مريم زاهدي/ گاهي وقتها همسران در زندگي مشترک احساس ميکنند هميشه طرف سومي در رابطهشان حضور دارد و کوچکترين موضوع، راز يا اختلافی که بينشان شکل ميگيرد هميشه با دخالت طرف سوم همراه است؛ اين طرف سوم گاهي مادر زن است و گاهي مادر شوهر و در برخي موارد هم پدران هر يک از همسران نفر سوم زندگي مشترک آنها ميشوند. انگار نه انگار که اين زندگي زن و شوهري است که زير يک سقف شريک غم و شادي يکديگر هستند. اما در اين ميان يک اشکال جدي در خانم يا آقاي خانه وجود دارد و آن چيزي نيست جز گزارش لحظه به لحظه زندگي مشترک خود براي پدر يا مادرش!
گله از دخالتهاي بيجاي والدين يا يکي از اعضاي خانواده همسر گله مشترکي است که حتي اگر پاي درد دل بسياري از زوجهاي ميانسال نيز بنشینید با آن مواجه خواهيد شد و اين شکایتها مختص تازه عروسها و تازه دامادها نيست؛ گلهاي که از ماجرايي ريشهدار حکايت ميکند و وسعتي به درازاي تاريخ دارد. انگار هميشه ميان مادرشوهر و خواهرشوهر و عروس و مادرزن و خواهرزن و داماد اختلافاتي ريشهدار وجود داشته و اين اختلافات پايانپذير نيست. با اين همه کم نيستند عروس و مادرشوهرها و داماد و مادرزنهايي که ارتباطي بسيار خوب و شايسته با هم دارند؛ افرادي که ميتوان به روشني دريافت، راهکارهاي تعامل با يکديگر را به خوبي بلدند.
گزارشگر زندگي مشترک خود نباشيد!
براي ريشهيابي چنين اختلافهايي شايد بايد روابط خانوادگي را ميان خانوادههايي که از دخالت خانواده همسر خود شکايت دارند کمي ريزبينانهتر بررسي کرد. اغلب اوقات يکي از زوجين به دليل وابستگي شديد به خانوادهاش گزارش کاملي از روابط ميان خود و همسرش را در اختيار خانوادهاش قرار ميدهد و اين مسئله سرآغازي ميشود براي بسياري از اختلافات و دخالتهاي بيجاي اطرافيان در زندگي آنها. به عبارت ديگر، اين خود زوجين هستند که زندگي مشترکشان را در اتاق شيشهاي براي ديگران به نمايش ميگذارند و موجب ميشوند تا دیگران در کارشان دخالت کنند. اما بخش ديگر اين ماجرا حساسيتهاي خاص همسران نسبت به خانواده همسر است. به عبارت ديگر، عملاً دخالتي وجود ندارد، اما حساسيت زياد روي همسر و خانوادهاش توهم دخالت آنها را در زندگي مشترک زوجين به وجود ميآورد. اما ببينيم راهکار حلوفصل اين
ماجرا چيست.
وابستگي افراطي
یکی از مشکلات شایع زن و شوهرها وابستگی زن یا شوهر به خانوادهاش است که تأثیرش را به صورت دخالتها در زندگی آنان نشان میدهد. براي از بین بردن چنین مشکلی باید به خود و همسر کمک کرد تا از وابستگی شدید به پدر و مادر بدون اینکه ذرهاي به احساس دوست داشتن پدر و مادر خلل وارد شود، رها شود. البته شايد لازم باشد در مرحله نخست ببينيد اشکال از کجاست؛ اينکه شما خيلي حساس هستيد و تصور ميکنيد مادرزن يا مادرشوهر، خواهرزن يا خواهرشوهر در زندگيتان دخالت ميکنند، يا اين دخالتها واقعي هستند؟ اگر دخالتهاي آنها واقعي باشد و وابستگي همسر شما به خانوادهاش زياد و حس کنيد بخش مهمي از اين اختلافات و دخالتها به واسطه همين وابستگي زياد شکل گرفته است، راهکارهايي براي رفع اين وابستگي وجود دارد.
بهبود روابط
در گام نخست بايد به سراغ روابط خودتان با همسرتان برويد و آن را بررسی کنيد. اگر روابط مناسبی با همسرتان ندارید، سعی کنید آن را بهبود ببخشید و هر چه بیشتر از لحاظ عاطفی به همسرتان نزدیک شوید. طبعاً هر قدر همسر شما به شما وابسته شود، از ميزان وابستگياش به خانوادهاش کاسته ميشود و زندگيتان واقعاً دو نفره خواهد شد.
مشکل از شماست!
در مرحله بعدي به سراغ خودتان بياييد و رفتارهايتان را ريزبينانه زير ذرهبين انتقاد ببريد. گاهی ممکن است رفتارهاي نسنجیده و کودکانه سبب وابستگی همسر به خانوادهاش شود؛ چون او نمیتواند در مسائل زندگی به شما تکیه کند، در نتیجه میخواهد خانوادهاش را در کنار خود داشته باشد. گاهی نیز یک رفتار آزاردهنده شما سبب شده است او به خانوادهاش پناه برد؛ در چنین حالتی اگر رفتار مناسبتري نسبت به همسرتان داشته باشید، به طور حتم از وابستگی او کاسته خواهد
شد.
ضعف خودباوری
گاهی دلیل وابستگی همسر به خانواده خود، ناشی از ضعف در تصمیمگیری و عدم خودباوری او است. چنانچه همسر همه موارد کوچک و بزرگ زندگی را با والدین مطرح میکند و دست آنها را در دخالتها باز میگذارد، شما باید همسرتان را از تأثیر نظرات بیجای خانوادهاش در زندگی آگاه کنید و به او بفهمانید که این کار به روابط بین شما و خانواده همسرتان آسیب شدیدی وارد میآورد. در اين حالت نيز اگر همسرتان بتواند به شما تکيه کند و در کنار شما احساس اعتمادبهنفس بيشتري داشته باشد وابستگياش به خانوادهاش قطع ميشود.
يک زندگي با دو گزارشگر!
گاهي وقتها هم زندگي مشترک شما دو گزارشگر دارد؛ هم خود شما هر اختلاف و مشکلي را به خانوادهتان منتقل ميکنيد و هم همسرتان! در اين ميان معلوم است که خانوادهها به واسطه وابستگي عاطفي که به شما دارند به زعم خودشان وارد عمل شده و راهکار ارائه ميکنند؛ راهکارهايي که خيلي وقتها اوضاع را بدتر ميکند و گاهي ممکن است کار را به جاهای باريک بکشاند.
رازداري در زندگي مشترک
هيچگاه فراموش نکنيد اغلب اوقات بايد در زندگي زناشويي رازدار بود و خيلي وقتها خانوادهها مشاوران مناسبي براي حل اختلافات و مشکلات شما نيستند. گاهي بايد خودتان براي حل اختلافات و مشکلات اقدام کنيد و واقعبينانه موضوعات را مورد واکاوي قرار دهيد و گاهي اوقات هم از مشاوران امين و کارآزموده کمک بگيريد که اين مشاوران الزاماً مادر، پدر يا خواهرتان نيستند.