معنوی بالاتری از شیطان وجود ندارد که بتواند بر او حاکم شود؛ در نتیجه انسان، مقهور شیاطین معرفی می‌شود و ناچار در برابر حاکمیت آنها.
در فیلم «پسر جهنّمی» به وضوح بیان می‌شود که منجی انسان‌ها، شیاطین هستند و انسان‌ها جز به وسیله آنها نمی‌توانند نجات بیابند. به این ترتیب با فیلم‌های مختلف اعلام می‌کنند که فصل حاکمیت انسان‌ها به پایان رسیده و فصل حاکمیت شیطان است، چنانکه این پیام را به صراحت در فیلم «بچه رزماری» اعلام کردند.
*کارگردان «مریم مقدس» و «ملک سلیمان»؛
 بخشی از سخنرانی 
در نشست مؤسسه موعود

کتاب «حمایت از کالای ایرانی» منتشر شد
بی‌شک اقتصاد مقاومتی راه‌حل برون‌رفت از وضعیت اقتصادی فعلی کشور است. در این میان حمایت از کالای ایرانی یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های تحقق اقتصاد مقاومتی است. در این کتاب، در پنج فصل به بررسی موضوع حمایت از کالای ایرانی پرداخته‌ شده است. در فصل اول کلیات و مفاهیم حمایت از کالای ایرانی(اهمیت، ضرورت، پیشینه و...) بررسی شده است. در فصل دوم به تبیین مبانی حمایت از کالای ایرانی از دیدگاه اسلامی پرداخته شده و ضرورت آن به اثبات رسیده است. در فصل سوم نیز نویسنده ظرفیت‌ها، عرصه‌ها و آثار حمایت از کالای ایرانی در داخل کشور را تبیین کرده است. اما حمایت از کالای ایرانی در کشور با موانع و مشکلاتی روبه‌روست. از این‌ رو لازم بود، در احصای موانع و مشکلات تحقق حمایت از کالای ایرانی در کشور و ارائه راهکارهایی برای رفع این موانع قدمی برداشته شود. بنابراین در فصل‌های چهارم و پنجم چالش‌ها و راهکارهای حمایت از کالای ایرانی بررسی شده است.
این اثر به قلم دکتر مصطفی شهیدی‌نسب و همکاران وی تألیف شده و انتشارات زمزم هدایت آن را منتشر کرده است.

کتاب «جنگ تمام‌عیار اقتصادی» منتشر شد
امروزه تحرکات پیدا و پنهان دشمنان، این واقعیت را آشکار می‌کند که آنان برای به زانو درآوردن نظام اسلامی به جنگ اقتصادی روی آورده‌اند. هدف اصلی دشمنان ما از تحریم در جنگ اقتصادی، تغییر رفتار و سپس تغییر ساختار نظام مقدس اسلامی است. بر همین اساس برای مقابله با جنگ تمام‌عیار اقتصادی آگاهی‌بخشی به عموم مردم از ملزومات است که باید هوشیارانه صورت گیرد. کتاب «جنگ تمام‌عیار اقتصادی» شامل بخش‌های؛ تعریف جنگ اقتصادی، چرایی جنگ اقتصادی، زمینه‌های اجرایی جنگ اقتصادی و اهداف و ابعاد جنگ اقتصادی می‌شود. این اثر را محمّدمهدی سپهر و همکاران وی تألیف کرده‌اند و انتشارات زمزم هدایت آن را به چاپ رسانده است.
***
علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه این کتاب‌ها به نشانی قم، خیابان دور شهر، نبش کوچه سوم، پلاک ۸۱ مراجعه یا با شماره تلفن‌های: 37730735 ـ09102042071 تماس برقرار کنند.

جشنواره هنر مقاومت و مطالبات مردم
مسعود نجابتی، دبیر کل پنجمین جشنواره هنر مقاومت به همراه دبیران بخش‌های ده‌گانه این رویداد تغییرات صورت گرفته در پنجمین دوره جشنواره را تشریح کردند؛ آنها «جوان‌گرایی»، «تغییر رویکردها» و «اضافه ‌شدن بخش‌های جدید» را مهم‌ترین این تغییرات دانستند. نجابتی بخش‌های ده‌گانه این دوره از جشنواره هنر مقاومت را به این شرح معرفی کرد: «پوستر و تبلیغات شهری»، «کارتون و کاریکاتور»، «تصویرسازی»، «طراحی صنعتی»، «پرچم و کتیبه»، «تایپوگرافی»، «گرافیک متحرک»، «نقاشی دیجیتال»، «عکس» و بخش ویژه «علمی‌ـ پژوهشی».
 سیدمسعود شجاعی‌طباطبایی هم، در نشست خبری پنجمین جشنواره هنر مقاومت اظهار داشت: «در این بخش اشرافی‌گری‌ـ از ژن خوب تا اختلاف طبقاتی‌ـ را نقد کرده‌ایم. همچنین در حوزه کاریکاتور کار بر اساس سفارش انجام می‌شود و 40 شخصیت منفور و خبیث پیش از انقلاب از جمله شاه، نخست‌وزیرانش، مسعود و مریم رجوی و... سوژه کاریکاتوریست‌ها
 قرار می‌گیرند.» 
روایت دو هنرپیشه زن سینما و تلویزیون از حجاب
پروانه معصومی، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون گفت: «حجاب در اولین گام از درون زن نشئت می‌گیرد، حجاب درونی است و از درون انسان می‌جوشد و وقتی این جوشش با پوشش و حجاب بیرونی تلفیق می‌شود، ترکیبی بسیار زیبا و دلنشین را در ظاهر هر زن نمایان می‌کند.»
آفرین عبیسی، بازیگر سینما و تلویزیون هم درباره الگوبرداری نوجوانان از نوع پوشش و حجاب بازیگران سینما تأکید کرد: «من اعتقاد دارم که هنرمندان باید در وضعیت پوشش خود محتاطانه رفتار کنند؛ زیرا جوانان در ابتدا به صورت احساسی و به تبع سن‌شان آن نوع پوشش و حجاب هنرمندان برای‌شان جالب است.»
او حجاب و پوشش را مهم‌ترین رکن در انتخاب آثارش خواند و خاطرنشان کرد: «هیچ وقت نمی‌خواهم برای بازی در یک فیلم یا چند فیلم از حجاب و پوششم بگذرم. مردم مرا این‌گونه دوست دارند. خوشبختانه، این پایبندی من به حجاب و ارکان دینی محبوبیت بسیار زیادی را نزد مردم برایم به ارمغان آورده و به آن افتخار می‌کنم.»

«پشت دیوار سامری»
 رونمایی شد
مراسم رونمایی از تابلو نقاشی «پشت دیوار سامری» در نگاه‌خانه حوزه هنری برگزار شد. «پشت دیوار سامری» اثری از محسن چخماقی در حمایت از مقاومت مردم سرزمین‌های اشغالی فلسطین است و در ابعاد ۲۴۰ در ۱۲۰ سانتی‌متر خلق شده است. چخماقی درباره پیام این اثر گفت: «این اثر با هدف نشان دادن نیت پلید صهیونیست‌ها در تصرف کامل سرزمین فلسطینیان و بیت‌المقدس تولید شده و همزمان نشان‌دهنده روحیه‌ خستگی‌ناپذیر و مقاوم مردم فلسطین است.» وی افزود: «تابلو نقاشی «پشت دیوار سامری» این مطلب را بیان می‌کند که صهیونیست‌ها به بهانه عبادت در اراضی فلسطین پا در این سرزمین گذاشتند؛ اما همان‌طور که در این اثر نمایان است، پشت پرده و سایه‌های این فعالیت آنها اهداف دیگری دارد. 
فصل شیدایی
 در زنجان
نمایش بزرگ میدانی و چندرسانه‌ای «فصل شیدایی» از هبوط حضرت آدم تا ظهور امام زمان(عج) و همچنین سیر انقلاب اسلامی با همکاری سپاه انصارالمهدی(عج) زنجان اجرا می‌شود. این نمایش پیش از این در پانزده استان کشور اجرا شده است و به مدت ۱۰ شب در زنجان نیز به نمایش در می‌آید. «فصل شیدایی» از پنجم تا چهاردهم مرداد با میزبانی بیش از پنج هزار نفر از ساعت ۲۰:۳۰ در استان زنجان، انتهای کوی فرهنگ، جنب بازار روز(جمعه بازار) اجرا می‌شود. یازده اتّفاق بزرگ تاریخی از جمله هبوط حضرت آدم، غدیرخم، قیام عاشورا، ظهور امام زمان(عج)، همچنین دوران پیروزی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و بخش جدید نمایشی«عملیات کربلای۴ و۵» در شانزدهمین فصل به اجرا گذاشته می‌شود.

اولین مجموعه خاطرات
 لشکر زینبیون منتشر می‌شود
اولین مجموعه خاطرات و زندگی‌نامه شهدای لشکر فاتح زینبیون (پاکستانی‌های مدافع حرم) از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر می‌شود. 
زینبیون رزمندگان دلاور پاکستانی هستند که به محض مشاهده تهدید شدن حرم حضرت زینب(س) به وسیله گروه‌های تکفیری در سوریه به صورت داوطلبانه به نبرد با آنان برخاستند. رشادت‌های زینبیون در پاسداری از حرم اهل بیت(س) بازتاب کمی در رسانه‌ها یافته است و کتابی که نشر شهید کاظمی قرار است منتشر کند؛ یکی از معدود تلاش‌ها برای ماندگار کردن نام و یاد دلاوری‌های آنهاست. طبق گفته حمید خلیلی، مدیر انتشارات شهید کاظمی این کتاب تا پیش از پیاده‌روی اربعین و در قالب دو زبان فارسی و اردو منتشر می‌شود.

انتشار رمان با روایتی جدید
 از تنگه ابوغریب
روایتی دیگر از تنگه ابوغریب تازه‌ترین رمان مصطفی جمشیدی با ژانر دفاع مقدس تحویل ناشر شد.
مصطفی جمشیدی درباره رمان «رسته غمگساران» اظهار داشت: «این رمان برگرفته از تجربه شخصی‌ام و به واسطه حضور در منطقه عملیاتی ابوغریب نوشته شده است.»
وی در ادامه بیان کرد: «داستان از زبان رزمنده‌ای روایت می‌شود که به واسطه موج انفجار، گذشته‌اش را از یاد برده است. رسته غمگساران زندگی سه بسیجی را در ابوغریب که با ارتش عراق درگیر می‌شوند، روایت می‌کند.»
وی بیان کرد: «این داستان در ۲۰۰ صفحه نوشته شده و قرار است انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کند.»

و جمعه‌ای دیگر...
و طلوعی...
و سجاده‌ای ...
و نمازی...
و ندبه‌ای ....
و نیازی...
و صبحی...
و ترنمی...
و نغمه‌ای...
و نسیمی...
 و آسمانی که هنوز سایه سرِ زمین است.
و زمینی که در التهاب دیدار توست
ای حاضرترین غایب!
آفتاب این آدینه هم زد و تو نیامدی
و غروبی...
غروب جمعه‌ای دیگر
و انتظاری...
و باز هم دلتنگی...